جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
ریشه‌های سکولار و ظرفیت‌های پساسکولار اندیشه توماسِ آکوئینی
نویسنده:
امیدرضا جانباز ، علیرضا فاضلی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
نسبت عقل و ایمان، پرسش‌ حیاتی که حوزه اندیشه را همواره به خود مشغول داشته است، بعدی اجتماعی دارد. توماس آکوئینی، از جمله شاخص‌ترین طرف‌های این بحث، ضمن تأثیرگذاری گسترده در سیر تاریخ اندیشه، می‌تواند الهام‌بخشِ جامعه‌ی مدرنی دانسته شود که متولیان آن قصد داشتند، در مراتبِ سکولارسازی، پای دخیل بودن آموزۀ قدسی را از عرصۀ عمومی بزدایند. با این حال، نظرگاه‌های جامعه امروز نه مقتضی حذف دین از بستر اجتماع، بلکه جذب و دریافت روشن آن در عرصه‌ی عمومی و تلاش بر حفظِ مشارکتِ باورمندانِ اعضاء خویش، به شرطِ تعاملِ عقلانی است. در همین راستا، الهیات سیاسی متأخر، در نظر به نواقص عقل مدرنِ سکولار، با انکار «وضع طبیعی محض» چندوچون نوع هم‌ارزی امرِ طبیعی و فراطبیعی را جستجو می‌کند. از این‌رو، اندیشه توماس، که به‌زعم برخی، محرکی در شکل‌گیری جامعۀ به ظاهر سکولار بود، ادعایی که در مقابل خود مستنداتِ دعویِ خوانشِ درون دینی شدیدا مسیحی را دارد، از نظرگاهی دیگر، می‌تواند نقش ویژه‌ای در شکل‌گیری اندیشۀ جامعۀ پساسکولار داشته باشد. در این مقاله ضمن بررسی دست‌مایه‌های اندیشۀ توماس در شکل‌گیری جامعه‌ی سکولار، با مرور چند خوانش و مناقشه، در سایه اشارات متفکرینی نظیر میلبنک و هابرماس، تأملاتی بر ظرفیت‌های موضع او برای جامعه‌ی پساسکولار خواهیم داشت.
«کاربردشناسی صوری» فراتر از نظریۀ معنا
نویسنده:
امیدرضا جانباز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابرماس، در اندیشۀ متأخر خویش، در تلاش برای رفع نقصان نظریۀ انتقادی و تدارک بنیادی برای نظریۀ اجتماعی با الهام از الگوی کارکردهای زبان کارل بوهلر و نظریۀ افعال گفتاری، نظریۀ «کاربردشناسی صوری» را ارائه می‌دهد. کاربردشناسی صوری، با اصل اولیه قراردادن زبان به‌مثابه رسانۀ خاصِ حصول فهم، ضمن رفع محدودیت‌های نظریه‌های رایج معناشناسی و استفاده از نقاط قوت آن‌ها، نقشی فراتر از صِرف یک نظریۀ معنا ایفا می‌کند؛ به این طریق که هم در مباحثِ جاری فلسفی در خصوصِ صدق، عقلانیت و معنا نقش‌آفرینی می‌کند و هم شالودۀ نظریۀ جامعه‌شناختی کنشِ ارتباطی را فراهم می‌آورد. این نظریه برپایۀ درهم‌تنیده‌بودنِ معنا و دعاوی عامِ اعتبار، یعنی، صدق، درستی هنجاری و صداقت عمل می‌کند. سه دعویِ عامِ اعتبارِ مذکور برای هر دو آموزۀ فلسفۀ زبان و اجتماعی هابرماس استلزاماتی به همراه دارد. از سویی، اساسِ متقاعدکننده‌تری برای طبقه‌بندی افعال گفتاری نسبت به پیشنهادهای آستین یا سنخ‌شناسی نظری سرل فراهم می‌آورد و، از سوی دیگر، با طرح آموزۀ ارتباط درونی زبان با دعاوی عام اعتبار، امکان بازتولید مفهوم خاصی از نظم اجتماعی ازطریقِ کنش ارتباطی را پیش می‌کشد. به‌این‌ترتیب، کاربردشناسی نه صرفاً نظریۀ معنا و منحصر به فلسفۀ زبان، بلکه به‌مثابۀ بنیاد نظریِ حوزه‌های متفاوت شناخت رخ می‌نماید. این مقاله با روایتی از فرایند شکل‌گیری این نظریه، چیستی، اهمیت و فراروی کاربردشناسی صوری از صرف نظریۀ معنا را نشان می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 51 تا 75
خوانش هابرماس از هگل در مواجه با هگلیان معاصر
نویسنده:
امیدرضا جانباز، احمد علی اکبر مسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
امروزه، پس از سال‌ها نفی و انکار هگل، به خصوص در قلمرو فلسفه تحلیلی، شاهد اقبال گسترده‌ای به اندیشه‌های هگل هستیم، به نحوی که برنشتاین از آن به بازگشت روح هگل تعبیر می‌‌‌کند. تفکر مدرن ما دِین بسیاری به سنت کانتی­ـ‌هگلی دارد. هگل اگر چه خود به نوعی متفکّری کانتی است، لیکن نقدهای او به عقل استعلایی کانت عرصه تفکّری را به وجود می­آورد که در اندیشه معاصر ما نقش حیاتی ایفاء می­کند. هابرماس، به عنوان مدافع مدرنیته اندیشه معاصر را در جریان جنبش استعلازدایی ترسیم می‌کند که اگر چه از طرفی به نقش بی­بدیل هگل در به وجود آوردن آن اذعان دارد، لیکن بر خلاف تصور جریان هگلی معاصر خودِ هگل را بدان متعلق نمی­داند. در واقع هابرماس در کم و کیف تأثیرگذاری و قبول برخی استلزامات اندیشه هگلی برای جنبش مذکور مناقشه‌ای را با هگلیان معاصر مطرح می‌کند که این مقاله به بررسی آن می‌پردازد. این بحث ضمن روشن ساختن برخی نکات معرفت‌شناختی اهمیت ویژه خودش را در پوشش دادن به یکی از دغدغه‌های اصلی تاریخ تفکّر، یعنی، اختیار و مسؤلیت فردی می­یابد
صفحات :
از صفحه 87 تا 116
زمان بندی محاورات افلاطون و جایگاه زمانی رساله کراتیلوس
نویسنده:
جانباز امیدرضا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 43 تا 67
فرگه و مسئله عینیت؛ نقدى بر عنان گسیختگى معنا
نویسنده:
امیدرضا جانباز، احمد على اکبر مسگرى
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
چکیده :
از جایگاه یک ریاضى دان، فرگه وارد بحث مناقشه انگیزى مى شود که مکاتب مهم فلسفى از جمله رئالیسم، ایدئالیسم و تجربه گرایى مدت ها به آن اشتغال داشتند. این حیطه بحث که مى توان آن را با نام کلى نحوه ارتباط ذهن و عین مشخص کرد، در اندیشه فرگه به منظور ارائه توضیح مقبولى درباره شالوده ریاضیات مطرح مى شود. براساس دیدگاه فرگه، کسى که خود را در جهان و در تعامل با دیگران مى دید، نظریات مطرح در این زمینه راضى کننده نبود. این نظریات که به روان شناسى گرایى، خودانگارى، نسبى گرایى و منحصر دانستن عرصه موجودات در امور محسوس مى انجامند، نمى توانند به خوبى از عهده توضیح بناى علم و ادراک و نحوه ارتباط با دیگرى برآیند. فرگه به دنبال بنیادى از اندیشه است که صرفا عبارت از چند اصل موضوعى نبوده، بلکه امر عینى و در دسترس همگان را پیش چشم داشته باشد؛ بنایى که مى تواند تبیین علمى را استوار سازد. در این جستار ما ضمن بیان پیش زمینه اى از نحوه تدارک عینیت در اندیشه کانت، درباره تبیین عینیت در اندیشه فرگه تحقیق مى کنیم و از حاصل آن، برخلاف آنچه میان هرمنوتیسین ها شایع است، اشاراتى به در دسترس بودن معناى عینى خواهیم داشت.
صفحات :
از صفحه 121 تا 144
دیدگاه رئالیستی هابرماس پس از چرخش زبانی
نویسنده:
امیدرضا جانباز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
رورتی، کسی که چرخش زبانی هابرماس از وی متأثر است، دعوای رئالیسم و ضدرئالیسم را به سنت فلسفی متعلق می‌داند که از آن رخت بربسته‌ایم. در واقع، بر اساس دیدگاه او، چرخش زبانی اصل این تمایزها را دشوار می‌سازد. در مقابل، هابرماس تصمیم‌گیری درباره موضع رئالیستی یا نومینالیستی را انتخاب بنیادینی می‌داند که در معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و مفاهیم متناظر صدق و ارجاع نقش اساسی ایفاء می‌کند. دغدغه هابرماس، وارث سنت‌های متفاوت فلسفی، نشان دادن حضور هم‌زمان عناصر ایده‌آلیستی و ناتورالیستی در تبیین شناخت است. برای این منظور او به شرحی پراگماتیستی از شناخت متمسک می‌شود. هابرماس آنچه را به نحو پراگماتیستی به دست می‌آورد، با عنوان رئالیسم درونی، جایگزین ایده‌آلیسم استعلایی می‌کند. رئالیسم درونی، باید دو کار ویژه اساسی را برای هابرماس انجام دهد؛ از طرفی، مقابل نسبی‌گرایی به عنوان شکل نوین شک‌گرایی بایستد. و از طرف دیگر، با رئالیسم متافیزیکی در شکل جزم‌گرایی آن مخالفت کند. آنچه کار هابرماس را در تبیین رویکرد رئالیستی­اش دشوار می­سازد برقراری سازش میان دو نوع تقدم است؛ تقدم هستی‌شناختی جهان عینی با تقدم معرفتی‌شناختی زیست‌جهان زبانی. این مقاله ضمن تبیین مسیری که هابرماس در بسط نظریه خود طی می‌کند به نقد و بررسی آن می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 133 تا 162
  • تعداد رکورد ها : 6