جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
ریشه های الهیاتی مدرنیته [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Michael Allen Gillespie
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University Of Chicago Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: من تقریباً به این کتاب 4 ستاره دادم نه به این دلیل که در خود مطالب ایراداتی وجود دارد، بلکه به این دلیل که بسیار خوب بود، ناامید شدم که ناشر آن را از عظمت حتی بالاتری که ممکن بود در غیر این صورت داشته باشد، باز دارد. من به چه چیزی اشاره می کنم؟ «اسلام و غرب». اسلام موضوع داغ این روزها است - حتی دانشگاه آکسفورد، آنطور که من می فهمم، اخیراً ساختمانی را برای مطالعات اسلامی در محوطه دانشگاه خود ساخته است. مایکل آلن گیلسپی (از این پس MAG - پوزش من از نویسنده) مشخصاً قصد نداشت کتابی درباره اسلام بنویسد، اما به نظر می رسد که ناشر او را مجبور کرده است که کار باشکوه خود را در قالب علایق پروکروستی خود قرار دهد. این کتاب واقعاً در مورد اسلام نیست، بلکه در مورد ژنتیک واقعی مدرنیته است - نه تاریخی که مدرنیته به خود می گوید که چگونه با تأیید علم و دموکراسی در مواجهه با ظلم کلیسای کاتولیک روم تحمل شده است. فصل اول، که در اصل یک مقاله بود، و بیانی متمرکز از آنچه قرار است در ادامه کتاب دنبال شود، اصلاً ربطی به اسلام یا «برخورد تمدن‌ها» ندارد، بلکه بیشتر مربوط به این است که اروپای غربی کجا آمده است. از و چگونه این ما را به جایی رسانده است که از نظر سیاسی، الهیاتی، فلسفی و فرهنگی به کجا رسیده ایم. عالی است. متأسفانه کتاب به اجبار مقدمه و پایان نامه ای درباره اسلام داده شد و پایان فصل آخر به طرز وحشیانه ای تغییر شکل یافت تا با این دستور کار تحمیلی ناشر مطابقت داشته باشد. (البته من این را نمی دانم به طور قطع، همانطور که به طور قطع نمی دانم که ماده وجود دارد، اما هر دو بدیهی به نظر می رسند، و انکار هر یک خنده دار خواهد بود، مگر اینکه یک استدلال واقعا خوب پشتیبان آن باشد. .) MAG تنش‌ها را در سنت الهیات غرب لاتین قرار می‌دهد، که به درستی با انقلاب نومینالیستی در فلسفه آغاز می‌شود (اما به سنت آگوستین برمی‌گردد)، به عنوان آغاز واقعی متافیزیک مدرنیستی، سیاست، فلسفه دینی، انسان‌شناسی، علم و غیره. او بحث نمی‌کند. که طوفان آکادمیک در برج های عاج آن زمان به سیاست رخنه کرد و غیره. او نشان می دهد که چگونه این جریان های فلسفی در وقایع تاریخی روزگار پیچیده شده اند و با استادی شخصیت های درگیر را ردیابی می کند. او نشان می‌دهد که چگونه انقلاب نومینالیستی دیدگاهی را به طبیعت بدون کلیات و بدن‌های کاملاً فردی رها کرد، و مشکلات ناشی از آن برای سیاست (هیچ ماهیت انسانی وجود ندارد، فقط ماهیت هر بدن فردی وجود دارد) و الهیات (اگر خدای نومینالیست با خدا تفاوت دارد. بینش مکتبی الوهیت از این جهت که اراده خام است و ویژگیهای بیرونی یا درونی او را محدود نمی کند، پس او غیرقابل اعتماد و بالقوه فریبنده است و اراده او تابع خیری نیست که حتی درون خود اوست) و شناخت ما از طبیعت. او نشان می دهد که چگونه اومانیست های رنسانس (او زمان زیادی را صرف پترارک می کند) برای مقابله با این وضعیت تلاش کردند و چگونه سعی کردند عناصر دوران باستان را برای پاسخ به آن بازیابی کنند. او نشان می‌دهد که چگونه بحث اراسموس/لوتر برخی از بازیابی‌های انسان‌گرایانه دوران باستان را تکرار کرد و خطوط گسل بین آزادی و ضرورت را که تا انقلاب نومینالیستی پنهان بود، نشان داد. او نشان می دهد که چگونه بحث بین هابز و دکارت بحث لوتر/اراسموس را تکرار می کند، اما تا حد زیادی الهیات پشتوانه هر دو طرف را پنهان می کند. فصل‌های او درباره این چهره‌ها به سادگی شگفت‌انگیز هستند و نشان می‌دهند که او بسیار آگاه است که چگونه این متفکران در ریشه مشکلات جدی فلسفی و فرهنگی که در حال حاضر در موقعیت مدرن متاخر ما را فراگرفته‌اند، نهفته‌اند - فصل‌های او به خواننده آموزش‌دیده نشان می‌دهد. که این ارقام ریشه مشکلاتی است که او حتی مستقیماً در این کتاب به آنها نمی پردازد. نوشته MAG اینقدر خوب است. MAG در پایان کتاب، در پایان یک فصل بسیار کوتاه تاسف بار، تلاش می‌کند تا راهی را که این مضامین به کانت و هگل و دوباره در گرگ و میش جنایات قرن بیستم وارد می‌شوند، ردیابی کند. بزرگترین مشکل من با این کتاب این است که MAG بسیار قادر است کتاب را به نتیجه طبیعی خود برساند، اما به دلیل آنچه به نظر می رسد یک _telos_ تحمیلی مصنوعی است، یعنی مقایسه آنچه در زیر کلاه تمدن نشأت گرفته از اروپای غربی نهفته است، غفلت می کند. با آنچه در زیر کلاه تمدن اسلامی نهفته است. این تحمیل آنقدر بغرنج است که کیفیت مصنوعی آن بدیهی است. به قیمت پایان طبیعی کتاب - در کجای حال حاضر و به کجا می رویم - گذراترین روش به آن پرداخته شده است. تا حدی، MAG این را با گذاشتن نام در یادداشت‌های پایانی (که واقعاً باید پاورقی می‌بود) فراهم می‌کند. MAG به وضوح از دیدگاه شخصیت های مختلف قرن بیستم و چگونگی تلاش آنها برای حل این تنش ها آگاه است. متأسفانه، آنها به عنوان جنبشی مانند رمانتیسم در کنار هم قرار می گیرند و در بهترین حالت به این جنبش یک صفحه یا بیشتر داده می شود. من نمی توانم باور کنم که MAG راهی به جلو نمی بیند، اما چه ببیند یا نه، و هر چه از نظر او این راه باشد، او هرگز فصل آخر را با گفتن به پایان نمی رساند. او ما را به خودآگاهی به عنوان یک فرهنگ تشویق می کند، و سپس به پایان نامه تحمیلی ناشر خود درباره اسلام می پردازد. این یک انتقاد رسمی است، فکر می کنم. نقدهای مادی من به این کتاب بسیار اندک است. (1) بزرگترین مورد من مربوط به نحوه ارائه دیدگاه خاصی از سقوط انسان به عنوان ارتدکس هنجاری برای مسیحیت است. من یک مسیحی ارتدکس هستم، و بنابراین MAG مرتباً با بیان آموزه‌های سقوط و تباهی که در ارتدکس هنجاری نیستند (مگر اینکه یادداشتی را از دست داده‌ام)، به‌عنوان هنجاری جهانی، پرهای من را به هم می‌زند. کلیسای لاتین غربی (مگر اینکه یادداشت اشتباهی دریافت کرده باشم). دیدگاهی درباره وضعیت انسان که عموماً در پدرانی که من خوانده‌ام می‌یابد، دیدگاهی بسیار سخت است، اما بدون امید نیست، و قطعاً لحن بدبینانه‌ای که MAG پیشنهاد می‌کند تعلیم هنجاری مسیحی است، ندارد. بنابراین من کنجکاو هستم که او آن را از کجا می آورد. (2) به نظر نمی رسد که او از معنای «تصویر خدا» برای نویسندگان کتاب مقدس آگاه نباشد. این به معنای واقعی کلمه این است که یک فرقه-مجسمه زنده از خدای زنده باشد، برخلاف مجسمه-فرقه مرده خدایان مرده - واقعیتی که به نظر می رسد بسیار مرتبط با دغدغه های این کتاب باشد. مجسمه های فرقه ابزار حضور خدا هستند. (3) او می گوید که مسیحیت در دوره اواخر باستان مفهوم توسعه یافته ای از اراده نداشته است، اما شاهد ماکسیموس قدیس اعتراف کننده است که مطالب زیادی در مورد (الف) اتحاد الهی و هم می نویسد. اراده انسان در مسیح و (ب) انواع مختلف اراده در یک انسان (با توجه به مفاهیم زاهدانه و روانشناختی این امر) به نظر می رسد که او را اشتباه نشان می دهد. (4) برداشت او از دیدگاه کلیسا در مورد تاریخ و آزادی که عمدتاً منفعل است، به نظر می رسد از این دیدگاه ناشی می شود، "مردی به عنوان پیشروی گناهکار که صبورانه منتظر نظر اسکاتون است"، که به نظر من بسیار نادرست است، اگرچه یک خواننده شایسته احتمالاً نظر خواهد داد. در آن به زودی با این حال، اجازه ندهید این انتقاد شما را منصرف کند یا باعث شود کمتر به کتاب (یا نویسنده) فکر کنید. این شگفت انگیز است. بارها و بارها، من نمی توانم این کتاب را به اندازه کافی توصیه کنم. MAG به راحتی کتابی را برای فهرست ده نفر برتر هر کسی نوشته است. من اکنون به سراغ _نیهیلیسم_پیش از_نیچه_ او، به _مدیتیشن_های_ دکارت، و #مشروعیت_عصر_مدرن_ بلومنبرگ رفته ام.
هگل، هایدگر و زمینه تاریخ [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Michael Allen Gillespie
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University of Chicago Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در این مطالعه گسترده و متفکرانه، مایکل آلن گیلسپی به بررسی شالوده یا زمینه فلسفی مفهوم تاریخ می پردازد. او با تحلیل تضاد تاریخی بین ماهیت انسان و آزادی، بحث خود را بر روی هگل و هایدگر متمرکز می‌کند، اما از اندیشه‌های مرتبط دیگر فیلسوفانی که مشارکت‌شان در این بحث بسیار مهم است- به ویژه روسو، کانت و نیچه- نیز استفاده می‌کند.
ریشه های الهیاتی مدرنیته [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Michael Allen Gillespie
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
University Of Chicago Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: من تقریباً به این کتاب 4 ستاره دادم نه به این دلیل که در خود مطالب ایراداتی وجود دارد، بلکه به این دلیل که بسیار خوب بود، ناامید شدم که ناشر آن را از عظمت حتی بالاتری که ممکن بود در غیر این صورت داشته باشد، باز دارد. من به چه چیزی اشاره می کنم؟ «اسلام و غرب». اسلام موضوع داغ این روزها است - حتی دانشگاه آکسفورد، آنطور که من می فهمم، اخیراً ساختمانی را برای مطالعات اسلامی در محوطه دانشگاه خود ساخته است. مایکل آلن گیلسپی (از این پس MAG - پوزش من از نویسنده) مشخصاً قصد نداشت کتابی درباره اسلام بنویسد، اما به نظر می رسد که ناشر او را مجبور کرده است که کار باشکوه خود را در قالب علایق پروکروستی خود قرار دهد. این کتاب واقعاً در مورد اسلام نیست، بلکه در مورد ژنتیک واقعی مدرنیته است - نه تاریخی که مدرنیته به خود می گوید که چگونه با تأیید علم و دموکراسی در مواجهه با ظلم کلیسای کاتولیک روم تحمل شده است. فصل اول، که در اصل یک مقاله بود، و بیانی متمرکز از آنچه قرار است در ادامه کتاب دنبال شود، اصلاً ربطی به اسلام یا «برخورد تمدن‌ها» ندارد، بلکه بیشتر مربوط به این است که اروپای غربی کجا آمده است. از و چگونه این ما را به جایی رسانده است که از نظر سیاسی، الهیاتی، فلسفی و فرهنگی به کجا رسیده ایم. عالی است. متأسفانه کتاب به اجبار مقدمه و پایانی در مورد اسلام داده شد و پایان فصل آخر به طرز وحشیانه ای تغییر شکل یافت تا با این دستور کار تحمیلی ناشران مطابقت داشته باشد. (البته من این را نمی دانم به طور قطع، همانطور که به طور قطع نمی دانم که ماده وجود دارد، اما هر دو بدیهی به نظر می رسند، و انکار هر یک خنده دار خواهد بود، مگر اینکه یک استدلال واقعا خوب پشتیبان آن باشد). MAG تنش ها را در سنت الهیات غربی لاتین قرار می دهد، که به درستی با انقلاب نومینالیستی در فلسفه آغاز می شود (اما به سنت آگوستین برمی گردد)، به عنوان آغاز واقعی متافیزیک مدرنیستی، سیاست، فلسفه دینی، انسان شناسی، علم و غیره. او بحث نمی کند. که طوفان آکادمیک در برج های عاج آن زمان به سیاست رخنه کرد و غیره. او نشان می دهد که چگونه این جریان های فلسفی در وقایع تاریخی روزگار پیچیده شده اند و با استادی شخصیت های درگیر را ردیابی می کند. او نشان می‌دهد که چگونه انقلاب نومینالیستی، دیدگاهی از طبیعت را بدون کلیات و بدن‌های کاملاً فردی رها کرد، و مشکلات ناشی از آن برای سیاست (هیچ ماهیت انسانی وجود ندارد، فقط ماهیت هر بدن فردی وجود دارد) و الهیات (اگر خدای نومینالیست با خدا تفاوت دارد). بینش مکتبی الوهیت از این جهت که اراده خام است و ویژگی های بیرونی یا درونی او را محدود نمی کند، پس او غیرقابل اعتماد و بالقوه فریبنده است و اراده او تابع خیری نیست که حتی درونی اوست) و شناخت ما از طبیعت. او نشان می دهد که چگونه اومانیست های رنسانس (او زمان زیادی را صرف پترارک می کند) برای مقابله با این وضعیت تلاش کردند و چگونه سعی کردند عناصر دوران باستان را برای پاسخ به آن بازیابی کنند. او نشان می‌دهد که چگونه بحث اراسموس/لوتر برخی از بازیابی‌های انسان‌گرایانه دوران باستان را تکرار کرد و خطوط گسل بین آزادی و ضرورت را که تا انقلاب نومینالیستی پنهان بود، نشان داد. او نشان می دهد که چگونه بحث بین هابز و دکارت بحث لوتر/اراسموس را تکرار می کند، اما تا حد زیادی الهیات پشتوانه هر دو طرف را پنهان می کند. فصل‌های او درباره این چهره‌ها به سادگی شگفت‌انگیز هستند و نشان می‌دهند که او بسیار آگاه است که چگونه این متفکران در ریشه مشکلات جدی فلسفی و فرهنگی که در حال حاضر در موقعیت مدرن متاخر ما را فراگرفته‌اند، نهفته‌اند - فصل‌های او به خواننده آموزش‌دیده نشان می‌دهد. که این ارقام ریشه مشکلاتی است که او حتی مستقیماً در این کتاب به آنها نمی پردازد. نوشته MAG اینقدر خوب است. MAG در پایان کتاب، در پایان یک فصل بسیار کوتاه تاسف بار، تلاش می‌کند تا راهی را که این مضامین به کانت و هگل و دوباره در گرگ و میش جنایات قرن بیستم وارد می‌شوند، ردیابی کند. بزرگترین مشکل من با این کتاب این است که MAG بسیار قادر است کتاب را به نتیجه طبیعی خود برساند، اما به دلیل آنچه به نظر می رسد یک _telos_ تحمیلی مصنوعی است، یعنی مقایسه آنچه در زیر کلاه تمدن نشأت گرفته از اروپای غربی نهفته است، غفلت می کند. با آنچه در زیر کلاه تمدن اسلامی نهفته است. این تحمیل آنقدر بغرنج است که کیفیت مصنوعی آن بدیهی است. به قیمت پایان طبیعی کتاب - در کجای حال حاضر و به کجا می رویم - گذراترین روش به آن پرداخته شده است. تا حدی، MAG این را با گذاشتن نام در یادداشت‌های پایانی (که واقعاً باید پاورقی می‌بود) فراهم می‌کند. MAG به وضوح از دیدگاه شخصیت های مختلف قرن بیستم و چگونگی تلاش آنها برای حل این تنش ها آگاه است. متأسفانه، آنها به عنوان جنبشی مانند رمانتیسم در کنار هم قرار می گیرند و در بهترین حالت به این جنبش یک صفحه یا بیشتر داده می شود. من نمی توانم باور کنم که MAG راهی به جلو نمی بیند، اما چه ببیند یا نه، و هر چه از نظر او این راه باشد، او هرگز فصل آخر را با گفتن به پایان نمی رساند. او ما را به خودآگاهی به عنوان یک فرهنگ تشویق می کند، و سپس به پایان نامه تحمیلی ناشر خود درباره اسلام می پردازد. این یک انتقاد رسمی است، فکر می کنم. نقدهای مادی من به این کتاب بسیار اندک است. (1) بزرگترین مورد من مربوط به نحوه ارائه دیدگاه خاصی از سقوط انسان به عنوان ارتدکس هنجاری برای مسیحیت است. من یک مسیحی ارتدکس هستم، و بنابراین MAG مرتباً با بیان آموزه های سقوط و تباهی که در ارتدوکس هنجاری نیستند (مگر اینکه یادداشتی را از دست داده باشم)، به عنوان هنجاری جهانی، پرهای من را به هم می زند. کلیسای لاتین غربی (مگر اینکه یادداشت اشتباهی دریافت کرده باشم). دیدگاهی درباره وضعیت انسان که عموماً در پدرانی که خوانده‌ام می‌یابد، دیدگاهی بسیار وخیم است، اما بدون امید نیست، و مطمئناً لحن بدبینانه‌ای که MAG پیشنهاد می‌کند تعلیم هنجاری مسیحی است، ندارد. بنابراین من کنجکاو هستم که او آن را از کجا می آورد. (2) به نظر نمی رسد که او از معنای «تصویر خدا» برای نویسندگان کتاب مقدس آگاه نباشد. این به معنای واقعی کلمه این است که یک مجسمه- فرقه زنده از خدای زنده باشید، برخلاف مجسمه-فرقه مرده خدایان مرده - واقعیتی که به نظر می رسد بسیار مرتبط با دغدغه های این کتاب باشد. مجسمه های فرقه ابزار حضور خدا هستند. (3) او می گوید که مسیحیت در دوره اواخر باستان مفهوم توسعه یافته ای از اراده نداشت، اما شاهد ماکسیموس قدیس اعتراف کننده بود که مطالب زیادی در مورد (الف) اتحاد الهی و هم می نویسد. به نظر می رسد اراده های انسان در مسیح و (ب) انواع مختلف اراده در یک انسان (با توجه به مفاهیم زاهدانه و روان شناختی این امر) او را اشتباه نشان می دهد. (4) برداشت او از دیدگاه کلیسا در مورد تاریخ و آزادی که عمدتاً منفعل است، به نظر می رسد از این دیدگاه ناشی می شود، "مردی به عنوان پیشروی گناهکار که صبورانه منتظر اسکاتون است"، که به نظر من بسیار نادرست است، اگرچه یک خواننده شایسته احتمالاً نظر خواهد داد. در آن به زودی با این حال، اجازه ندهید این انتقاد شما را منصرف کند یا باعث شود کمتر به کتاب (یا نویسنده) فکر کنید. این شگفت انگیز است. بارها و بارها، من نمی توانم این کتاب را به اندازه کافی توصیه کنم. MAG به راحتی کتابی را برای فهرست ده نفر برتر هر کسی نوشته است. من اکنون به سراغ _نیهیلیسم_پیش از_نیچه_ او، به _مدیتیشن_های_ دکارت، و #مشروعیت_عصر_مدرن_ بلومنبرگ رفته ام.
الجذور اللاهوتية للحداثة
نویسنده:
مايكل ألين جيلسبي، فيصل الفرهود
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: جداول للنشر والترجمة والتوزیع,
دریاهای جدید نیچه: کاوش در فلسفه، زیبایی شناسی و سیاست [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Michael Allen Gillespie, Tracy B. Strong
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University of Chicago Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی : دریاهای جدید نیچه برای اولین بار نمونه ای از بهترین بورسیه تحصیلی اخیر نیچه از آلمان، فرانسه و ایالات متحده را به زبان انگلیسی در دسترس قرار می دهد. مایکل آلن گیلسپی و تریسی بی استرانگ دانشمندانی را از رشته‌های مختلف -فلسفه، تاریخ، نقد ادبی و موسیقی‌شناسی- و از مکاتب فکری که هم از نظر روش‌شناسی و هم از نظر ایدئولوژیک متفاوت هستند، گرد هم آورده‌اند. مشارکت کنندگان - کارستن هریس، رابرت پیپین، یوگن فینک، هانس گئورگ گادامر، کرت پل یانز، سارا کوفمن، ژان میشل ری، و خود ویراستاران- رویکرد جدیدی به نیچه دارند، رویکردی که با این ادعا آغاز می شود که معمایی او گفته ها را می توان با بررسی سبک یا ساختار اندیشه او به بهترین نحو درک کرد.
  • تعداد رکورد ها : 5