وظیفهی قاضی کشف حقیقت در امور موضوعی دعوا است؛ در باب حقیقت و چیستی آن، نظریههای متعدد و متفاوتی ابراز شده است؛ مهمترین آنها، نظریههای مطابقت، انسجام و عم
... ملگرایانه است. نظریهی نخست، با دنبال کردن یک دیدگاه رئالیستی، حقیقت را توافق و تطابق گزاره با واقعیت میداند. این نظریه به دلیل برخورداری از مبانی منطقیِ قابل دفاع و نیز اتفاق نظر گسترده در پذیرش آن، میتواند در دادرسیها به عنوان تعریف حقیقت به کار رود. نظریهی انسجام نیز به دلیل رویگردانی از سنت واقعگرایی در باب حقیقت، و همچنین به سبب دشواریهایی که قضات در دسترسی به وقایع با آنها مواجهاند، میتواند معیاری برای کشف حقیقت در برخی موضوعات قضایی باشد. عملگرایان نیز حقیقت را در پرتو مفاهیم منفعت و مصلحت معنا کرده و چیزی را شایستهی این عنوان میدانند که در عمل سودمند باشد. با روشن شدن معنای حقیقت، دادرس باید به دنبال احراز همین مفهوم باشد؛ وجود قیدهای مختلف در خصوص حقیقت، مانند حقیقت قضایی و نسبی، نباید دگرگونی و تغییر در مفهوم حقیقت را موجب شود
بیشتر