«اخلاق اسلامی چیست؟»؛ «چگونه ممکن است؟»؛ «ساختار آن کدام است؟» اصلیترین مسائلی است که در این رساله? دکتری به آنها پرداختهایم. اخلاق اسلامی به عنوان نوعی از ا
... اخلاق دینی ـ هم به لحاظ فلسفی و هم به لحاظ دینی ـ موضوع پراهمیّتی است. امّا در عین حال استدلال شده است که اخلاق اسلامی نمیتواند وجود داشته باشد کما اینکه دیگر اخلاقهای دینی هم امکان تحقّق ندارند؛ آنچه وجود دارد اخلاق مسلمانان است. کسانیکه چنین ادّعایی را مطرح میکنند، گاه به این نکته پناه میبرند که ما به واقعِ اسلام دسترسی نداریم و فقط با تفسیرهای مسلمانان از آن مواجهیم پس نباید از «اخلاق اسلامی» به عینه سخن گفت. و گاه مدّعی میشوند پذیرفتن «ذوات» مستقل برای اشیاء که از حکمت یونان به ارث رسیده است، ضرورتاً حیطهای مستقل برای اخلاق بازمیکند که رجوعی به دین ندارد. در این رساله به این استدلالها پاسخ گفتهایم و راه را برای پذیرش نوعی «اخلاق اسلامی» بازکردهایم. در ضمن دو نمونه از مهمترین آثار اخلاقی حکیمانه را مورد تحقیق و تدقیق قرار دادهایم: تهذیب الاخلاق ابنمسکویه و جامعالسعادات نراقی. در فصل پایانی، ساختاری برای اخلاق اسلامی پیشنهاد کردهایم. «غایت نهایی» در اخلاق اسلامی توضیح داده شده است، همچنین نگاه اسلام به «فاعل اخلاقی» و «فعل» او مورد بررسی قرار گرفته است؛ و نهایتاً «حیطه? اخلاق اسلامی» به عنوان رکنی از ارکان ساختار اخلاق اسلامی مورد بحث قرار گرفته است. در نهایت این فصل، دو دیدگاه مختلف در باب اخلاق اسلامی: یکی از غرب و دیگری از شرق مورد نقّادی قرار گرفته است: نگاه مکاینتایر به اخلاق ابن سینا و نگاه علامه طباطبایی به اخلاق توحیدی
بیشتر