جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
رویکرد نشانه- معناشناختی فرآیند مربّع معنایی به مربّع تنشی در حکایت دقوقی مثنوی
نویسنده:
عصمت اسماعیلی,حمیدرضا شعیری,ابراهیم کنعانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نشانه- معناشناسی به عنوان یکی از شیوه های نقد ادبی نو، در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلفی مطرح می شود که یکی از آن ها، فرآیند تنشی است. در فرآیند تنشی، بین عناصر نشانه- معنایی، رابطه ای به وجود می آید که معنا از کم رنگ ترین تا پُر رنگ ترین شکل آن، در نوسان است. بر این اساس، در جریان فعّالیت حسّی- ادراکی می توان فرایندی را تبیین کرد که مجموع عناصر فضای تنشی، حضور فعّال دارند. شوِش گر، با کمک گرفتن از این عناصر و در فرآیندی گفتمانی، در مرکز تنش های حسّی قرار می گیرد. سپس در ارتباط با عمق فضای تنشی، سبب شکل گیری مدلول های معنایی می شود. این حضور، گفتمان را به سوی نوعی نظام ارزشی هدایت می کند که درونه های گفتمانی بر آن استوار است و ما را با معنای تولید شده مواجه می سازد. این مقاله در پی آن است تا ضمن تبیین ویژگی های نشانه- معناشناختی «داستان دقوقی» از مثنوی، با روش تحلیلی و توصیفی فرآیند گذر از مربّع معنایی را به مربّع تنشی و نحوۀ شکل-گیری فرآیند تنشی را در این داستان، بررسی و تحلیل کند تا از این رهگذر بتوان پاسخی برای این پرسش مهم یافت که چگونه فرآیند تنشی، شرایط گفتمانی را تغییر می دهد و منجر به تولید معناهای سیال می گردد. در واقع هدف از این مقاله، آن است که نشان دهد چگونه عارفی راهیافته، به عنوان «منِ» خردگرا، از طریق رابطه احساسی و تنشی، در گسست با خودش قرار می گیرد. سپس در سیری عرفانی و در فرآیندی استعلایی، به دیدار با ابدال و در مرتبه ای بالاتر، به مقام وحدت با خدا نایل می شود.
معناشناسی تعامل
نویسنده:
حمیدرضا شعیری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تحلیل دیدگاه های همسان با پدیدارشناسی مولوی و مقایسه آن با آراء هایدگر
نویسنده:
حامد توکلی دارستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله پژوهشِ حاضر، تحلیل و ارزیابیِ دیدگاه‌های «مولوی» از منظرِ رویکردِ «پدیدارشناختی»است. هر چند پدیدارشناسی دارای پیشینه‌هایی است، اما اول بار به وسیله «هوسرل» بود که به عنوانِ یک رویکردِ فلسفیِ «منسجم» و «روش‌مند» عرضه شد. هوسرل شاگردانِ بسیاری داشت که هر یک از آنان، با تأثیرپذیری از وی، سعی داشتند تا دیدگاه‌های استادِ خویش را در جهاتِ گوناگونِ فکری به کار گیرند. برخی راه و روشِ هوسرل را با کمترینِ تغییراتی پیمودند و تماماً به آن وفادار ماندند و برخی دیگر با نقدِ دیدگاه‌های وی، چشم‌اندازی جدید از پدیدارشناسی ارائه دادند. از جمله کسانی که در ضمنِ تعلقِ خاطر به برخی از مبانیِ اساسیِ پدیدارشناسی هوسرل، به نقد و تکمیلِ آن پرداخت، «مارتین هایدگر» بود. از این روی، بسیاریِ از مبادیِ اندیشگانیِ هایدگر، متأثر از رویکردِ پدیدارشناسانه است و هایدگر با مبنا قراردادنِ همین رویکرد است، که به تحلیلِ اصطلاحات و مفاهیمی چون: هستی، وجود، دازاین، زمان و زمانمندی، برون‌خویشی، اگزیستانس و ...، می‌پردازد. پدیدارشناسی به دلیل دارا بودنِ برخی جنبه‌های «عملی» و «استعلایی» و همچنین برخی اصطلاحاتِ فلسفی-عرفانی؛ با برخی از سنت‌های عرفانی، به خصوص عرفانِ شرقی و ایرانی، قابل مقایسه است. اصطلاحاتی چون: فروکاست (تعلیق یا تهذیب)، تفکرِ شهودی، نگاهِ استعلاءجویانه، اعتقاد به دریافت‌های متقن و غیر تقلیدی و...، با نظام و سنتِ عرفانیِ ایرانی-اسلامی اشتراکاتی دارد. «مولوی» نیز از آن جا که در چنین «سنت»، «نظام» و «زمینه‌ای» پرورش یافته، بی‌شک دارای چنین منظرگاه‌هایی است. از این روی این پژوهش بنا دارد تا با توجه به برخی اشتراکاتِ یادشده، به «تحلیل» و «مقایسه» و نه «تطبیق» و «تحمیلِ» دیدگاه‌های «مولوی» و «هایدگر» از این منظر و رویکرد بپردازد. پژوهشِ حاضر در صددِ کشف عوامل و دلایلی است که میانِ برخی متفکرانِ شرق و غرب، اشتراکات و تشابهاتی پدید می‌آورد. پژوهش حاضر، با مبنا قرار دادنِ رویکردِ پدیدارشناسی به مقایسه جهانِ «عرفانیِ» مولوی و جهانِ «فکریِ» هایدگر می‌پردازد و روشن می‌سازد که اشتراکات و تشابهاتی که بعضاً میانِ هایدگر و مولوی وجود دارد به دلیلِ دارا بودنِ برخی عناصر پدیدار شناختی است.
تحلیل کارکرد گفتمانی نور، صدا و رنگ در مثنوی مولوی: رویکرد نشانه-معناشناختی
نویسنده:
ابراهیم کنعانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نگاه مولانا یک نگاه عرفانی شرقی و یکی از منابع مهم آفرینش معنا و ارزش است و بخشی از فرهنگ جامع? ما به آن ارجاع داده می شود. به همین دلیل، ظرفیّت بالایی برای مطالعه از دیدگاه های مختلف دارد. مثنوی مولانا نیز یکی از تأویل پذیر ترین متون ادبی است که در عین پریشانی ظاهری، از ژرف ساختی وحدت مدار و منسجم برخوردار است. این گفتمان، سازوکاری ویژه دارد و عناصر گوناگونی در آن نقش دارند و در خدمت این انسجام قرار می گیرند. در گفتمان مثنوی، عنصر نور، صدا و رنگ کارکرد و جایگاه ویژهو ملموسی دارند و از اصلی ترین نشانه های آن به شمار می آیند، طوری که با توجّه به نقش آن ها می توان نظام گفتمانی مولانا را تبیین کرد. حال مسأل? این است که این عناصر چگونه در خدمت نظام گفتمانی مثنوی و معنابخشی به آن قرار می گیرند؛ دارای کدام کارکردهای گفتمانی هستند و چه الگویی برای تحوّل کارکردی آن ها وجود دارد؟ از این رو در این رساله با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان نشانه- معناشناختی، این فرضیّ? اساسی بررسی می شود که در گفتمان مثنوی عنصر نور، صدا و رنگ، در یک فرایند تعاملی و بر همکنشی و در بستر فضاهای گفتمانی در ارتباط با هم قرار می گیرند و همزمان با تحوّلات فرایندی فضاهای گفتمان از نظر کارکردی دچار تحوّل می شوند. همچنین بر اساس حضور این عناصر در نقش های کنش گر، شوِش گر، سوژه و اُبژه و با ایجاد هم حسی بین آن ها و عوامل گفتمانی، وضعیّتی شوِشی و زیبایی شناختی در گفتمان تحقّق می یابد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، مهم ترین کارکردها و فرایندهای گفتمانی این عناصر در مثنوی شامل موارد زیر است: زیبایی شناختی، حسی- ادراکی، بیناحسی، عاطفی، تنشی، تعاملی، انعکاسی، شوِشی، استعلایی، جسمانه ای، پدیدارشناختی، اتیکی، جاذبه ای، استحاله ای، خلسه‌ای، ابررخدادی، هستی شناختی و فرهنگی. در این گفتمان، عناصر نور، صدا و رنگ در قالب نمودها و افعال وجهی سبب تغییر آهنگ حرکت گفتمان، شکل گیری هویّت های گفتمانی، و نظام های ارزشی، عاطفی و زیبایی شناختی می شوند. همچنین مولانا با معرّفی نشانه- معناشناسی هستی شناختی و با استفاده از قابلیّت های نور، رنگ و صدا مرزبندی جدیدی از رابط? خود و دیگری ارائه می‌کند. این بررسی نشان می دهد که مثنوی مولانا از ظرفیّت بالایی برای تحوّل و تکامل نظریّه های نشانه- معناشناختی و یا ارائ? مدلی ویژه از این رویکرد برخوردار است.
مطالعه تطبیقی نمودهای تمام و ناتمام در فارسی و فرانسه
نویسنده:
مهدی بنی اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
از کرامت جاهلی تا کرامت قرآنی؛نشانه شناسی فرآیندهای گفتمانی «کرامت» در قرآن با تکیه بر الگوی تنشی
نویسنده:
سید حسن سعادت مصطفوی,حمیدرضا شعیری,هادی رهنما
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الگوی تنشی (tensive) که متعلّق به گستره نشانه شناسی پساگریماسی محسوب می شود، به سوی «فرآیند تولید و دریافت معنا» جهت یافته است. الگوی تنشی، دو بُعد بنیادین ادراک را به مثابه ابعاد و ظرفیّت های معناسازی در نظر می گیرد: بعد فشاره ای (درونی، احساسی) و بعد گستره ای (بیرونی، شناختی)، به مثابه ظرفیت های پیشامعنایی، به ترتیب معرِّف «سطح بیان» و «سطح محتوا» هستند. سطوح مشخصی از فشاره و گستره پیوند می یابند و در محل هم پیوندی آنها نشانه-معنا شکل می گیرد. ابعاد فشاره ای-گستره ای شاخص هایی کمّی و قابل سنجش اند و این ویژگی الگوی تنشی را به ابزاری دقیق در تحلیل فرآیند گفتمانی هر نشانه-معنا، از جمله نشانه-معناهای قرآنی، تبدیل می کند. در این مقاله، ضمن معرفی نشانه شناسی تنشی به حیطه مطالعات قرآنی کوششی که نخستین گام در این مسیر است از باب نمونه، فرآیندهای گفتمانی و صورت بندی نشانه-معنای کرامت در قرآن کریم، با تکیه بر الگوی تنشی مطالعه شده است. فرآیندهای گفتمانی کرامت انسانی در قرآن کریم، در دو سطح تنشی محقق شده است: در سطح نخست، شاکله کرامت پیشینی (در فرهنگ جاهلی) که ناظر به افراد دارا و متعلق به تباری خاص بوده، به چالش کشیده شده، «کرامت عام» انسانی با دو مؤلفه ی انتساب تبار همه انسان ها به آدم علیه السلام به مثابه مخلوقِ برتری یافته بر فرشتگان، و برخورداری تمامی آدمیان از نعمت های خداوند، صورت بندی شده است. در سطح دوم تنشی، «کرامت خاص» انسانی در پیوند با ایمان و عمل صالح انسان صورت بندی شده است. این کرامتِ عند الله است که تنها مؤمنان و پرهیزکاران به آن دست می یابند.
بررسی و تحلیل نظریه‌ی روح معنا در تفسیر آیات متشابه قرآن
نویسنده:
حامد شیواپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم در معارف اسلامی بحث درباره‌ی آیات متشابه قرآن است. بحث درباره‌ی آیات متشابه قرآن از سویی در تفسیر و علوم قرآن مطرح است و در این زمینه کوشش می‌شود به پرسش‌هایی از این دست پاسخ داده شود که معنای تشابه چیست و معیار و ملاک تمایز آیات محکم از آیات متشابه کدام است. از سوی دیگر بخش مهمی از مباحث درباره‌ی آیات متشابه، به‌ویژه آیاتی که به اسماء، صفات و افعال الهی مربوط هستند، مباحثی است که در کلام، حکمت و عرفان اسلامی مطرح شده است. معنای آیات متشابه و ملاک تمایز این آیات از آیات محکم هرچه باشد در این نکته نمی‌توان تردید کرد که بخش مهمی از «تشابه» در معنای این آیات از وجود مفردات خاصی در آن‌ها ناشی می‌شود که همان الفاظ موجب تشابه معنای آیه می‌گردد. مراد از این واژه‌ها، الفاظی مانند عرش، کرسی، لوح، قلم، میزان، صراط، جناح، نور، ید، وجه، ساق، سمع، بصر، عین و... است که معنای محسوس و ظاهری آن‌ها به‌تنهایی روشن است (یا دست کم چنین به نظر می‌رسد)، اما در آیاتی که این الفاظ به کار رفته‌اند نمی‌توان این معنا را برای آن‌ها پذیرفت و جز ظاهریان که معانی محسوس را در مورد خدای متعال می‌پذیرند هیچ‌کدام از دانشمندان مسلمان، اعم از عارفان، حکیمان و متکلمان اشعری، معتزلی و امامی با وجود تفاوت دیدگاه‌های خود، به معنای ظاهری این دو آیه ملتزم نمی‌شوند و نمی‌پذیرند که خدا بر یک تخت ظاهری، از آن‌گونه که در میان آدمیان رایج است، تکیه زده باشد. در این صورت این لفظ و امثال آن از «متشابهات» خواهند بود.چنان‌که خواهیم گفت، درباره‌ی واژه‌های متشابه قرآن دیدگاه‌های گوناگونی ابراز شده است که نظریه‌ی روح معنا یکی از آن‌هاست. پرسش ما آن است که این نظریه در تبیین این واژه‌ها دقیقاً چه می‌گوید؟ و چه تفسیرها و تقریرهای گوناگونی از این نظریه ممکن است به دست داده شود؟ و در طول تاریخ اندیشه و فرهنگ اسلامی، این دیدگاه چه تطوراتی داشته است؟ سرانجام پرسش نهایی ما آن خواهد بود که این نظریه چه نکات مثبتی دارد و در عین حال با چه نقدهایی مواجه است؟در پاسخ به این پرسش‌ها، گوهر این دیدگاه را مطرح و تفاسیر گوناگون از آن را نیز بررسی خواهیم کرد. سپس به بررسی تاریخی این نظریه خواهیم پرداخت و سرانجام به دستاوردهای مثبت و نیز نقدهای مربوط به این دیدگاه خواهیم پرداخت.
بررسی روند حسادت در سوره حضرت یوسف (ع) از دیدگاه معناشناسی
نویسنده:
مرضیه لطیفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همانگونه که از خود کلمه معناشناسی استفاده می شود موضوع مورد بررسی و تحقیق این علم معنا است . حیطه عظیمی که تمامی حقایق بشری را در هر قالبی که تجلی کرده باشند (کلام، موسیقی، نقاشی، معماری...) در بر می گیرد . در مجموع می توان گفت که این علم با ارائه متدی تحلیلی، علمی و منسجم، خواهان تجزیه ظاهر مفاهیم و رسیدن به فاکتورهای تشکیل دهنده آن است و با حرکت از این فاکتورها به سمت قالبهای گوناگون تجلی آن ، در پی اثبات یک عمومیت و جهان شمولی در مورد تکوین معانی مختلف، در میان ابنا بشر است. برای داشتن درک جدیدی از شکل گیری احساساتی همچون حسادت ، رقابت و غیره در سوره یوسف (ع) در طی این تحقیق سعی براین است تا مفاهیم فوق را این بار از دیدگاه علم معناشناسی مورد مداقه علمی قرار داده و در این راستا با استفاده از نظرات و دیدگاههای بنیانگزاران این علم، عواملی را که در شکل گیری مفاهیم فوق دخیل هستند، بررسی و به بحث بپردازد.
  • تعداد رکورد ها : 8