در این درس-گفتگو چه میگذرد؟
دوران مشروطه خواهی تقریبا آغاز دورانی است که متفکران جامعه ایران با مظاهر تمدن نوین آشنا شده بودند و به قدر توان و آشنایی خود، درب
... باره ابعاد مختلف آن مانند علم، فن، سیاست و حکومت میاندیشیدند. این دوران، دوران آغاز نزاعهای فکری-سیاسی-اجتماعی نیز هستند. این دیدگاهها و این نزاعها همگی در یک عنصر مشترک بودند و آن عنصر؛ یافتن نسبتی میان داشتههای فکری و فرهنگی (سنت، دین، عقاید و ...) و عناصر دنیای جدید است.
خود رخداد مشروطه خواهی نیز عرصه عملکرد و فعالیت این جوانههای فکری بود. روحانیون کاملا سنتی (و در بیانی متحجر)، روحانیون تحولخواه و نواندیش، طبقه انتلکتوئل و روشنفکر مرتبط با میراثهای دینی و سنتی و روشنفکران رادیکال چند نام برای تقسیمی پر ابهام در فعالان سیاسی و ایدئولوگهای فکری این زمان هستند. این جریانات با اخذ دیدگاهی نسبت به سنت و دیدگاهی نسبت به تمدن مدرن وارد کارزار تحولات سیاسی شده بودند و هر کدام نیز به سهم خود اثراتی داشتند.
اما ما اکنون پس از گذر نزدیک به یک قرن میتوانیم به تحلیل این دیدگاهها بپردازیم. برخی معتقدند تجدد خواهی برآمده از سنت عمیق فکری-دینی با آگاهی مناسب (البته طبیعتا غیر کامل) از شرایط و عناصر دنیای جدید توانست مسیر جدیدی را در مقابل جامعه ایرانی قرار دهد و رشد این بیداری و آگاهی افق تمدن اسلامی را در پی دارد.
اما برخی دیدگاههای انتقادی معتقدند عدم شناخت مناسب از دنیای مدرن، آلودگی فرهنگ دینی به زوائد بیربط به دین و باقی مانده از فرهنگ نادرست سنتی عملا امکان تولید فکری پویا و هماهنگ با جهان مدرن را از طبقهی علمای دین گرفته و اساسا همین بنیادِ اشتباه جامعهی ایرانی را گرفتار معضلات بنیادین سیاسی-اجتماعی و فرهنگی نموده است.
در این درس-گفتگو تلاش میشود تا حدودی این نگاهها و نکات انتقادی پر رنگ گردیده تا بتوان به تحلیلی دقیقتر از تاریخ و اثرات مواجهه جامعه ایرانی به دنیای جدید دست یافت.
بیشتر