جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 20
توصیف ویژگی‌های مشترک تجارب عرفانی از دیدگاه ذات گرایان، بررسی موردی: مولوی
نویسنده:
محسن خالقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه سعی شده است تا شش هزار بیت آغازین دیوان شمس در ذیل موضوعاتی که ماهیت تجربه های عرفانی را تشکیل می دهند، تفکیک و دسته بندی شوند تا از این طریق هم به شناخت آراء مولوی در دیوان شمس دست یافت که این امر کمتر مورد توجه محققان بوده است و هم شواهدی فراهم ساخت تا نظریه محققان ذات گرا در مبحث تجربه های عرفانی به محک آزمون نزدیک شود . این پایان نامه در یک مقدمه و دو بخش اصلی تنظیم شده است . در مقدمه ابتدا نظریه ذات گرایان درباره ماهیت تجربه های عرفانی مطرح شده است و سپس این سوال که (( توصیف تجربه های عرفانی مولوی دیدگاهیبا ذات گرایانه چیست ؟ و در ادامه این فرضیه اختیار شده است که (( ویژگی های تجربه عرفانی مولوی با دیدگاهی ذات گرایانه قابل توصیف است )) و به دنبال آن فرضیه رقیب چند سوال و جواب فرض ، جنبه نوآوری این تحقیق و روش تحقیق مورد بحث قرار گرفته است . در بخش اول چهار فصل تعیین شده است . در فصل اول به تعریف و مشخصات تجربه پرداخته شده است و در سه فصل بعدی به ترتیب و جداگانه به ویژگی های مشترک عرفانی از نگاه جیمز ، استیس و اتو پرداخته شده است . در بخش دوم با جمع بندی نظرات محققان ذات گرا، هشت ویژگی برای تجربه های عرفانی در قالب هشت فصل در نظر گرفته شده است که در ذیل هر فصل ابیاتی از مولوی ارایه شده است که یا وجود آن ویژگی را در تجربه های عرفانی خود مولوی تایید کرده اند یا نسبت به آن ویژگی ساکت بوده یا این که آن ابیات ، خلاف ویژگی مورد بحث را نشان داده اند . در هر یک از این مراحل جمع بندی نظرات کلی مولوی در آن باره در حد امکان انجام شده است .
جلوه‌های کلامی در آثار مولوی
نویسنده:
جلیل مشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله آراء کلامی مولوی در آثار منظوم و منثور، بررسی شده‌است .بدین ترتیب که در مقدمه درباره علم کلام و جنبه‌های مثبت و منفی،و دیدگاه مولوی نسبت به آن، چگونگی استفاده از زبان فارسی برای بیان‌مقاصد کلامی و دینی، و روش مولوی در به کارگیری اصطلاحات و مباحث کلامی‌با ایراد شواهد از آثار او مطالبی آمده است . در متن نیز پنج اصل :توحید، نبوت ، عدل، امامت و معاد به عنوان اساس مباحث و موضوعاتی‌مانند : توحید عارفان، اسما و صفات الهی، صفات ثبوتی و سلبی،سببیت ، رویت حق، حسن و قبح افعال، بداء، هدایت و ضلالت ، لطف‌مقرب و محصل، عصمت انبیاء، معراج، معجزات و کرامات ، مناقب اهل‌بیت (ع) و رهبری، معاد روحانی و جسمانی، شفاعت ، توبه، احباط وتکفیر، عفو الهی و بسیاری مسائل بزرگ و کوچک دیگر، در درون پنج اصل، آمده است .شیوه کار هم بدین گونه بوده است که در هر مبحث ، کلیاتی‌از آراء متکلمان اسلامی آورده شده و سپس وجوه تشابه، توارد یاتخالف‌نظرهای مولوی با آنها یا نظر فردی او تبیین گردیده و جزئیات نیز به‌همان روش در خلال مباحث گنجیده است .از آن جا که اندیشه‌های کلامی‌این‌عارف شاعر، بر خلاف سنت فلسفی و متفاوت با روش یونانی، با ذوق وادب و عرفان درهم‌آمیخته، مسائل عرفانی نیز با مباحث کلامی مربوط آمده‌است .در بیان شواهد هم بیشتر از مثنوی و سپس از فیه‌مافیه، مجالس سبعه‌و دیوان غزلیات بهره گرفته شده است .
حیات و مرگ از دیدگاه مولانا
نویسنده:
زهره حسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته است، بررسی مسئله حیات و مرگ در مثنوی مولانا است. از نظر مولانا آنچه که باعث حیات حقیقی است صرف نفس کشیدن و تحرک داشتن نیست، حیات واقعی بهره بردن از زندگی دنیوی در راه رسیدن به کمال و نائل شدن به هدف والای انسانیت، وصول به حق است، که با تهذیب نفس امکان می‌یا‌بد. اما کسانی‌که خود را محدود به لذتهای زودگذر می‌کنند و هوا و هوس را خدای خود ساخته‌اند به حقیقت مرده‌اند و بهره‌ای از حیات ندارند. مولانا، ترس از مرگ را نمی پذیرد زیرا مرگ هرکس همرنگ خود اوست و پلی است که باعث انتقال از این جهان به جان دیگر می شود.
تجربه عرفانی از منظر ویلیام جیمز و مولانا
نویسنده:
احمد ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله، دو گرایشی که در دو فرهنگ، دو دین و دو سنت فکری، به نوعی با گرایشی باطنی، در مقابل کاربرد منحصرانه عقل در دین، به مخالفت برخاستند و مسأله هر دو نیز رابطه دین، عقل و عرفان با یکدیگر بوده است، از رهگذر اندیشه دو تن از بزرگترین اندیشمندان آن سنت ها مورد شناسایی و مقایسه قرار می گیرد ، که می تواند به اضافه شناخت دقیق تر این دو نظریه و این دو گرایش، جنبه هایی از تفاوت و تشابه دو فرهنگ و دو دین را نیز نشان دهد. بدین منظور نظریه تجربه عرفانی ویلیام جیمز در بستر سنت تجربه دینی غرب، و مکاشفه عرفانی مولانا در بستر سنت عرفان و تصوف اسلامی انتخاب شده است. و این دو نظریه با توجه به مقولات عوامل پیدایش، سیر تاریخی، منابع و مبانی فکری ، ابزار و روش کسب معرفت حقیقی، متعلق آن، هدف، ویژگیها، درجات و مراتب، عوامل وقوع، موانع وقوع و ثمرات آن و نیز رابطه عرفان با دین، عقل، فلسفه و کلام مورد شناسایی و مقایسه قرار گرفته است.
ملاک فعل اخلاقی از دیدگاه مولوی
نویسنده:
فاطمه‌السادت هاشمی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه در این پایان نامه مهم است، سخن مولانا و محتوای کار او در برخورد با مسائل اخلاقی است و ذکر این نکته که وی چگونه به بیان مسائل اخلاقیپرداخته است. در این پایان نامه ضمن آوردن مبانی اخلاق، یک روش عملی سیر و سلوک مورد نظر قرار گرفته تا راهی باشد، برای کمال. این روش شناخت حق است و سپس تهذیب نفس وبا عشق قدم در راه کسب فضایل نهادن است. دراین پایان نامه نخست بحث حسن و قبح عقلی و شرعی مطرح می شود،بدین ترتیب که از دیدگاه مولوی صاحبان عقول جزئی به تنهایی قادر به تشخیص حسن و قبح امور نیستند و اگر بخواهند در سیر و سلوک طریقت نزدیکترین راه را بپیمایند، چاره ای جز این ندارند که پیش استاد سر بسپارند. از دیدگاه مولانا داشتن راهنمای آگاه در زندگی به خصوص در سیر و سلوک عرفانی و تهذیب نفس از ضروریات است. سپس مولوی تنها وجود موثر را در عالم خدا می داند و علت حقیقی را می پذیرد. مولوی با توجه به اینکه حسن و قبح شرعی را می پذیرد ،اعتباری بودن گزاره های اخلاقی را هم می پذیرد. همچنین دربحث جبرواختیار مولوی قائل به تقسیم بندی جبر و اختیار به : 1- جبر مادون اختیار 2- جبر ماورای اختیار و3-اختیار می باشد.اشاعره قائل به جبر مادون اختیار می باشند اما مولوی قائل به جبر ماورای اختیار می باشد؛ یعنی جبری که به عقیده مولوی در مقوله عشق به خدا بدست می آید منکر اختیار انسان نیست. در نهایت هم اخلاق او اخلاق فضیلت می باشد لازمه این اخلاق تهذیب نفس و مرکب آن عشق است تا بتوان در راه کسب فضایل گام برداشت.
بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن‌عربی و مولوی
نویسنده:
زهره داردان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش یک مکتب عرفانی، نظیر مکتب عرفانی محی الدین بن عربی و جلال الدین محمد بلخی، شاید مهم‌ترین مسئله – و یا یکی از مهم‌ترین مسائل- مبحث استدلال باشد؛ چرا که برخی از صاحب نظران بر این باور هستند که آن دو عارف در آثار خود با عقل و استدلال به مبارزه برخاسته‌اند و این در حالی است که قرآن کریم و همچنین سنت نبوی(ص) جایگاه رفیعی را برای استدلال قائل‌اند و در موارد فراوانی، انسان را به تفکر، تعقل و تدبر فرا خوانده‌اند. در این تحقیق در جهت رفع این تناقض ظاهری، به بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن عربی و مولوی، پرداخته می‌شود و به سه مسئله اساسی در ارتباط با استدلال اشاره خواهد شد: اول اینکه عقل در نگاه هر دو عارف دارای حیثیت و رویکردهای گوناگونی است. ابن عربی از عقلی سخن به میان می‌آورد که برای پذیرفتن حقایق هیچ گونه محدودیتی ندارد و آن را عقل قابل نام می‌نهد. وی همچنین از عقلی با عنوان عقل فاعل بحث می‌کند و معتقد است این نوع عقل در تولید و تفکر با نوعی محدودیت روبروست. مولوی نیز عقل را به دو دسته عقل ممدوح و عقل مذموم تقسیم می‌کند. عقل ممدوح دارای دو معنا است: یکی عقل کامل انبیاء و اولیاء و خواصّ درگاه حق می‌باشد که آگاه به حقایق و اسرار است و دیگری عقل مجرد علوی و نخستین جلوه‌ی ذات حق تعالی است. عقل مذموم از نظر مولوی عقلی است که پا را فراتر تر حدّ خود بگذارد و داعیه‌ی پرواز در ماورای طبیعت را داشته باشد. در این صورت، قطعاً کارش به حیرت و گمراهی می‌کشد. بعد از آن اهمیت و ترجیح معرفت حاصل از کشف و شهود نسبت به معارف حاصل از استدلال در نگاه آن دو عارف عنوان خواهد شد و در نهایت به این مسئله اشاره می‌شود که بخش عمده‌ای از مباحث ابن عربی در ارتباط با الهیات بالمعنی الاخص می‌باشدو ابن عربی این گونه مباحث را بدیهی می‌داند و به همین دلیل در آثار او شاهد استدلال به صورت حرفه‌ای نیستیم. اما مولوی در مسائل ماوراءطبیعی استدلال‌های عقلانی را ناکارآمد عنوان می‌کند و در بسیاری از مباحث دیگر از اقسام گوناگون استدلال مانند برهان، خطابه، استقراء و جدل بهره می‌برد. اهمّ نتایج این تحقیق به قرار زیر می‌باشد:اولاً عقل از منظر آن دو عارف دارای اهمیت تقریباً یکسانی است؛ با این تفاوت که مولوی بر خلاف ابن عربی تعریف روشن و مشخصی از عقل ارائه داده و همچنین در خلق تعابیر و اصطلاحات و ذکر اقسام و مراتب عقل نیز، گسترده تر از ابن عربی عمل کرده؛ ثانیاً هر دو عارف معرفت شهودی را بر معرفت حاصل از عقل و استدلال ترجیح داده‌اند؛ هر چند ابن عربی در این بحث نظام مندتر و منسجم‌تر از مولوی عمل کرده است. و در نهایت آنکه نکوهش استدلال در نگاه هر دو عارف، به منزله‌ی مخالفت با منطق نمی‌باشد؛ زیرا اصل منطق جزو بدیهیات ذاتی و از غرایز بشر است و قواعد برهانی آن از مقتضیات غریزی انسان استخراج شده است؛ بدین جهت می‌توان گفت نقد و نکوهش استدلال در نگاه آنان، به منزله‌ی نقد استدلالیون و فلاسفه‌ای است که با تکیه بر مقدمات حسی می‌کوشند حقایق مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت را کشف و اثبات کنند.
در عرفان اسلامی و اگزیستانسیالیسم با تاکید بر مولوی و کیرکگارد
نویسنده:
محمدتقی سبحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در بخش نخست ، این پایان نامه به پیشینه مفهوم ایمان در سنت اسلامی و مسیحی اشاره دارد تا از آنجا بستر اندیشه مولوی و کیرکگارد را بازشناساند. البته در این بخش که جنبه مقدماتی دارد به آرای متکلمان و فیلسوفان مسلمان و مسیحی نظر نداشته ایم ، چرا که در بحث حاضر چندان تاثیری ندارند. در بخش دوم ، با تفصیل بیشتر ، به آرای عارفان مسلمان در این خصوص پرداخته می شود و آنگاه رای مولوی را عمدتا از مثنوی معنوی بازکاویده ایم. از آنجا که در سنت عرفانی ما از مساله ایمان گروی به طور مستقیم و صریح بحث نشده است ، در این بخش به تحلیل محتوای متون عرفانی از دریچه مفاهیم کلیدی بحث پرداخته شده است و واژه هایی چون ایمان ، عقل ، علم ، معرفت ، یقین ، عزم و ... و از منظر عرفان اسلامی بررسی شده است . در بخش سوم به آرای کیرکگارد در این باره اختصاص دارد. و بالاخره در بخش چهارم به مقایسه میان آرای مولوی و کیرکگارد در مساله ایمان ، عقل و معرفت پرداخته شده است .
تحلیل تطبیقی مفهوم گناه از دیدگاه آگوستین قدیس و مولانا
نویسنده:
معصومه شریعت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم گناه مسئله ای دینی است. در فرهنگی که دین در عرصه های مختلف، حضوری آشکار و زنده دارد،‌ گناه که آموزه ای دینی است، اهمیت بحث می یابد. علاوه بر این که در فلسفه ی دینی که به تحلیل عقلانی گزاره های دینی پرداخته می شود، مسئله ی معرفت تحت تأثیر گناه دستخوش دگرگونی می گردد.اهمیت موضوع هم از این جهت است که چگونه می توان با وجود رویکرد پیشینی و پسینی در مواجهه با گناه، مفهوم و مولفه ی گناه را در اسلام و مسیحیت در کنار هم نشاند.نمی توان گفت در مقولات بالا، کدام یک تقدم و تأخر دارد، چراکه از لحاظ زمانی، مسیحیت مقدم بر اسلام بوده است و همان طور که اشاره شد، با توجه به این که گناه مقوله ای دینی است و اسلام هم یک دین و آیین، الزاماً واجد مفهوم گناه می باشد. در مسیحیت، سردمدار بحث از گناه را می توان آگوستین قدیس به شمار آورد. در اسلام هم مباحث از زبان مولانا مطرح شده است. دل نگرانی از مشکل گناه لاینحل است، مخصوصاً این که سر و کار انسان با خدا باشد و پای امر و نهی خداوند و گناه و صواب به میان آید. از طرفی شناخت و معرفت، پدیده ای روحی و به شدت متأثر از آموزه ی گناه است. در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است که: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل؛‌ تهذیب نفس،‌ انتفاع از عقل را به دنبال دارد.»فرضیه ی نگارنده در این رساله این است که هر دوی آگوستین و مولانا به گناه به یک صورت می نگرند، با وجود این که آگوستین، گناه را امری پیشینی و به تبع آن جبری می داند، اما مولانا کاملاً قائل به اختیار است. هر دو تن، گناه را رویگردانی از عشق می دانند، هرچند آگوستین به صورت مفهومی و مولانا به صورت مصداقی در این باره سخن گفته اند.
مقایسه و بررسی تطبیقی فلسفه تربیتی مولانا و حضرت امام خمینی (ره)
نویسنده:
بیتا جمشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
آموزش و پرورش , آموزش و پرورش , هستی شناسی(فلسفه) , 01. خداشناسی (کلام) , شناخت شناسی , فلسفه آموزش و پرورش , خداشناسی(الهیات بالمعنی الاخص) , خداشناسی , اصطلاحنامه تصوف , اصطلاحنامه عرفان , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , مولوی،جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمدبن محمد , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضربا هدف بررسی مقایسه ای فلسفه تربیتی و تربیت عرفانی مولانا و حضرت امام خمینی (ره) انجام گرفته است درابتدا به بیان مقوله عرفان و تصوف و فلسفه پرداخته وهم چنین مثنوی وآثار امام خمینی (ره ) راکه شامل نکات اخلاقی مبتنی برمبانی عرفانی و تربیتی که درشرح چهل حدیث وتفسیرسوره حمد وسخنرانی های اخلاقی که در صحیفه نوروآثاردیگرایشان، با هدف تدوین یک فلسفه ی تربیتی درسه شاخه ی اصلی فلسفه معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی که مقولات دینی با صبغه ای عرفانیست مورد بررسی قرارگرفته است در ادامه به بیان مسائل تعلیم و تربیت از دو منظرمولانا و امام پرداخته شده استصحبت از عرفان و تصوف به سادگی و صراحت سایر موضوعات نیست چرا که هریک از اعتقادات دینی و مذهبی مستند به شواهد تاریخی و یا بیان شفاف و صریح ازسوی بانیان یا معتقدین بدانهاست. عرفان اعتقاد به عشق مطلق است. این اعتقاد خود را مقید به باورمشخصی ازادیان نمی نماید در عین حال بخاطر بهره مندی ازروح لطیف عشق همواره جایگاه ارزنده ای درتمام ادیان ومذاهب داشته و به نوعی با آنها سازگار شده بی آنکه از اصل خود عدول کرده باشد و رمزماندگاری عرفان نیزهمین است.هدف عرفان تربیت انسان کامل است، انسانی که اقوال و افعال و اخلاق نیک را به کمال داراست. در یک کلام عرفان وظیفه تربیت انسان های کامل و خود ساخته را برعهده دارد.عرفان همچون آیینی در جست و جوی حقیقت و درپی تأمین خواسته ی همیشگی آدمی ، دست یابی به سعادتی والا و حقیقی است . نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که تفاوت معناداری بین نظرات مولانا و امام خمینی وجود ندارد امااساس و پایه ی عرفان مولانا روی ذوق و وجد گذاشته شده است و توجهی به برهان و استدلال عقلی ندارد . ولی حضرت امام با قبول این ذوق و شهود به رد استدلال نمی پردازند .
بررسی تطبیقی خودشناسی از منظر مولوی و امام خمینی
نویسنده:
علی هادیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیرامون موضوع با اهمیت خودشناسی سوالات متعددی مطرح می باشد. از جمله آنها آنکه انسان دارای چه ابعادی است؟ و در خودشناسی شناخت کدامیک از این ابعاد مورد نظر است؟، وجوه ضرورت خودشناسی چیست؟ این تحقیق به منظور یافتن پاسخ این سه پرسش از دیدگاه مولوی و امام خمینی صورت گرفته است. نتایج تحقیق به صورت ذیل خلاصه می گردد : الف) مولوی به طور کلی ابعاد سه گانه ای را برای انسان قایل است : 1- جسم که شامل بدن، روح نباتی، روح حیوانی می باشد. 2- روح انسانی که مشخصه آن تعقل است و 3- روح ولی که در نظر مولانا روح اولیاء و انبیاء است. امام خمینی نیز از این مراتب یاد می کند : 1- طبع، 2- تجرد برزخی، 3- نفس، 4- قلب، 5- روح، 6- سر، 7- خفی و 8- اخفی. از آنجا که میان مراتب وجودی انسان رابطه ظاهریت و مظهریت وجود دارد، هم مولوی و هم امام شناخت همه ابعاد را در خودشناسی موثر می دانند اما شناخت مراتب بالاتر از اهمیت بیشتری برخوردار است. ب) وجوه ضرورت خودشناسی از نظر مولوی : 1- خودشناسی مقدمه خداشناسی است. 2- خودشناسی مقدمه خودسازی است. 3- خودشناسی مقدمه علم به معاد و نبوت است. ج) روشهای خودشناسی از نظر مولوی : 1- دیدن خویش در آیینه یار الهی و 2- یافتن خود در بیخودی. روشهای خودشناسی از نظر امام : 1- عرضه خود به قرآن و انسان کامل و 2- سیر در خود وکشف بواطن خویش .
  • تعداد رکورد ها : 20