بازخواني و توجه به آراء صاحب نظران و دانشمنداني که در حوزه هاي گوناگون، از جمله انسان شناسي مطالعات عميقي داشته و در زمينة تعليم و تربيت نيز آراء قابل تأملي ار
... رائه داده اند امري ضروري به نظر مي رسد. در اين پژوهش کيفي که به روش «توصيفي ـ تحليلي» انجام گرفته، نکات مهمي در زمينة انسان شناسي برتراند راسل ذكر و سپس دلالت هاي تربيتي انسان شناسانة او بر اساس ديدگاه محمدتقي جعفري نقد و بررسي شده است. مطابق ديدگاه علامه جعفري، حيات انسان تنها به دو قلمرو فردي (لذت و الم شخصي) و فرافردي محدود نمي شود، بلکه از قلمرو سومي به نام «کمال و تعالي» نيز برخوردار است؛ قلمروي مهمي که در ديدگاه راسل جايگاهي ندارد. نتايج تحقيق نشان مي دهد که با وجود اين تفاوت و ديگر تفاوت هاي اساسي در جهت گيري هاي کلي انسان شناسانة اين دو فيلسوف، برخي از اهداف واسطي و اصول و روش هاي تربيت از ديدگاه راسل به سبب آنکه سعادت فردي و اجتماعي بشر در دنيا را هدف گرفته، بر اساس ديدگاه علامه جعفري، که حيات طيبة طبيعي و دنيوي را مقدمة حيات معقول مي داند، تأييد شده، اما ناکافي است. اصل «لزوم تربيت»، اصل «تطبيق تربيت بر غرايز»، و اصل «نافع بودن تربيت» از جملة اين اصول است. نكات غيرقابل تأييدي نيز در آراء تربيتي راسل وجود دارد؛ از جمله نقش هنر در تربيت، اصل «شک گرايي صرف» و اصل «تفوق مشارکت بر رقابت». همچنين مشخص گرديد بيشتر نقد هاي وارد شده بر ديدگاه راسل مربوط به آن بعد از حيات انسان و تربيت اوست که به سبب انکار خدا و معنويت يا ترديد در آن از سوي راسل، در آراء تربيتي وي مغفول مانده است.
بیشتر