جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مقایسه ی دیدگاه جان هیک و علامه طباطبائی درباره ی معاد
نویسنده:
معصومه بیگ زاده؛ استاد راهنما: منصور ایمانپور؛ استاد مشاور: معروفعلی احمدوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پژوهش مقایسه دیدگاه دو متفکر معاصر و متعلق به دو جریان فکری و دو دین بزرگ یعنی اسلام و مسیحیت است. یافته این پژوهش با روش تحلیلی- مقایسه‌ای این است که علامه طباطبایی، مساله معاد و معاد جسمانی را در چارچوب یک نظام فلسفی خاص یعنی حکمت متعالیه برداشتی خاص از قرآن کریم تفسیر و تبیین نموده است و معاد را نتیجه طبیعی حرکت عمومی موجودات طبیعی دانسته و بر این باور است که انسان پس از مرگ به عالمی دیگر و فراتر از این عالم وارد می‌شود و هویت خویش را در آن عالم مشاهده خواهد نمود. در ماجرای معاد جسمانی علامه طباطبایی از نظریه ملاصدرا عدول می‌کند و به اجزای بدن و حرکت آن به سمت روح خود معتقد می‌شود و بیشتر ظاهر و متن قرآن را مبنا قرار می‌دهد. اما جان‌هیک براساس نظام فکری و دینی خود، مسأله عدم روح مجرد را با نگاه فیزیکالیستی و رنگ دینی بررسی کرده. و درباره‌ی زندگی پس از مرگ و معاد جسمانی که از اعتقاداتش سرچشمه گرفته به حل مسئله‌ی باز آفرینی و این همانی شخصی و هویت اخروی انسان پرداخته است. درنتیجه هر دو متفکر با اعتقاد به سرای آخرت و معاد جسمانی با دیدگاه‌ها و اعتقادات متفاوت نظریاتی را ارائه کرده‌اند.
بررسی رابطه اخلاق و معاد از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم اشرفی قبچاق؛ استاد راهنما: منصور ایمان پور؛ استاد مشاور: سهراب حقیقت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ساحت اخلاق چه در حوزه عمل و چه از حیث نظری و معرفتی، یکی از مباحث دیرین تاریخ فلسفه است. و در باب آن از جهات مختلف، سخنان و آرای مختلفی ارائه شده است و مکاتبی چون اخلاق وظیفه، اخلاق مبتنی بر نتیجه و اخلاق فضیلت در این باب شکل گرفته است. سخنان و آرای علامه طباطبائی در این باب پیچیده و قابل توجه است. ایشان از یک طرف خوب و بد اخلاقی و تشخیص فضایل و رذایل را فطری دانسته و فطرت آدمی را بستر و خاستگاه اخلاق و دین معرفی می کنند؛ از طرف دیگر تحقق این اخلاق را به نتیجه آن موکول می نمایند و معتقد است که ملاک کار نیک و بد همان اثر حاصل از آن برای انسان است و بر آن اساس، کارها، خوب یا بد نامیده می شوند و بر آن اساس، آدمی محاسبه و دارای پاداش یا عقاب می شود؛ نه براساس متن عمل خارجی که تنها نوعی از حرکت است. علامه طباطبائی در یک نگاه کلان، ظرف اصلی تحقق نتایج اعمال را نیز همان جهان آخرت دانسته و معاد مشتمل بر پاداش و جزا را ضامن بی بدیل دین و اخلاق قلمداد می کند. برخی تعابیر او در این زمینه چنین است: « المعاد هو الغرض من الخلقه».« لایقوم دین علی ساق الا بمعاد». بنابراین از نظر ایشان، ایمان به آخرت و اذعان به حساب و جزا، تنها اصلی است که انسان را از ارتکاب اعمال بد باز می دارد و او را ملازم طریق سعادت می کند. پس بدون محاسبه و جزا «فیکون الشرع لغوا و الامر و النهی سدی لا اثر لهما». افزون بر رابطه فوق میان اخلاق و معاد، یک رابطه دیگری میان آن دو مطرح است و آن تحقق سنخ معاد برای هر فردی متناسب با اعمال دنیوی اوست. از نظر علامه طباطبائی حقیقت و مسمای اعمال به تدریج هویت آدمی را تشکیل می دهد و با حضور یا تجسم خود سنخ معاد آدمی را تشکیل می دهد. از طرفی معارف توحیدی، نه‌تنها به‌عنوان اصول بنیادی دین، بلکه به‌عنوان راهنمای عمل در زندگی روزمره انسان‌ها، تأثیر زیادی در شکل‌دهی به رفتارها و تصمیمات اخلاقی آن‌ها دارند. در واقع، این اصول همواره به‌عنوان مبنایی برای تحلیل و بررسی رابطه میان اخلاق و معاد در اندیشه‌های دینی و فلسفی مطرح می‌شوند. بنابراین می‌توان گفت که معاد هم علت غایی برای انجام کارهای نیک و اجتناب از کارهای زشت است و هم عینیت و تحقق و نتیجه اعمال اخلاقی است! تحلیل این رابطه دو سویه، موضوعی است که این پایان نامه آن را انجام داد. پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی بهره‌ می‌برد که مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای است. نتایج نشان داد با توجه به اینکه معاد به‌عنوان ضامن بی‌بدیل دین و اخلاق عمل می‌کند و ایمان به آخرت انسان را از ارتکاب اعمال بد باز می‌دارد. این نتیجه به اهمیت اعتقاد به معاد در شکل‌گیری رفتارهای اخلاقی اشاره دارد. لذا تأثیر عمیق معارف توحیدی بر رفتارها و تصمیمات اخلاقی انسان‌ها و نقش آن‌ها به‌عنوان مبنای تحلیل‌های اخلاقی، نشان‌دهنده اهمیت این معارف در زندگی روزمره و شکل‌دهی به اصول اخلاقی است.
سنن النبی
عنوان :
نویسنده:
محمدحسین الطباطبایی؛ تحقیق: محمد هادی الفقهی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسة النشر الإسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تفسیر آیات حجاب از دیدگاه مفسرین وهابیت، اهل سنت و شیعه (به ترتیب از ابن عثیمین، آلوسی و علامه طباطبایی)
نویسنده:
مسلم سبزیان مله ئی؛ استاد راهنما: سید علیرضا طباطبایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله حجاب به عنوان یک پوشش شرعی برای بانوان از مسایل مهم مطرح شده در قرآن کریم و دین اسلام است که جنبه تربیتی ، اخلاقی ،فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی سیاسی دارد و با توجه به اهمیت آن در چندین آیه از قرآن در قالب‌های مختلف بدان امر شده است. در ذیل برخی آیات تعلیل‌هایی مثل اطهر و ازکی بودن آمده است (مثل آیه 53 احزاب) که سبب اختلاف نظرهایی شده است که منجر به تغییر دیدگاه نسبت به میزان پوشش زنان شده است لذا برخی با توجه به این تعلیل و حتی برداشت‌ها از آیات دیگر به وجوب پوشش دست ها و صورت رفته اند و برخی بر این نظر نیستند و حتی عده‌ای آنرا صرفا امری پسندیده و نه واجب می‌دانند. از افرادی که به وجوب پوشیدن صورت و دست‌ها نظر دارد ابن عثیمین از مفسرین بزرگ متاخر وهابی است. که نظرش را با توجه به این تعلیل و دیگر آیات تبیین نماید و صحیح داند. البته که غالب علمای شیعه بر این نظر نیستند و پوشیدن صورت و دست‌ها (کف دست، ها تا مچ) را واجب نمی‌دانند. از این بین جناب آلوسی هم که از اهل سنت هست، بخاطر دقت بالا و تتبع زیادش در نقل و بررسی آراء علما و مفسرین نیز مورد اهتمام و توجه است که البته رویکرد حداکثری یا افراطی در نظراتش چه بسا نیست و سعی در جمع‌بندی صحیح در اقوال (در نظر خود) دارد. لذا برای بررسی تطبیقی دیدگاه‌ها، حول آیات حجاب (بویژه آیات 30-31 نور، 53 و 59 احزاب) و بررسی دیگر آیات مثل 60 نور و... از باب روشن شدن بیشتر بحث، از منظر بزرگانی از تفسیر وهابیت، اهل سنت و شیعه مورد بررسی قرار می‌گیرد تا دیدگاه‌های آن، ها با هم لحاظ شود و ادله دیده شود تا برای مخاطب قدرت تبیین و استدلال هریک روشن شود و گامی باشد برای فهم بهتر آیات و نظرات حول حجاب و نیز شناخت آراء متعدد بزرگان این مکاتب فکری در اسلام. لذا مفید بودن این تحقیق هم از جنبه تطبیقی بودن، هم بررسی بیشتر با این رویکرد حول مساله مهمی مثل حجاب که هنوز نیاز به کار دارد، و نگارش انگلیسی آن که شامل آراء سه فرد مهم از سه مکتب مهم فکری اسلامی هست، که هریک از این مکاتب، پیروان زیادی در سراسر جهان دارند و عده زیادی از آن‌ها حتی متولد کشورهایی به همین زبان هستند و تشنه فهم بهتر از مساله حجاب و آشنایی بیشتر در قالب برزسی جذاب تطبیقی هستند که چنین نگارشی در این قالب صورت نگرفته، ارزش کار را بالاتر می‌برد.
نظر ابداعی علامه طباطبایی درباره قضا و قدر و نسبت آن با اختیار
نویسنده:
نیره کاظمی؛ استاد راهنما: رضا اکبریان؛ استاد مشاور: رمضانعلی فلاح رفیع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله‌ی قضا و قدر یکی از مسائل مهمی است که به طور عمیقی با بحث‌های هستی‌شناسی و خداشناسی و همچنین اختیار انسان مرتبط است. قضا و قدر الهی و باور به تعیین مقدرات قبل از ایجاد انسان، مسأله اختیار را می‌تواند مورد پرسش جدی قرار دهد و در نگاه ظاهری این دو باور متضاد جلوه می‌کند. ممکن است به نظر برسد که اگر همه چیز در لوح محفوظ نگاشته شده پس اعمال و انتخاب‌های افراد نیز از پیش مشخص است و جایی برای اختیار نخواهد ماند و شاید باور به اختیار بی معنی باشد. لذا تبیین صحیح قضا و قدر به حل این تناقض کمک خواهد کرد. در این پژوهش برآنیم دیدگاه علامه طباطبایی در این دو مسأله را نشان دهیم. با بیان دیدگاه علامه طباطبایی درباره‌ی قضا و قدر و اختیار میتوان به نسبت و رابطه‌ی این دو باور مهم پی برد و در نهایت وجود اختیار را برای انسان ثابت دانست. ایشان با در نظر گرفتن دو عالم امر و خلق و بیان تفاوتهای این دو عالم نشان می‌دهند که در عالم امر تنها امر الهی برای تحقق موجودات کافیست و در عالم خلق علاوه بر امر خداوند واسطه و اسباب هم در تحقق امور دخالت دارند و از این حیث عالم خلق عالم تدریج و زمان است. بر این مبنا ایشان تبیین دیگری از قضا و قدر ارائه کرده و با فرق نهادن میان فاعلیت تام خداوند و علت تامه که با قابلیت قابل و تحقق شرایط تام می‌گردد، توانسته از یک طرف هر فعلی را فعل خداوند بداند و از طرف دیگر اختیار انسان را هم جزئی از علل تامه به شمار آورد که برای تحقق فعل لازم است. بنابر این با بررسی بیشتر در نحوه‌ی فاعلیت الهی، عوالم وجود و قضا و قدر، اختیار انسان تبیین فلسفی می‌شود، همچنین می‌توان گفت همه‌ی افعال از جهت ثبوت و وجود به خداوند متعال تحقق دارد و از این منظر فعل خدا است و از جهت فاعلیت می‌تواند فعل انسان باشد و در اینجاست که می‌توان گفت انسان دارای اختیار است. لذا تناقضی بین این دو باور وجود ندارد و تبیین متفاوت علامه طباطبایی از قضا و قدر، می‌تواند اختیار را به نحو دیگری تبیین کند.
تقریر ایمان‌‌گرایی عقلانی به روایت سی استیون اونز و ارزیابی آن بر مبنای اندیشه‌های علامه طباطبایی
نویسنده:
مهدی قاسمی؛ استاد راهنما: مجید احسن؛ استاد مشاور: مهدی ساعتچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف: هدف اصلی این پژوهش، تبیین، تحلیل و ارزیابی انتقادی نظریه «ایمان‌گرایی عقلانی» سی. استیون اونز به مثابه پاسخی به چالش‌های باور دینی در جهان معاصر است. این پژوهش در گامی فراتر، می‌کوشد تا با به‌کارگیری چارچوب منسجم معرفت‌شناختی و فلسفی علامه سید محمدحسین طباطبایی، این نظریه را سنجیده و ظرفیت حکمت اسلامی را برای تعامل با اندیشه‌های معاصر در فلسفه دین به نمایش بگذارد. روش‌شناسی پژوهش: این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی و رویکردی تطبیقی و انتقادی سامان یافته است. فرآیند پژوهش بر پایه تحلیل محتوای منابع کتابخانه‌ای استوار بوده و در دو مرحله اصلی انجام شده است: نخست، تقریر دقیق و نظام‌مند نظریه ایمان‌گرایی عقلانی اونز و مولفه‌های آن ؛ دوم، ارزیابی انتقادی این نظریه با استفاده از مبانی فکری علامه طباطبایی به عنوان معیار و چارچوب سنجش. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که ایمان‌گرایی عقلانی اونز، راهی میانه میان ایمان‌گرایی افراطی و عقل‌گرایی محض است که بر مولفه‌هایی چون «محدودیت ذاتی عقل»، «ایمان به‌مثابه اعتماد موجه» و نقش «نشانه‌های طبیعی» استوار است . ارزیابی این نظریه از منظر علامه طباطبایی آشکار ساخت که هرچند هر دو اندیشمند در نقد افراط‌گرایی معرفتی و پذیرش محدودیت‌هایی برای عقل مفهومی هم‌نظرند ، اما نظام فکری علامه دارای تمایزات و امتیازات بنیادین است. مهم‌ترین این تمایزات عبارتند از: تأکید قاطع علامه بر توانایی عقل در رسیدن به «یقین برهانی» در اصول دین ، نقش محوری «فطرت» و «علم حضوری» به عنوان منابع معرفتیِ درونی و بی‌واسطه ، و تبیین «رابطه وجودشناختی» و تکاملی میان علم، ایمان و عمل. نتیجه‌گیری: نتیجه نهایی پژوهش آن است که چارچوب جامع علامه طباطبایی نه تنها بدیلی برای ایمان‌گرایی عقلانی اونز، بلکه به مثابه مصحح، مکمل و معمّق آن عمل می‌کند. این چارچوب، با تصحیح نگاه به توانایی عقل در کسب یقین، تکمیل نظریه با افزودن ابعاد فطری و شهودی، و تعمیق آن با ارائه بنیان‌های وجودشناختی، مدلی استوارتر و جامع‌تر برای فهم رابطه عقل و ایمان ارائه می‌دهد. در حالی که نظریه اونز راهکاری هوشمندانه برای دفاع از ایمان در «چارچوب درون‌ماندگار» عصر سکولار است ، رویکرد علامه فراخوانی بنیادین برای فراروی از این چارچوب از طریق تحقق ظرفیت‌های کامل عقل و شهود است.
جایگاه علوم انسانی در تفسیر قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا
نویسنده:
یاسر عبدالرسول محمد الدوری؛ استاد راهنما: محمد علی نظری؛ استاد مشاور: صادق میراحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی جایگاه علوم انسانی در دو تفسیر برجسته قرآنی، یعنی تفسیر المیزان نوشته علامه سید محمدحسین طباطبایی و تفسیر المنار اثر رشیدرضا، انجام گرفته است. از آنجا که علوم انسانی در دهه‌های اخیر به یکی از چالش ‌برانگیزترین حوزه‌ها در رابطه‌ با دین و عقلانیت مدرن تبدیل شده است، بازخوانی ظرفیت‌های قرآنی و تفسیری در این زمینه ضرورتی جدی دارد. مسئله محوری این پژوهش، تبیین چیستی و چگونگی حضور مفاهیم و مبانی علوم انسانی در ساختار تفسیری دو اندیشمند قرآنیِ شیعه و سنی و بررسی وجوه اشتراک و تمایز آن‌ها در مواجهه با انسان، جامعه، تربیت، روان، سیاست، و عقلانیت است. پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد مقایسه‌ای انجام شده و منابع اصلی آن، دو تفسیر المیزان و المنار، همراه با منابع مکمل فلسفی، علوم انسانی و دینی بوده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که تفسیر المیزان با تکیه بر مبانی فلسفی، رویکردی عقلانی-درون‌متنی به مفاهیم علوم انسانی دارد و بر فطرت، عقل توحیدی، کرامت ذاتی انسان و عدالت هستی‌شناختی تأکید می‌ورزد. در مقابل، تفسیر المنار با نگاهی اصلاح‌گرایانه، اجتماعی و برون‌متنی، به دنبال بهره‌گیری از قرآن در خدمت توسعه تمدن اسلامی، عقلانیت اجتماعی و ساخت نهادهای مؤثر تربیتی و سیاسی است. این دو تفسیر، با وجود تفاوت در روش‌شناسی، از حیث تأکید بر عقل، عدالت، اصلاح اجتماعی و معرفت دینی، اشتراکاتی بنیادین دارند. نتایج نهایی پژوهش نشان می‌دهد که ترکیب و تلفیق این دو رویکرد تفسیری می‌تواند مسیر نظری و کاربردی مناسبی برای طراحی علوم انسانی اسلامی فراهم آورد. از رهگذر فهم عمیق و تطبیقی این تفاسیر، می‌توان به ساختاری نوین برای معرفت دینی در حوزه علوم انسانی دست یافت؛ ساختاری که هم با عقلانیت وحیانی سازگار باشد و هم پاسخ‌گوی نیازهای دنیای مدرن.
تحلیل و بررسی تطبیقی برداشت‌های تفسیری فضل بن حسن طبرسی و علامه طباطبایی از آیات ناظر بر نقش فرشتگان در تدبیر امور هستی
نویسنده:
پریا اکبری؛ استاد راهنما: علی اکبر کلانتری؛ استاد مشاور: محمد مهدی آجیلیان مافوق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فرشتگان به‌عنوان موجوداتی ملکوتی و واسطه‌های اجرای اوامر الهی در نظام هستی، نقش کلیدی و تعیین‌کننده‌ای در تدبیر امور جهان دارند و آیات متعددی از قرآن کریم به این نقش اشاره کرده است، اما برداشت‌های تفسیری از این آیات با توجه به رویکردهای مختلف مفسران، تفاوت‌ها و ویژگی‌های خاصی را نشان می‌دهد. در این میان، برداشت‌های فضل‌بن‌حسن طبرسی، مفسر برجسته قرن ششم هجری، که با رویکردی عمدتاً نقلی و استدلالی مبتنی بر احادیث و روایات اهل بیت ارائه شده است، و دیدگاه علامه طباطبایی، مفسر معاصر که با تأکید بر مبانی فلسفی، حکمی و عقلانی به تفسیر آیات پرداخته، دو منظر متفاوت اما مکمل را شکل می‌دهند. بیان مسئله اصلی این پژوهش، تحلیل و بررسی تطبیقی برداشت‌های تفسیری این دو مفسر بزرگ از آیات ناظر بر نقش فرشتگان در تدبیر امور هستی است؛ مسأله‌ای که فهم آن می‌تواند زمینه‌ساز تعمیق معرفت دینی و ارتقاء سطح فهم ما از نظام تکوین و نظام الهی در جهان باشد. اهمیت این موضوع از آن جهت است که شناخت دقیق و همه‌جانبه از کارکرد فرشتگان، درک عمیق‌تری از ارتباط میان عالم غیب و عالم شهود به ما می‌دهد. با وجود تفاوت در روش‌شناسی، هر دو مفسر بر واسطه بودن فرشتگان در اجرای اوامر الهی، نقش آنان در نزول وحی، ثبت اعمال، و قبض روح تأکید دارند. ضرورت این تحقیق نیز در این است که تاکنون مطالعات تطبیقی جامع و منظمی پیرامون برداشت‌های تفسیری دو مفسر مذکور در زمینه نقش فرشتگان انجام نشده است؛ لذا این پژوهش در پر کردن این خلأ علمی و ارائه مدلی تحلیلی-تطبیقی مؤثر است. هدف اصلی تحقیق، استخراج، تحلیل و مقایسه دیدگاه‌های فضل‌بن‌حسن طبرسی و علامه طباطبایی درباره نقش فرشتگان در تدبیر امور هستی بر اساس آیات قرآن کریم است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است. منابع اصلی مورد استفاده شامل تفاسیر «مجمع‌البیان» اثر طبرسی و «المیزان» اثر علامه طباطبایی می‌باشد. تحلیل داده‌ها بر اساس استخراج آیات مرتبط، بررسی تفسیری هر مفسر، دسته‌بندی مفاهیم و مقایسه تطبیقی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که گرچه هر دو مفسر بر نقش واسطه‌ای فرشتگان در اجرای اراده الهی تأکید دارند، اما تفاوت در رویکردهای تفسیری باعث شده است تا طبرسی بیشتر به نقل، حدیث و معنای ظاهری آیات توجه کند، در حالی که علامه طباطبایی با نگاهی فلسفی و حکمی، نقشی گسترده‌تر و عمیق‌تر برای فرشتگان در نظام علّی و تکوینی جهان ترسیم می‌کند. همچنین، در تفسیر علامه، فرشتگان به‌عنوان موجوداتی فعال در جریان عالم علت و معلول و همراه با نظام حکمت الهی دیده می‌شوند که این امر منجر به فهمی جامع‌تر و هماهنگ‌تر از تدبیر هستی می‌شود. در مجموع، این پژوهش با ارائه تحلیلی دقیق و تطبیقی، توانسته است افق‌های جدیدی را در فهم نقش فرشتگان در نظام هستی و تفسیر قرآن باز کند و بر ضرورت تداوم مطالعات تطبیقی میان تفاسیر کلاسیک و معاصر تأکید نماید.
فرشته‌شناسی از دیدگاه علاّمه طباطبایی با تأکید بر المیزان
نویسنده:
بهجت موسوی احمدی؛ استاد راهنما: ابوالفتح پرهامی، قدرت الله خیاطیان؛ استاد مشاور: عبدالکریم زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
واژه ملک و مشتقات آن نزدیک به نود مرتبه در آیات قرآن کریم آمده است.« اصل مَلَک ، مألَک به تقدیم همزه از ألوک به معنای رسالت است ، سپس لام در آن مقدم است و مَلّاک خوانده می شود و سپس همزه به دلیل کثرت استعمال حذف و به مَلَک تغییر پیدا می کند و هنگام جمع ، همزه آن بر گردانده شده و گفته می شود ملائکه.» (قرشی ، 1354، قاموس قرآن ، ج6 ، ص275). علامه طباطبائی (1281-1360 ه ش) در ذیل آیه 1 سوره فاطر بحث فرشتگان را این چنین مطرح می کند« جاعل الملائکه رسلا اولی اجنحه مثنی و ثلاث و رباع » ، کلمه " ملائکه " جمع ملک ـ به فتحه لام ـ است ، که موجوداتی هستند مخلوق خدا ، و واسطه هایی بین او و بین عالم مشهود ، که آنان را موکل بر امور عالم تکوین و تشریع کرده است ، و بندگان محترمی هستند که هرگز خدا را در هر صورتی که به ایشان فرمان بدهد نافرمانی نمی کنند ، و به هر چه مأمور شوند انجام می دهند. بنابرآین ، جمله « جاعل الملائکه رسلا » اشعار بلکه دلالت دارد بر اینکه تمام ملائکه ، چون کلمه ملائکه جمع است و در آیه با الف و لام آمده افاده عموم می کند ـ رسولان و واسطه هایی بین خدا و بین خلق هستند ، تا اوامر تکوینی و تشریعی او را انجام دهند ، و دیگر وجهی ندارد که ما کلمه «رسل » را که در آیه است ، اختصاص دهیم به آن ملائکه ای که بر انبیاء نازل می شدند ، با اینکه قرآن کلمه «رسل » را بر ملائکه ای که واسطه وحی نبودند نیز اطلاق کرده ،از آن جمله در آیه 61 سوره انعام فرموده «حتی اذا جاء احدکم الموت توفته رسلنا » و نیز در آیه21 سوره یونس فرموده:« انّ رسلنا یکتبون ما تمکرون » ونیز درآیه 31 سوره عنکبوت فرموده: « ولمّا جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا انّا مهلکوا اهل هذه القریه » و کلمه « أجنحه » جمع « جناح » است که در پرندگان به منزله دست انسان است ، وپرندگان به وسیله آن پرواز می کنند ، و به فضا می روند و بر می گردند ، واز جایی به جای دیگر نقل مکان می کنند. وجود فرشتگان نیز مجهز به چیزی است که می توانند با آن کاری را بکنند که پرندگان آن کار را با بال خود انجام می دهند ، یعنی ملائکه هم مجهز به چیزی هستند که با آن از آسمان به زمین و از زمین به آسمان می روند ، و از جایی به جای دیگر که مأمور باشند می روند ، قرآن نام آن چیز را « جناح » (بال) گذاشته ، و این نامگذاری مستلزم آن نیست که بگوییم ملائکه دو بال نظیر پرندگان دارند ، که پوشیده از پَر است ، چون صرف اطلاق لفظ مستلزم آن جناح ، نیست ، همچنان که الفاظ دیگری نظیر جناح نیز مستلزم معانی معهود نمی باشد ؛ مثلاً ، وقتی کلمه عرش و کرسی و لوح و قلم و امثال آن را در باره خدای تعالی اطلاق می کنیم ، نمی گوییم عرش آنها و کرسی و لوح و قلمش نظیر کرسی و لوح و قلم ماست ، بله این مقدار را از لفظ جناح می فهمیم که : نتیجه ای را که پرندگان از بالهای خود می گیرند ، ملائکه هم آن نتیجه را می گیرند ، و امّا اینکه چطور ان نتیجه را می گیرند از لفظ جناح نمی توان به دست آورد. جمله « اولی اجنحه مثنی و ثلاث و رباع » صفت ملائکه است ، و کلمه «مثنی » و « ثلاث » و کلمه « رباع » هر سه الفاظی هستند که بر تکرار عدد دلالت دارند ، یعنی کلمه «مثنی »به معنای دو تا دو تا است ، و کلمه « ثلاث » به معنای سه تا سه تا ، و کلمه « رباع » به معنای چهار تا چهار تا است. گویا خداوند بعضی از فرشتگان را ، دو بال داده و بعضی را سه بال ، و بعضی را چهار بال . و جمله « یزید فی الخلق ما یشاء » ـ بر حسب سیاق ، خالی از اشاره به این نکته نیست ، که بعضی از ملائکه بیش از چهار بال هم دارند . « انّ الله علی کلّ شیء قدیر » ـ این جمله تمامی مطالب قبلی را تعلیل می کند ، ممکن هم هست تنها تعلیل جمله اخیر باشد ، ولی ـ احتمال اول روشن تر به نظر می رسد (طباطبائی ، 1363 ، تفسر المیزان ، ج 17 ص 5 ـ10). در کتاب بحار الانوار از کتاب اختصاص نقل کرده است که وی به سند خود از معلی بن محمد ، و او با اسقاط نام راویان از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود : « خدای عزّوجلّ ملائکه را از نور آفرید » (مجلسی ، بحار الانوار ، ج 59 ، ص191 ، حدیث 48). و نیز در تفسیر قمی آمده که امام صادق (علیه السلام ) فرمود : ملائکه آب و طعام نمی خورند ، و برای او فرشتگانی دیگر است که تا روز قیامت یکسره در سجده اند ( قمی ، تفسیر قمی ، ج 2 ، ص 206 ) و نیز در تفسیر نور الثقلین آمده که امام صادق (علیه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرموده :هیچ موجودی از مخلوقات خدا نیست که عددش بیشتر از ملائکه باشد (عروسی حویزی ، تفسیر نورالثقلین ، ج 4 ، ص 34 ،حدیث 20 ). و نیز در تفسیر قمی آمده که امیر المؤمنین ( علیه السلام ) در باره خلقت ملائکه فرموده : خدایا ملائکه را بیافریدی و در آسمانت جای دادی ، ملائکه ای که نه در آنان سستی هست و نه غفلت ، و نه در ایشان معصیتی مفهوم دارد. آری آنها داناترین خلق تو به تو هستند وترسنده ترین خلق تو از تواند ، و مقرب ترین خلق تو به تواند و عامل ترین خلق تو به فرمان تواند ، نه خواب بر دیدگان ایشان مسلط می شود ، و نه سهو عقول ، و نه خستگی بدن ها ، ایشان نه در پشت پدران جای می گیرند ، و نه در رحم مادران ؛ و نه خلقتشان از ماء مهین است ، بلکه تو ای خدا ایشان را به نوعی دیگر ایجاد کرده ای ، و در آسمانهایت منزل دادی ، و با جای دادنت در جوار خود اکرامشان کرده ای ، و بر وحی خود امین ساختی ، و آفات را از ایشان دور کردی ، و از بلاها محافظتشان فرمودی ، و از گناهان پاکشان ساختی ، اگر قوت تو نبود خود قوی نمی شدند ، و اگر تثبیت تو نبود خودشان ثابت قدم نمی گشتند و اگر رحمت تو نبود اطاعت تو نمی کردند ، و اگر تو نبودی آنها هم نبودند . لیکن اگر آنها که این همه نزد تو مقام دارند ، و تو را اطاعت می کنند و نزدت دارای منزلتند ، و غفلتشان از امر تو اندک است ، آنچه را که از تو بر ایشان پوشیده مانده ، مشاهده می کردند ، و آن عظمت را که تا کنون از تو پی نبرده ان
آیات معاد در سوره واقعه (بررسی تطبیقی تفسیر قرآن کریم صدر المتألهین شیرازی و تفسیر المیزان علامه طباطبایی)
نویسنده:
فاروق سعد محمود؛ استاد راهنما: محمدرضا حسینی نیا؛ استاد مشاور: عبدالجبار زرگوش نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
سوره واقعه یکی از سوره هایی است که صحبت از قیامت در آن نکته برجسته ای است و این سوره در پاسخ به آنچه شک کنندگان می گویند به موضوع آخرت می پردازد. هدف ما در این تحقیق، تشریح و تحلیل تفسیر صدرالمطالحین شیرازی و تفسیر علامه طباطبایی از سوره واقعه، مقایسه این دو تفسیر در این زمینه و بیان تفاوت ها و شباهت ها در تفاسیر است. این دو متفکر با رویکرد توصیفی- تحلیلی. در تحقیق حاضر به نتایجی دست یافتیم که عبارتند از: هر دو مفسر از همه امکانات استفاده کردند تا تفسیر کاملی از این سوره به ما بدهند، لذا معانی و مفاهیم موجود در این آیات مبارکه را از آن استخراج کردند. همچنین به دلیل نگاه فلسفی صدرالدین شیرازی به این سوره و دیدگاه غالب تفسیری قرآنی در این سوره، تفاوت محتوایی زیادی بین این دو تفسیر از سوره واقعه یافتیم. از علامه طباطبایی. اما شباهت‌های زیادی نیز بین این دو تفسیر یافتیم، مانند انتقال تفاسیر سایر اندیشمندان و روایات تفسیری و استفاده از نظرات مفسران و احادیث منقول و تفسیر آیات سوره واقعه به شیوه تفسیر. قرآن توسط قرآن و توجه به اشکالات مطرح شده در خصوص آیات در تفسیر آیات مبارکه و تلاش برای پاسخگویی به این اشکال.