جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
سیر تحول متافیزیک مدرن‮‬‮‬: معنا بخشيدن به چيزها‮‬ [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
A. W. Moore (Adrian William Moore)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این کتاب به تاریخ متافیزیک از زمان دکارت می پردازد. با در نظر گرفتن تعریف متافیزیک «کلی‌ترین تلاش برای معنا بخشیدن به چیزها»، تکامل این شرکت را از طریق مفاهیم مختلف رقابتی از امکان، دامنه و محدودیت‌های آن ترسیم می‌کند.
سرد و گرم فلسفه
نویسنده:
محسن آزموده
نوع منبع :
مقالات روزنامه‌ای , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
چکیده :
در عرف عام معمولا دو گروه از آدم‌ها با ويژگي‌هاي رفتاري و گفتاري گاه متعارض را فيلسوف در معناي عاميانه آن مي‌خوانند، دسته اول افرادي هستند كه زياد مته به خشخاش مي‌گذارند و مدام بر بحث‌هاي خردورزي و منش عقلاني تاكيد مي‌كنند، كساني كه وقت و بي‌وقت سوال‌هاي سخت سخت مي‌پرسند و هيچ جوابي هم ايشان را قانع نمي‌كند، همنشيني با اين آدم‌هاي ملانقطي چندان لطفي ندارد. دسته دوم دقيقا بر عكس گروه اول هستند، شوريده‌سرند و چه‌بسا بارها فراتر از آن يكپارچه احساس و عاطفه و شور و هيجان‌اند، حرف‌هاي به ظاهر بي‌سر و ته مي‌زنند، موضوعات دم دستي و پيش افتاده را پيچيده مي‌كنند، معمولا ظاهري آشفته دارند، زياد در بند اينكه چه بپوشند و چه بخورند و چه طور راه بروند نيستند، اصلا گويي روي زمين زندگي نمي‌كنند، تفاوت‌هاي ميان اين دو دسته رفتار كه از قضا ممكن است هر دو فيلسوفانه خوانده شود، بيخود و بي‌جهت نيست و از يك تفاوت اساسي و جدي در طريق يا روش فلسفه‌ورزي بر مي‌آيد: فلسفه‌ورزي سرد و فلسفه‌ورزي گرم! اين تقسيم‌بندي به امروز و اينجا و اكنون هم مربوط نمي‌شود، از همان آغاز فلسفه اين تفاوت مشهود بوده است، كافي است به تابلوي معروف رافائل با عنوان مدرسه آتن يك بار ديگر نگاه كنيم، در همان مركز تابلو تصوير دو بنيانگذار تاريخ فلسفه را مي‌بينيم: افلاطون و ارسطو. فيلسوفاني كه تا به امروز سايه‌شان از سر اهل فلسفه كم نشده، تا جايي كه بحق و چنان كه بزرگان گفته‌اند، تاريخ فلسفه را مي‌توان بسط يافته و شرح آنچه اين دو گفته‌اند، خواند. در همين تصوير مي‌توان دو تيپ شخصيتي بالا را بازيافت، افلاطون استاد، پيرمردي شوريده سر مي‌نمايد، شبيه تصويري كه ما از عرفا داريم، پابرهنه است و انگار اهميتي هم به آن نمي‌دهد، بر عكس، او با انگشتانش آسمان (شايد عالم ايده ها) را نشانه رفته است، چندان نگران ظاهرش نيست، از همين روست شايد كه پاپوشي ندارد و ردايش بر زمين كشيده مي‌شود، مي‌دانيم كه از خانواده‌اي اشرافي است، اما در مقايسه با ارسطو كه در آتن يك خارجي محسوب مي‌شود، زيورآلات لباسش كم است، نقطه مقابل افلاطون، شاگرد بزرگش ارسطو موسس منطق است، كتاب اخلاق را در دست دارد، با دستانش به زمين اشاره مي‌كند، هر دو پايش پوشيده در صندلي يوناني بر خلاف استاد روي زمين سفت و سخت قرار دارد و با احتياط دامن لباسش را جمع كرده است، چهره او متفكري معقول و سنجيده را به خاطر مي‌آورد و از وجنات و سكناتش هيچ رفتار غيرمنطقي‌اي نمي‌توان انتظار داشت. همين دو تيپ شخصيتي به شكل دو سنت فلسفي يا فلسفه‌ورزي در تاريخ فلسفه تا به امروز تكرار مي‌شود و دو تيپ شخصيتي را كه بر شمرديم، بازتوليد مي‌كند: آنها كه فلسفه‌شان يا شكل فلسفه‌ورزي‌شان گرم است، مثل افلاطون، فلوطين، آگوستين، پاسكال، هگل، شوپنهاور، ماركس، كي يركگارد، نيچه، هايدگر، فوكو، دلوز و به‌طور‌كلي فيلسوفان قاره‌اي يا اروپايي (continental) و آنها كه فلسفه يا شيوه فلسفه‌ورزي‌شان سرد است مثل ارسطو، آكويناس، دكارت، لاك، هابز، هيوم، كانت، جان استوارت ميل، راسل، مور، كواين و به‌طور عام فيلسوفان تحليلي يا آنگلوآمريكن. مشخص است كه در اين تقسيم‌بندي نمي‌دانيم جاي كسي مثل ويتگنشتاين كجاست! فيلسوفي كه يكي از بنيانگذاران و اصلي‌ترين چهره‌هاي فلسفه تحليلي است، اما با تقسيم‌بندي بالا دست كم در منش شخصي و خصوصي بسياري از ويژگي‌هاي فيلسوفان گرم و بلكه داغ را نيز دارد! همين استثناها هم نشان مي‌دهد كه اين تقسيم‌بندي چندان سفت و سخت نيست و مرزهاي دقيقي كه مو لاي درزش نرود، نمي‌توان ترسيم كرد؛ اگرچه تقسيم‌بندي فلسفه‌ها يا شيوه‌هاي فلسفه‌ورزي به گرم و سرد در موارد زيادي راهگشاست و مي‌تواند به فهم ما از جريان‌هاي فلسفي ياري رساند.
سخنرانی میرشمس‌الدین ادیب سلطانی درباره دو اصطلاح فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره‌ای
نوع منبع :
مقاله , سخنرانی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
میر شمس‌الدین ادیب سلطانی با اشاره به دو مفهوم فلسفه گرم و فلسفه سرد گفت: فلسفه سرد به گزارش، تعبیر و تفسیر جهان می‌پردازد و بیشتر با نظاره ارتباط دارد اما فلسفه گرم نماینده تغییر جهان است. این چنین است که می‌توان گفت در بریتانیا بر روی هم فلسفه سرد جریان دارد هر چند فلسفه تحلیلی فقط بریتانیایی نیست.
کتاب: گفت‌وگو با فیلسوفان تحلیلی
نویسنده:
ویراستار:اندرو پایل؛ ترجمه: حسین کاجی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مناظره،گفتگو و میزگرد , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران: نشر مرکز,
چکیده :
کتاب حاضر 20 گفتگو از مهمترین چهره‌های (انگلیسی – آمریکایی) فلسفه تحلیلی در ربع قرن آخر قرن بیستم را در بر دارد که طی سالهای 1987 تا 1996 به چاپ رسید. این چهره ها عبارتند از: «کواین»، «دن دنت»، «نانسی کارترایت»، «مارتا نوسبام»، «السدیر مک اینتایر»، «مایکل دامت»، «مری وارنوک»، «راجر اسکروتون»، «پیتر استراسون»، «هیلری پاتنم»، «اشتفان کورنر»، «ریچارد داوکینز»، «هیو ملور»، «ریچارد سورابجی»، «دیوید گوتیه»، «برنارد ویلیامز»، «آدام مورتون»، «درک پارفیت»، «جان کاتینگام» و «جین همپتون» می باشند.
روانکاوی از سه منظر فلسفی
نویسنده:
بادامچی میثم
نوع منبع :
مقاله
صفحات :
از صفحه 157 تا 173
جایگاه متافیزیک در فلسفه تحلیلی
نویسنده:
محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرگونه تلاشی در جهت تعیین ویژگی های اصلی یک مکتب فلسفی که باعث وحدت فکری اعضاء آن بشود، کاری بسیار سخت و دشوار است. فلسفۀ تحلیلی نیز، به عنوان یکی از مکاتب مهم قرن بیستم، که در آن شاخه های مختلفی همچون رئالیسم منطقی، پوزیتیویسم منطقی و فلسفۀ زبان متعارف به فعالیت مشغول اند، از این قاعده مستثنی نیست. نگارنده کوشیده است در این مقاله با یافتن ویژگی اصلی و متمایزکنندۀ فلسفۀ تحلیلی، وحدت فلسفۀ تحلیلی و تمایلات متافیزیکی موجود در آن را به تصویر بکشد. به نظر می رسد هیچ یک از مکاتب مهم فلسفی به اندازۀ فیلسوفان تحلیلی بر سر این عقیده با هم متفق القول نیستند که « زبان گمراه کننده است». بنابراین ادعا این است که ما می توانیم جایگاه متافیزیک در فلسفۀ تحلیلی را از طریق ملاحظۀ نحوه برخورد فیلسوفان تحلیلی با گمراه کنندگی زبان مشخص کنیم.
تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قاره ای
نویسنده:
حسامی فر عبدالرزاق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از موارد مواجهه هیدگر با فلسفه هگل، نقد مفهوم زمان اوست. از نظر هیدگر، زمان هگل زمان گذشته، عرفی و متعارف (vulgar) و بازخوانی صرف فیزیک ارسطوست. شارحان متعددی از جمله دریدا، ملابو، ترایورز و دیگران نقدهایی بر این نحوه تفکر هیدگر وارد دانسته اند. یکی از مهمترین نقدها در تفسیر هیدگر از زمان هگل این است که نقد او صرفا مبتنی بر فلسفه طبیعت هگل و نه بر اساس تمامی دقائق فلسفه اوست. در این بررسی نشان داده می شود که او همچنین در این مساله، بیش از اندازه در نقش صوری زمان به عنوان نفی نفی اغراق کرده است. در پایان نتیجه گیری می شود برخلاف تفسیر هیدگر، آینده بخش مهمی از فلسفه هگل است و مراحل متعددی از زمان در فلسفه او وجود دارد. بدین ترتیب زمان هگل را عرفی و متعارف دانستن، مورد تردید قرار می گیرد.
صفحات :
از صفحه 63 تا 76
فلسفه رسانه چیست؟
نویسنده:
حسینی سیدحسن
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
دانش جدید و میان رشته‌ ای فلسفه رسانه (Media Philosophy) حدود ده سال است که در کشورهایی از قبیل آلمان، و آمریکا مورد توجه محققان علوم فلسفی، اجتماعی و ارتباطات قرار گرفته است. اینکه این دانش خود از میان رشته ‌ها و علوم دیگر به ‌طور طبیعی متولد شده و یا به تلقیح برخی علوم با یکدیگر با انتظارات معینی به وجود آمده است، بحث جداگانه ‌ای لازم دارد که در هر صورت، باعث مطرح شدن مسایل جدیدی در حوزه ارتباطات و رسانه ‌های جدید شده است.جایگاه فلسفه رسانه و نسبت آن با تقسیمات اساسی فلسفه، ماهیت فلسفه رسانه و توجه به هویت و روش و مسایل این دانش، و همچنین، خانواده فلسفه رسانه و بستگان آن دانش، و در نهایت، فلسفه رسانه گسترش مرزهای دانش و یا ضرورتی بومی، محورهای اصلی این نوشته را تشکیل می‌ دهد.در تبیین جایگاه دانش فلسفه رسانه، دو تقسیم اصلی فلسفه به فلسفه مطلق و فلسفه مضاف، و فلسفه قاره ‌ای و فلسفه تحلیلی عنوان خواهد شد، و نسبت دانش فلسفه رسانه در اقسام آن بررسی و نتایج آن ارائه خواهد شد. سپس، در بحث ماهیت دانش فلسفه رسانه، نسبت این دانش جدید با معرفت ‌های درجه اول و درجه دوم و فلسفه‌ های مضاف مورد توجه قرار خواهد گرفت و به دنبال آن روش معتبر این علم تبیین خواهد شد. در ادامه نوشته، تقسیم ‌بندی مهم فلسفه رسانه به فلسفه نظری رسانه و فلسفه عملی رسانه و شرح اقسام آن مطرح خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 123 تا 150
  • تعداد رکورد ها : 8