جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 7
تأثیر احیاء‌العوم الدین امام محمد غزالی بر بوستان و گلستان سعدی
نویسنده:
مریم غفوریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ادبیات ایران‌زمین‌ آنگاه که به قله‌های خود می‌نگرد، شاید بیش از ده نفر را مد نظر خودنداشته باشد. بی‌تردید فردوسی، خیام، عطار، سنایی، مولوی، نظامی، سعدی و حافظ بخشی از این قله‌های بلند پارسی و فرهنگ جهانی‌اند. در این میان، شیخ اجل – سعدی- نظر به مسافرت‌های دور و دراز در مصر، عراق و شام با اندیشه‌های نظریه‌پرداز بزرگ جهان اسلام – امام محمد غزالی – و آثار وی در نهایت نیکویی آشنا می‌شود. و حتی کار به جایی می‌رسد که در نظامیه بغداد کسب ادرار از طریق تدریس کتاب ارزشمند احیاءعلوم‌الدین غزالی می‌نماید. این موضوعمنظر ادبیات تطبیقی فرانسوی تأثیرپذیری مستقیم سعدی از افکار و اندیشه‌های غزالی است. علی‌الخصوص اندیشه‌های اخلاقی و عرفانی در این پایان‌نامه، موضوع تأثیرپذیری شیخ اجل از افکار، آثار، اندیشه-های وی فراخور وقت و حوصله‌ی فراوان می‌باشد. همچنین به تأثیرپذیری سعدی از غزالی در دو اثر جاودانش، یعنی بوستان و گلستان و به موارد فراوانی از این تأثیرپذیری اشاره کرده‌ایم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
بررسی عشق و محبت در آثار احمد غزالی در مقایسه با عین‌القضات
نویسنده:
داود بسطام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
احمد غزالی عارفی است متفاوت از بسیاری از عرفای پیشین. وجه تمایز وی به سبب محوریت عشق در عرفان بوده است؛ عشق در عرفان به مانند بذری است که ابتدا توسط صوفیان خراسان از قبیل بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و... کاشته و بعدها در کتب احمد غزالی شکوفا شد. اگر بخواهیم تصوف احمد غزالی را به عنوان مهمترین شاخص آن بگوییم باید آن را مظهر عشق بخوانیم.به عقیده‌ی او، حقیقت عشق از جمله اموری است که فقط از طریق ذوق می‌توان به آن دست یافت. واژه‌ها از اینکه بتوانند معنای واقعی عشق یا حقیقت مربوط به آن را بیان کنند قاصرند و زبان از گفتن آن الکن است.وجه تمایز احمد غزالی در این است که او از عشق به‌گونه‌ای سخن می‌گوید که چه عاشق خدا باشد، چه انسان، فرقی نمی‌کند و چه معشوق خدا باشد یا انسان باز تفاوتی ندارد، صرفا از مراتب عاشقی و معشوقی به طور مطلق بحث می‌شود. محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند. او کلمه‌ی مجاز هم در مورد عشق انسانی بیان نمی‌کند، آن را حق می‌داند و تفاوت را در راستای شدت و ضعف می‌بیند. وی عاشقی است اهل صحو؛ همچنان‌که عشق در تمام عرفان وی به عنوان یک ویژگی بارز درخشان است، افراد را به پیروی از شرع و برپایی امور شرعی فرا می‌خواند.شرایط اجتماعی غزالی به گونه‌ای است که زمینه را برای ایجاد عشق و محبت و ایجاد میل و رغبت به سوی آن ایجاد می‌کند.او می‌خواهد بگوید انسان در این جهان چه وضعی دارد و چه باید بکند. انسان را برای بندگی خلق کرده‌اند. این جهان به خودی خود غایت نیست. مرحله‌ای است که خود را برای رفتن به مراحل بالاتر باید آماده کرد یا به عبارتی مرحله‌ای است که باید در آن برای آخرت بذر پاشید. انسان باید از زندگی دنیا برای آخرت استفاده کند. در این جهان چند روز به او مهلت داده‌اند که حتی عمر نوح هم داشته باشد در برابر جهان باقی ناچیز است. از او خواسته‌اند به غیر از خدا به چیز دیگری نیندیشد، ولی دلبستگی او به امور دنیوی انسان را به جایی می‌رساند که از انجام گناه ابایی ندارد و باعث حجاب بین او و آن جهان می‌شود که برای آغاز سفر معنوی خود باید این حجاب را بردارد. او سعی می‌کند که امید انسان را به دنیا قطع کند. انسان در این دنیا وضع معلومی ندارد و تکلیفش هم معلوم نیست، آمدنش به اختیار نبوده، مدتی در آن می‌ماند و بعد با اکراه اینجا را ترک می‌کند.عین‌القضات همدانی (525-492 میانه ه.ق)، حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه که به زبان‌های فارسی، عربی و پهلوی میانه آشنایی داشت و در عین حال در عرفان و تصوف در بالاترین جایگاه قرار داشت نیز اینطور استنباط می‌کند که خدا به ذات خود عشق می‌ورزید و آن را دوست داشت که همان وحدت ذات است. خواست که این عشق و محبت به ظهور رسد؛ «یحبهم» (مخلوقات را خلق کرد و در میان آنها محبت را پدید آورد، در نتیجه آنها هم به خدا عشق ورزیدند)، «یحبونه» (محبت خدا در دل‌هایشان قرار گرفت که می‌توان آن را کثرت در عین وحدت نام نهاد چون از عالم مخلوق به سمت خالق حرکت می‌کند.) همدانی عارفی است که عشق مجازی را پرتوی از عشق واقعی می‌داند و در این زمینه سخنانی نیز بیان کرده است. وی معتقد است انسان می‌تواند همواره برای رسیدن به نهایت کمال از عشق به مخلوق شروع کند. این اعتقاد او زمینه‌ای برای گسترش و ترویج پیدا کردن این عقیده در دوره‌های بعدی شد. وی در حالی که انسان را به عشق ورزیدن به محبوب و معشوق واقعی تشویق می‌کند، از عشق مجازی هم نیز دم می‌زند. در این زمینه نیز پیروانی به دست می‌آورد که از نظر عقیده با عین‌القضات نظری یکسان دارند. او مسیر را هموار می‌کند تا اینکه بسیاری از افراد دیگر قدرت بیان این موضوع را در نگارش خود داشته باشند. اگر آنها هم چیزی در این مورد به زبان می‌آورند نشأت گرفته از وجود اوست که مسیر را برایشان آماده ساخته است. عین‌القضات همدانی رسیدن به معشوق را آسان نمی‌بیند، ولی عقیده دارد که می‌توان از عشق مجازی به راه‌حل این مشکل دست یافت. او حضرت محمد(ص) را به عنوان یکی از این عشق‌های مجازی معرفی می‌کند که نماینده خداست برای رسیدن به حقیقت. او پیامبر را نماینده‌ای از جانب خدا می‌داند که باید از این عشق شروع کرد و به ذات اقدس الهی رسید. باید از وسیله استفاده کرد. او خداوند را بسان خورشیدی می‌داند که بشر توان نگاه مستقیم به آن را ندارد، مگر از طریق مدد جستن از وسیله‌ای دیگر برای رسیدن به مقصود و بهره بردن از این منبع نور. او پیامبر را همان وسیله توصیف می‌کند که می‌توان با آن به معشوق نگاه کرد؛ به عبارت دیگر پیامبر بهترین دستاویز برای رسیدن به عشق لایتناهی پروردگار است.
بررسی تطبیقی و تحلیلی آموزه‌های سه اندیشمند مسلمان امام محمد غزالی، خواخه نصیرالدین طوسی و استاد شهید مطهری
نویسنده:
زینب امیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به منظور بررسی« بررسی تطبیقی و تحلیلی آموزه های سه اندیشمند مسلمان غزالی ، خواجه نصیرالدین طوسی و شهید مطهری » تحقیقی با روش بردی و کندل و با رویکرد تطبیقی انجام شد. گزاره های اصلی این تحقیق ناظر بر این موضوع بود که:1ـ دیدگاه غزالی درمورد ارکان تربیت (هدف ،برنامه،روش،اصول ،معلم ودانش آموز)چیست؟2ـ دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی درمورد ارکان تربیت (هدف،برنامه،روش،اصول ،معلم ودانش آموز) چیست؟3ـ دیدگاه شهید مطهری درمورد ارکان تربیت(هدف ،برنامه،روش،اصول ،معلم ودانش آموز)چیست؟4ـ وجوه تفاوت و تشابه میان دیدگاه های غزالی ، خواجه نصیرالدین طوسی وشهید مطهری براساس روش مقایسه ومطالعات تطبیقی معمول یعنی روش بردی و کندل کدامست؟با استفاده از روش بردی در چهار محور توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه بررسی های لازم انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که:هرسه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند.اصول وروشهای تربیتی تقریباً مشابهت دارند و صاحبنظران متفاوت ، اصول و روشهای تربیتی مشابهی را مد نظر داشته اند. گرچه برخی در این امر دقت عمل بیشتری داشته اند و جزئی تر و دقیق تر این مطلب را مورد بررسی قرار داده اند.هرسه دانشمند مسلمان اصولی مانند تدرج،تفرد(وجود تفاوتهای فردی)، اصل کرامت ذاتی انسان، اصل تغییر پذیر بودن اخلاق، توام بودن علم و عمل، الگو سازی و معاشرت، اصلاح شرایط محیطی،تعقل و اعتدال و روشهایی مانند تمرین و تکرار ، مراقبه و محاسبه، خودسازی، پرورش جسم، تغافل، کار و فعالیت، عادت، مهر و محبت، تفکر و تعقل، وعظ و نصیحت، امربه معروف و نهی از منکر، تقلید،الگوسازی، تاکید بر عمل، تلقین، تشویق و تنبیه را مد نظر داشته اند.در مورد برنامه هم می توان گفت ، گرچه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هرسه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مدنظر داشتند. تفاوتی که در این بین وجود داشت این است که غزالی مخالف معماری و علوم طبیعی و فلسفه بود ولی خواجه نصیر به علوم طبیعی و فلسفه اهمیت می داد و از نظر مطهری هم بعضی علوم در بعضی دوره ها ممکن واجب کفایی شود و در برخی دوره ها نشود و با فلسفه، علوم طبیعی و هنر مخالفتی نداشت..از نظر هرسه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد. معلم باید دیندار و عاقل باشد و بتواند سخن را درست به شاگردان انتقال دهد.و نیتش برای خدا باشد و با شاگردان مهربان باشد.متعلم هم باید سعی کند درست معلم و علمی که می خواهد بدست آورد را انتخاب کند.
توانایی عقل در دستیابی به معرفت از دیدگاه غزالی
نویسنده:
اعظم تفکرباری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که در این پژوهش مورد کندکاو قرار گرفته بررسی میزان توانایی عقل در دستیابی به معرفت یقینی ازدیدگاه غزالی است. در انجام این مهم با شناخت ماهیت انسان و با پی بردن به قوای معرفتی وی به این نکتهواقف شدیم که عقل در مرتبه استدلالی خود یکی از مهمترین مراتب معرفتی انسان است که جایگاهی بالاتر ازحس و پایین تر از عقل عارفانه دارد. عقل در این مقام به علت وجود موانع و حجابهایی از بدست دادن معرفتیقینی عاجز است .اما در تفکیک عقل شهودی و عقل استدلالی و با پی بردن به کاربردهای سه گانه عقل ،روشن می شود که غزالی در کاربرد سوم عقل را با قلب در یک حوزه قرار می دهد و این آن هنگامی است کهعقل استدلالی با تزکیه درونی بتواند به ظهورات عالی تری برسد. بنابراین تزکیه نفس سبب ظهور حقایق درآیینه قلب می گردد و معرفتی که از آن حاصل می شود معرفت یقینی است و این همان روح قدسی نبوی استکه به انبیاء و اولیا اختصاص داردو غزالی این قوه را شکل رفیع و نابی از قوه مفکره می داند.سیر بررسی های انجام شده نشان می دهد که از دید غزالی عقل در حوزه واقعیت های مادی تصحیح کنندهحواس می باشد ،و در زمینه امور غیرمادی عقل تنها از طریق آثار و نشانه های موجود در این عالم می تواند پیبه وجود آنها ببرد اما درک حقیقت آنها تنها از طریق نور بصیرت حاصل می شود.در مورد معرفت به خداوند چنین به نظر می رسد که غزالی مسلکی عرفانی دارد ولی واقعیت این است که ویدر تمام عمرش به شیوه عقلی و فلسفی در این امر وفادار مانده است.در زمینه نبوت تنها کار عقل تصدیق نبوت است و بعد از آن بایستی راهنماییهای شرع را بفهمد و رعایت کند.در زمینه امور اخلاقی، از دید غزالی اثبات مبادی علم اخلاق بر عهده عقل است تنها از این پس است که کارشرع ، یعنی بدست دادنِ احکام و تعالیم اخلاقی ، آغاز میگردد،بررسی شاخصه های فکری غزالی نشان میدهدکه او به رغم شهرتش معتقد به نقش عقل در حسن و قبح اخلاقی می باشد
بررسی ذات و صفات حق از دیدگاه امام محمد غزالی و امام خمینی
نویسنده:
حجت اسدی ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ذات و صفات الهی و رابطه آنها با همدیگر از اساسی ترین مسائل کلامی است. اندیشوران مسلمان فارغ از روش ها و مبانی فکری هر یک درباره آن گفتگو وابراز عقیده کرده اند و بیشترین نزاع درباره نحوه ارتباط صفات با ذات بوده است.بنابراین با توجه به اینکه خداشناسی در حیات انسان نقش تعیینکننده دارد، پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه نظریه غزالی، متکلم اشعری و امام خمینی حکیم متألّه مسلمان پیرامون توحید و صفات خداوند می پردازد. در مسیر ارزیابی شیوه غزالی و امام خمینی در باب خداشناسی اگر به مسائلی چون نارسائی عقل توجه شود، نوعی همسویی بین آنها وجود دارد و هر دو اندیشمند خداشناسی از طریق دل را در درجه اول اهمیت قرار می دهند. غزالی در بحث از ذات الهی به بساطت و صرافت ذات معتقد نبوده بلکه بساطت ذات الهی را منافی با قاعده الواحد می داند و فلاسفه را به خاطر اعتقاد به آن مورد بازخواست قرار می دهد، زیرا در اندیشه وی اعتقاد به بساطت حق با وجود کثرت در عالم قابل توجیه نیست. در حالیکه امام خمینی با نگرش فلسفی وجود واجب تعالی را وجودی صرف و خالص می داند و معتقد است که هیچ جهت عدمی در ذات او راه ندارد بلکه وجودش وجود محض و واجد همه کمالات می باشد. در مورد صرافت ذات حق هم باید گفت که چون غزالی قائل به وجود ماهیت در ذات حق تعالی است بنابراین، این برهان با مبنای فکری او سازگار نیست، چون در اثبات یگانگی و صرافت حق این برهان تنها بر مبنای اصالت وجود قابل اقامه می باشد. در حالیکه امام خمینی وجود حق را صرف دانسته و آن را واجد تمام کمالات می داند. در بحث از اوصاف الهی غزالی و امام خمینی هر دو بر این عقیده اند که کنه صفات خدا برای موجود انسانی قابل دریافت نیست. غزالی در نحوه ارتباط صفات با ذات به زیادت صفات قائل است و در اندیشه وی صفات حق از ذات او جداست. در حالیکه در نگاه امام خمینی وجود ماهیت از خدا قابل سلب استوی بر خلاف غزالی اصالت را به وجود می دهد و منشأ اختلاف حکیم و متکلم را در مسأله ارتباط ذات و صفات در اصیل دانستن یا ندانستن ماهیت تلقی می کند و به عینیت صفات با ذات فتوا می دهد.
بررسی تطببیقی مجموعه دیدگاهها و آموزه‎های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی، ابن سینا، مطهری) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت‏های معلمان و مربیان کشورمان
نویسنده:
لیلا افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به منظور بررسی تطبیقی و تحلیلی مجموعه دیدگاهها و آموزه های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی ، ابن سینا ومطهری ) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت های مربیان کشورمان تحقیقی با روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد .سؤالاتاصلی این تحقیق عبارتند از :1)اندیشۀ تربیتی غزالی چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟2)اندیشۀ تربیتی بوعلی سینا چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟3)اندیشۀ تربیتی مطهری چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟4)تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاههای تربیتی غزالی ،بوعلی و مطهری در زمینۀ تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان تربیت به طور اخص چیست ؟5)توصیه ها و آموزه های تربیتی دانشمندان مورد مطالعه ،در فعالیت های تربیتی معلمان و مربیان امروز کشورمان چیست ؟این تحقیق با روشفرانک هیگلر که یک روش مطلق و انتزاعی است انجام شده است.که مراحل این روش بدین صورت بوده (توصیف ،تعبیر ،همجواری و مقایسه ).در سؤال اول اندیشۀ تربیتی غزالی بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که غزالی به جنبۀ پرورشی و اخلاقی و اخروی تربیت توجه میکند و همین طور برای تعلیم و تربیت جنبۀ سلب و ایجابی قائل است و تعلیم و تربیت را تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلۀ معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی می داند . و اهداف تربیت را به غائی ، میانی و جزئی تقسیم می کند و همینطور برنامۀ آموزشی اش را بر اساس شرع قرار داده و در روش تربیت روش های زیادی را بر شمرده از قبیل آموزش ، تحریک انگیزه ، تکرار و تمرین و... و برای معلم جایگاه خاصی قائل است و در اصل می توان گفت معلم محور است و به آموزش دختران توجه کرده است .در سؤال دوم اندیشۀ تربیتی ابن سینا بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که ابن سینا به تعلیم و تربیت در کتابی جداگانه ( تدابیر المنازل ) پرداخته و تربیت را بر اساس شکل گیری عادت ها می داند و تعریفی که از تربیت ارائه میدهد این گونه است :برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده ، رشد کودک و تدبیر شؤن اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ .همین طور اهداف تربیت را به غائی و میانه ای و واسطه ای تقسیم می کند و به سه برنامه توجه خاص دارد ؛ آموزش قرآن و تلفیق مبانی دینی ، آموزش اصول و قوائد زبان از 4 منظر ( روانشناسی ، زبان شناسی ، بیولوژی و تعلیم و تربیت) ، آموزش هنر و پیشه . و به 4 روش در تربیت اشاره دارد (ایجاد عادات مطلوب ، تشویق و تنبیه ، پند و نصیحت ، داشتن دوست و همنشین خوب ) و به نقش الگوئی معلم توجه دارد و به تربیت معلمان حساسیت خاصی نشان داده است و برای دانش آموز مراحل سنی در نظر گرفته است .و در سؤال سوم اندیشۀ تربیتی مطهری بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که مطهری تربیت صحیح را زمانی متحقق می داند که به رشد و پرورش استعدادهای انسانی توجه شود و تعادل و هماهنگی میان استعدادهای انسانی برقرار شود و استعدادها در حد عالی از فعلیت به ثمر برسند و تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها ( عقلی ، اخلاقی ، دینی ، هنری و خلاقیت ) و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا متربی به حد کمال برسد . اهدافی که برای تربیت در نظر گرفته با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی مطابق است از قبیل : فرد و اجتماع هدف تعلیم و تربیت اسلامی ، شناخت خدا و نزدیک شدن به او ، برقراری عدل و قسط در جامعۀ اسلامی و در برنامه تربیت به عمل و عاقبت بینی توجه کرده و برنامه را بر اساس علائق و حکمت های ذوقی قرار داده و روشهای چندی را برشمرده از قبیل تبشیر و انذار ، تذکر ، روش تعقلی ، ایجاد انس و... و در بحث معلم از انبیاء الهی به عنوان کاملترین معلمان بشریت نام می برد و به بلوغ روحی و جسمی دانش آموز توجه خاص کرده است .و در سؤال چهارم تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاه دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که :هر سه دانشمند نگاهی مشابه به تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان آن به طور جزئی داشته اند و از منظر دین به تربیت نگاه کرده اند . هر سه جنبۀ اخروی تربیت را در نظر گرفته اند (قرب الهی ،سعادت و کمال ).ابن سینا و مطهری مستقیما ًبه بحث تربیت پرداخته اند ولی غزالی به صورت غیرمستقیم و در لابلایآثارش از تربیت صحبت کرده است .غزالی و مطهری در تعریف تربیت به بحث اعتدال و تعادل توجه کرده اند ولی ابن سینا آن را مطرح نکرده است .مطهری در مقایسه با ابن سینا و غزالی می توان گفت یک بحث جدید در تربیت را مطرح می کند که فطرت نام دارد . و در تعریف تربیت ابن سینا به خانواده توجه کرده است . وتعریف مطهری از تربیت این گونه است پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها و ایجاد تعادل در هماهنگی میان آنها استتا متربی به حد کمال برسد .اهداف تربیتی مربیان یک جامعه با فرهنگ و مذهب مشترک معمولا ًمشابه می باشد .و اهداف تربیتی با کمال نهایی انسان سازگار است و هر سه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند .ـ در بحث برنامه هم می توان گفت ؛گر چه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هر سه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مد نظر داشتند و فقط غزالی می گوید فقط فیزیک و فلسفه و ریاضی را تحریم کرده است در صورتی که در قرآن موردی نیست که علوم تجربی را تحریم کرده باشد و آنچه را که غزالی در مورد تحریم فیزیک ،فلسفه و ریاضی می گوید نظر شخصی اوست و نه اسلام (حسینی علی اکبر ،ص 68 ،1379 ) .در مورد روش ها می توان گفت :برخی از دانشمندان مورد مطالعه به برخی روش ها اهمیت بیشتری داده اند و به برخی دیگر کمتر ، مثلا ًمطهری و غزالیبیشتر به تعقل اهمیت داده است درروش تربیتی ایجاد عادات مطلوب را هر سۀ دانشمندان مسلمان به آن پرداخته اند وهمین طور به روش تشویق و تنبیه هر سه توجه نشان داده اند که از تشابهات نظریه های آنان محسوب می شود ،هر سۀ دانشمندان ـحتی المقدور ـ از تنبیه بدنی کودک بر حذر می داشتند و در مرحلۀ آخر آن را روا می داشتند و مطهری از لزوم آگاهی از علت تشویق و تنبیه نیز صحبت می کند که اگر مشخص نباشد اثر سوء تربیتی دارد .غزالی نسبت به ابن سینا و مطهری به روشهای زیادی اشاره کرده است مثل آموزش ،بر انگیختن انگیزه ،نمونۀ برتر،عبرت آموزی، تشبیه معقول به محسوس ،استفاده از مثال و داستان و حکایت و شعر ،خلوت گزینی ،تضعیف ،تقویت، تخویف ،اقناع ،القا ، تلقین ،ایجاد عادت ،تزکیه ،مجاهدت و ریاضت و...درروش پند و اندرز غزالی و ابن سینا تشابه نظر دارند و مطهری زیاد به این بحث نپرداخته ودر جایی دیگر از مراقبه و محاسبه مطهری به عنوان برنامه ای برای تربیت نام برده در حالی که غزالی از آن به عنوان یک روش تربیت استفاده می کند .و در سؤال پنجم به توصیه ها و آموزه هائی که میتوان از آراء دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بدست آورد اشاره شده است و می توان گفت از هر عبارت و از هر جملۀ این دانشمندان می توان آموزه هائی را بدست آورد ولی فقط به موارد چندی اشاره شده است .از نظر هر سه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد .در بحث معلم ،غزالی و ابن سینا دقیقا ًدر یک عبارت تأثیر گفتار و رفتار معلم بر دانش آموزان تشابه نظر دارند ولی مطهری همین را در عبارت دیگری عامل بودن معلم قبل از ناصح بودن آن عنوان می کند .غزالی و ابن سینا از والدین به عنوان مربیان و معلمان کودک یاد می کنند ولی مطهری مطرح نکرده است . می توان گفت غزالی معلم محور می باشد و به عدم دریافت مزد تأکید کرده است که ابن سینا و مطهری مطرح نکرده اند . در دیدگاه دانشمندان مورد مطالعه به موارد زیادی اشاره شده ولی از هر کدام به چند مورد اشاره می شود ؛از موارد مهم در دیدگاه غزالی آموزش در جهت کسب رضای خدا و عدم دریافت مزد و اجرت و هیبت معلم میباشد .در دیدگاه ابن سینا شناخت تفاوت های فردی و تخصص در تعلیم و تربیت است و در دیدگاه مطهری روح علمی دادن به متعلم و رفق و لینت و پرهیز از خشونت می باشد .در بحث دانش آموز غزالی و ابن سینا به بحث سختی ها در دوران کودکی اهمیت زیادی قائل شده اند ولیابن سینا به آن نپرداخته است .و مواردی که غزالی به آن اشاره می کند عبارتند از حس تقلید و اهمیت کودکی، دور نگه داشتن کودک از دوستان و همسالان و همنشینان بد ،توجه به همکاری و دوستی بین دانش آموزان و احترام و اطاعت از معلم ،توجه به کودکان ناشایست و هدایت آنان ،تأکید به آموزش دختران ،تأکید به عمل به آموخته ها توسط دانش آموزان و همین طور مواردی که ابن سینا به آن اشاره می کند وجود مراحل سنی ، رعایت تفاوت های فردی و آموزش گروهی است و مواردی که مطهری به آن اشاره کرده است آزادی متعلم هنگام یادگیری ،توجه به بلوغ روحی و جسمی متعلم در فرایند یادگیری و لزوم توأم بودن عقل و علم است . و در آخر می توان گفت هر سه این اندیشمندان راجه به هدف ،برنامه ،روش ،معلم و دانش آموز نظرات مشابهی داشتند و فقط در برنامه بود که غزالی مخالفت خود را با علوم طبیعی بیان کرده است ، در حالی که دو اندیشمند با آن مخالفتی نداشتند.
انتظار بشر از دین و انتظار دین از بشر از نظر غزالی
نویسنده:
رباب شفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوع‌های مهم در عرصه‌ی فلسفه‌ی دین و کلام جدید، مسأله‌ی «انتظار بشر از دین» و «انتظار دین از بشر» است که در گذشته با عنوان نیاز به دین، هدف بعثت انبیاء، و قلمرو دین مطرح بوده است. در مورد نیاز انسان به دین و انتظار دین از انسان، دیدگاه‌ها و رویکردهای گوناگونی وجود دارد و در آن با توجه به اهمیتی که برای هر یک از دو موضوع (دین و انسان)، قائل‌اند، مسأله تبیین می‌شود. در این پژوهش، کلیاتی در مورد مسأله‌ی «انتظار بشر از دین» و قلمرو و گستره‌ی دین بیان شده و به طور خاص، نظر غزالی که دین شناس و دانشمندی متضلع است، درباره‌ی علوم دینی و رابطه‌ی علوم مختلف با دین، وجود انسان و نسبت آن با دین، جامعیت و کمال دین، رابطه‌ی دین با اقتصاد، اخلاق و سیاست بیان گردیده است. غزالی از کسانی است که رویکرد حداکثری به دین دارد و دین را ناظر به جنبه‌های مختلف زندگی می‌داند. او دغدغه‌ی دین‌داری داشته و درد بی‌دینی را حس کرده است. دو کتاب «احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت» را با توجه به نیازهای انسان، برای رسیدن او به سعادت نهایی، با استناد به آیات و روایات تدوین کرده است. او علم و عمل و اخلاق را با توجه به چهار ربع؛ عبادات، عادات (معاملات)، مهلکات و منجیات در دو کتاب «احیاء و کیمیا» به خوبی تبیین نموده است. نگارنده با مطالعه در آثار او به این نتیجه رسیده است که وی، با تبیین جامعیت و کمال دین و انسانی دانستن دین، پیوند دین و سیاست، دین و اخلاق، دین و اقتصاد را به خوبی بیان کرده و از همه‌ی این‌ها رویکرد حداکثری او نسبت به دین استنباط شده است.
  • تعداد رکورد ها : 7