هدف کلّی رساله تبیین دو واژه «فنا» و «بقاء» میباشد که در نخستین آثار عرفانی برجای مانده در جهان اسلام، کمتر میتوان مفهوم اصطلاحیاز این دو واژه یافت؛ بلکه بیش
... شتر مضامین ابتدایی است و با مفهومی مرتبط و نزدیک به فنا و بقاء مواجهیم، و نزد عارفان آغازین بر مخالفت هواها و زدودن خصلت های بشریو مانند آن تمرکز دارد. این مفاهیم سیر تکاملی خود را تا قرن هفتم ادامه میدهند و هرچه به پایان قرن هفتم نزدیک میشویم، بکارگیری این واژهها بیشتر میشود، و عرفا و متصوفه مطالب بیشتری راجع به آن بیان میکنند و با ظهور ابن عربی جهش مییابند. در این قرون، واژه ها هویتی هستی شناسانه و فلسفی به خود میگیرند که همان رفع تعیّن و ازبین رفتن کثرت است.در سیر تطور عرفان و تصوف اسلامی ، قرون سوم و هفتم از اهمیت زیادی برخوردارند؛ زیرا مبانی نظری و عملی عرفانی در این دوره ها، سمت و سوی حرکت عرفان اسلامی را در دوره های بعد تبیین میکند. تا قبل از قرن هفتم اختلاف نظرها در میان جماعت صوفیه، به شکلگیری سلسله ها و مکتب های عرفانی انجامید؛ اما این اختلاف دیدگاهها و پراکندگی آرا فقط در حیط? فروع و آداب و رسوم تصوف مطرح می شد و از نیم? قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری ، در عرفان اسلامی تحولاتی پدید آمد که از فروع و آداب تصوف فراتر رفت و مبانی و اصول عرفان اسلامی را دربرگرفت.این نوشتار برآن است تا به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، نظریات فنا و بقا را درتاریخ تصوف و عرفان اسلامی بررسی و روند تکاملی تبدّلاتی را که این مفاهیم به خود دیده اند، بیان نماید.
بیشتر