جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 11
مقایسه و نقد حکایتهای تذکرةالاولیای عطار و نفحات الانس جامی از دیدگاه تاریخی، اجتماعی و اندیشه های عرفانی
نویسنده:
حسن توفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تذکرهالاولیای عطّار و نفحات‌الانسِ جامی دو نمونه از تذکره‌های صوفیانه هستند که هر چند از روی منابع فارسی و عربی گوناگون گردآوری شده‌اند، امّا چون با قلم عطّار و جامی نوشته شده-اند، اثر خاصّ آن دو ادیب به شمار می‌روند. هر دو کتاب را به نوعی می‌توان شامل دو بخش دانست؛ در تذکرهالاولیا بخش نخست شامل اولیایِ هفتاد و دوگانه‌ای است که عطّار به سرگذشت آن‌ها پرداخته است و بخش دوم شامل بیست و پنج بخش برافزوده‌ است که به باور پژوهش‌گران توسّط ناشناسی در قرن دهم یا یازدهم به بخش‌های اصلی افزوده شده است. منظور از دو بخش نفحات‌الانس نیز یکی بخشی است که جامی طبقات‌الصوفیّهی خواجه عبدالله انصاری را پیش روی داشته است و دیگری بخشی است که از منابع دیگری سود جسته است و سرگذشت مشایخ صوفیّه را تا روزگار خود بررسیده است. این دو بخش مجموعاً شامل سرگذشت 618 تن از صوفیان مرد و زن است.می‌توان گفت انگیزه‌ی عطّار و جامی از نگارش این دو کتاب، جز بررسیِ سرگذشتِ معنویِ صوفیان، تبیین اصول و اندیشه‌های عرفانی از رهگذر حکایت‌هایی است که در متن زندگی مشایخ صوفیّه یا به طور واقع رخ داده است و یا برای تعلیم عرفان به مریدان، ابداع شده است. حکایت-های دو اثر از این منظر موادّ خامی از عرفان هستند که هریک در مضمون یا مضامین عرفانی گوناگون پرورده شده‌اند تا آن‌جا که گاه یک حکایت، حول چند محور عرفانی می‌چرخد و چندین اندیشه را به خواننده القا می‌کند. آن‌چه در این میان ضروری به نظر می‌رسد بررسی این حکایت‌ها از نقطه نظر عرفانی و پژوهش در اندیشه‌های عرفانی موجود در آن‌هاست که کاری بس درازدامن و نیازمندِ اشراف بر اصطلاحات و اصول عرفانی نزد عارفان است.نگاهی به حکایت‌های دو کتاب نشان می‌دهد که اگرچه اندیشه‌ها و اصولِ عرفانیِ موردِ نظرِ دو نویسنده در هر دو کتاب، تقریباً یکسان هستند؛ امّا این اصول در حکایت‌های دو کتاب دارای بسامد یکسانی نیستند و هر یک از نویسندگان بر بعضی اصول و اندیشه‌های عرفانی تأکید بیش‌تری داشته‌اند که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.در بحث از محتوای کلّی دو اثر می‌توان گفت نفحات‌الانس محتوایی عرفانی، تاریخی و ادبی دارد؛ امّا آن‌چه در تذکرهالاولیا مورد نظر عطّار است تنها عرفان است و بس. به بیان دیگر برای عطّار – بر خلاف جامی- اهمّیّتی ندارد که اولیای کتابش در چه تاریخی به دنیا آمده‌اند و در چه تاریخی وفات یافته‌اند، شعر سروده‌اند یا نه و... . او حتّی بارها از وقایع تاریخی به عنوان ابزاری برای القای اندیشه‌های عرفانی بهره برده است؛ وقایعی که نه تنها مبنای تاریخی درستی ندارند، بلکه در عدم وقوع آن‌ها هیچ تردیدی نیست. چنان‌که گفته شد این دو اثر در مضامین عرفانی مختلف، دارای شدّت و ضعف هستند و به ندرت پیش می‌آید که به یک موضوع به‌طور برابر بپردازند؛ امّا در یک نتیجه‌گیری کلّی تذکرهالاولیا چه از نظر تعداد حکایات و چه از نظر محتوای نابِ عرفانیِ حکایات، فراتر از نفحات‌الانس است؛ چنان‌که محتوای بعضی از حکایت‌های نفحات‌الانس مانند مشاهده‌ی جمال الهی در صورت ممکنات بیان‌گر انحطاط عرفان نیز هستند.در مباحث عرفان نظری که شامل خداشناسی، انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی است، اگرچه هر دو کتاب به نارسایی عقل در کشف و شهود و لزوم خودشناسی تأکید داشته‌اند؛ امّا تذکرهالاولیا از این حدود فراتر رفته است و نه تنها به «دل» به عنوان اصلی‌ترین ابزار کشف و شهود، بیش‌تر تأکید کرده است، بلکه آن را همان عرش الهی دانسته است که این مضمون از ناب‌ترین اصول مورد نظر عارفان است. نفحات‌الانس نیز با اشاره به این‌که شناخت حق پایه‌ی هر شناختی است و معرفت حق مراتب گوناگون دارد، در این موضوع فراتر از تذکرهالاولیا ظاهر شده است.بیش‌ترین حکایت‌های دو کتاب مربوط به سیر و سلوک عملی، وظایف سالک و مقام‌ها و احوال او در این راه است که در این مضامین، گاه تذکرهالاولیا و گاه نفحات‌الانس از یک‌دیگر پیشی جسته‌اند و اندیشه‌های ناب‌تری را القا نموده‌اند.جامی در نفحات‌الانس بیش از عطّار بر لزوم استفاده از پیر و مرشد در سلوک، تأکید کرده است و حکایت‌های بیش‌تری را در مورد قطب ذکر نموده است. دو نویسنده اگر‌چه به‌طور یکسان به موضوع علم لدنّی – که یکی از ویژگی‌های اولیا است - توجّه داشته‌اند، امّا در بحث از کرامت‌ها –که دیگر ویژگی‌ اولیا است – باز هم نفحات‌الانس فراتر از تذکرهالاولیا ظاهر شده است؛ زیـرا کرامت‌های ‌ نفحات‌الانس بیش‌تر و متنوّع‌تر از تذکرهالاولیا هستند.در بحث از وظایف سالک باید گفت: جز موضوعِ لزوم ادب نسبت به پیر و لزوم انجام ریاضت‌ها و مشغول کردن نفس - که هر دو نویسنده تقریباً به یک میزان بدان‌ها پرداخته‌اند - در دیگر موارد مانند: لزوم مداومت بر ذکر و حضور قلب در آن، لزوم رعایت ادب نسبت به خداوند و پیامبر(ص)، لزوم مخالفت با هوای نفس، لزوم بی‌توجّهی به دنیا و مظاهر آن، لزوم ترک حجاب خود و خلق و در نهایت لزوم مبارزه با وسوسه‌های شیطان، تذکرهالاولیا چه از نظر تعداد حکایت‌ها و چه از نظر محتوای عرفانی آن‌ها بسیار برتر از نفحات‌الانس است.در یک مقایسه‌ی کلّی از نظر مقام‌های سالک، تعداد حکایت‌های تذکرهالاولیا جز در مقام توبه و محاسبه که تقریباً با نفحات‌الانس مساوی است، در دیگر مقام‌ها و به ویژه در مقام زهد بیش‌تر از نفحات‌الانس است؛ امّا این بدان معنا نیست که محتوایِ عرفانیِ حکایت‌های نفحات‌الانس پست‌تر از تذکرهالاولیا است؛ بلکه در بیش‌تر موارد مانند مقام‌های ورع، فقر، توکّل و رضا، اندیشه-های مورد نظر جامی همان اندیشه‌های مورد نظر عطّار هستند که در حکایت‌های کم‌تری گنجانده شده‌اند.مهم‌ترین تفاوت محتوایی دو اثر در بحث مقام‌ها، سرزندگی و جوش و خروشِ معنوی است که عطّار در مقام فنا به نمایش گذاشته است و فنا را با عشق درآمیخته است و این جوششِ معنوی در نفحات‌الانس کم‌تر به چشم می‌خورد. به بیان دیگر عطّار در حکایات مربوط به فنا و به ویژه در سرگذشت حسین بن منصور حلّاج، از اوج معنویّت انسان سخن گفته است که عارف باید پیوسته در تکاپوی گم‌شده‌ی خود (حق)، در جنب‌و‌جوشی معنوی و خودجوش باشد و در این راه تمام وجود خود را مانند حلّاج فنا کند.در بحث از احوال سالک می‌توان گفت اگرچه شکوهِ معنوی که در حال قرب و استغراقِ ناشی از آن، در حکایت‌های تذکرهالاولیا و به ویژه در سرگذشت ابوالحسن خرقانی دیده می‌شود در نفحات‌الانس مشابهی ندارد، امّا دو اثر از نظر تعداد و محتوای حکایت‌های مربوط به حال محبّت، رجا، یقین و قبض و بسط تقریباً یکسانند.از تفاوت‌های محتوایی دو اثر در حال خوف این است که خوف از قیامت و دوزخ در تذکرهالاولیا بیش‌تر از نفحات‌الانس ذکر شده است که این مضمون در احوال صوفیان سده‌ی نخست بیش‌تر دیده می‌شود؛ صوفیانی چون حسن بصری و حبیب عجمی که روش آن‌ها بیش‌تر زاهدانه است تا صوفیانه.سماع که از ابزارهای صوفیان برای رسیدن به حال وجد است، در نفحات‌الانس پررونق‌تر از تذکرهالاولیا است؛ به‌طوری‌که در سراسر نفحات‌الانس ردّ پای سماع و آداب آن به چشم می‌خورد و مانند تذکرهالاولیا محدود به چند صوفی خاصّ نیست.حکایت‌های تذکرهالاولیا و نفحات‌الانس جز همه‌ی آن‌چه‌که گفته شد، تا حدودی قابلیّت آن را دارند که بتوان سیر تاریخی تصوّف را از طریق آن‌ها دنبال کرد. در این خصوص تذکرهالاولیا تا اواسط قرن پنجم و نفحات‌الانس تا نیمه‌ی دوم قرن نهم این امکان را به پژوهنده می‌دهند. آن‌چه از حکایات دو کتاب برمی‌آید این است که گذار از دوره‌ی زهدِ اولیّه به تصوّف، در حکایت‌های تذکرهالاولیا نمایان‌تر از نفحات‌الانس است؛ زیرا جامی در کتاب خود هیچ نامی از زاهدان نخستین – که از اولیای نخستین تذکرهالاولیا هستند- نبرده است. پیشرفت اصول اولیّه‌ی تصوّف در قرن دوم و سوم نیز از مواردی است که در حکایت‌های تذکرهالاولیا مشهودتر است و اصولی چون فقر، فنا، محبّت و... در این کتاب برجسته‌تر از نفحات‌الانس هستند.در دوکتاب هم‌چنین از مناقشات فرقه‌های گوناگون سخن رفته‌است که اوج این مناقشات در قرن چهارم به قتلِ اسطوره‌ی عاشقی نزد عطّار یعنی حسین بن منصور حلّاج منجر شده است و در قرن ششم دست قشری‌نگران را به خون شهاب‌الدّین سهروردی (یحیی بن حبش) و عین‌القضاه همدانی آلوده کرده است.هم‌چنین هر دو کتاب به درسی شدن عرفان در قرن چهارم و هفتم اشاراتی داشته‌اند. در قرن چهارم این رویداد مهمّ با تألیف کتاب «الّلمع فی التصوّف» توسّط ابونصرسرّاج رخ داده‌است که هر دو کتاب به آن اشاره کرده‌اند. در قرن هفتم نیز با تألیف دو کتاب «فصوص‌الحکم» و «فتوحات‌مکّیه» توسّط محیی‌الدّین ابن عربی عرفان نظری وارد مرحله‌ی جدیدی شده است که مهم‌ترین اصل آن «وحدت وجود» بوده‌است. اگرچه ریشه‌ی این اصل را می‌توان در حکایت‌های صوفیانِ سده‌های نخست نیز جست‌و‌جو کرد، امّا تأثیر آثار ابن عربی بر عرفانِ سده‌های بعد از او انکارناپذیر است؛ چنان‌که اصول سلسله‌ی سنّی مذهبِ نقشبندیّه – که جامی نیز پیرو همین فرقه است- به شدّت تحت تأثیر آرای ابن عربی است و جامی در کتاب خود به بعضی اصول آن اشاره کرده‌است.در اجتماعی که صوفیان یکی از قشرهای آن را تشکیل می‌دهند، به خوبی می‌توان تعامل اجتماعی آن‌ها را مورد بررسی قرار داد. آن‌چه در این میان مسلّم است این است که راه و روش صوفیانه به شدّت بر زندگی اجتماعی صوفیان تأثیر گذاشته‌است؛ به ‌طوری‌که گروهی از آنان را به شدّت خلق‌گریز و عزلت‌نشین کرده است و از زن و فرزند بیزار. البتّه این شیوه هرچند بین صوفیان نخستین در تذکرهالاولیا بسیار رواج دارد، امّا به مرور زمان و در سده‌های بعد تعدیل می‌شود و از عزلت به «به ظاهر با خلق و به باطن با حق» تعبیر می‌شود و دیدگاه صوفیان را نسبت به ازدواج و فرزند عوض می‌کند؛ چنان‌که «عجوزه» پس از قرن ششم جای خود را به «خاتون» می‌دهد و از زنان، دیگر به عنوان مصداقِ دنیا و حجابِ حق یاد نمی‌شود.از دیگر موارد قابل بررسی در دو کتاب سلطان‌گریزی صوفیان است که باز هم تحت تأثیر روش صوفیانه‌ی آن‌هاست؛ به بیان دیگر گریز صوفیان از پادشاهان و لشکریان، ناشی از ترس از ایشان نیست، بلکه از سلوک آن‌ها در مقام ورع نشأت می‌گیرد و حسّاسیّتِ دل آن‌ها را در برابر مالِ سلطان و لشکری برمی‌انگیزد و آن‌ها را وادار به پرهیز از هر چیزی می‌کند که به نوعی با پادشاهان ارتباط دارد.
انسان کامل از منظر امام خمینی
نویسنده:
عباس محمدیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تطبیقی انسان کامل در گلشن‌راز شیخ محمود شبستری و آثار عرفانی امام خمینی (ره)
نویسنده:
عباس شاه مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان کامل، انسان والایی است که با سیر و سلوک معنوی به نهایت کمال نایل شده ‌است. او مظهر تمام اسما و صفات الهی است که پروردگار در آینه‌ی وجود او خود را می‌نگرد و خلق نیز در آینه‌ی وجود شریف او خدا را می‌بینند. بدون تردید، موضوع انسان کامل، قدمتی به گستره‌ی آفرینش انسان دارد .تمامی انسان‌ها از ابتدای خلقت تا کنون به دنبال یک انسان تمام و ایده‌آل بوده‌اند که او را الگو ونمونه‌ی خود در راه رسیدن به کمال قرار دهند . هر گروهی با هر دین و مکتبی بنا بر خواست و استعدادشان هم نام‌هایی گوناگون بر آن نهاده‌اند. ولی دیدگاهی که در عرفان اسلامی در این باره مطرح است، نشان از اصالتی دیگرگونه دارد که بسیار کامل‌تر و ریشه‌ای‌تر از دیگر دیدگاه‌هاست. عارفان مسلمان فراوانی چه شیعی و چه سنّی در روزگار مختلف به این موضوع پرداخته‌اند که نشان از شناخت عمیقشان نسبت به معارف دینی-اسلامی بوده است. از این میان، نگارنده این موضوع را در آرای شیخ محمود شبستری وآثار عرفانی امام خمینی ? به عنوان یک عارف معاصر با هم مقایسه کرده و تأثیر‌پذیری این بزرگان را از پیشینیان آشکار گردانیده است. از مطالعه‌ی آثار این دو عارف برجسته این‌گونه استنباط می‌شود که این دو بزرگ عالم عرفان به واسطه‌ی تأثیر‌پذیری از مکتب ابن‌عربی در کلیّات، دیدگاه‌هایی بسیار نزدیک به هم دارند و اختلاف چندانی در دیدگاه آن‌ها مشاهده نمی‌گردد؛ ولی در بحث ولایت و ختم ولایت، بین این دو تفاوت‌های اساسی وجود دارد. که این امر هم به سبب مذهب تشیّع امام ? و سنّی بودن شیخ محمود شبستری است.
بررسی خوارق عادات (معجزه- کرامت- استدراج) در مثنوی معنوی و مقایسه با دیدگاه اهل شیعه
نویسنده:
زهرابیگم بطحائیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهمّی که ذهن انسان‌ها را از روزگار قدیم تا به حال به خود مشغول داشته، افعال خارق‌العاده‌ای است که فوق قدرت بشر می‌نماید، امّا توسّط عدّه‌ای خاص از افراد بشر رخ داده است. در قرآن مجید یکی از موضوعات مهم که به طور گسترده به آن پرداخته شده معجزات پیامبران و کرامات برگزیدگان حق است. اعمال خارق‌العاده، ذهن بیشتر متفکّران اسلامی را به خود مشغول داشته است که باعث گردیده پژوهش‌های فراوانی در این باره انجام دهند. از آن‌جا که بخش گسترده‌ای از ادبیّات فارسی را عرفان و تصوّف تشکیل داده است و موضوع ولایت و به تبع آن خوارق عادات یکی از موضوعات مهمّ عرفانی است؛ لذا این موضوع در ادبیّات ما، بازتاب وسیعی دارد. در این پایان‌نامه بر آنیم تا به تعریف و تبیین خوارق عادات بپردازیم و همچنین رابطه‌ی ولایت تکوینی و خوارق عادات را مورد بررسی قرار داده و به تحقیق و تفحّص دیدگاه مولانا در کتاب مثنوی در مورد خوارق عادات (معجزه- کرامت- استدراج) بپردازیم و نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه مولوی با علما و عرفای شیعی را در مورد خوارق عادات مورد بررسی قرار دهیم.
ولایت در مرصاد العباد و شرح گلشن راز و مقایسه آن با دیدگاه شیعی
نویسنده:
کلثوم اثناعشری ایوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«ولایت» از موضوعات اصلی شیعه و زیربنای سلوک تمامی عرفا و سلسله‌های صوفیّه است. در این پایان نامه نظریّات نجم رازی و لاهیجی به عنوان دو نویسنده و عارف اهل تسنّن با نظریّات شیعه مقایسه شده است. در ضمن این‌که نظریّات دیگر عرفا و دانشمندان شیعه نیز در لابلای آن گنجانده شده است. ابتدا به شرح حال مختصر دو نویسنده و آثار آن‌ها پرداخته، سپس در مورد ولایت و موضوعات زیرمجموعه‌ی آن به تفصیل سخن رانده‌شده‌است. صوفیان اهل تسنّن به ولایت معتقدند، امّا در مصادیق ولایت و برخی جزئیّات آن با شیعه اختلاف نظر دارند. در بسیاری از موضوعات دیگر مربوط به ولایت، نظریّات صوفیان با شیعه یکسان است. نجم رازی در مرصادالعباد پیامبر اکرم(ص) را محور اصلی همه‌ی اندیشه‌ها و بحث‌های خود قرار داده است. نظریّات او درباب ولایت همانند دیگر عرفای اهل تسنّن که ولایت را در شخص معصوم منحصر نمی‌دانند، می‌باشد. ولایت از مباحث مهمّ ابن عربی و بسیار نزدیک به دیدگاه شیعه است. لاهیجی در این موضوع متأثّر از ابن‌عربی است، در اثرش از دیدگاه شیعی الهام پذیرفته است و در پیوند بین تصوّف و تشیّع کوشیده است تا خاتم الانبیا را با مهدیِ موعود شیعه(عج) منطبق کند.
بررسی تطبیقی معرفت‏ شناسی از دیدگاه مولوی در مثنوی و حکیم سبزواری در شرح مثنوی و دیوان اشعار
نویسنده:
فرزانه محقق تربتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت‏شناسی از مباحث مهمّ عرفان محسوب می‏شود و تقریباً تمامی عارفان به موضوع معرفت و شناخت توجّه کرده‏اند. از جمله آثار عرفانی که درباره‏ی انواع معرفت به تفصیل سخن گفته است و معرفت‏شناسی از مهم‏ترین و بنیادی‏ترین مباحث آن محسوب می‌شود، مثنوی مولوی است. حکیم سبزواری نیز فیلسوف اشراقی و عارف بزرگی است که در جای‏جای آثارش به این موضوع توجّه خاص نشان داده است. در این نوشتار سعی شده است که به مقایسه‏ی نظریّات مولوی و حکیم سبزواری در ارتباط با معرفت‏شناسی پرداخته شود. ابتدا نگاهی گذرا به زندگی‌نامه‏، آثار و جهان‏بینی مولوی و حکیم سبزواری خواهیم داشت و سپس در فصل دوم، موضوعاتی مانند تعریف معرفت و شناخت، ضرورت معرفت‏شناسی، تفاوت علم و معرفت، تاریخچه‏ی معرفت‏شناسی و معرفت‏شناسی از دیدگاه قرآن بررسی شده است. در ادامه درباره‏ی انواع معرفت، یعنی حسّی و عقلی و شهودی، ویژگی‏های هر کدام، ابزار و منابع و روش معرفت‏شناسی، از جمله مباحث برجسته‏ی این پایان‏نامه است. در پایان به موانع شناخت اشاره شده و مباحث مربوط به این بخش نیز تبیین گردیده‌است. این پژوهش بر مبنای روش کتابخانه‏ای و تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است.
بازتاب اندیشه های عرفانی فخرالدّین ابراهیم عراقی در آثار وی
نویسنده:
مریم اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مطالعه و بررسی آثار فخرالدّین ابراهیم عراقی چنین برمیآید که به شدّت تحت تأثیر مکتبابنعـربی میبـاشد. او از پیروان ابنعـربی است و در بسیاری از موارد، مخصوصاً در مسأله? وحدت وجود به عقاید وی نزدیک میشـود، به گونهای که او را میتـوان میراث دار وحدت وجود ابنعـربی دانست. به طور کلّی، عرفان عراقی مبتنی بر وحدت وجود است و ندای «همه اوست» را در همه جا منتشر میسـازد. وی این اندیشه را در لمعات - که پس از استماع آرای ابنعـربی در مجلس درس قونوی تدوین گردید- با ظرافت خاصّی توجیه و تقریر نمودهاست.عراقی به هر چه مینـگرد، چهره? حق را میبـیند و جز او را نمیبـیند. وی وجود را امری واحد میداند که جز او حقیقت دیگری وجود ندارد. به اعتقاد او هنگامی که حجابهـا کنار رود، سالک به حقیقت مشاهده میکـند که جز او هیچ نیست. تأکید عراقی بر موضوع خودشناسی، در اینجـا معنا می?ـابد که انسان بداند وجودی جز وجود حق وجود نداشته و هر چه هست، اوست. در این مرحله، تمامی تضّادها از بین میرود و انسان، محلّ تجلّی اسما و صفات خداوند میگـردد. این پدیده، انسانکـامل است که نمونه? کامل آفرینش میبـاشد. او انسانکـامل را برتر از تمام موجودات هستی میداند. انسانکـامل عراقی، انسانی است که از اوصاف و صفات رذیله به دور باشد و عمل صالح انجام دهد. انسانکـامل او، انسان عاشق است و به عقیدهى او فقط عاشقان شایستهى رسیدن به چنین جایگاهی هستند. عراقی عشق خدا به ذات خود را سبب آفرینش هستی میداند و معتقد است هر چه در جهان هست جلوهای از همان حقیقت واحد میبـاشد. او در بیان وحدت وجود زبانی ویژهى خود دارد. همه میگـفتند جز خدا هیچ چیز وجود ندارد، امّا او میگـوید جز عشق هیچ چیز وجود ندارد. مقصود او از عشق، همان سرچشمهى وجود است. وی اسما و صفات حق را عین ذات او میداند ومیگـوید عالم مجموعهى اسمای تحقّق یافته است و هر موجودی، مظهر اسم مخصوص از نامهـای حق – تعالی- میبـاشد. او اسما و صفات را حجاب ذات خدا میداند و معتقد است ذات اقدس خداوند به وسیلهى صفات او پوشیده شده تا هیچ کس او را چنان چه هست، نبیند و نشناسد.او در بسیاری از اشعارش به تزکیه? درون و پالایش نفس و زدودن زنگارها اشاره کرده است و برای «دل» جایگاهی والا در نظر گرفتهاست و تمام ارکان عالم را متأثّر از احوالات دل میداند. در نگاه او هیچ موجودی به پای دل نمیرسد و تمام اسرار هستی را نقش بسته بر لوح دل میداند. در نگاه او، گمشدهى آدمی درون خود اوست و اگر با چشم حقیقتبـین خود نگاه کنیم، خدا را در وجود خود می?ـابیم.عراقی عارف جمالگـرا و شاهدبازی است که همه چیز را از دریچه? عشق مینـگرد و به گفته? خودش، آیین و مذهبی جز عشق ندارد. از این رو، در بیان هر مسأله? عرفانی از زبان عشق بهره میگـیرد و آن را به صورت عاشقانه- عارفانه مطرح میسـازد. به اعتقاد او، تمام عشق ها به عشق حقیقی ختم میشـود و در واقع عشق مجازی وجود ندارد و همهى عشقهـا، عشق به خداست.عشق از جمله اصلی و محوری عرفان عراقی و نگرش وحدت وجودی اوست که بدون درک و التزام آن، عملاً تمام عوامل دیگر منفعل میشـوند. از نظر او، عشق انواعی دارد و به عشق عام و عشق خاص تقسیم میشـود. او به سریان عشق در تمام موجودات عالم معتقد است و کاینات عالم را در جوش و خروش رسیدن به معشوق، اینگـونه به تصویر میکـشد:کرده عکس روی تو آیینه? دل گلشنــی
بازتاب اندیشه های عرفانی فخرالدین ابراهیم عراقی در آثار او
نویسنده:
مریم اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مطالعه و بررسی آثار فخرالدّینابراهیم عراقی چنین برمیآید که به شدّت تحت تأثیر مکتبابنعـربی می باشد. او از پیروان ابنعـربی است و در بسیاری از موارد، مخصوصاً در مسأله? وحدت وجود به عقاید وی نزدیک می شود، به گونهای که او را می توان میراث دار وحدت وجود ابنعـربی دانست. به طور کلّی، عرفان عراقی مبتنی بر وحدت وجود است و ندای «همه اوست» را در همه جا منتشر میسـازد. وی این اندیشه را در لمعات - که پس از استماع آرای ابنعـربی در مجلس درس قونوی تدوین گردید- با ظرافت خاصّی توجیه و تقریر نمودهاست.عراقی به هر چه مینـگرد، چهره? حق را می بیند و جز او را نمی بیند. وی وجود را امری واحد میداند که جز او حقیقت دیگری وجود ندارد. به اعتقاد او هنگامی که حجاب ها کنار رود، سالک به حقیقت مشاهده میکـند که جز او هیچ نیست. تأکید عراقی بر موضوع خودشناسی، در اینجـا معنامی?ـابد که انسان بداند وجودی جز وجود حق وجود نداشته و هر چه هست، اوست. در این مرحله، تمامی تضّادها از بین میرود و انسان، محلّ تجلّی اسما و صفات خداوند میگـردد. این پدیده، انسانکـامل است که نمونه? کامل آفرینش میبـاشد. او انسانکـامل را برتر از تمام موجودات هستی می داند. انسانکـامل عراقی، انسانی است که از اوصاف و صفات رذیله به دور باشد و عمل صالح انجام دهد. انسانکـامل او، انسان عاشق است و به عقیدهى او فقط عاشقان شایستهى رسیدن به چنین جایگاهی هستند. عراقی عشق خدا به ذات خود را سبب آفرینش هستی میداند و معتقد است هر چه در جهان هست جلوهای از همان حقیقت واحد میبـاشد. او در بیان وحدت وجود زبانی ویژهى خود دارد. همه میگـفتند جز خدا هیچ چیز وجود ندارد، امّا او میگـوید جز عشق هیچ چیز وجود ندارد. مقصود او از عشق، همان سرچشمهى وجود است. وی اسما و صفات حق را عین ذات او میداند ومی گوید عالم مجموعهى اسمای تحقّق یافته است و هر موجودی، مظهر اسم مخصوص از نامهـای حق – تعالی- می باشد. او اسما و صفات را حجاب ذات خدا می داند و معتقد است ذات اقدس خداوند به وسیلهى صفات او پوشیده شده تا هیچ کس او را چنان چه هست، نبیند و نشناسد.او در بسیاری از اشعارش به تزکیه? درون و پالایش نفس و زدودن زنگارها اشاره کرده است و برای «دل» جایگاهی والا در نظر گرفتهاست و تمام ارکان عالم را متأثّر از احوالات دل می داند. در نگاه او هیچ موجودی به پای دل نمیرسد و تمام اسرار هستی را نقش بسته بر لوح دل میداند. در نگاه او، گمشدهى آدمی درون خود اوست و اگر با چشم حقیقتبـین خود نگاه کنیم، خدا را در وجود خود می?ـابیم.عراقی عارف جمالگـرا و شاهدبازی است که همه چیز را از دریچه? عشق مینـگرد و به گفته? خودش، آیین و مذهبی جز عشق ندارد. از این رو، در بیان هر مسأله? عرفانی از زبان عشق بهره میگـیرد و آن را به صورت عاشقانه- عارفانه مطرح میسـازد. به اعتقاد او، تمام عشق ها به عشق حقیقی ختم می شود و در واقع عشق مجازی وجود ندارد و همه ی عشق ها، عشق به خداست.عشق از جمله اصلی و محوری عرفان عراقی و نگرش وحدت وجودی اوست که بدون درک و التزام آن، عملاً تمام عوامل دیگر منفعل می شوند. از نظر او، عشق انواعی دارد و به عشق عام و عشق خاص تقسیم می شود. او به سریان عشق در تمام موجودات عالم معتقد است و کاینات عالم را در جوش و خروش رسیدن به معشوق، اینگـونه به تصویر میکـشد:کرده عکس روی تو آیینه? دل گلشنــی
نقد و مقایسه ویژگی های انسان کامل در اسلام، ادبیات عرفانی و اومانیسم
نویسنده:
آرزو امین خندقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی نظرگاه هر یک از سه تفکّر اسلامی ،عرفانی و اومانیستی در باره‌ی انسان، جهان، خدا، غایت و کمال انسان پرداخته شده است. کمال ، در هر یک از مکاتب یاد شده تعریف شده و عوامل و موانع رسیدن به آن نیز طرح شده است. ضرورت وجود انسان کامل و جایگاه او در جهان و در ارتباط با خدا، انسان‌ها و موجودات دیگر نیز، مطلبی است که در این جستار، بیان شده است.در پایان، پس از نقد اومانیسم، به عنوان مکتبی که مدّعی انسان مداری و حمایت از انسان می‌باشد، به مقایسه و نقد مولّفه‌هاییاد شده در باره‌ی کمال ،انسان کامل و مسایل پیرامون آن در سه مکتب یاد شده با روش عقلی و استدلالی و استفاده از آیات و روایات پرداخته شده است. بهترین الگوی انسان کامل ، انسان کاملی است که اسلام، معرّفی می‌کند.انسان کامل اومانیسم، سیمایی مادّی دارد؛ قدرتمندِ لذّت پرستی است که دست به حیوانی‌ترین اعمال و رفتار می‌زند. انسان کامل صوفیّه هر چند قرب خدا را پیش چشم دارد ولی سر در گریبان خویش است و اهل افراط و تفریط در امور دنیا و آخرت.انسان کامل اسلام هم برای دنیایش تلاش می‌کند و هم برای آخرت.صالح و مصلح است و صفات عالی انسانی در او به اوج خود رسیده است.
نقد و مقایسه‌ی اخلاق در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی
نویسنده:
صدیقه حسین‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از دیر باز مورد توجّه بشر بوده ؛ زیرا ،آن را راهی برای رسیدن به سعادت خویش یافته است . اندرزها و تعالیم اخلاقی، همواره جزو مفاهیمبرجسته‌ی شعر بوده و شعرا ،تلاش زیادی برای نشر فضایل اخلاقی داشته‌ و هر یک به شیوه و روش خاص خود بدان پرداخته‌اند. سنایی و مولوی از جمله‌ی این شعرا هستند که نقد و مقایسه‌ی اخلاق ،در دو اثر حدیقه الحقیقه و مثنوی موضوع این پژوهش است. اساس نظام اخلاقی سنایی بر پایه‌ی دین استوار است . وی راه رسیدن به مرتبه‌ی کمال را گذر از جادّه‌ی شریعت می‌داند . اخلاق مورد نظر مولانا ،علی‌رغم پایبندی به شریعت و اصول دین احمدی ، تا حدود زیادی وام گرفته از اندیشه‌های صوفیانه است. او با رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی می‌پردازد.سنایی برای طی کردن طریق سعادت ،چراغ عقل را برمی‌افروزد و علم و عمل را ارج می‌نهد و مولانا ضمن به رسمیّت شناختن عقل و علم، عشق و دستگیری پیر طریقت را نردبان صعود می‌داند . در این تحقیق، ابتدا به بررسی اجمالی زندگی و آثارسنایی و مولویپرداخته شده است،سپس جایگاه سنایی و مولوی در عرصه‌ی شعر فارسی بررسی شده و از تأثیر و تأثّرهای این دو شاعر از یکدیگر و پیشگامی سنایی در عرصه‌ی شعر عرفانی وسرآمدی مولوی در این حوزه سخن به میان آمده و در ادامه نقد ادبی و شیوه‌های مختلف آن بررسی شده است. تعریف اخلاق ،هدف، اهمّیّت و ضرورت آن و مکاتب اخلاقی جهان و امتیازهای مکتب اخلاقی اسلام از دیگر موضوعات مطرح شده در این تحقیق استهمچنین به بررسی ارتباط اخلاق با علم ، سیاست ،دین و عرفان و بیانتفاوت‌ها و شباهت‌های اخلاق عابدانه و عارفانه پرداخته شده است . بررسی نظام وتعالیم اخلاقی سنایی و مولوی و تحلیل رذایل و فضایل مطرح شده، در این دو اثر از اساسی‌ترین مباحث این پژوهش است .در پایان روش‌های تربیت اخلاقی در حدیقه و مثنویبررسی و مقایسه شده است .
  • تعداد رکورد ها : 11