جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
تجلی معرفت عرفانی در هنر ایران بررسی و مطالعه تطبیقی آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی
نویسنده:
لیلا اسلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توجه و بررسی به عرفان اسلامی و ریشه های آنرا در کتاب حکمه الاشراق سهروردی جستجو کردیم؛تاثیر این نگرش را در ادوار گوناگون در پژوهش حاضر به چالش کشیدیم؛در پی اینکه آیا چند ساحتی بودن نگاره های (هرات)از تفکر عرفانی حاکم در دوره ی مورد نظر نشات گرفته است؟این تاثیر چگونه در تار و پود هنرهای بزرگ ایرانی جلوه گر گشته است؟لذا با بررسی در ادبیات-فلسفه-هنر در این دوره ی خاص (هرات-اوایل صفوی)تا حد توان کوشیدیم پاسخی منطقی ومناسب بیابیم.احوالات عرفا واهل معرفت و بیان های ویژه ی نگاه آنان به جهان درون وبیرون مراقبه وشرح مکاشفات آنان از موضوعات مهمی است که هنرمندان ومعماران را در ادوار مختلف تاریخی تحت تاثیر خود قرار داده است.این نمود کاملا در تزئینات اسلیمی بناهای تاریخی وکتب مصور بر جای مانده ی ایرانی ؛عینی وملموس می باشد .دوعنصر نور ورنگ در سطوح مختلف هندسی؛مبنایی در اثار هنرمندان و معماران بوده است.از این رو در این پژوهش برآنیم که نگاه رمز شناسانه ومعناشناسانه که هنرمندان را در پی نقش واحد و متحد صورت وتاثیر قابلیت های بصری نور ورنگ در فضاهای نقاشی و معماری مکتب ایلخانیان(هرات)و اوایل صفویه (اصفهان)بررسی نمائیم.از این رو با بررسی تطبیقی آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی و تاثیر جهان بینی عرفانی آن دوره ی مورد نظر؛در شاهکار های آنان که در قالب نقش در ترکیبی متعالی آفریده شده اند پاسخی برای سوالات مورد نظرمان بیابیم.ما میراث دار گذشتگانی هستیم که هنر را در حد تعالی به منصه ی ظهور رساندند واین مهم بر نیامد مگر با تکیه به عرفان اسلامی که ریشه در دین محمدی داشته است وبا رجعتی به داشته های ملی وایرانی ؛که در آثارشان قابل ملاحظه می باشد.درود بر همت والایشان .
هنرحقیقی راهی به سوی ادراک زمان انفسی مطالعه تطبیقی زمان در آرای آگوستین قدیس، خیام، مارتین هیدگر و ادراک آن در نگاره "فرار یوسف از زلیخا" اثر کمال الدین بهزاد
نویسنده:
ستاره هزارخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر محور پاسخ به چیستی «زمان» تنظیم گردیده است. «زمان انفسی» استعاره از زمانی است برای شناخت «نفس». خودشناسی از هستی شناسی و خداشناسی جدا نیست. «زمان» پدیداری است که شناسایی آن ما را به شناخت هستی نزدیک می کند. هنر از آن دسته مقولاتی است که آوردن تعریفی ثابت و جامع برای آن متصورنیست. هر اثر هنری که به وجود می آید، جهانی تازه خلق می کند؛ جهانی که می تواند همانند هستی که در آن زندگی می کنیم زیبا، پیچیده و رازآلود باشد. هنر همچون هستی سرچشمه و آفریننده است. ادراک و رسیدن به حقیقت هستی با ادراک و دستیابی به حقیقیت هنر یکسان است؛ زیرا حقیقت ثابت است. هر پدیداری در این جهان که از طریق شناخت آن بتوان به ادراکی از هستی رسید، آنگاه که در هنر نمود یابد راهی به سوی شناخت هنر نیز می تواند باشد. در برخی نگاره های ایرانی با زمانی مواجه هستیم که در آن مکانها در هم شکسته شده اند و یا دو فصل سبز و خشک یکجا دیده می شوند؛ این تعلیق در زمان و مکان به خصوص در نگاره «فرار یوسف از زلیخا» اثر کمال الدین بهزاد، نگارگر شهیر قرن 9 ،نمایان است. در جستجوی مفهوم پدیدۀ زمان به دنبال رسیدن به ادراک این زمانی هستیم که زمان معمولی نیست. در این پژوهش که اطلاعات آن به طریق اسنادی گردآوری شده، ابتدا پدیده «زمان» را ابتدا مورد شناسایی قرار میدهیم. مفهوم زمان به عنوان «مورد تطبیق » در نظریات اگوستین قدیس، خیام و مارتین هیدگر بررسی و سپس نتیجه نظری حاصل از تطبیق را به هنرنگاری و به طور ویژه به نگاره «فرار یوسف از زلیخا» تعمیم می دهیم. در پاسخگویی به چیستی «زمان» در می یابیم که زمان گذشته تنها یک خاطره و زمان آینده فقط یک انتظار است، اما هر دوی اینها در «زمان حال» واقعیت می یابند؛ زیرا در «اکنون» انسان در این هستی واقعی است. درک «زمان حال»، درک «لحظه» است. حضور در «لحظه» یعنی بودن در تنها زمان واقعی. «لحظه»، «دم»، «وقت»، «آن» از منظر عرفان، زمانی است برای رسیدن به شناخت؛ این شناسایی با ادراکات شهودی و در نهایت، رسیدن به «بینش» همراه است. «بینش» داشتن یعنی از ابتدا تا انتهای یک رویداد را دیدن، که در آن گذشته و حال و آینده همزمان دیده می شود و در این زمان است که «بهزاد» هفت طبقه ساختمانش را به یکباره برای بیننده آشکار می کند و گذشته و حال و آینده را در هم می شکند و این ادراک تنها در «بودن در زمان حال» ممکن می گردد؛ این همان زمان نگاره بهزاد است. به راستی چنین هنری به واسطه ادراکی که از زمان «حال» می دهد، همواره در تمامی دوران در زمان حال زنده می ماند و این هنر می تواند، هنری حقیقی باشد.
  • تعداد رکورد ها : 2