جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 7
سوسور به روایت دریدا : نوشتار به مثابه امر غاصب
نویسنده:
مهدی خبازی کناری ، ندا راه بار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دریدا نقش به سزایی در معرفی سوسور به گفتمان فلسفی و زبان شناختی زمانه ما دارد. این مقاله ضمن پرداختن به بنیادهای فکری سوسور و تاثیر گذاری سوسور بر دریدا بر آن است که نقد ساختارزدایانه دریدا نسبت به سوسور در مسأله نوشتار را مورد تحلیل قرار دهد. سوسور در کتاب دوره زبان شناسی عمومی، با تقسیم بندی قلمرو زبان به دو بخش بیرون و درون، نوشتار را از قلمرو درونی زبان بیرون رانده و آن بازنمایی زبان تلقی می کند. سوسور نوشتار را غاصب جایگاه گفتار دانسته و آن را امر حاشیه ای تلقی می کند. اما دریدا معتقد است سوسور با تعیین حدود درون و بیرون برای زبان و خروج نوشتار از قلمرو درونی زبان، نتوانست از متافیزیک میتنی بر حضور تخطی کند. وی با طرح مفهوم Differance به وجه مستقل نوشتار نسبت به گفتار اشاره داشته و نوشتار را از به انقیاد درآمدن گفتار خارج می کند. به باور دریدا، اختیاری بودن نشانه می تواند دال را از انقیاد مدلول بیرون آورده و دال های متکثر ایجاد کند. از نگاه وی، Differance نشان دهنده امکانی برای شدن های مستمر در متن است و این شدن ها زنجیره بی پایانی از دال ها را به همراه خواهد داشت.
صفحات :
از صفحه 169 تا 185
خوانشی اگزیستانسیالیستی از مفهوم مرگ در نهج البلاغه
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
تحلیل اگزیستانسیال از مفهوم مرگ یکی از مولفه های بنیادین تفکر هایدگر است. برمبنای تفکر هایدگر، مرگ به مثابه تعین امکان های اصیل دازاین، ضرورتی ست اجتناب ناپذیر، که عیان کننده ی بخشی از جهانمندی وی است. امکانی که دازاین با آن تولد یافته و به فرایند فهم هستی راه می یابد. به دیگر سخن، زندگی و مرگ، در نسبت با یکدیگر تکوین می یابند. در سنت اسلامی، در نهج البلاغه نیز با نگرشی اگزیستانسیالیستی به مفهوم مرگ مواجه هستیم، که به مثابه نزدیک ترین امکان فرد گریزی از آن نیست. خوانش حضرت امیر از مرگ، خوانشی سلبی و اضطراب آور نیست، بلکه نگرشی اصیل و اگزیستاسیالیستی است که فرد در فرایند حیات آن را هم چون امری بالقوه به فعلیت می رساند. در پژوهش حاضر، با نگاهی اگزیستانسیالیستی به مرگ در نهج البلاغه پرداخته خواهد شد و میزان نزدیکی و هم اندیشی هایدگر و حضرت امیر پیرامون مساله مرگ نشان داده خواهد شد. از جمله این که مرگ اندیشی، تعالی به خودآگاهی، زیستن آگاهانه و تعین امکان های واقع بوده ی فرد در جهان است. به بیان دیگر، تفکر درباره ی مرگ، هویت زندگی را برای ما آشکار خواهد کرد.
نسبت زبان و فهم در تاویل متن با تاکید بر آرای گادامر و فارابی
نویسنده:
پدیدآور: ندا راه بار ؛ استاد راهنما: مهدی خبازی کناری ؛ استاد مشاور: محمود خونمری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ضرورت پژوهش حاضر تاکید بر این مساله است که رویکرد هرمنوتیکی گادامر، نسبت به فهم و زبان رویکرد تازه ای است که در نقطه مقابل هرمنوتیک سنتی قرار گرفته است. اما تقابل دو سنت فلسفی به معنای سلب یکی و پذیرش دیگری نیست. هرمنوتیک دانشی تاریخی است که از خاستگاه تقرر خویش یعنی روایات اسطوره ای تا سده میانه و مدرن، ساحات فکری و فلسفی متفاوتی را وجه نظری خود قرار داده و به تجارب کسب کرده است. این تحول در سنت اسلامی نیز به دیده تبیین درآمده است. در سنت اسلامی اگرچه نمی توان رویکردهای هرمنوتیک فلسفی را تا زمان حیات فارابی در حوزه تفکر دینی یافت، اما مباحث معرفت شناختی و زبان شناختی فارابی نقطه عطف مباحث هرمنوتیکی و زبان شناختی در سنت فلسفه اسلامی است، مباحثی که قرن ها پیش از ظهور هرمنوتیک مدرن در قرن نوزدهم در سنت فلسفه اسلامی ورود یافته و نیز در حوزه زبان شناختی و هم در حوزه تفسیر و تاویل در جهت فهم متن و نسبت متقابل این دو با هم مطرح شده است. پژوهش حاضر درصدد است خوانش تازه ای را از سنت هرمنوتیک در اندیشه گادامر و فارابی ارایه دهد. خوانشی که در مطالعات دینی کمتر بدان پرداخته شده است. گفتگوی میان سنت غرب و اسلامی در جهت رجحان یک سنت بر دیگری نیست، بلکه هر یک از دو سنت شایستگی لازم را دارند که در مطالعات اسلامی و غرب مورد بررسی قرار گیرند. گادامر با تبیین فلسفی مفهوم فهم و نسبت آن با زبان در دو ساحت معرفت شناسی و هستی شناسی روایت تازه ای را از هرمنوتیک ارایه می دهد. فارابی نیز با رویکردی تازه در مطالعات زبان شناختی خویش در ذیل مباحث هرمنوتیک، تاویل تازه ای از مفهوم زبان در نسبت با فهم متن ارایه می دهد. دستاوردهای هر یک از دو فیلسوف، گویای نوآوری های تازه ای است که ما درصدد ارایه هر چه دقیق تر آن هستیم.
ارایگنیس: خاستگاه زبان و فهم در اندیشه‌ هایدگر و گادامر
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در کتاب در راه زبان، موضع فکری خود را از هستی‌شناسی بنیادین به تفکری اصیل‌تر (به گمان خود)، یعنی سخن گفتن از ذات زبان تغییر می‌دهد. نوشتار پیش رو قصد دارد، نشان دهد که زبان از طریق خود چگونه می‌تواند بنیادهای درونی را توصیف کند. هایدگر در جستجوی پاسخ این پرسش، به موقعیت اصیل زبان، یعنی ارایگنیس (Ereignis)بازمی‌گردد. هایدگر می‌گوید ارایگنیس نیروی محرکه‌ای است که آوای مسکوت زبان را به گفتار تبدیل می‌کند. زبان از طریق گفتار، خود را آشکار کرده و درباره خود سخن می‌گوید. از سویِ دیگر، ارایگنیس تمامی هستندگان را در موقعیت خاص خود به فراخور نسبت هرمنوتیکی که با دازاین و جهان دارند به ساحت حضور فرامی‌خواند. در اندیشه گادامر، ارایگنیس به شکلی غیرمستقیم، در چهارچوب گفتگو، میان مفسر و متن تعین می‌یابد. در فرایند گفتگو، ارایگنیس ضمن اجازه واگشایی مفسر و متن، این امکان را به دو افق می‌دهد که هر یک با توجه به ماهیت خودشان به افق دیگری ورود کرده و در هنگام گفتگو به یک موضع مشترک برسند؛ بنابراین ارایگنیس در تفکر هایدگر و گادامر به‌عنوان آشکارکننده وجوه پنهان زبان و متن و مفسر، تأویلی نو از نسبت دازاین با هستی و گفتگوی میان مفسر و متن ارائه می‌دهد و ذات زبان بماهو زبان را همچون زبان (گفتن) به زبان (گفتار) می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 125
تحلیل ماهیت نشانه از منظر سوسور و فارابی
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نشانه‌شناسی بخش مهمی از مطالعات جدی سوسور در حوزه زبان‌شناسی است. از نظر سوسور، ماهیت نشانه به دو بخش دال و مدلول تقسیم می‌شود. در تلقی متعارف، دالّ امری بیرون از ذهن و مدلول امری درون‌ذهنی است. اما سوسور به تبعیت از کانت، دیدگاه متعارف را به چالش کشیده و خاستگاه تکوین هر یک را منطوی در ذهن می‌داند. در سنت فلسفه اسلامی، فارابی نخستین فیلسوفِ زبانی است که به ساختار همزمانی زبان، صرف‌نظر از وجه تاریخی آن توجه می‌کند. وی با به کارگیری مفهوم لفظ و معقول، ضمن قراردادی خواندن روابط میان آن‌ها، خوانشی سوبژکتیویستی از تحلیل ماهیت نشانه ارائه می‌دهد. مقاله حاضر دو هدف دارد: نخست، دیدگاه سوسور و فارابی در باب ماهیت نشانه بررسی خواهد شد. دوم، دیدگاه فارابی نسبت به لفظ و معقول و چگونگی روابط میان آن‌ها در نسبت با دالّ و مدلولِ سوسور واکاوی خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 157 تا 170
امر پیشین در اندیشه کانت، هایدگر و گادامر
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، ندا راه بار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، ضمن پرداختن به پیشینه تاریخی امر پیشین تصریح می کند که این مفهوم در اندیشه کانت به مثابه قوام بخش احکام ضروری و معرفت شناختی ایفای نقش می کند و در اندیشه هایدگر و گادامر به وجهی دیگر ادامه حیات می دهد. این مقاله در جستجوی فهم این مساله است که وجوه معرفت شناسانه و هستی شناسانه از امر پیشین در اندیشه هایدگر و گادامر چگونه خود را نشان می دهد. کانت در ساحت معرفت شناختی و هایدگر در ساحت هستی شناختی امر پیشین را بکار برده و گادامر به روایتی دیگر امر پیشین را در امتزاج این دو دیدگاه معرفت شناختی و هستی شناختی با یکدیگر قرار می دهد. به اختصار می توان گفت، امر پیشین در معرفت شناسی کانت، جزء ساختار لاینفک ذهن بوده و لازمه تحقق حکم ناظر بر واقع است. در هستی شناسی هایدگر، امر پیشین درک پیشین از وجود است که بنیاد شناخت در ساحت تجربه است و در اندیشه گادامر امر پیشین، ضرورتی عقلانی است که تاریخمندی فرد و تعلق آن به سنت و جامعه، وجه هستی شناختی آن است
صفحات :
از صفحه 75 تا 106
ماهیت زبان در اندیشه سوسور و فارابی
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، ندا راه بار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
سوسور با نقد جریان‌های تاریخی – تطبیقی پیرامون زبان، نقطه عزیمت تفکر خود را بررسی مختصات و عناصر درون زبانی قرار می‌دهد. از نظر وی، وجه تحقق یافته و پویای زبان نمی‌تواند ماهیت حقیقی آن را نشان دهد. بنابراین باید به وجه ایستای زبان و یا، بنیادهای همزمانی زبان توجه عمیق داشت. سوسور تحت تأثیر معرفت شناسی کانت حدود قلمرو زبان را از طریق لانگاژ، لانگ و پارول از هم متمایز می‌کند و ابژه انضمامی و یا به نحوی ساحات تقرر زبان را به لانگ محدود می‌کند. فارابی در سنت فلسفه اسلامی در نسبتی بسیار نزدیک با سوسور، به تاملات زبان شناسانه پرداخته است. وی مطالعات زبان شناختی خود را با برداشتی تازه از روابط میان زبان و منطق آغاز می‌کند و با ریشه یابی واژه نطق از منطق، خاستگاه منطق را به سمت زبان سوق می‌دهد. در تلقی فارابی، نطق وجه بنیادین و عام زبان است. وی سه ساحت زبان را به نفس ناطقه، نطق درونی و نطق بیرونی تلخیص می‌کند که نطق درونی محل تقرر عناصر زبانی تعیین شده است. صرف نظر از این مساله؛ در نشانه شناسی، روابط میان دال و مدلول نیز در نسبتی متناظر با لفظ و معقول، به شکل قراردادی مطرح شده است. مقاله حاضر با بررسی ساحات سه‌گانه زبان در اندیشه سوسور می‌خواهد نشان دهد این تلقی ساختارگرایانه تلقی تازه‌ای نیست. قرن‌ها پیش در سنت فلسفه اسلامی نیز، فارابی به چنین تاملاتی پرداخته است. تلقی فارابی با تقسیم‌بندی نشانه‌های زبان به دو بخش الفاظ و معقولات و تقسیم سه‌گانه ساحات زبان، تلقی تازه‌ای در زبان شناسی است که به نوعی آغاز سیر مطالعاتی تازه در حیطه زبان شناسی اسلامی است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 72
  • تعداد رکورد ها : 7