یکی از بنیادیترین مباحثی که از دیرباز در دانشهای کلام و اخلاق کانون نزاع دانشمندان آن علوم و بنمایه سرفصل هایی چون حسن تکلیف، قبح ظلم و گناه، عدل الهی، قبح
... ح عقاب بلابیان، قبح تکلیف مالایطاق و قاعده تلازم میان حکم عقل و شرع و... بوده، مسئله حسن و قبح و گزارههای مشتمل بر آنها مانند «عدل حسن است و ظلم قبیح است»، میباشد. در دوره معاصر، محقق اصفهانی به مناسبت مباحثی چون وضع، تجرّی و... در دانش اصول فقه مدعی اعتباری بودن حسن و قبح و گزارههای اخلاقی شد و علامه طباطبایی با الهام از او در فلسفه و فلسفۀ اخلاق با ارائۀ منسجم نظریه اعتباریات، به بسط و تبیین آن پرداخت. اساساً درباره حسن و قبح و گزارههای اخلاقی به سه گونه میتوان بحث کرد: 1. مفهومشناسی، 2. هستیشناسی، 3. معرفتشناسی. در هر سه حوزه پرسشهایی وجود دارد که این مقاله عهدهدار بیان هستی شناسی آنها از دیدگاه این دو اندیشمند و اختلاف رویکرد آنان در اثبات اعتباریت آنهاست.
محقق اصفهانی با استناد به سخن ابن سینا و دیگر حکیمان، آن گزارهها را در زمرۀ مشهورات گنجانده که واقع و نفس الامری جز توافق آرای عقلا ندارند و عبارات او با دو رویکرد واقع گرایانه و ناواقعگرایانه همخوانی دارد. اما علامه طباطبایی با رویکرد واقع گرایانه رأی به اعتباریت آنها داده است.
بیشتر