در قرن بیستم، نقد ارزش فلسفی پارادایم دوارزشی به شکل گیری انگاره تخطی از اصل طرد شق ثالث و پیدایش دستگاه های منطقی غیراستاندارد از قبیل منطق چندارزشی و فازی ان
... نجامید. این انگاره در حالی شکل گرفت که اصل طرد شق ثالث در کنار دو اصل اینهمانی و امتناع تناقض از اصول اولی فکر محسوب می شد و تخطی از هر یک از آنها، به دلیل رابطه منطقی آنها با یکدیگر، مستلزم تخطی از دو اصل دیگر بود. اما آیا تخطی از اصول اینهمانی و امتناع تناقض امکان پذیر است؟ در غیر این صورت ادعای مدافعان منطق های چندارزشی و فازی مبنی بر تخطی از اصل طرد شق ثالث چگونه توجیه می شود؟ در این مقاله ابتدا به تبیین صورتبندی های مختلف اصول سه گانه فوق پرداخته، سپس ضمن قبول ناتوانی زبان دودویی در تبیین برخی پدیده ها و لزوم تاسیس زبان های چندارزشی و فازی برای پرداختن به مسایل علمی و فلسفی به بیان این نکته می پردازیم که اولا التزام به این زبان ها مانع التزام به اصول سه گانه یاد شده نیست، ثانیا ارسطو به عنوان اولین کسی که به طور مفصل و منسجم از دو اصل امتناع تناقض و طرد شق ثالث سخن گفته و از بنیانگذاران منطق و فلسفه بر پایه این اصول است امکان ابهام در قضایا و نیز وجود ارزش های میانی «تقریبا صادق» و «تقریبا کاذب» را پذیرفته و از آنها در فرایند تعیین ارزش گزاره ها استفاده کرده است. به علاوه وی در برخی موضوعات به زبان چندارزشی سخن گفته و در مواردی توسل به زبان دودویی در تبیین برخی حوادث را مورد نقد قرار داده است.
بیشتر