امروزه با گستردهترشدن اقبال عمومی به طب سنتی در ایران بحث های زیادی پیرامون علمبودن دانش طب سنتی میان منتقدان و مدافعان این دانش صورت میگیرد؛محققان عرصهی پ
... پزشکی در حال حاضر نگاهی عمیقتر از گذشته به طب سنتی از خود نشان میدهند. یکی از اشکالات اساسی این مباحث این است که قبل از پرداختن به علم بودن یا نبودن این حوزه، معیارهای علم بودن به طور دقیق مشخص نشده است. تعیین معیار برای علم بودن از اصلی ترین مسائل فلسفهی علم به شمار میرود. فیلسوفان علم تا کنون معیارهای مختلفی ارائه کرده اند. میتوان گفت اولین و مشهورترین معیار ارائه شده که عموماً مبنای کار دانشمندان قرار گرفته است، معیار استقراگرایان است که اتکاء بر مشاهدهی تجربی، آزمایش و استقرا را معیار علم بودن یک حوزه از دانش معرفی میکند. یکی دیگر از مهمترین نظریهها در بارهی این مسأله در قرن بیستم نظریهی کارل پوپر میباشد که ضمن نقد استقراگرایان، ابطالپذیری را تنها معیار برای علمبودن معرفی میکند. سومین نظریهی مطرح در این عرصه که میتوان آن را مهمترین و تأثیرگذارترین این نظریهها در فلسفهی علم قرن بیستم دانست نظریهی تامس کوهن است که ضمن نقد معیارهای پیشین، پارادایمداشتن را تنها معیار برای علمبودن معرفی میکند.این پژوهش ابتدا با بررسی آراء ابن سینا و جرجانی به تبیین مبانی فلسفی دانش طب سنتی خواهد پرداخت و سپس قابلیت تطبیق مفاهیم بنیادین طب سنتی با علم جدید را مورد واکاوی قرار خواهد داد؛ در نهایت با تحلیل سه نظریهی نامبرده پیرامون مسألهی تحدید یعنی استقراگرایی، ابطالگرایی و واجدیت پارادایم نشان خواهد داد که دانش طب سنتی بر مبنای معیارهای نامبرده علم میباشد.
بیشتر