پژوهش دربارهی عدالت علیرغم قدمت تاريخی آن هنوز تازگی خود را حفظ كرده است. به گونهای كه امروزه با حوزههای مختلف از جمله حقوق، سياست و فلسفه اخلاق ارتباط دا
... ارد. در اين پژوهش عدالت اخلاقی افلاطون و جان راولز با تأكيد بر مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی از اهميت ويژهای برخوردار است. افلاطون به دنبال توجيه عدالت اخلاقی هم در فرد و هم در جامعه بود، لذا وی با نگرشی واقعگرايانه به دنبال رسيدن به سعادت و خير بود و همچنين معتقد بود كه عدالت در عالم مُثُل وجود دارد و در بُعد معرفتی هم عدالت را قابل شناخت از طريق عقل میدانست. راولز هم در خاستگاه تاريخی ديگر و براساس سنّت قراردادگرايی به توجيه عدالت پرداخت. هدف راولز بازگرداندن برابری و احقاق حقوق فردی برای جامعهای ليبرال بود كه در آن عدالت جايگاهی نداشت و نابرابریها فاصلهِ بين مردم تهیدست و غنی را به حداكثر رسانده بود. لذا وی در سنت كانتی و با بهرهگيری از مفهوم عدالت به نگرشی ناواقعگرايانه در اخلاق رسيد.در اين پژوهش با تأكيد بر مبانی و همچنين مقايسهی دو ديدگاه افلاطون و راولز با روش توصيفی، تحليلی و نقد هر دو ديدگاه دربارهی عدالت اخلاقی به نگرش عميقتری از عدالت برسيم.
بیشتر