جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
Faith and Inquiry
عنوان :
نویسنده:
Mohamad Hosein Mohamad Ali Khalaj
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 83 تا 100
پرسش از واقع‌گرایی در اندیشۀ هیدگر
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله که به پرسش از واقع‌گرایی و ناواقع‌گرایی در هیدگر می‌پردازد از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش نخست در مروری تاریخی تصویری کلی از سه دسته تفسیر متفاوت از واقع‌گرایی و ناواقع‌گرایی در فلسفۀ هیدگر در میانِ مفسرانِ انگلیسی‌زبانِ او عرضه خواهد شد. دستۀ نخست هیدگر را واقع‌گرا می‌دانند؛ دستۀ دوم تفسیری ایده‌آلیستی از او ارائه می‌کنند و دستۀ سوم او را نه واقع‌گرا و نه ایده‌آلیست به شمار می‌آورند. در بخش دوم تفسیرِ واقع‌گرایی حداکثری دریفوس –اسپینوزا از هیدگر و دو استدلال ایشان یعنی برهانِ جهان‌های چندگانه و استدلالِ پدیده‌شناختی در دفاع از آن روایت می‌گردد. در بخش سوم نقدهای سه نمونه از مهم‌ترین منتقدان این تفسیر، یعنی راتال، مالپس و رورتی، ارزیابی و نقاطِ ضعف و قوتِ آن نقدها آشکار می‌گردد. در بخش چهارم در ذیلِ ارزیابیِ نهایی بر پایۀ نقدهایی مستقل موضعِ دریفوس-اسپینوزا از دیدِ فلسفی از جهاتِ گوناگون به چالش کشیده می‌شود و نگرانی‌هایی تفسیری نیز در موردِ آن مطرح می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 175 تا 203
معرفت عملی: یک ارزیابی زبانی
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
استنلی‌ ـ‌ ویلیامسون برپایۀ تحلیل اسنادهای Know how در زبان انگلیسی یک استدلال زبان‌شناختی بسیار مناقشه‌برانگیز در دفاع از اندیشه‌انگاری دربارۀ معرفت عملی اقامه کرده‌اند. در این مقاله ابتدا این استدلال معرفی می‌شود. سپس یک دسته از نقدهای وارد بر آن یعنی نقدهای مبتنی‌بر داده‌های بین‌زبانی به‌تفصیل به بحث گذاشته خواهد شد. به‌طور مشخص، داده‌هایی که منتقدان استنلی‌ـ‌ویلیامسون از شیوه‌های اسناد معرفت عملی در زبان‌های گوناگونی همچون فرانسه، لاتین، یونانی، آلمانی، ترکی و روسی آورده‌اند [و همچنین پاسخ‌های استنلی به آنها] معرفی می‌شود. سپس شیوه‌های اسناد معرفت عملی در زبان فارسی به‌مثابۀ سنجه‌ای جدید برای استدلال زبان‌شناختی استنلی‌ـ‌ویلیامسون تحلیل می‌شود. برپایۀ این تحلیل، مقالۀ حاضر دو دستاورد اصلی خواهد داشت: دستاورد نخست اینکه برخلاف آنچه در نگاه نخست به نظر می‌رسد، داده‌های برآمده از زبان فارسی می‌تواند مؤید استدلال استنلی‌ـ‌ویلیامسون باشد. دستاورد دوم اینکه تحلیل پیشنهادی مقاله، خلأ روش‌شناختی پیشینۀ بحث حاضر را آشکار می‌کند؛ مشخصاً این خلأ که اسناد معرفت عملی در زبان‌های گوناگون عموماً به‌نحو ایستا و هم‌زمانی تحلیل می‌شود و از تحلیل پویا و درزمانی آنها غفلت شده است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 40
تاملی بر سمانتیک و متافیزیک قابلیت‌ها
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدفِ نخستِ مقالۀ حاضر معرفیِ مبحثِ قابلیت‌ها در فلسفۀ تحلیلی و روایتِ تاریخِ آن از زاویۀ مسئله‌های سمانتیکی و متافیزیکیِ آن‌ها است. برای این منظور من ابتدا پرسشِ سمانتیکی و پرسشِ متافیزیکی در قبالِ قابلیت‌ها را از هم تفکیک می‌کنم. سپس پنج رویکردِ سمانتیکِ مختلف به قابلیت‌ها (یعنی تحلیلِ شرطیِ ساده، تحلیل‌ناپذیر دانستن، تحلیل‌های شرطیِ اصلاح‌شده، تحلیلِ نوعی و تحلیلِ مدرج) و متافیزیک‌های متناظر با آن‌ها را معرفی می‌نمایم. به نظرِ من نقدهایی که بر تحلیلِ شرطیِ ساده و تحلیل‌های شرطیِ اصلاح‌شده وارد آمده است برای ردِّ آن‌ها کافی است. من علاوه بر روایتِ این نقدها سه نقدِ جدید علیهِ تحلیلِ نوعی و دو نقدِ تازه نیز بر تحلیلِ مدرج وارد می‌کنم. در نتیجه از دیدِ من رویکردِ سمانتیکی که قابلیت‌ها را تحلیل‌ناپذیر می‌داند ارجح است. این تحلیل‌ناپذیری و به همراهِ امکانِ قابلیت‌هایی که هرگز به نمایش در نمی‌آیند دلایلِ خوبی را برای رویکردِ متافیزیکیِ قابلیت‌باوری فراهم می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 141
بدن پدیده‌شناختیِ مرلوپونتی و برخی چالش‌های تفسیری
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله معنای بدن در پدیده شناسی ادراک مرلوپونتی مورد بحث قرار می گیرد. در ابتدای مقاله دو مسئلۀ تفسیری چالش برانگیز در این مورد، یعنی مسئلۀ تمایز تصویر بدنی از شاکلۀ بدنی و مسئلۀ بدن به مثابه ابژه-سوژه، مورد ارزیابی قرار می ‌گیرد. سپس ساختار تفسیریِ پیشنهادیِ این مقاله از معنای بدن در نظر مرلوپونتی به بحث گذاشته می شود. این ساختار در دو وجه سلبی و ایجابی و در چهار تراز معرف تشناختی، هستی شناختی، مکانی و زمانی ارائه می‌گردد. در وجه سلبی نشان داده می‌شود که بدن در هیچ یک از چهار تراز ابژه نیست؛ بلکه در تراز معرف تشناختی نظرگاه ما به سوی ابژه‌ ها، در تراز هستی‌شناختی جاندار قصدمند به‌ سوی مطابقت با محیط، در تراز مکانی افقِ مکانیِ بودنِ ما و در تراز زمانی افق زمانیِ بودنِ ماست. همچنین در لابلای ارائۀ معانیِ ایجابی به دو مسئلۀ تفسیری چالش برانگیز نیز پاسخ داده می‌ شود.
صفحات :
از صفحه 49 تا 69
بررسی انتقادی رویکردهای سرل، دنت و پاتنم به جایگاه فلسفی هوش مصنوعی
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به دو بخش کلی تقسیم شده است. در بخش نخست صورت‌بندی پاتنم، دنت و سرل به جایگاه فلسفی هوش مصنوعی به صورت کلی، طرح شده و نقاط ضعف هر یک نشان داده می‌شود. سپس صورت‌بندی برگزیده با تفکیک دو تراز فلسفه‌علمی ‌و فلسفه‌ذهنی شرح داده می‌شود. در تراز فلسفه‌علمی‌ مسئله آن است که آیا هوش مصنوعی می‌تواند دستگاهی بسازد که در آزمون نامحدود تورینگ پیروز شود؟ اما در تراز فلسفه‌ذهنی مسئله این است که اگر چنین دستگاهی ساخته شد، آیا ذهن دارد؟ در بخش دوم از نوشتار مهم‌ترین مسئله‌های طرح‌شده در این دو تراز ارزیابی می‌شود. مهم‌ترین مسئله در تراز فلسفۀ علمی، مسئلۀ چارچوب، یعنی مسئلۀ چگونگی روبه‌رویی با رویدادهای تعریف‌ناشده و غیرمنتظره است. این مسئله بزرگ‌ترین مانع بر سر راه پیروزی هوش مصنوعی در آزمون تورینگ بوده است. در ادامه در تراز فلسفه‌ذهنی سه مسئله ارزیابی شده است: مغالطۀ آدمک، استدلال اتاق چینی و نقد بر اساس تئوری گودل. مغالطۀ آدمک نشان می‌دهد هوش مصنوعی امر ذهنی را به امری دلخواه تبدیل می‌کند، اما دو نقددیگر، اگرچه بر پارادایم کلاسیک هوش مصنوعی وارد است، بر شبکه‌های عصبی پیوندگرا وارد نیست.
صفحات :
از صفحه 177 تا 217
دریفوس و تاریخ فلسفی هوش مصنوعی
نویسنده:
محمدحسین محمد‌علی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله برای ارائة روایتی تاریخی از تحولاتِ هوش مصنوعی در قرن 20 و 21 از نظرگاهی فلسفی، سه دوره را از هم جدا کرده است: 1. تسلطِ پارادایم نمادی؛ 2. بازگشت به پیوندگرایی؛ 3. ظهور حیات مصنوعی. مدعای اصلی مقاله آن است که هم بازگشت به پیوندگرایی و هم ظهور حیات مصنوعی، نقدهای دریفوس بر رویکردهای پیشین در هوش مصنوعی را تأیید می‌کند. به باور دریفوس یک نگرشِ اتمیستی ـ فورمالیستی به ذهن، دانش، و هستی، پشتوانۀ اصلیِ پارادایم نمادی است. شکستِ هوش مصنوعی نمادی در صوری‌سازیِ فهمِ هرروزه و چرخش به سوی نگرشی کل‌گرایانه در پیوندگرایی مؤیدِ نقدهای دریفوس است. همچنین حیات مصنوعی با بدن‌مندانه و موقعیت‌مند دانستنِ شناخت موضع وی را تأیید می‌کند. با این وجود، حمایت واپسین دریفوس از هوش مصنوعی هیدگری و این ادعا که این جریان، هستی‌شناسیِ هیدگری را در آزمونی تجربی قرار می‌دهد قابل نقد است. همچنین همراه با ارزیابی نقد دریفوس نشان داده می‌شود که وی از نقد فلسفی هوش مصنوعی به نقدِ کلِ فرهنگ و اندیشۀ غربی پل می‌زند و نشان می‌دهد که برای اصالت‌دادن به فهمِ تئوریک و فراموشیِ جهان انسانی، خطر پیش روی این فرهنگ ظهور انسان‌هایی با فهم ماشینی و نه ماشین‌هایی با توانایی‌های ورای انسانی است.
صفحات :
از صفحه 103 تا 128
از کارکردگرایی تا بسترگرایی: بازسازیِ گفتگوی دریفوس و پاتنم
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج,محمدتقی طباطبایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در 1960 پاتنم در مقالۀ ""اذهان و ماشین ها"" بر پایۀ قیاسِ میانِ ذهن و ماشینِ تورینگ نگرشی نو به ذهن به نام کارکردگرایی را پی ریزی نمود. یک دهه پس از آن دریفوس براساسِ تفسیرش از پدیدارشناسیِ مرلوپونتی و هیدگر کارکردگراییِ پاتنم را نقد کرد. دریفوس نشان داد که نمی توان ذهن را به مثابه ماشینی تورینگ به شمار آورد که با بهره گیری از قواعدی صوری کار می کند و ورودی و خروجی هایش عناصری فارغ از بستر هستند. دو دهه بعد پاتنم بر پایۀ شکست کارنپ در صوری سازی استقرا، چرخش به سوی کل گرایی و خارجیت گرایی معناشناختیِ خودش از نگرشِ کارکردگرایانه- محاسبه گرایانه در فلسفۀ ذهن دست کشید و به نگرشی خارجیت گرا- بسترگرایانه روی آورد. نقدی که پاتنم بر پایۀ آن کارکردگرایی را از ریشه نادرست دانسته بود همان نقدی بود که دریفوس سال ها پیش بر وی وارد آورده بود. در این مقاله گفتگوی نقادانۀ میانِ دریفوس و پاتنم بازسازی می شود و بر پایۀ آن نشان داده می شود که فیزیکالیسم به مثابه نظریه ای در بابِ ذهن نادرست است و به جای آن ""سوژه ای در جهان"" الگوی مناسبی را برای ذهن فراهم می آورد.
  • تعداد رکورد ها : 8