جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1
جایگاه دوستی در فلسفه اخلاق ارسطو
نویسنده:
معصومه بیاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دوستی که در کتابهای هشتم و نهم اخلاق نیکوماخوس مورد بررسی قرار می گیرد،مقوله ای است فردی و اجتماعی که نه فرد و نه دولت هیچ یک نمی توانند بدون آن به زندگی ادامه دهند. دوستی در مرتبه ای حتی بالاتر از عدالت قرار می گیرد . وقتی که مردم با هم دوست باشند ،نیازی به عدالت نیست ،در حالی که اگر آنها اکتفا به عدالت نکنند ، باز هم احتیاج به دوستی دارند . امور دوست داشتنی یعنی آنچه خوب ، مطبوع یا مفید، است موجب پیدایش دوستی می شود . بر این اساس ، سه نوع دوستی از هم متمایز می شوند : دوستی مبتنی بر فایده ، دوستی مبتنی بر لذت و دوستی مبتنی بر فضیلت ( دوستی کامل ) . دو نوع اول گسستنی و ناپایدار و نوع آخر پایدار و با دوام است . خود خواهی ذاتاً با دیگرخواهی اختلاف ندارد . تا زمانی که خود را دوست نداشته باشیم ، نمی توانیم دیگری را دوست داشته باشیم . ارسطو آن نوع خود خواهی را که افراد به وسیله ی آن برای به دست آوردن ثروت و افتخارات و لذات جسمانی تلاش می کنند تا سهم مفرطی از این امتیازات را به دست آورند ، قبیح می شمارد ، بلکه خود خواهی مورد نظراو ، خود خواهی آدم نیک است که همیشه همتش در اعمال مطابق با عدالت و اعتدال یا هر فضیلت دیگری صرف می شود و فقط آنچه شریف است را برای خود می خواهد . از این رو انسان با فضیلت وظیفه دارد خود را دوست بدارد زیرا با عمل خیر، خود را متمتع خواهد ساخت و در عین حال دیگران نیز منتفع می شوند ، در حالی که آدم بی فضیلت نباید خود را دوست داشته باشد زیرا با پیروی از شهوات پلید ، مسبب خطا و نقص برای خود و نزدیکانش می شود . ارسطو از دوست به عنوان « من دوم » یا د می کند و از این رو انسان نیک هر آنچه از خوبی ها برای خود می خواهد ، برای دوست خود نیز خواستار است . به نظر می آید خیر خواهی سرآغاز محبت و دوستی است ، با گذشت زمان وقتی که خیرخواهی به آستانه نوعی صمیمیت رسید ، تبدیل به محبت (محبت حقیقی ) می شود . در زمینه ی گسیختگی پیوند دوستی ارسطو می گوید آنجا که علت دوستی تحصیل نفع یا لذت باشد و دوستی ، دیگر این چیزها را تأمین نکند ، قطع می شود . اگر دوست چنان بد شده باشد که نتوان اصلاحش کرد ، باید دوستی را فوراً قطع کرد ، ولی اگر هنوز اصلاح پذیر باشد ، باید به او برای تهذیب اخلاقش یاری کنیم. و در مورد تعداد حقیقی دوستان ، به محدودیت تعداد دوستان تأکید می کند .
  • تعداد رکورد ها : 1