معرفت شناسان برای معرفت تعریف خاصی ارائه میدهند. آنان معتقدند معرفت عبارت است از باور صادق موجه. پیشینه این تعریف به افلاطون باز میگردد. افلاطون در رساله منو
... ون در چارچوب نظریه معرفتشناختی خود تمایز میان معرفت و بارو صادق را در ضمن نظریه «تذکر» مطرح مینماید. در این گفتگو سقراط ادعا میکند که از زبان غلام تعلیم ندیدهای جواب یک مساله هندسی را بیرون میکشد. ار آنجا که مساله، هندسی است جواب دادن به آن از طریق مراجعه به حواس ممکن نیست. در نتیجه سقراط ادعا میکند که غلام را واداشته است چیزی را بهیاد آورد که در وجود گذشته خود آن را میدانسته است. او میگوید این نظریه (تذکر، یادآوری) در میان شاعران و روحانیون بسیار جاافتاده است. بنابر این نظریه، روح در انواع وجودهای قبلی خود همه امور را تجربه کرده است. به این ترتیب، روح به یک معنا همه چیز را می داند اما چون آنها را فراموش کرده است باید به یادش آورد. افلاطون تا آنجا پیش می رود که میگوید صرف رسیدن به جواب درست یک مساله به منزله معرفت نیست بلکه در حکم باور صادق است. از نظر وی لازمه معرفت ارائه ادلهای است که جواب بر آنها استوار است. او همچنین در رساله ثئایتتوس این تعریف را ارائه میکند.
بیشتر