جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 7
توسل حقیقی و اعتباری
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله این مقاله بررسی تمایز میان توسل «حقیقی» و «اعتباری» است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی میان این دو نوع از توسل تمایز قائل شده است. یافته‏ های این تحقیق نشان می‏دهد: توسل حقیقی و اعتباری حداقل از دو وجه اصلی با هم تفاوت دارند: 1) در توسل حقیقی، موجد و برانگیزاننده‏ «واسطه»، خداوند متعال است؛ درحالیکه در توسل اعتباری، موجد و برانگیزاننده‏ «واسطه»، انسان است. 2. در توسل حقیقی، در نفس مراجعه به واسطه، مفهوم تقرب به متقرَّب درج نشده، و مؤمن و کافر چنین توسلاتی دارند؛ درحالیکه در توسل اعتباری، در نفس مراجعه به واسطه، مفهوم تقرُّب به متقرَّب مندرج است. مهمترین نتیجه‏ تحقیق عبارت است از: «تمایز نهادن میان توسل حقیقی و اعتباری» است؛ این تمایز، ضمن تبیین دقیقِ معنا و مفهوم توسل، برخی از معضلات ناشی از خَلط این دو قسم از توسل را نیز مرتفع خواهد کرد.
پرسش‌های اخلاقیِ فاقدِ پاسخ‌های اخلاقی، شاهدی بر ابتنای «اخلاق» بر «مبانیِ متافیزیکی»
نویسنده:
محمد اصلانی، عسگر دیرباز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«آیا اخلاق مبتنی بر مبانیِ متافیزیکی است؟». پاسخِ «هیلاری پاتنم» و «کای نیلسن»، به این پرسش منفی است؛ در مقابل، از دیدگاه این مقاله، پاسخ این پرسش مثبت است. بسیاری از عالمانِ اخلاق اسلامی نیز، به این پرسش مهم پاسخ مثبت ضمنی داده‏اند. از جمله شواهد مهمی که نشان می‏دهد اخلاق مبتنی بر مبانیِ متافیزیکی است، وجود پرسش‌هایی در حوزه‏ی اخلاق است که پاسخ مستقیم آنها در این حوزه یافت نمی‏شود. در این مقاله نشان داده خواهد شد: قبل از پاسخ دادن به این «پرسش‌های اخلاقی» لازم است به «پرسشهایِ پیشینِ متافیزیکی» به عنوان منشأ این پرسشها پاسخ داده شود. دو یافته‏ی مهم این مقاله: 1. بدون پاسخ دادن به این پرسش‌های پیشینِ متافیزیکی، نمی‏توان به پرسشهای اخلاقیِ مذکور پاسخ داد. 2. پرسش‌های متافیزیکی بر اساس تنوع جهان‏بینی صاحبانش، پاسخهای متفاوت و بعضاً متضادی دریافت می‏کنند؛ درنتیجه «پاسخ پرسش‌های اخلاقی» و «نظریه‏های اخلاقیِ» برآمده از آنها نیز متفاوت و حتی متضاد خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 115 تا 136
نسبت سنجیِ میان "اصل استحاله‏ ی انطباع کبیر در صغیر" و "فرآیند ماتریالیستیِ حصول ادراکات حسی" / بررسی قابلیت اصل "استحاله‏ی انطباع کبیر در صغیر" در اثبات تجرد نفس
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تا قبل از دوران معاصر، و البته در دوران معاصر، فلاسفه و متفکران بسیاری به منظور اثبات تجرد نفس و یا با اهداف دیگری از اصلِ "استحاله ‏ی انطباع کبیر در صغیر" استفاده کرده ‏اند. این متفکران استدلالی برای اثبات این اصل ارائه نکرده ‏اند، گویا آن را بدیهی می‏دانسته ‏اند. امروزه به دلایل مختلفی از جمله پیشرفتهای اخیر علمی، علی الخصوص در دو رشته زیست‏ شناسی و فیزیک، تبیینی ماتریالیستی از "فرآیند حصول ادراکات حسی" ارائه شده که معنیِ پذیرش آن این است: گذشتگان، به خاطر عدم اطلاع از نتایج پیشرفتهای اخیر علمی، گمان می‏کردند که انطباع کبیر در صغیر، علاوه بر "عالَم ماده"، در "عالَم ادراکات حسی" نیز محال است؛ اما امروزه به دنبال بهره‏ مندی بشر از نتایج پیشرفتهای علمی، روشن شده که "انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" نه تنها محال نیست بلکه کاملاً ممکن و بالاتر از آن قابل توجیه علمی است. تلاش این مقاله بر آن است که با تبیین استدلالهای مربوط به "امکان انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" در ضمن بررسیِ "فرآیند ماتریالیستیِ حصول ادراکات حسی"، بی پایگی آنها را نشان دهد و اثبات نماید که اصلِ "استحاله ‏ی انطباع کبیر در صغیر" نه تنها در عالَم واقع، بلکه در "عالَم ادراکات حسی" نیز جاری است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 58
جاي‌گزيني براي تمايز ميان حمل اولي ذاتي و حمل شايع صناعي در حل معضلات فلسفي
نویسنده:
محمد اصلاني
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارائه‌ تمايز بين حمل «اولي» و «شايع» توسط صدرالمتألهين، مشکلات فلسفي فراواني از جمله مشکل معروف وجود ذهني را حل کرد؛ اما خود موجب بروز مشکلاتي شد. براي حل مشکلات اخير تلاش‌هايي صورت گرفته است که از جمله‌ آنها مي‌توان به تفکيک ميان حمل اولي به قيد قضيه و حمل اولي به قيد موضوع اشاره کرد. از نظر نگارنده اين نوشتار، اين تفکيک دقيق نيست؛ زيرا حمل اولي به قيد موضوع در واقع حمل مصطلح منطقي نيست، بلکه نوعي تقسيم موضوع است به دو اعتبار. در اين مقاله راه‌حل جديد و بسيار ساده‌اي ارائه مي‌شود که بدون ايجاد مشکلات جديد، جاي‌گزين راه‌حل تمايز بين حمل اولي و شايع مي‌گردد. راه‌حل موردنظر به صورت بسيار خلاصه اين است که در قضيه محمول از ذاتيات، شئون، حالات و ويژگي‌هاي موضوع است و لاجرم بايد از يک موضوع خاص انتزاع شده، بر همان موضوع حمل شود؛ نه اينکه از موضوعي انتزاع‌شده بر موضوع ديگري حمل شود. به عبارت دقيق‌تر وقتي موضوعي قابليت اين را دارد که به چند اعتبار در نظر گرفته شود، ابتدا بايد مشخص شود در يک قضيه‌ معين کدام اعتبار موضوع مدنظر است تا محمول متناسب با آن اعتبار، از موضوع انتزاع شود و بر همان موضوع با همان اعتبار حمل گردد؛ نه اينکه از يک موضوع به يک اعتبار، محمولي انتزاع شود، ولي به همان موضوع با اعتبار ديگري حمل گردد. شهيد مطهري در کتاب «شرح منظومه»‌ خود به اين مطلب پرداخته است که: «آيا واقعاً فرق حمل اولي ذاتي و شايع صناعي در نفس حمل است، يا در واقع و نفس الامر در حمل اختلافي نيست، و بازگشت اين اختلاف نيز به اختلاف در موضوع است؟». يکي از يافته‌هاي مهم اين پژوهش، تمايزي است که بين دو حيثيت حکايتگري مفاهيم ذهني، يعني حکايتگري ذهن از عين و حکايتگري ذهن از ذهن صورت گرفته است؛ تمايزي که يکي از عناصر اصلي راه‌حل جديد است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 119
نقد آرای هیوم در "انکار مابعدالطبیعه"
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
ظاهرا هیوم اولین کسی است که مابعدالطبیعه را به گونه های مستدل انکار کرده است. روش وی در انکار مابعدالطبیعه بدین ترتیب است که ابتدا کلیه علوم را به دو قسم: "نسبت بین تصورات" (ریاضیات و منطق) و "امور واقع" (علوم تجربی) تقسیم می کند، سپس هر چه را در دایره این دو نگنجد، بی معنی اعلام می نماید. تلاش این مقاله بر آن است که آرای هیوم را در مقابله با مابعدالطبیعه تبیین کند، سپس نشان دهد که آن گونه که گمان می رود نظریه "منشا تصورات" مبنایی ترین نظریه در فلسفه او نیست، بلکه "روند تشکیل علم" بر نظریه یاد شده و سایر نظریات او تقدمی مبنایی دارد. پس از آن می کوشد تا نشان دهد که هیوم با توجه با اصالت تجربه ای که آن را مبنای فلسفه خود قرار داده است، نمی تواند مابعدالطبیعه را انکار نماید؛ چرا که بر اساس مبانی مورد قبول خودش دچار تناقض غیر قابل حلی می شود که وی را وادار می نماید از انکار مابعدالطبیعه دست بردارد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 48
آیا قضایای «تالیفی پیشینی» در نظریه معرفت کانت، واقعا پیشینی اند؟
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
کانت مبدع قضیه تالیفی پیشینی است و این مساله در فلسفه وی از جایگاهی ویژه و اساسی برخوردار است. در این مقاله ابتدا تقسیم قضایا به تحلیلی و تالیفی، پیشینی و پسینی مورد بررسی قرار می گیرد. منظور از این بررسی فهم دیدگاه خاص کانت نسبت به این مساله است. سپس تحقیقی در خصوص مفهوم پیشینی از دیدگاه کانت صورت می گیرد. حاصل این تحقیق این است که قضیه تالیفی پیشینی مرادف با کلیت، ضرورت و ماخوذ نبودن از تجربه است. پس از آن روشی که کانت برای حصول معرفت یا قضیه تالیفی پیشینی اتخاد کرده (روند تشکیل معرفت از دیدگاه کانت)، مورد بررسی قرار می گیرد. و در آخر به سوالی که در عنوان مقاله مطرح شده پاسخ داده می شود. چکیده پاسخ این است: روندی را که کانت برای تشکیل معرفت ارایه می نماید، از صدور قضایای تالیفی پیشینی ناتوان است، چرا که محصول این روند، جزیی غیر قابل انفکاک دارد که ماخوذ از تجربه است.
صفحات :
از صفحه 73 تا 92
تحقیق انتقادی «شیء فی نفسه» در نظریه‌ی معرفت کانت
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مفسران کانت با توجه به مکتوبات وی درباره‏ ی «شیء فی نفسه» دو تفسیر کاملاً متفاوت ارائه کرده‏ اند. تفسیر اول «شیء فی نفسه» را مثبت تلقی کرده، آن را «موجود» می ‏داند و «علت» پدیدار به شمار می‏ آورد. تفسیر دوم، «شیء فی نفسه» را منفی تلقی کرده، پدیدارها را تنها موجوداتِ ممکن می‏‌انگارد. این مقاله ضمن بررسی سخنان کانت و مفسران وی در این باره، روشن می‎‏سازد که این دو تفسیر با یکدیگر متناقض‌اند و لاجرم باید یکی از آن‏ها را پذیرفت. سپس نشان می ‏دهد که هر دو تفسیر با مشکلاتی مواجه‌اند که از عهده ‏ی حل آن‏ها برنمی ‏آیند. پس از آن، مبتنی بر اصولِ منطقی، ناکارآمدیِ راه ‏حلی را که جامع بین دو تفسیر است نشان می ‏دهد. نتیجه این‌که: نظریه ‏ی معرفت کانت اساساً حاوی تناقضی است که بیانگرِ عدم صحت ساختاری و محتواییِ آن است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 132
  • تعداد رکورد ها : 7