جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 12
نقد و بررسی کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر»
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی، قدیر نصری، نصرالله حکمت و رسول رسولی‌پور
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایکنا,
چکیده :
رسولی‌پور ضمن تصریح به اینکه کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» روایت‌گر دردهای یک فیلسوف قاره‌ای است، بر این نکته تأکید کرد که عبدالکریمی با «تئو» مشکل ندارد، بلکه با «لوژی» و محصور کردن امر معنوی در عقال عقل و منطق مخالف است.
جایگاه زبان در تدارک عرصه عمومی در فلسفه سیاسی هابرماس
نویسنده:
پدیدآور:حمدالله حاصلی مفرد ؛ استاد راهنما: قدیر نصری ؛ استاد مشاور: اکرم قدیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
عرصه عمومی به عنوان مفهوم محوری و کانونی در اندیشه هابرماس تبیین‌ساز کارکردها و کارویژه‌های سیاسی و اجتماعی در عرصه روابط بین‌الاذهانی است. این عرصه پیوند دهنده نظام سلسله مراتبی آراء و افکار وی، به وجود آورنده هسته نظری کنش ارتباطی، مرتبط کننده نظریه و عمل، تصریح‌کننده انسان گفتگوگر و بوجود آورنده زیرساخت‌های لازم نظریه انتقادی بوده است. اما دگردیسی بنیان‌های اجتماعی به همراه انفکاک‌سازی جامعه مدرن و تحولات کارکردی آن در قالب دو مولفه دولت و بازار و بازخوانی جهان زیست بر اساس مقتضیات رسانه‌های آن (پول و قدرت) و تحریف نظام‌مند روابط کلامی در قالب ایدئولوژی، عرصه عمومی را به محاق فرو برده است. از سوی دیگر، زبان به عنوان بعدی نهادمند و اجتماعی و ابزار ارتباط و تفاهم انسانی، مولفه فرارونده آدمی از حیوان است. اهمیت آن به عنوان بعد وجودی انسان و نقش آن در کنش تفاهمی و تکامل‌یابنده فرهنگ و نهادهای اجتماعی هابرماس را وامی‌دارد تا با چرخش زبان‌شناختی و طرح نظام‌مند آن در قالب نظریه کنش ارتباطی به تبیین قابلیت‌های جدیدی از آن همت گمارد. بر این مبنا پژوهش حاضر در پی پاسخ‌گویی به این سوال است که در فلسفه سیاسی هابرماس زبان چه جایگاهی در تدارک عرصه عمومی دارد. پاسخ موقتی پژوهش که در کاربست این پروسه به کار رفته، توجه به عرصه عمومی و خطرات مولفه‌های سه‌ گانه دولت، بازار و ایدئولوژی است، لذا قابلیت‌های بین‌الاذهانی و ارتباطی زبان به عنوان مولفه رهایی بخش در کانون نظام شناسی فلسفی هابرماس جای می‌گیرد که از طریق آن به بازسازی و احیای عرصه عمومی می‌پردازد. بنابراین می‌توان تجلی بنیادهای زبانی در فراوری عرصه عمومی را در بدیل‌های آن از دمکراسی مشورتی گرفته تا عقل ارتباطی و هرمونتیک انتقادی، علوم انتقادی و ... بازیابی نمود که به رها سازی این عرصه در تقابل با چالش‌های فراگیر جامعه معاصر می‌پردازد. گفتنی است روش آزمون فرضیه پیش¬گفته، هرمنوتیک متن محور می¬باشد.
امکان و مکانیسم سوژگی و انقلاب در فلسفه سیاسی متأخر: وارسی مقایسه ای هربرت مارکوزه (مکتب فرانکفورت)، میشل فوکو (پست مدرن) و اسلاوی ژیژک (چپ متأخر)
نویسنده:
پدیدآور: حسین آرمند؛ استاد راهنما: مهدی براتعلی‌پور ؛ استاد مشاور: قدیر نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دو مفهوم سوژه و انقلاب از کلیدی ترین مفاهیم موجود در فلسف? سیاسی معاصر می باشند که بخش اعظمی از مجادلات مابین مکاتب فکری قرن بیستم حول محوریت این مفاهیم شکل گرفته اند. تفاوت در تلقی از رابط? سوژه با ابژه و ارتباط آن با عمل سیاسی رادیکال )انقلاب( از جمل? مهمترین این اختلافات است. از سوی دیگر، سه جریان بارز و پراهمیت گفتمان انتقادی فلسف? سیاسی معاصر عبارتند از مکتب فرانکفورت، پست مدرنیسم و چپ متأخر، که به واکاوی و مقایس? دیدگاه این جریانات با تکیه بر آراء سه اندیشمند برجسته آنها یعنی هربرت مارکوزه، میشل فوکو و اسلاوی ژیژک پرداخته ایم. بنابراین، مفاهیم سوژه و انقلاب در فلسفه سیاسی هربرت « سوالی که در این رساله درصدد پاسخ گویی به آن هستیم این است که مارکوزه، میشل فوکو و اسلاوی ژیژک چگونه مورد تحلیل قرار می گیرد و چه اشتراکات و تمایزاتی میان برداشت آن ها از در این راستا، پس از بررسی سیر تحول مفاهیم سوژه و انقلاب در تاریخ فلسف? سیاسی از آغاز »؟ این دو مفهوم وجود دارد مطرح شدن آنها تاکنون و سپس شرح دیدگاه سه فیلسوف از این دو مفهوم، در پاسخ به سوال مطرح شده بر آنیم که: هربرت مارکوزه با حفظ اصالت سوژه، نقش رادیکالی را برای سوژه در جهت ستیز با ارزش های غالب جامعه سرمایه داری « متأخر از طریق ایجاد یک دگرگونی بنیادین به منظور نیل به رهایی ترسیم می کند. اما فوکو با اعتبارزدایی از حقیقت مستقل از متن، جایگاه انسان را در مقام سوژه مدرن مورد انکار قرار داده و انسان ها را به انقلابی دائمی فرا می خواند که در بطن خود هیچ روایت کلانی را ارائه ننماید. نهایتاً اسلاوی ژیژک معتقد است که سوژه صرفاً در لحظ? انکار واقعیات عرص? نمادین که در نتیج? توجه به ساحت واقعی میل )ژوئیسانس( خواهد بود، ظهور می یابد. بنابراین وی با تعریف از رهایی در لحظ? عمل، انسان ها را به انقلاب علیه جهان نمادین سرمایه داری فرا می خواند و به عنوان نتیجه گیری می توان اذعان کرد که مابین سه »اندیشمند در دو مولف? 1. امکان سوژگی و 2. نیل به رهایی، اختلافات بنیادین وجود دارد و در دو مولف? 1. تحول طلبی رادیکال و2. سلبی نگری و استعفاء از تجویز، اشتراک مساعی دیده می شود.
سلطه و رهایی در اندیشه ژیژک با (نگاه انتقادی)
نویسنده:
پدیدآور: کیانوش دل‌زنده ؛ استاد راهنما: قدیر نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
اسلاوُی ژیژک ، فیلسوف ، روانکاو ، نظریه پرداز سیاسی است . سرچشمه های فکری این متفکر اسلاوُنیایی را می توان مبتنی بر رشته های طرح شده اینگونه بیان کرد ؛ هگل برای فلسفه ، لاکان برای روان کاوی ، مارکس برای نظریه پردازی سیاسی . از این رو ، ایده آلیسم آلمانی مرکز ثقل و عطف متفکران نام برده به یک دیگر می باشد و هگل نقطه تلاقی آنها با یکدیگر به حساب می آید .« به عبارتی نواری که از هگل پیرامون نفی خود ربط دهنده ی مطلق آغاز شد ، ژیژک آن را در رانه مرگ فروید پی می گیرد . »(دالی ، 1387: 95) به همین واسطه است که دغدغه هگل مثل ِاز خودبیگانگی ، تداوم سلطه ، جهان نمادین و عدم دست یابی به رهاییِ مطلق با آنچه لاکان و ژیژک درباب ساحت سه گانه انسانی می گویند متشابه در می آید . لاکان ذات انسان را به سه ساحت خیالی ، نمادین ، واقعی تقسیم می کند و مبتنی بر ارتباط این سه ساحت فرایند سوبژکتویته و سوژه شدن را تعیین می کند . به عبارتی ، او ، بستر خیالی را به دوران کودکی تشبیه می کند که در آن انسان هنوز سوژه نیست ، بلکه صرفا یک اگو است و پس از قربانی شدن پارانویا ، خودشیفتگی دوران کودک ، عقده اودیپ در مرحله آینه ی می تواند سوژه شود ، سوژه ی که در ساحت نمادین مجبور است برای سوژه ماندن ، پذیرش سلطهِ دیگری بزرگ و دیگریِ کوچک را پذیرا گردد . هر چند که در منطق ژیژک سوژه یک امر واقعِ است و نمی توان تصور قالبی و سطحی از آن داشت . «فرد برای وجود داشتن باید از سوی دیگری به رسمیت شناخته شود ؛ اما چنین وضعی به این معناست که تصویر ما ، که معادل خودمان است ، متاثر از نگاه دیگری است . بنابراین دیگری ضامن ما می شود . » (هومر،1390: 45) امر واقعِ لاکان، را می توان آزادی مطلق هگل نیز نامیدکه به نحوی از انحاء ، نامسماء است و بشر توان نامیدن آن را ندارد ، اما هرازگاهی این امرواقع خود را بر بشر پدیدار می کند . ژیژک در ادامه ی زنجیره ی هگل و مارکس ، لاکان قرار گرفته است و در جهان پسا ایدئولوژیک به طرح از خودبیگانگی به عنوان روبنایی می پردازد ، که به روایت هگل این جهان نمادین است که بندگان را به بندگی تداوم می بخشد و به همین دلیل او را فیلسوفی می توان نامید که همچنان دغدغه های بزرگی دارد ، مانند کشف سلطه و رهایی از آن . سلطه به معنی( domination ) را می توان در افکار مارکس ، هگل ، ژیژک یکسان دانست . مارکس در تمامی عمر خود مفهوم از خودبیگانگی هگل را در کتاب سرمایه و لوئی بناپارت از منظر اقتصادی و سیاسی پی گرفت و حال ژیژک ، با طرح آگاهی کاذب یا همان کلبی مسلکی قدری از مارکس و هگل فاصله می گیرد و معتقد است در جهان پساایدئولوژیک ، بشر با سلطه مضاعف روبرو می شود ، چرا که از سلطه مادیت زدودگی شده است و شبح سلطه پیش از گذشته قدرت دارد تا در هر کجا اجبار خودش را عریان کند. وی ، به همین دلیل معتقد است که دیگر آگاهی ملاکی برای رهایی به حساب نمی آید ، بلکه این وانمود و رفتار است که خود را از آگاهی جدا کرده و ملاک بررسی است . ژیژک که خود یک روانکاو است ، از سه گانه لاکانی برداشتی اجتماعی دارد و «در حوز? نظری? اجتماعی و روابط بین الملل تاثیر چشم گیری در ارزیابی ما از فرایند ها و فانتزی های ناخودآگاه نهفته در بنیاد تعارضات اجتماعی و ملی و نژاد پرستی ، تبعیض جنسی و همجنس گرا هراسی دارد . » (همان : 13) در واقع برداشت لاکانیِ ژیژک ، در ادامه همان روندی است که هگل به دنبال آن بود ، چگونه جهان نمادین ، سلطه را تداوم می بخشد و چگونه می توان به آزادی مطلق رسید ، به همین اعتبار ، امرواقعِ لاکانی ، مصادف است با رهایی مطلق در مفهوم هگلی آن ، البته در ذات بشر . در ادامه ، امر نمادین و خیالی ، حکم سلطهِ جهانِ نمادینِ نظام ِهگلی را بازی می کند و از همین رو امرواقع ، مانند رهایی مطلق ِهگل دست نایافتنی است و ژیژک هم مانند هگل به دنبال رهایی عینی می گردد ، رهایی که از برخورد امر واقع با جهان نمادین و خیالی حادث می شود ، نتیجه ی آن به تقسیم شدن امرواقع به امر واقع نمادین ، امر واقع خیالی ، امرواقع واقعی منجر می شود . امر واقع واقعی ، همان رهایی مطلق است که دست یابی به آن ناممکن است و دو تای دیگر حکم رهایی عینی را دارند . اتصال هگل و لاکان در اندیشه ژیژک ، موجب می شود که فرایند سلطه از حالتی ماتقدم به حالتی مقدم مورد نظاره قرار بگیرد ، زیرا ترکیب روانکاوی با فلسفه در آراء ژیژک نشان می دهد که سلطه صرفا یک عامل بیرونی نیست ، بلکه امر درونی است و می توان با روانکاوی نشان داد که چگونه سوژه شدن و زیست در ارتباط با سوژه ها خود فرایند سلطه آمیز است و رهایی مطلق از آن غیر ممکن است ، چرا که سوژه اگر خارج از این زنجیره دوار حرکت کند ، دیگر سوژه نیست بلکه یک پسیکوژ و یک موجود روان نژند است . اینکه سوژه نمی تواند با امکانات سوژگی خود نظیر زبان و ناخودآگاه به لحاظ درونی و آگاهی از لحاظ بیرونی به درک روشنی از امرواقع که خارج از نظامِ نشانه گذاری جهان نمادین دست یابد به همین واسطه است که اگر رهایی هم ممکن باشد ، رهایی داخل جهان نمادین است و آن رهایی امری استثنایی می باشد که در شرایط برخورد امرواقع و امر نمادین به وجود می آید و تجویزی که ژیژک می دهد این است که باید از طریق نفی در نفی به لحاظ فلسفی و انقلاب دائمی (انقلاب برای انقلاب ) به لحاظ سیاسی آن شرایط استثنایی را به شرایط امکانی برای رهایی تبدیل کنیم . اگرچه، مفهوم سلطه و رهایی در آثار ژیژک به طور مستقیم مورد بررسی قرار نگرفته است ، اما نظام و سیستمی که او گفتمان خود را طرح می کند ، مبتنی بر رهایی از سلطه است و پرداختن به ایدئولوژی ، آگاهی کاذب ، انقلاب از طریق بازگشت به آینده ، .. به تمامی گفتمانی هست که پیرامون سلطه و رهایی شکل می گیرد . بنابراین، مبتنی بر گفتمان فلسفی و سیاسی و روانکاوانهِ ژیژک ، هدف ما این است که درک روشنی از مفهوم سلطه و بسترهایی که سلطه در آن رشد می کند و مصادیق عینی که می توان سلطه را در نگاه ژیژک مشاهده کرد پردازش کنیم . ضمن آنکه مفهوم رهایی و بستر رهایی و راهکارهایی که می توان در نگاه ژیژک درباب رهایی به دست آورد را مطرح و به سلطه نگاه مقدم داشته باشیم و ریشه های آن را در ذات فرایند سوژه شدن پیش از عوامل بیرونی ، جویا شویم .
خلافت‌خواهی: گذشته‌گرایی غیرواقعی و آینده‌گرایی فراواقعی
نویسنده:
قدیر نصری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
تضمنات سیاسی اندیشه سید حسین نصر
نویسنده:
پدیدآور: قدیر نصری ؛ استاد راهنما: عباس منوچهری ؛ استاد مشاور: مصطفی ملکیان ؛ استاد مشاور: حاتم قادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
رساله حاضر در جستجوی دلالت های سیاسی آرای سید حسین نصر است. پرسش اصلی پژوهش این است که تضمنات سیاسی اندیشه سبد حسین نصر چیست؟ ضرورت و اهمیت پرداختن به چنین پرسشی از آن روست که گفتمان سنتگرایانه در کنار دو گفتمان بنیاد گرایانه و متجدد از اسلام متفکران و ناقدان چشمگیری دارد و واقعا این مساله جدی مطرح است که تجلی سیاسی دیدگاه سنتگرایانه از اسلام حداقل در ساحت هنجاری چه می تواند باشد. برای یافتن پاسخ به پرسش فوق در فرضیه زیر را به آزمون گذاشته ایم: 1-اندیشه سید حسین نصر متضمن نفی مرجعیت فرد مدرن و جایگزینی آن با انسان سنتی است. انسان سنتی مورد نظر نصر عبد خلیفه خدا بوده و فقط در پناه معنویت تعالی و کمال می یابد. 2-آرای سید حسین نصر از یکسو متضمن انکار مشروعیت نظام ها و رژیم های سیاسی مدرن بوده و از سوی دیگر موید حقانیت رژیم سنتی و مشروعیت نظام سیاسی مبتنی بر ولایت حکیم می باشد. فرضیه رقیب پژوهش بر امکان پذیری مرجعیت فرد مدرن در آرای نصر دلالت دارد. این فرضیه به خاطر توجه و تمرکز نصر بر سلوک و استکمال شخصی و و حدت متعالی ادیان امکان تایید پذیری دارد و کاملا به عکس فرضیات اصلی پژوهش بر سازگاری بین گفتمان سنتی از اسلام و اصالت فرد در رهیافت لیبرال دموکراسی متمرکز است. به منظور آزمون فرضیات فوق پس از تبیین شئون ساحات و ارتباطات انسان در نگاه نصر به مقایسه استعدادها و حدود دانایی و توانایی انسان سنتی با فرد مدرن پرداخته و با جستجوی تضمین سیاسی فرد در آرای نصر بدین نتیجه دست یافتیم که: 1-انسان سنتی بر خلاف فرد مدرن در جستجوی کمال و وحدت وجود است تا اتونومی. 2-انسان سنتی موجودی صرفا زمینی نیست حجم مسولیت های او بسیار بیشتر از تمتع ها و آزادی های او در دنیاست. 3-انسان سنتی سوژه قانونگذار نیست. لوح قانون الاهی در قالب کتب و سخن مقدس منشور عمل انسان است. تنها لازمه فهم این لوح الاهی تهذیب و تبدل درونی است نه تقلا و وقادی صرفا ذهنی.
در مذمت حرف مفت
نویسنده:
مصطفی ملكیان، قدیر نصری، محسن كرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
محسن آزموده- مهدی حسین‌نیا: یاوه یا حرف مفت (Bullshit) در روزگار ما بسیار خریدار پیدا كرده است و یاوه‌سرایی به یك مهارت یا حرفه بدل شده است. هری گوردون فرانكفورت (متولد ١٩٢٩) فیلسوف معاصر امریكایی در جستار كوچكی كه به صورت كتاب منتشر شده، به خوبی به این نكته متذكر شده و كوشیده ماهیت، علل و مضرات حرف مفت را بیان كند. خوشبختانه این كتاب با ترجمه خوب محسن كرمی به فارسی ترجمه شده و نشر كرگدن آن را منتشر كرده است. به این مناسبت انجمن علوم سیاسی عصر شنبه ٧ بهمن ماه نشستی برگزار كرد كه در آن مصطفی ملكیان به‌طور تفصیلی ماهیت و علل حرف مفت را بیان كرد و قدیر نصری و محسن كرمی نیز نكاتی را درباب كتاب بیان كردند. در صفحه پیش رو گزارشی از هر سه سخنرانی را می‌خوانیم.
منابع و موانع فکر و عمل بنیادگرایانه در اندیشه سید حسین نصر و سید قطب
نویسنده:
مهدی خضریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر در جستجوی منابع و موانع فکر و عمل بنیاد گرایانه در اندیشه سید حسین نصر و سید قطب است. پرسش اصلی پژوهش این است که منابع و موانع فکر و عمل بنیاد گرایانهدر اندیشه سید قطب به عنوان نماینده تفکر اسلام سیاسی و سید حسین نصر به عنوان نماینده تفکر اسلام سنتی کدام اند؟ ضرورت و اهمیت پرداختن به چنین پرسشی از آن است که با نگاهی دقیق به مقوله بنیاد گرایی بررسی منابع و موانع فکر و عمل بنیاد گرایانه از در منظر اسلام سنتی و اسلام سیاسی امری مهم جلوه می کند . چرا که هر دو حوزه کلان گزاره های مختلفی را در ساحت فکر اندیشهو عمل با توجه به نظم موجود جهانی و با عنایت به گستردگی و هم چنین پراکنش جمعیت مسلمانان در نقاط مختلف جهان به خود اختصاص داده اند.برای یافتن پاسخ به پرسش فوق دو فرضیه زیر را به آزمون گذاشتیم:1-منابع فکر و عمل بنیاد گرایانه در تفکر هر دو اندیشه دارای وجوهی مشخص است که مخرج مشترک آن ستیز با مدرنیته و بنیادهای اومانیستی تمدن غربی است. اما این ستیز و تقابل با مدرینته در اندیشه قطب عمل گراتر و در اندیشه سید حسین نصرتیوریک متعادل و با استفاده از ستایش سنت می باشد.2-پایبندی عملی و التزام نظری نصر به وحدت متعالی ادیانو احتناب وی ایدیولوژیک یک ساختن دین مهم ترین مانع اقدام و اندیشه بنیادگرایانه در تفکر وی محسوب می شود. این در حالی است که اقدام بنیاد گرایانه در اندیشه سید قطب مانع مهمی در پیش ندارد .یگانه مانع ادقام بینادگرایانه در اندیشه سید قطب عبارتست از: حرمت خون غیر محاربآنچه که در این تحلیل ها موردتوجه قرار گرفتند اینکه اولا در دو حوزه اسلام سنتی و اسلام سیاسی رگه هایی از یکسان انگاری اسلامی قابل ملاحظه است. هر چند نقش شریعت در انسان شناسی هر کدام متفکرین تحقیقا دارای مبانی متفاوتی است اما اینکه اصولا شریعت در انگاره هر دو لازم است (سنت گرایان) و واجب (بنیاد گرایان) تلفی می شود نشانه ای از ایجاد برخی وجود اشتراکی است.به تعبیر دیگر هر دو طیف اسلام سنتی و اسلام سیاسی قران سنت و حدیث را منابعی ارزشمند و مشروعیت بخش تفسیر می کند دوما هر دو مشرب فکری به شدت با مدرنیسم به مقابله بر می خیزند و کلیت آن را جز تباهی نمی دانند ثالثا هر دو گروه اسلام سنتی و اسلام سیاسی به نوعی گذشته نگرند وعمیقا دارای نوعی حس نوستالژیک در تقابل با وجوه مدرن اند. رجعت به بنیادهای اسلامی هر چند با روش های مختلف اما در نهایت و با توجه به احترام آنها به ذات شریعت می توانند خطر اصلی گام نهادن آنها در مسیر بنیاد گرایی باشد.
تأثیر فلسفه ی سیاسی نیچه بر پست مدرنیسم
نویسنده:
محمد عبادی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهآنچه که در این پایان نامه مورد بحث و بررسی قرار گرفت بررسی تأثیر فلسفه سیاسی نیچه بر رویکرد پسامدرنیسم بود که در این راستا ابتدا مفاهیم اصلی و تأثیرگذار او بر سایر فلسفه‌ها و مکاتب مختلف فکری مورد بررسی و تفحص قرار گرفت و سپس نگاهی توصیفی به رویکرد پسامدرنیسم و تأ ثیر آن بر تمامی حوزه‌های گوناگون علمی و فکری انداخته شد. در فصل پایانی نیز ایده‌آلیسم آلمانی که تفکر حاکم بر آن زمان بود و همچنین نوع نگاه نیجه به این مکتب فکری مورد تحلیل و موشکافی قرار گرفت که از خلال حمله نیچه به این مکتب فکری، دنیای فلسفه شاهد فروپاشی این دستگاه فلسفی و مفهوم بنیانی آن یعنی اگوی استعلایی شد و در ادامه نیز بنیان‌های مدرنیسم را به صورت اساسی تخریب کرد. به این ترتیب نیچه به نوعی مسیر فلسفه را در تاریخ دست‌کاری کرد و آن را به شکل جدیدی عرضه کرد که منجر به شکل‌گیری پسامدرنیسم شد. در نهایت در این تحقیق نیز سعی بر آن شد که با روش تفسیری مولفه‌های پسامدرنی فلسفه نیچه از خلال آثارش استخراج شود و مورد واکاوی قرار گیرد.کلیدواژه: اگوی استعلایی، مدرنیسم، پسامدرنیسم، دگربودگی، ایده‌آلیسم آلمانی.
بنیادهای نیچه ای فلسفه سیاسی میشل فوکو
نویسنده:
آرمان سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «چرا و چگونه بنیادهای فلسفه سیاسی میشل فوکو را متأثر از فلسفه سیاسی فردریش نیچه می‌دانیم؟» فرضیه‌‌ی مطرح شده در پاسخ به این پرسش اساسی بر این قرار است که «با عنایت به مولفه‌های کلیدی فلسفه سیاسی فردریش نیچه، می‌توان فلسفه سیاسی میشل فوکو را در سه مولفه بنیادینِ تبارشناسی در مقامِ روش، رابطه متقابل قدرت با دانش و حقیقت، و نهایتاً سوژه‌زدایی تاریخی، متأثر از نیچه تلقی نمود». در واقع، این نکته که فلسفه‌ی سیاسی فوکو تحت تأثیر اندیشه سیاسی نیچه قرار گرفته است، را مفروض اساسی پژوهش قلمداد نموده‌ایم. اندیشه‌سیاسی نیچه با دخالت دادن اراده‌ی (خواستِ) قدرت در تمامی امور زندگی انسانی و اعلان عصر هیچ‌انگاری با مرگ خدا (بت‌های حقیقت) که در آن ارزیابی دگرگونه تمامی ارزش‌ها یک اصل می‌‎گردد، مسأله انسان و چگونگی رهایی او از وضعیت هیچ‌انگاری موجود در عصر جدید، را محوریت بخشید . او با طرح نقدهای عمیق در حوزه معرفت‌شناسی و به چالش کشیدن محوریت سوژه انسانی انقلابی عمیق را در مطالعات فلسفه ‌سیاسی ایجاد نمود، و از این رو طیف وسیعی از فلاسفه سیاسی قرن بیستم را متأثر ساخت. در این میان، میشل فوکو مهم‌ترین متفکری بود که فلسفه‌ی سیاسی او از نیچه متأثر شد. فوکو با بهره‌گیری از روش تبارشناسی نیچه و گسترش دادن آن، به طور جدی مفهوم اراد‌ه‌ی (خواستِ) معطوف به قدرت نیچه را در بازخوانی و تفسیر وقایع سیاسی عصر جدید به‌کار گرفت. در واقع فوکو با توجه به نقش قدرت در برساختن حقیقت‌های انسانی و تاریخی، لایه‌های مختلف رژیم‌های حقیقت را در عصر مدرن مورد تبارشناسی قرار داد و با توجه به نحوه شکل‌گیری و توسعه سوژه‌ی انسانی در معنای جدید آن، به تأسی از نیچه پایان معرفت‌شناسی و مرگ سوژه به عنوان عامل و معلول شناخت را اعلان نمود. علاوه بر این، فوکو با تأثیرپذیری از پایه‌های معرفت‌شناسی و روش‌شناسی نیچه حوزه‌ای گسترده و سیال را برای قدرت و سیاست در نظر گرفت، که در بطن آن همه چیز امر سیاسی‌ای تلقی می‌شود که در روابط قدرت و دانش برساخته می‌شود و به شدت متأثر از روابط درون گفتمانی است. در ضمن ذکر این نکته ضروری است که از چارچوب روشی «جامعه‌شناسی شناخت کارل مانهایم» در سراسر پژوهش برای بازخوانی فلسفه‌سیاسی نیچه و فوکو تا آن‌جا که ممکن بوده، بهره گرفته شده است. همچنین، این پژوهش در قالب پنج فصل به تشریح مسأله پرداخته و سعی دارد فرضیه‌ی مزبور را به آزمون نهد.
  • تعداد رکورد ها : 12