جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 35
متافیزیک در ویتگنشتاین:انکار یا ضرورت
نویسنده:
بهنام رسالت ، محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقالۀ حاضر با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی به مسئلۀ متافیزیک و جایگاه آن در اندیشه‌های ویتگنشتاین می‌پردازد. برای این منظور به چند مطلب اشاره می‌شود: اول اینکه میان اندیشه‌های ویتگنشتاین نوعی پیوستگی وجود دارد؛ دوم اینکه متافیزیک یکی از عناصری است که می‌توان با استناد به آن ادعا کرد که بین اندیشه‌هایش پیوستگی وجود دارد؛ سوم اینکه با تکیه بر دو مورد قبلی، در اندیشه‌های ویتگنشتاین نه‌تنها متافیزیک انکار نمی‌شود، بلکه ضرورت نیز دارد. از آنجا که دغدغۀ اصلی ویتگنشتاین یافتن معنا از طریق پیوند بین زبان و واقعیت بود، تلاش می‌کرد تا نشان دهد زبان با توجه به محدودیت‌هایی که دارد تنها می‌تواند بخشی از واقعیت را معنادار بیان کند. اما بخشی از واقعیت که قابل بیان به وسیلۀ زبان نیست، همچنین وجود دارد و بخش اساسی واقعیت نیز می‌باشد، قابل اشاره و نشان‌دادنی هست. اگر زبان نمی‌تواند از مرزهای تجربه و علم فراتر رود، این بدان معنا نیست که فراتر از مرزهای تجربه و زبان چیزی وجود ندارد. ویتگنشتاین با تعیین قاطع مرزهای زبان و شناخت هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش‌های فلسفی نشان می‌دهد واقعیت فراتر از آن چیزی است که زبان بیان می‌کند. در تراکتاتوس اگر با تکیه بر رویکرد اخلاقی بین امور بیان‌کردنی و نشان‌دادنی تمایز می‌گذارد و مفاهیم اساسی چون خدا، اخلاق و دین را جزو امور نشان‌دادنی تلقی می‌کند، در پژوهش‌های فلسفی با تکیه بر رویکرد زیبایی‌شناختی به تعیین مرزبندی بین شناختنی و نشان‌دادنی دست می‌زند. مفاهیم متافیزیکی همچنین با توجه به جایگاهی که ویتگنشتاین به آنها می‌دهد، هنجارهای توصیفی هستند که به نوعی پایه و اساس شناخت تجربی و علمی نیز قرار می‌گیرند. در نهایت می‌خواهیم نشان دهیم که مفاهیم متافیزیکی هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش‌های فلسفی نه‌تنها قابل انکار نیستند، بلکه جزو ضروریات اندیشه‌های ویتگنشتاین در رسیدن به معنای مد نظر خود از واقعیت می‌باشند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 95
فلسفه متافیزیک نزد کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
علیرضا محمدزاده قبادلو ، مسعود امید ، محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
براهدف اصلی از نگارش این مقاله پاسخ به پرسشهای بنیادین عدالت پژوهی مطرح در حوزۀ فلسفه سیاسی بود. برای دست یابی به این هدف، ابتدا با بررسی دقیق آثار صدرا دیدگاه‌های او در باب عدالت اجتماعی استخراج شد، سپس تلاش گردید پاسخ‌های صریح ایشان به این پرسشها استنطاق شود. بر این اساس یافته‌های پژوهش حاکی از آن بود که: 1. از منظر وی سه مبنا برای نظریۀ عدالت مطرح است (ماهیت ذات بشر، چگونگی رابطۀ انسان‎ها با یکدیگر در وضعیت فرضی پیشااجتماع و رابطۀ ذات انسان با چگونگی شکل‎گیری جامعه توسط وی)؛ 2. عدالت هدف غایی و فضیلت حقیقی نیست؛ 3. شریعت منبع دست‎یابی به محتوای عدالت است؛ 4. عدالت اجتماعی امری قراردادی است؛ و نهایتاً این که 5. امکان استقرار عدالت در جامعه تنها از طریق تلاش ممکن است. از نتایج استقرار عدالت در جامعه حاکمیت عقلانیت است و جامعه بدون عدالت بستری مناسب برای زندگی سعادت‌مندانه نیست. نکته مهم آن که بسیاری از پرسش‎های بنیادین فلسفۀ سیاسی در باب عدالت‎ در آثار صدرا بی‎پاسخ می‎مانند.
صفحات :
از صفحه 155 تا 172
جوهر در دکارت و اسپینوزا
نویسنده:
معصومه قلی پور استاد راهنما: مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: ‌‌محمدرضا عبداله‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این پایان نامه میخواهیم جوهر را از دیدگاه دکارت و اسپینوزا که دو فیلسوف دوره جدید هستند بررسی کنیم. ما بدنبال پاسخ به این مسئله هستیم که نظر این دو در مورد جوهر چیست؟ و دارای چه مبانی مشترک و متفاوتی در این باره هستند. تفاسیر متعددی از موضع دکارت در این باره این قضیه است که او به سه جوهر اعتقاد دارد، این در حالی است که از نظر دکارت اولا میان نفس و بدن تمایز مفهومی است و تمایز عینی میان آن دو نیست، ثانیا از نظر دکارت نفس و بدن جواهر واقعی و حقیقی نیستند و تنها خداوند جوهر حقیقی است. اسپینوزا همان راه دکارت را ادامه میدهد و معتقد است تنها خداوند که با طبیعت یکی است، جوهر بوده و دارای دو صفت امتداد و اندیشه است. نظر نگارنده این پایان‌نامه بر این است که این دو فیلسوف درباره جوهر نظر تقریبا واحدی دارند.
نسبت زبان و واقعیت نزد راسل و ویتگنشتاین متقدم
نویسنده:
سعید صیفی‌پور استاد راهنما: محمدرضا عبداله‌نژاد استاد مشاور: محمد اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
راسل و ویتگنشتاین به عنوان نمایندگان نخستین فلسفه تحلیلی، علاقه زیادی به زبان و پژوهشهای زبانی دارند. هر دو به عنوان یک اتمیست منطقی علاقمند به پژوهش درباب رابطه زبان و واقعیت هستند. ولی باید توجه کرد که نحوه ترسیم رابطه زبان و واقعیت نزد آن دو ، تا حدودی ، با هم فرق می کند. عوامل زیادی در این امر موثر هستند که از مهمترین آنها می توان به نگاه متفاوت آنها به منطق اشاره نمود. جالب توجه است که نتیجه نگاه متفاوت آنها به منطق، تفاوت نگاه آنها به واقعیت را نیز رقم می زند. راسل و ویتگنشتاین بر این عقیده‌اند که فلسفه همان تحلیل منطقی گزاره‌ها به اجزاء تشکیل دهنده نهایی آن‌هاست و این اجزاء قالب های سازنده واقعیت را نمایش می دهند. تفاوت آن‌ها در اینجاست که راسل تحلیل منطقی خود را از طریق نظریه معرفت شناختی آشنایی پیش می برد، ولی ویتگنشتاین در تحلیل منطقی خود بیشتر به طرح کانت نظر دارد. به عبارت ساده تر، راسل فکر می کند که اجزاء تشکیل دهنده‌ی واقعیت باید اشیایی باشند که می توان از طریق ادراک مستقیم با آن‌ها آشنا شد، ولی ویتگنشتاین، همانند کانت، به دنبال شرایط امکان بازنمایی زبانی واقعیت است. هدف اصلی او این نیست، که همانند راسل، ماهیت دقیق اشیا را ثابت کند؛ بلکه او می خواهد بگوید که وجود اشیا و اوضاع اتمی شرط اصلی بازنمایی واقعیت است.
ساختار زبانی واقعیت در اندیشه ریچارد رورتی
نویسنده:
عیسی موسی زاده ، محمد اصغری ، محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واقعیت مستقل از آگاهی یا زبان و اساساً انسان چگونه است و آیا این امکان وجود دارد که واقعیتی که مستقل از ما و آنجا است در دسترس ما قرار گیرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟ پاسخ به پرسش‌هایی از این دست در باب واقعیت یکی از دغدغه‌های اصلی فلاسفه، مخصوصاً فلاسفه معاصر، است. برخی از اندیشمندان معاصر در مواجهه با مفهوم «واقعیت»، با بیان‌ها و استدلال‌هایی عمدتاً متفاوت، آن را امری در نسبت با انسان و اهداف و مقاصدش می‌دانند نه مستقل از آنها. ریچارد رورتی از جمله طرفداران چنین اندیشه‌ای است که می‌کوشد با تکیه بر مبادی نئوپراگماتیستی‌اش از آن دفاع کند. مقاله پیش رو با روش توصیفی‌تحلیلی در صدد است از چگونگی دفاع رورتی از این دیدگاه پرده بردارد. مطابق تحقیق حاضر، روشن می‌شود که رورتی با استناد به ویژگی‌هایی که برای زبان قائل است، از جمله این باور خود که امکان خروج و فراروی از زبان وجود ندارد و از طرفی زبان ماهیتی ‌ابزاری و شعرگونه دارد، می‌گوید دسترسی به واقعیت لخت و عریان برای ما ممکن نیست و واقعیتی که برای ما دست‌یافتنی است ساخته خود ما با همکاری یکدیگر بوده و ساختاری کاملاً زبانی دارد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 120
نگاهی بر مفهوم جدید ارادۀ نیک کانت
نویسنده:
محمدرضا عبدالله‌نژاد، سمیه رفیقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده در نوشتار حاضر مفهوم جدید ارادۀ نیک کانت بررسی می‌شود؛ مفهومی که حاصل تأمل در نظریۀ شر ریشه‌ای اوست. بر اساس نظر کانت، تمامی انسان‌ها به‌دلیل وجود تمایل به شر در نهادشان شرورند. انسان‌ها اگرچه موجوداتی عاقل محسوب می‌شوند، در عین حال به‌دلیل ماهیت محسوسشان محدود هم هستند و این محدودیت آنها موجب می‌شود انگیزه‌های حسی خود را بر قانون اخلاقی ترجیح دهند. از نظر کانت این همان امری است که سبب تولد شر در جهان می‌شود. اما سؤال این است که آیا انسان می‌تواند بر تمایل به شر عجین‌شده با ماهیتش فائق آید؟ آیا او می‌تواند با وجود تمایل به شری که در نهاد او قرار دارد، به کمال اخلاقی دست یابد؟ کانت بر این باور است که غلبه بر شر به‌تنهایی در توان انسان نیست و او به این منظور نیازمند همیاری خداوند خواهد بود. اما برای اینکه استحقاق دریافت این موهبت الهی را داشته باشد، خود نیز باید زمینۀ دریافت آن را آماده کند. او باید تحولی درونی را در خود ایجاد کند، این تحول به شکل‌گیری ارادۀ نیک در نزد انسان می‌انجامد، ارادۀ نیکی که واکنشی است در برابر شر ریشه‌ای. شکل‌گیری چنین ارادۀ نیکی از دلایل کانت برای اثبات وجود خدا هم محسوب می‌شود؛ زیرا تا خدایی نباشد که انسان را در دستیابی به چنین اراده‌ای کمک کند، انسان خود هرگز نمی‌تواند به‌تنهایی چنین اراده‌ای داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 465 تا 486
بررسی رفتار و رفتارگرایی در اندیشه ویتگنشتاین
نویسنده:
مرتضی افصحی ، محمدرضا عبداله نژاد ، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نوشتار حاضر برآنیم تا به یکی از وجوه فلسفه ذهن، یعنی بحث از سرشت حالات ذهنی، از نگاه ویتگنشتاین بپردازیم. کم و بیش، موضع و ایستار ویتگنشتاین پیرامون این بحث را، به دیدگاه رفتارگرایی نزدیک دانسته­اند. برای بررسی چند و چون این امر، نخست شمه­ای درباره مکتب رفتارگرایی در روان شناسی نوین بیان می­کنیم و سپس به رفتارگرایی فلسفی نظری می­اندازیم و به برخی از آراء فیلسوفان مهم در این باب اشاره می­کنیم. در ادامه، موضع ویتگنشتاین را نسبت به رفتارگرایی بیان می­داریم و این مهم را نشان می­دهیم که از منظر ویتگنشتاین، «پدیده­های ذهنی را نه می­توان به حالات جسمانی یا رفتاری شان فرو کاست و تقلیل داد (تقلیلی که رفتارگرایان انجام می­دهند) و نه می­توان بالکل از آن­ها [ حالات جسمانی و رفتاری] جدا کرد و منفک ساخت»(انفکاکی که دوگانه­انگاران برقرار می­کنند). پس از طرح و شرح این مباحث، در انتهای نوشتار، نتایج و رأی مختار خویش را در باب نسبت ویتگنشتاین و رفتارگرایی بیان می­کنیم.
صفحات :
از صفحه 17 تا 29
ویتگنشتاین و گادامر: وجوه افتراق و اشتراک
نویسنده:
پدیدآور: گلی رمضانی ؛ استاد راهنما: علیرضا آزادی ؛ استاد مشاور: محمدرضا عبداله‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پایان‌نامه‌ی حاضر کوششی برای ارائه‌ی تصویری روشن از وجوه افتراق و اشتراک اندیشه‌های گادامر و ویتگنشتاین دوم، بعنوان نمایندگان سنت قاره‌ای و تحلیلی، است. ابتدا آراء هر کدام از این دو فیلسوف را در دو فصل جداگانه توصیف و تحلیل و سپس در فصول چهارم و پنجم با هم مقایسه کرده و جهات اختلاف و اشتراک آنها را روشن کرده‌ایم. با مقایسه‌ی دیدگاههای گادامر و ویتگنشتاین دوم دریافتیم، برخلاف تصور رایج، می‌توانیم مشابهتهایی را میان دو سنت تحلیلی و قاره‌ای بیابیم. برخی از موضوعات مشترک میان این دو فیلسوف عبارتند از: ماهیت زبان، تشبیه زبان به بازی، و نقد اندیشه‌ی سوژه‌محوری فلسفه‌ی مدرن. با وجود این، ما نمی‌توانیم اختلافات بین گادامر و ویتگنشتاین را هم نادیده بگیریم. آنها به دو روش مختلف در مورد موضوعات زیر صحبت می‌کنند: تاریخیمندی زبان، مسئله‌ی تفسیر، تفسیر فلسفه‌ی زبان آگوستین، و تبیین ماهیت فلسفه. در حقیقت، می‌توان‌ گفت این اختلافات نشأت گرفته از سنت‌هایی است که این دو متفکر در آن فعالیت می‌کنند.در نگارش این پایان‌نامه، از منابع کتابخانه‌ای و از روش توصیفی- تحلیلی- تطبیقی استفاده شده است.
ارتباطات سیاسی در ایران: فراتحلیل مقاله های علمی موجود
نویسنده:
علیرضا (عبداله) عبدالهی نژاد، حسین افخمی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
این پژوهش که به روش «فراتحلیل» انجام شده است زمینه ها، حوزه ها، روندها، و موضوعات مرتبط با قلمروی میان رشته ای «ارتباطات سیاسی» را، با استفاده از مقاله های چاپ شده در نشریات معتبر علمی کشور در بازه زمانی 1389-1380، بررسی و تحلیل می کند.جامعه آماری پژوهش حاضر مقالات مندرج در نشریات علمی - پژوهشی یا علمی - ترویجی در حوزه ارتباطات و علوم اجتماعی را شامل می شود. این نشریات و مراکز انتشار آنها عبارت اند از: فصل نامه نامه علوم اجتماعی و دو فصل نامه نشریه جهانی رسانه (دانشگاه تهران)، فصل نامه علوم اجتماعی (دانشگاه علامه طباطبایی)، فصل نامه پژوهش های ارتباطی (مرکز پژوهش های صدا و سیما)، و فصل نامه رسانه (مرکز مطالعات و توسعه رسانه ها).حجم نمونه این پژوهش شامل همه مقالات چاپ شده در زمینه های متنوع ارتباطات سیاسی است که به روش نمونه گیری «تمام شماری» انتخاب و به صورت جداگانه کدگذاری و تجزیه و تحلیل شده اند.به منظور فراتحلیل مقاله های علمی فارسی موجود در زمینه ارتباطات سیاسی در ایران، فرم مخصوصی با عنوان «فرم جامع تلخیص و استخراج اطلاعات مقاله های ویژه فراتحلیل» تهیه شد که حاوی پرسش ها و مقولاتی در خصوص «مضمون و محتوای اصلی»، «چهارچوب مفهومی»، و «روش تحقیق» مقالات مذکور بود.نتایج پژوهش بیان گر توجه اندک پژوهش گران علوم ارتباطات به قلمروی نوظهور و میان رشته ای ارتباطات سیاسی است. همچنین دو مضمون «انتخابات» و «مشارکت سیاسی» بیشترین فراوانی را در میان پژوهش های انجام شده دارد.
صفحات :
از صفحه 95 تا 113
بررسی اجمالی مفهوم طبیعت در سه نقد کانت
نویسنده:
مسعود علیزاده اقدم ، محمد رضا عبداله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، بخشی است از تحقیقی درباره رابطه سه نقد در فلسفه کانت، مبتنی بر مفاهیم اساسی فلسفه انتقادی. یکی از این مفاهیم، طبیعت است. طبیعت در فلسفه انتقادی، مجموعۀ متعلَقهای فعالیت حکم‌کردن است، و چون این فعالیت، بنحو خودآیین یعنی مطابق اصول استعلایی انجام می‌گیرد طبیعت نیز افقی است که با این اصول تقویم می‌شود. طبیعت در نقد اول، قلمرو متعلَقهای شناختِ متناهی از جهت صورتشان است، و توسط اصول استعلایی فاهمه تقویم می‌شود. تقویم ماتقدم صورت عین و نه ماده‌اش، متوقف است به تناهی شناخت انسان. طبیعت در نقد دوم، قلمرو متعلَقهای عقل عملی است که اراده‌های آزادند و توسط قانون اخلاقی تقویم می‌شود. غایت‌بودن این طبیعت، نشان تناهی عمل انسان است. طبیعت در نقد سوم، افقِ ماتقدمِ گشوده‌شده توسط اصل استعلایی حکم تأملی است یعنی حوزه‌ای است که در آن انسان به تأمل در متعلَقهای شناخت از جهت کثرت و عدم ضرورتشان می‌پردازد، که این نیز وجه دیگری از تناهی در شناخت انسان است. بدین‌سان سیر تحلیل طبیعت در سه نقد، سیر تحلیل تناهی انسان است. این تحلیل در تمامیتش نشان می‌دهد که انسان، یعنی موجود آزاد متناهی در جهان محسوس، به چه معناست. چنین است که تحلیل کانت از مفهوم طبیعت در سه نقد، بخشی از تلاش اوست در جهت پاسخ‌دادن به آن سؤال واحد که به گفته او مسئله اصلی فلسفه انتقادی است: «انسان چیست؟»، و چنانکه می‌بینیم فهم این پاسخ، و ازین‌رو فهم فلسفه انتقادی، فقط با درنظرآوردن هر سه نقد ممکن می‌شود.
صفحات :
از صفحه 363 تا 385
  • تعداد رکورد ها : 35