جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1
بررسی مقایسه‌ای ایمان دراندیشه مولوی و کی‌یرکگور
نویسنده:
مرضیه رضاییان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنگامی‌که در تعریف منطقی انسان گفته می‌شود حیوان ناطق، منظور آنست که روح بشر گستره‌ی وسیعی دارد که اگر جهت پست و نازل آن را در نظر بگیریم، به طوری‌که مدام مشغول پرداختن به هواهای جسمانی و لذائذ نفسانی خود باشد، مقام و منزلتی جز مرتبه‌ی حیوانی نصیب او نخواهد شد. اما اگر دیگر قوا و توانایی‌های انسان شناخته نمی‌شد، اگر انسان‌هایی با شخصیت‌های برجسته و با کمالات در طول تاریخ ظهور نمی‌کردند، شاید به دنبال دیگر ابعاد وجودی‌اش که او را خلیفة‌الله می‌کند، نمی‌گشتیم و اگر طبع آدمی همیشه به‌دنبال بهترین چیزها در نوع خود میل نمی‌کرد از او انتظار نمی‌رفت که خود را با ممارست و ریاضت به مرتبه‌ی اعلی علیین برساند.ایمان، یکی از مراتب معرفتی بشر است که برای رسیدن به آن علاوه بر نیاز به تقویت پاره‌ای عوامل جهت تحقق‌ بخشیبه آن، مستلزم شناخت و جلوگیری از برخی موانع بر راه حصول آن است. برای این کار آدمی باید ابتدا به شناختی از خود دست یابد تا بداند چه قوا و استعدادهای پسندیده و یا مذمومی دارد. هر گامی که آدمی در جهت خودشناسی‌اش بردارد بی‌تأثیر در دیگر معارف او نمی‌باشد. مثلاً گفته می‌شود هر کس خود را بشناسد خدای خویش را خواهد شناخت. برای شناخت، انسان باید احساس نزدیکی با متعلق خویش داشته باشد. شناختی که غیر مستقیم و از طریق وسایط باشد آنطور که باید متعلق را به انسان نمی‌شناساند. ایمان از جمله معارفی است که فرد برای اظهار آن باید باوری قلبی به آن داشته باشد که این از طریق استدلال و براهین عقلی حاصل نمی‌شود. آن‌که دلش در برابرزرق و برق دنیوی سست شود، گامی فراتر از جایی که در آن قرار دارد بر نخواهد داشت. برای رهایی از آنچه در آن است تنها عشق و شور و سرسپردگی است که او را راه‌ گشاست. عشق رمز نجات آدمی است، هرچند او را اسیر می‌کند ولی این اسارت به مذاق او خوش می‌آید و آن عشقی است که در بطن ایمان نهفته است. عشق، او را تسلیم خواست و اراده‌ی الهی می‌کند که با این عشق زبانش بسته می‌شود و تن به هر قضای الهی می‌دهد و از آن چه برای او مقدر می‌شود راضی و خشنود است.
  • تعداد رکورد ها : 1