«احباط و تکفیر عمل» از مباحث مهم کلامی در ارتباط با اعمال نیک و بد انسان است. «احباط» بدین معناست که معصیت متأخر موجب محو طاعت متقدم و ثواب آن میشود؛ در مقابل
... ل «تکفیر» به معنای محو معصیت متقدم و اثر آن و عقاب آن توسط طاعت یا ثواب متأخر است. عدم آشنایی با این سنت قرآنی، موجب غفلت انسان از آثار اعمال خود بر برخی اعمال دیگر است. در حیطه کلامی و تفسیری، بحثهایی در این زمینه صورت گرفته؛ اما از منظر فلسفه و حکمت متعالیه تاکنون پژوهشی در این خصوص صورت نگرفته است. در رساله حاضر پس از بررسی دیدگاههای کلامی اشاعره، معتزله و امامیه به پژوهش دو دیدگاه فخرالدین رازی متکلم اشعری و نیز آیت الله جوادی آملی، مفسر و فیلسوف شهیر، پرداختهایم. مسئله اصلی این پژوهش مقایسه بین دیدگاه این دو عالم است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانهای و روش پردازش آن توصیفی- تحلیلی است. معتزله قائل به احباط کلی بوده، دلایل عقلی و نقلی ذکر میکنند. در مقابل اشاعره و اکثر امامیه، جز در موارد مرگ در حال کفر، ارتداد، شرک و نفاق، منکر احباط کلی هستند و احباط و تکفیر کلی را مستلزم ظلم، ترجیح بلامرجح و یا تناقض و دور میدانند. فخر رازی با نقد جدی معتزله، «احباط و تکفیر» قرآنی را با معنایی که معتزله قائل به آن هستند، متفاوت میداند. وی معتقد است احباط به معنای عدم مطابق با شرع و صحیح نبودن عمل از ابتدا و تکفیر به معنای پوشش قبح گناه و بخشش آن است. وی بر مبنای حسن و قبح شرعی، تکفیر را بر خداوند واجب ندانسته و آن را از باب فضل و احسان میداند. آیت الله جوادی آملی در مورد کفر، شرک، نفاق و ارتداد، قائل به حبط محض هستند که انسان بر اثر آنها همه هستی خود را از دست میدهد و در مورد معاصی قائل به حبط غیر محضاند. ایشان بر اساس حرکت جوهری نفس معتقدند که نفس مادامی که رابطه تعلقی با بدن دارد، قابلیت دگرگونی دارد و افعال انسانی با نفس اتحاد وجودی دارند و صورت متناسب با خود را ایجاد میکنند.
بیشتر