جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
چگونه دربارۀ هیچی حرف بزنیم: تعریف‌پذیری و تقسیم‌بندی‌های‌ پوچ‌گرایی فلسفی
نویسنده:
احمد ابراهیمی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیهیلیسم یا پوچ‌گرایی فلسفی، به‌معنی باور به عدم، ترجیح‌دادن نیستی به هستی، و درکل نفیِ بنیادین جنبه‌ای از شناخت‌ها یا ارزش‌های انسانی است؛ اما چگونه می‌شود در فلسفه دربارۀ چیزی بحث کرد که ادعا می‌شود نیست؟ برای پاسخ به این سؤال باید به سؤالات جزئی‌تری پاسخ داد؛ اعم از اینکه چگونه می‌توان پوچ‌گرایی را تعریف کرد و ارائۀ تعریف تا‌ چه حد به شناختن پوچ‌گرایی کمک می‌کند؟ پوچ‌گرایی را به چه روش‌هایی می‌توان تقسیم‌بندی کرد؟ همچنین، باتوجه‌به تعاریف و انواع پوچ‌گرایی، معادل‌های فارسی پوچ‌گرایی چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟ پوچ‌گرایی را می‌توان براساس تاریخ به قبل و بعد از نیچه، براساس رویکرد به فعال و منفعل، براساس وسعت به فردی و اجتماعی، و براساس زمینۀ بحث به شناختی و ارزشی تقسیم کرد. در همۀ این تقسیمات، پوچ‌گرایی نفی‌کننده است؛ پس تعریف‌هایش هم توصیفاتی هستند دربارۀ «چگونه نه‌گفتن» یا «به چه چیزی نه‌گفتن». همۀ نظریه‌هایی که تفکرات پیشین خود را از ریشه نفی کرده‌‌اند، به‌طور نسبی پوچ‌گرایانه هستند و درعین‌حال «ممکن است» نسبت به اندیشه‌های متأخر خود، ایجابی تلقی شوند. پس به‌طورکلی درمقابل متافیزیک، پوچ‌گرایی قرار گرفته است و به‌طور نسبی درمقابل هر فلسفه‌ای، پوچ‌گراییِ آن فلسفه؛ اما پوچ‌گرایی فقط یک طرز فکر مستقل نیست؛ بلکه روشی برای آزمودن متافیزیک و هر فلسفۀ دیگر است. پوچ‌گرایی بدیهی‌بودن خود فلسفه را هم به پرسش می‌کشد؛ اینکه برای کلی‌ترین سؤالات ذهن ما باید پاسخی وجود داشته باشد؛ یعنی پرسش را به پرسش می‌کشد. سؤالات ما لزوماً پاسخ‌دادنی نیستند؛ اصلاً لزوماً سؤالات معناداری نیستند.
صفحات :
از صفحه 131 تا 147
پوچ گرایی معرفت شناختی: نارسایی نشانه ها در متافیزیک و معرفت شناسی ویتگنشتاین
نویسنده:
احمد ابراهیمی پور ، مالک حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اگرچه ویتگنشتاین به‌عنوان یکی از مخالفان شکاکیت فلسفی شناخته می‌شود، اما جنبه‌هایی از معرفت‌شناسی وی در نظریه‌ی تصویری زبان و فلسفه‌ی زبانِ معمولی، دارای ویژگی‌های پوچ‌گرایانه است. این ویژگی‌ها به‌موجب نگرش زبانی ویتگنشتاین، با نشانه‌شناسی و متافیزیکِ وی گره خورده و جدایی‌ناپذیرند. این مقاله با بررسی گرایش‌های پوچ-گرایانه در نشانه‌شناسی و متافیزیک ویتگنشتاین، به تحلیل ویژگی‌های پوچ‌گرایانه در معرفت‌شناسی وی می‌پردازد. از دیدگاه ویتگنشتاین نشانه‌ نمی‌تواند به جهانی خارج از زبان، به درون ما، به دیگری یا به مدلول‌های فلسفی دلالت کند. وی امکان تحقیق در متافیزیک را نفی می‌کند: در رساله به‌خاطر محدودیت منطق، در پژوهش‌ها به‌خاطر کاربرد نداشتن عبارات متافیزیکی، و در در باب یقین به‌خاطر گریزناپذیری از چارچوب‌های زبانیِ حاکم بر شک و یقین. بر این اساس در فضای منطقی هیچ چیزی واقعا قابل شناختن نیست چون شناخت، محصور در فرامنطق است. شناخت امری کاملا نسبی، مقطعی و وابسته به زمینه است چون جهان ما فقط یک جهان ممکن است و نه تنها جهانی که هست. با این‌ همه ویتگنشتاین نمی‌گوید که شناخت مطلقا ممکن نیست بلکه می‌گوید شناخت تابع منطق و بازی زبانی ماست و نه به-طور مستقیم تابع اعیان یا امور واقع. حال اگرچه منطق و بازی زبانی، بی‌ربط به واقعیت نیستند و پیوندی با واقعیت دارند اما این به آن معنی نیست که بازتاب‌دهنده‌ی امور واقع‌اند.
صفحات :
از صفحه 187 تا 210
پوچ‌گرایی پسامدرن: حقیقتی وجود ندارد حتی این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد
نویسنده:
احمد ابراهیمی پور ، مالک حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرگاه گفته شود که حقیقتی وجود ندارد، این سؤال پیش می‌آید که پس خود این حقیقت وجود دارد یا ندارد؟ به این سوال به دو شکل می­توان پاسخ داد. اول این­که حقیقتی وجود ندارد، ­جز این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچ­گرایی مدرن). دوم این­که حقیقتی وجود ندارد، حتی این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچ­گرایی پسامدرن). این مقاله پاسخ دوم را با تشریح مصادیق آن واکاوی می­کند؛ یعنی نشان می­دهد منظور از پوچ­گرایی پسامدرن چیست و مصادیق آن در پسامدرنیته کدام­اند؟ درحالی­که تکثرگرایی می­گوید هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد، پوچ­گرایی می­گوید که مطلقاً حقیقتی وجود ندارد و پوچ­گرایی پسامدرن می­گوید خود این حقیقت هم حقیقت ندارد. پس پوچ­گرایی پسامدرن به‌تعبیر حقیقت­باور، خودمتعارض و به‌تعبیر پوچ­گرا خودبازتابی است. پساساختارگرایی از لحاظ معرفت­شناختی پوچ­گراست، زیرا مدعی است هیچ معرفتی قابل تعمیم و قابل انطباق بر جهان نیست. اما از لحاظ نشانه‌شناختی احتمالاً پوچ­گرا نیست، زیرا اصل دلالت را نفی نمی­کند. شالوده­شکنی برای کسی که پیرو مولف­محوری و مرکزمحوری است، پوچ­گرایانه و مخرب است اما مفهوم غیاب نزد دریدا مترادف نیستی نیست. پوچ­گراییِ هسته­ای نگران نیستیِ نهایی توسط یک فاجعة هسته­ای است، با این حال برخی معتقدند که پوچ­گرایی آسیب­زننده نیست. پوچ­گرایی پسااستعماری هم نشان­دهندة نابودی و نفی هویتِ سرزمین استعمارزده است و هم نشان­دهندة نفی هویت اقلیت­های نژادی مثلاً سیاه­پوستان. پوچ­گراییِ جنسیتی به نفی جنسیت می­پردازد و پوچ­گراییِ نظریة نابهنجاری، هر گونه بهنجاریِ جنسی، جنسیتی و هویتی را نفی می­کند.
صفحات :
از صفحه 87 تا 112
  • تعداد رکورد ها : 3