بر اساس تقسیم بندی مشهور تاریخی در مساله ی حسن و قبح، متفکران مسلمان در حوزه ی مباحث اخلاقی یا باید طرفدار روی کرد معتزله باشند، یا روی کرد اشاعره. اما این برد
... داشت دقیقی نیست. دیدگاه های معتزله و اشاعره در مساله ی حسن و قبح، دیدگاه های مرکبی است که می توان با نگاه های تحلیلی مناسب، به تجزیه ی آن ها به مولفه های کوچک تری پرداخت. بالمآل با ظاهر شدن آن مولفه های خردتر، می توان با ترکیب برخی مولفه های دیدگاه معتزله و برخی مولفه های دیدگاه رقیب، به دیدگاه های ترکیبی جدیدی دست یافت. این همان اتفاقی است که در حوزه ی اخلاق اسلامی، به ویژه در میان متفکران گذشته و معاصر امامیه پدید آمده است. دیدگاه های اخلاقی محمدتقی مصباح و عبدالکریم سروش دو نمونه ی معاصر از این نظریه های ترکیبی به شمار می آیند. مصباح یزدی هم چون معتزله، اصول کلی اخلاق را عقلی می داند، ولی در مقام تبیین و یا تعیین مصادیق اخلاقی، جانب وحی و شرع را نگاه می دارد (هم چون اشاعره). سروش در روی کردی دیگر، ارزش های اخلاقی را در مقام ثبوت، شرعی و متکی بر اراده و فرمان الاهی می داند (هم چون اشاعره)، اما در مقام اثبات، آن ها را عقلی تلقی می کند (هم چون معتزله). نظریه های ترکیبی یادشده در بحث پراهمیت «اخلاق و دین» نیز به دیدگاه های ترکیبی و میانه ای روی می آورند، به نحوی که نه اخلاق را کاملا دینی می دانند و نه کاملا آن را منفصل و منقطع از دین برمی شمارند.
بیشتر