جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
بررسی مبانی و لوازم  نظریه ی اصالت وجود با توجه به شرح منظومه ملاهادی سبزواری(از منظر معرفت شناسی) و اثر آن بر دیگر موضوعات فلسفی
نویسنده:
آیدا صادق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه اصالت وجود، شامل اصلی ترین مبانی بدیهی تصوری در فلسفه و محور اساسی حکمت متعالیه است و موثر بر روی دیگر موضوعات فلسفی است. تغییر نگاه به این مبانی موجب تغییر تگاه بر دیگر موضوعات می شود. با مقایسه و دقت میان پیش فرض های مطرح شده در نظریه اصالت وجود با توجه به شرح منظومه ملاهادی سبزوای، متوجه می شویم که تبیین یکسانی از چرایی ثنویت میان وجود و ماهیت صورت نگرفته است. از مقایسه تبیین نظر شارحین ملاهادی بر روی بحث «وجود» متوجه می شویم؛ در مبانی این نظریه؛ هم معرفت شناسی و هم هستی شناسی دخالت دارد و این نظریه محل تجلی و تعالی سیر رشد مباحث هستی شناسی و معرفت شناختی پیش از خود می باشد که رمز آن در تاریخ متافیزیک فلسفی پیشینیان نهفته است. در مورد این که اصالت یا با وجود (موجود) است و یا با ماهیت تکامل و تعالی ثنویتی است که از دوره ارسطو به متافیزیک فلسفه تزریق شده است و با دقت معرفت شناختی در مبانی این ثنویت رفع می گردد. هدف این تحقیق آن است که نشان دهد محل منازعه نباید بر روی یک مفهوم انتزاعی عقلی - یعنی مفهوم وجود-برقرار شود، بلکه باید به چگونگی ارتباط مراتب انسان با واقعیت پرداخت. با تحلیل معرفت شناسی از مبادی وجود، ماهیت، اصالت و اعتباریت و چگونگی حصول آن ها در انسان مشخص می شود که دو مفهوم وجود و ماهیت هم عرض با یکدیگر نمی باشند، و به سیر مراتب ادراکی انسان از واقع باز می گردند و ربطی به دو گانگی این مفاهیم در خارج و الزام به اصالت یکی و اعتباریت دیگری ندارد و با این نگاه هر سه فرض اصالت وجود، اصالت ماهیت و اصالت توأمان وجود و ماهیت، قابل ادغام شدن و بازخوانی به شکل جدید اصالت واقعیت هستند.
مبناگرایی در ابن سینا و دکارت
نویسنده:
زینت مبصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تکوین و توجیه دانش بشر دغدغه دیرینه اندیشمندان بوده است. در طول تاریخ تفکر بشر دیدگاه هایی در این زمینه شکل گرفته است. مبناگرایی دیدگاهی در این زمینه است که سابقه آن به دوران یونان باستان بازمی گردد. بر اساس این دیدگاه، معلومات بشر به دو دسته معلومات پایه و غیرپایه تقسیم می گردد. معلومات غیرپایه به طور مستقیم یا غیرمستقیم، از طریق معلومات پایه توجیه گشته و یا تکون می یابند؛ درحالی که معلومات پایه بدیهی اند. تاریخ معرفت شناسی شاهد قرائت هایی گوناگون از این دیدگاه است. نخستین قرائت های آن به ارسطو و پیروان او منتسب است. ابن سینا از مبناگرایانی به شمار می رود که در آرای خود بسیار متأثر از ارسطو است. در قرن هفدهم میلادی قرائت جدیدی از مبناگرایی در دکارت شکل می گیرد که با فطری گرایی و عقل گرایی به معنای خاص دکارتی آن قرین است.این پژوهش در جستجوی این مسأله است که آیا ابن سینا و دکارت را می توان به یک معنا مبناگرا دانست؟ با بررسی و تحلیل آرای این دو فیلسوف در زمینه عناصر مبناگرایی و مقایسه آن ها روشن شد که ابن سینا و دکارت درباره مبادی معرفت، اصل بنیادین آن، راه کار گسترش معرفت از مبادی و نیز تبیین علم انسان به مبادی، از آرایی با اختلافی اساسی برخوردارند.ریاضی گرایی در تبیین عالم از منظر دکارت، تأکید بر روش تحلیل برای شهود حقایق بسیط، بهره بردن از وجود منِ اندیشنده به عنوان اصل بنیادین معرفت و تلاش برای استنتاج کل معرفت از آن، تکیه بر روش شک برای دست یابی به اصل بنیادین معرفت، نیاز به اثبات وجود خداوند برای ضمانت ادراکات واضح و متمایز در انسان و اعتقاد به حقایق بسیطی همچون حقایق ریاضی برای عالم که خداوند مفاهیم آن ها را از بدو خلقت در عقل انسان نهاده است، آرایی است که ماهیت مبناگرایی دکارت را از ابن سینا کاملاَ متمایز نموده است.
مقایسه نظریه‌ی علامه طباطبایی و آلستن در پایه بودن یا بدیهی بودن وجود خدا
نویسنده:
مجتبی خان احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در دوره جدید دو برهان بر اثبات وجود خدا در بین محققان مورد توجه قرار گرفته است یکی برهان صدیقین علامه طباطبایی و دیگری برهان آلستون که مبتنی بر تجربه دینی است. مقایسه این دو می‌تواند در فهم این دو برهان مدد رساند.برهان علامه تقریری نو از برهان صدیقین است، و تنها با توجه به اصل واقعیت وعدم امکان نفی آن سعی در اثبات بداهت وجود خداوند دارد. که در فضای فلسفه‌ی اسلامی نقطه نظرات متنوعی را از سوی شاگردان، صاحب نظران و محققان، در پی خود داشته است، عده‌ای آن را در نهایت دقت و وافی به مقصود دیرینه‌ی عارف و حکیم دانسته‌اند، و عده‌ای در مقابل، آن را دارای مقدمات بیرونی و تناقضات درونی دانسته‌اند که پس از بررسی همه‌ی نظرات، و مبانی خود علامه نتیجه می‌شود که هر چند این برهان مشتمل بر نوآوری است، بر یک سری از مقدمات مبتنی بوده و در مقابل بعض اشکالات هم پاسخی در بر ندارد.آلستون نیز برهان خود را بر اساس شباهتهای تنگاتنگ تجربه‌ی عرفانی با تجربه‌ی حسی بنا می‌نماید و تجربه‌ی عرفانی را در توجیه بعض از باورها، مشابه تجربه‌ی حسی دانسته و با تفسیر خاص خود از تجربه‌ی عرفانی و نیز بعض از مولفه‌هایی که مطرح می‌نماید، باور به وجود خدا را بدون تکیه بر برهان و تنها بر اساس تجربه‌ی عرفانی موجه می‌داند. که با بررسی روشن شد که این برهان نیز در مواجهه با اشکالات متعدد در برابر بعض از چالشها جوابگو نیست. در تطبیق دو برهان و پیش زمینه‌های فلسفی دو فیلسوف نقاط مشترک و متفاوتی به چشم می‌خورد، و اینکه هر کدام از این دو دیدگاه در صورت تمامیت نقطه‌ی قوتی نسبت به دیگری دارد، برهان علامه بدلیل استفاده از عقل متعارف محدودیتی در حیطه‌ی مخاطب ندارد و برهان آلستون نیز بدلیل خصوصیات متنوع تجربه‌های دینی مقدار دلالتش علاوه بر توجیه باور به خدا توجیه بعض از صفات نیز می‌باشد. واژگان کلیدی: بداهت، پایه‌ای بودن، واقعیت، تجربه‌ی دینی، باور به وجود خدا، علامه طباطبایی، آلستون.
بررسی معرفت‌‌شناختی قضایای اخلاقی در اندیشه اسلامی
نویسنده:
مجید ابوالقاسم‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت‌شناسی اخلاق به عنوان یکی از مسائل فرا اخلاق و نوعی از معرفت‌شناسی مقید یا مضاف با نگاهی عقلی و از بیرون، مفاهیم و قضایای اخلاقی را مورد بررسی معرفت‌شناختی قرار می‌دهد. مسائل معرفت‌شناختی متعددی از قضایای اخلاقی می‌توان ارائه کرد که مهم‌ترین آنها توجیه یا معیار اثباتی صدق آنهاست. این رساله که نظریه بداهت قضایای اخلاقی را دنبال نموده است، با روشی کاملاً عقلی و معرفت‌شناختی ابتدا عقلی بودن و سپس یقینی بودن قضایای اخلاقی را اثبات کرده و در نهایت برخی از قضایای اخلاقی را از بدیهیات شمرده است. با فحص نسبتاً کاملی که در آثار و آراء حکمای اسلامی به ویژه قائلان به بداهت انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که دو قضیه «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» از سنخ اوّلیات است که بر اساس نظریه «مبناگرایی»، همه معرفت‌های نظری اخلاق به این دو قضیه پایه مبتنی می‌گردند. همچنین انسان برخی مصادیق این دو قضیه را به طور حضوری در خود می‌یابد. از این رو، برخی قضایای اخلاقی از قبیل وجدانیات نیز به شمار می‌روند. این قضایا در هر دو صورت خودْ موجّه و دارای صدق ذاتی است و نیاز به اثبات ندارد. با تقریر خاصی که از نظریه بداهت ارائه شده، می‌توان به خوبی از این نظریه دفاع کرد و به دیدگاه‌های مخالفان آن؛ یعنی قائلان به شرعی بودن، مشهوری بودن و نظری بودن قضایای اخلاقی پاسخ داد. همچنین برخی قضایای اخلاقی تحت هر شرایطی ثابت و مطلق هستند. لکنبرخی دیگر متناسب با تغییر شرایط، تغییر می‌کنند اما چون این شرایطْ واقعی‌ هستند از این رو موجب نسبیت‌گرایی نمی‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 4