جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 16
بررسی تطبیقی اندیشه‌ی عرفانی عطار در منطق‌الطیر و مایستر اکهارت
نویسنده:
لیلا امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عطار نیشابوری و مایستر اکهارت هر دو عارف‌اند و یکی از مشخصه‌های عارفان ترک دنیا به شوق دیدار حق است؛ و عبادت آنان، تنها به خاطر این است که خداوند شایسته‌ی عبادت است؛ برخلاف زاهدان که ترک تعلق آنان برای رسیدن به نعمت‌های بهشتی است. عطار ریاضت را راهی موثر برای مبارزه با تمایلات نفسانی می‌داند؛ در‌حالی که اکهارت آن را تنها راه رسیدن به سعادت نمی‌داند. دعا در اندیشه عارفان وحدت‌وجودی همچون اکهارت جایگاهی ندارد؛ زیرا آنها فاصله‌ای بین خود و خدا نمی بینند؛ امّا عطار برخلاف اعتقاد به وحدت وجود دعا می‌کند؛ زیرا در مقام توبه است و عارف واصل نمی باشد. همچنین در منطق‌الطیر دعای عارفان برآورده نمی‌شود و نظر لطف بیشتر شامل حال گناه‌کاران می باشد. عطار چهار گروه را پیوسته مبتلا به رنج از جانب خدا می داند، در حالی که اکهارت تمام بشریت را به دلیل پسر خدا بودنشان گرفتار این رنج‌ها می داند. این دو عارف علل اصلی مبتلا شدن دوستان حق به رنج و بلا را امتحان الهی، داشتن فواید رنج می‌دانند و عطار هر‌گونه تعلق به ماسوای حق را برابر بانازل شدن عذاب الهی می‌داند. عطار و اکهارت در زمینه‌ی وحدت وجود عقیده‌ای نزدیک به هم دارند و شناخت حق را تنها با شناخن نفس میسر دانسته و در واقع منطق‌الطیر سیر سالکان در خویش است که در نهایت به شناخت خدا می‌انجامد. در نظر این دو تنها خدا دارای هستی می‌دانند زیرا مخلوقات وجودی عاریتی دارند.
بررسی تطبیقی دو منظومه‌ی «منطق الطیر» و«الهی‌نامه» از دیدگاه عرفانی
نویسنده:
اقدس درخشان کیوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش با توجه به موضوع این پایان‌نامه «بررسی تطبیقی دو منظومه «منطق‌الطیر» و «الهی‌نامه» از دیدگاه عرفانی»، با نگاه به تحولات فکری و اجتماعی و دوران بحران‌‌زای روزگار عطار در اثر حمله غز و مغول و اینکه کتاب الهی‌نامه پیش از منطق‌الطیر به نظم در آمده می‌توان نتیجه گرفت که در منظومه الهی‌نامه، عطار به عنوان شاعری متعصب و معتقد نگاهی شریعتمدارانه به انسان دارد و ارتباط انسان با خدا همراه با حسابگری و خرد‌ورزی و محبت است، ولی در منظومه منطق‌الطیر عطار به عنوان یک شاعر عارف برجسته نگاهی طریقت‌مدارانه به انسان دارد و ارتباط انسان با خدا عاشقانه است.از سویی در این پژوهش اثبات شده است که کمال انسان در منطق‌الطیر در انسان کامل دیده می‌شود ولی در الهی‌نامه کمال انسان در خوب بودن و آرمانی بودن اوست.نکته‌ی آخر اینکه مرغان در منطق‌الطیر رمز و نماد شخصیتهای انسانی هستند که بهانه‌جویی‌ها و تعلقات مادی آن‌ها طبیعی و ذاتی است انسان سالک با تزکیه نفس و با تقویت بعد روحانی می‌تواند خود را از این تعلقات برهاند و نفس خود را مهار سازد تا بتواند مظهر خلافت و کرامت و امانت الهی باشد .
بررسی و تحلیل تقابل‌های عرفانی در غزلیات عطار
نویسنده:
فاطمه ابویسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
متناقض‌نما به عنوان یکی از ویژگی‌های بارز کلام عطار، برآمده از تجربیات و مکاشفات عمیق درونی اوست که در پی فراتررفتن او از دنیای مادی و مواجه با حقایق برتر به دست می‌آید. گستره‌ی عرفان عطار بسیاری از حقایقی را که ما آن‌ها را در تضاد هم می‌بینیم درکنار هم تعریف می‌کند و زبان عرفان که گویای ناب‌ترین لحظات عارف است در پی خصلت‌ متناقض‌نمای تجربه‌ی عرفانی، پارادوکسیکال می‌شود. به این ترتیب تأمل در ژرفای این تقابل‌هاو تناقض‌ها و روابط دوسویه‌ی آنان، مارا به حقیقت عرفان عملی عطار نیز نزدیک‌تر می‌کند. غزلیات عطار، یکی از جامع‌ترین منابع، به لحاظ برخورداری از انوع مضامین عرفانی است و این منبع دربردارنده‌ی تقابل‌ها ومتناقض‌های زبانی و عرفانی بسیاری است. براساس پژوهش حاضر که 10متناقض‌نمای عرفانی از جمله تقابل‌های«غم و شادی»، «درد و درمان»، «حیرت و یقین» و... بررسی شده است، روابط طرفین تقابل در 8گروه قابل تقسیم بندی است. اَشکال این پارادوکس‌ها به صورت‌های: حضور هم زمان دوطرف تقابل در شخصیت انسان کامل، عین هم شدن طرفین، حرکت دایره‌وار سویه‌های متناقض‌نما، رابطه‌ی طولی(لازم وملزوم)آنان، تحول معنایی یکی از طرفین و برتری آن بر طرف دیگر، تضاد طرفین، گذر از هر دو طرف برای درک حقیقت عرفان، یکسانی طرفین در نظر عارف، قابل ملاحظه است.
بررسی و مقایسه‌ی بگودگیتا و منطق‌الطیر با تأکید بر مسأله‌ی عشق و معرفت
نویسنده:
فریده اسدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق و معرفت از مهم‌ترین مباحث و مسائل عرفانی هستند که در بسیاری از متون سنت‌های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند. در اندیشه‌ی اسلامی و هندویی نیز در بسیاری از آثار عرفانی از جمله در دو منظومه‌ی منطق‌الطیر و بگودگیتا به عنوان راه‌ها و منازل وصول به حق تبیین شده‌اند. در این دو منظومه از مفاهیم مختلفی برای تبیین راه‌ها و منازل وصول به حق سخن به میان آمده است، این مفاهیم بنا به گزارش منطق‌الطیر عبارتند از هفت وادی که عشق و معرفت از اساسی‌ترین آن‌هاست. در بگودگیتا نیز سه طریق عمل، معرفت و عشق راه‌های وصول به حق شمرده شده‌اند. راه عشق در منطق-الطیر همان راه بهکتی و راه معرفت همان راه جنانه در بگودگیتا می‌باشد. در این دو منظومه‌ی عرفانی علی‌رغم وجود اختلاف در پاره‌ای از مسائل، در باب عشق و معرفت تعارض بنیادینی به چشم نمی‌خورد. این مسأله از آنجا ناشی می‌شود که اولاً غایاتی که در عرفان عملی و سیر و سلوک مطرح است با دغدغه-های ذاتی بشر تناسب تام و تمام دارد. ثانیاً میزان سازگاری عرفان عملی مندرج در بگودگیتا و منطق-الطیر با نظام‌های عرفان عملی خارج از خودش انطباق بسیار دارد. پژوهش حاضر درصدد است دو مفهوم عشق و معرفت را دربگودگیتا و منطق‌الطیر مورد بحث و بررسی قرار داده و وجوه تشابه و موارد اختلاف آن‌ها را ترسیم نماید.
وحدت و کثرت در آثار عطار نیشابوری و جامی
نویسنده:
الهام احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این رساله بررسی وحدت و کثرت در آثار عطار و جامی است. ابتدا به توضیح اصطلاحات مهم مربوط به این رساله ، از جمله وحدت ، کثرت ، کثرت در وحدت ، تجلی ، ظهور و ... پرداخته شده. در فصل سه و چهار زندگی این دو عارف و شاعر بزرگ ایران و جهانبینی عرفانی آنها به طور کلی بیان شده.فصل پنجم به بررسی وحدت آفاقی و وحدت انفسی از نگاه عطار و جامی پرداخته شده که سعی شده در این فصل نظر عرفا و فلاسفه نیز مورد توجه قرارگیرد.در فصول ششم و هفتم به موضوع اصلی رساله اشاره شده و سعی شده بامطالعه آثار این دو عارف به هدفی که مورد توجه بوده رسیده باشیم .عرفای اسلامی برای بیان این که مخلوقان عین خدا و همه هستی تجلی وجود خداوند هستند به روش زیبایی وحدت و کثرت را با هم جمع کرده اند. عطاربرای این مطلب فنای ذات و صفات بنده را در سه مرحله وحدت انفسی و وحدت آفاقی و بقای پس از فنا تلاش کرده تا جمع دو نقیض وحدت و کثرت را به زبان شعر بیان کند . جامی نیز برای بیان اندیشه وحدت و کثرت در عرفان از زبانشعر و تمثیل و تشبیه استفاده کرده. حاصل کلام آنکه تمام عرفا در پی یافتن حقیقت واحدی بودند که سرچشمه هستی و وجود حقیقی عالم است و آن خداست. ولی چون خود را در صور و تجلیات کثرت متجلی می سازد به نظر کثیر می رسد.با این همه این تقسیمات واحد وکثیر) وحدت و کثرت ( تنها ذهنی است و عالم و خدا دو جنبه از یک حقیقت اند.
نماد خاک و رستنی‌ها از دیدگاه عطار و مولوی
نویسنده:
سودابه خان‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زییائی محض، نهفته در حقیقت مطلق است که به واسطه سمبل‌ها و نمادها در قالب شعر و ادبیات و عرفان قابل کشف است؛ تضادها و تفاوت‌هائی در طبیعت وجود دارد که هماننددیگر پدیده‌های زشت و زیبا، خوب و بد، خوشایند و ناخوشایند به چشم می‌آید؛ همین تفاوت‌هاست که جهان خلقت را دلنشین و خواستنی نموده است چرا که حقیقتِ نمادی را متبلورمی‌سازند که گویای جمال و جلال ذات باری تعالی است به عبارت دیگر طبیعت و مخلوقات خدا، صفات گوناگون حق تعالی را متجلی می‌سازند.جلوه‌های طبیعت، رازهای نهفته‌ای است حاوی مفاهیم معرفتی که باید آن‌ها را کشف کرد. نوعی بینش و نگرش ماورایی می‌خواهد که به کنه و ذات اشیاء برسد که حتی از پست‌ترین و حقیرترین اشیاء و پدیده‌ها عمیق‌ترین حکمت‌ها و معارف را بیرون بکشد؛ این بینش، بینش نمادین است که با زبان بی‌زبانی عظمت آفرینش را در پس معانی بلند حکمی و عرفانی به تصویر می‌کشاند. دو تن از عارفان و شاعران بنام فارسی زبان که دارای این بینش می‌باشند، عطار و مولوی هستند که آثار آن‌ها از لحاظ تاریخی اوج شعر عرفانی است. آن‌ها با تکیه بر جهان‌بینی عرفانی و فرهنگ‌های پیشین و آموزه‌های اسلامی و همچنین ذوق و ادب فارسی خود نمادهایی را به تصویر کشیده‌اند که از پست‌ترین و حقیرترین اشیاء‌ و پدیده‌ها، عمیق‌ترین حکمت‌ها و معارف را بیرون کشیده‌اند. البته در این بین مولوی دارای جایگاه و شأن ویژه‌ای است چون حتی او بر پنهانی‌ترین لایه‌های عناصر خاک و رستنی‌ها تعمق نموده و کنه ذات پدیده‌ها را به نظاره نشسته است و حکمت و معرفت در لوای تصویرهای عادی و معمولی را نشانه و سمبل برای حقایق معنوی قرار داده است و با ذوق هنری خود دشوارترین تجربه‌های عرفانی را در سمبل‌ها و نمادهای برگرفته از زندگی عادی بیان می‌کند.جنبه رمزی و سمبلیک در آثار عطار و مولوی نسبت به دیگر شاعران پیشین برجسته‌تر است. زیرا این ویژگی در آثار آن بزرگواران را در زمره آثار عرفانی قرار داده است اما نمادپردازی در آن‌ها به گونه‌ای نیست که آثار گذشتگان مشاهده می‌کنیم که مفاهیم تکراری بر نمادهای طبیعی حتی بر زیباترین تصاویر، آثارشان را ملال‌آور نموده است بلکه عطار و مولوی با تکیه بر ذوق هنری خود، سمبل‌های زیبائی را آفریدند که خاص تعابیر خود آنهاست و اگر تکرار و تشابهی هم مشاهده می‌شود، آن‌ها آن نماد تکراری را به طرزی زیباتر و هنری‌تر دوباره بازآفرینی کرده‌اند. آن‌ها نمادهای خاک و رستنی‌ها را برای زیبا جلوه دادن و احساسی نمودن آثارشان به کار نبرده‌اند، بلکه آن نمادها را صرفاً برای بیان حقیقت درونی خود و همچنین انتقال حکمت و معرفت و معانی بلند عرفانی و مخاطب تشنه خود ارائه کرده‌اند. عطار و مولوی هر یک دارای تجربه‌های روحانی خاص خود می‌باشند که بینش نمادین را در آن‌ها ایجاد نموده است اما تجربه‌های روحانی آن‌ها از نوع تجربه‌های عادی و مشترک میان افراد نیست؛ بلکه تجربه‌های روحانی آن‌ها ناشی از قابلیت‌های روحی هر یک است که در وحی و الهام و رویا و عوالم روحانی فعلیت می‌یابد. با این تفاوت که عطار با «درد» این واقعه را تجربه کرده است اما مولوی با «عشق». اما درد و عشق از یک سنخند: کسی که دردمند است عاشق است و کسی که طعم عشق را چشیده است طعم تلخ درد را نیز خواهد چشید. چنین انسانی می‌تواند جایگاه خود را در عالم و کل کائنات بیابد و به دیگران نیز جایگاه‌شان را متذکر شود. بنابراین یکی از ابزارهای معرفتی، نماد و نمادپردازی است؛ ابزاری که از حقیقت و هستی شیء سخن می‌گوید و معنای نهفته در آن را آشکار می‌سازد، به اشیاء روح می‌بخشد و آن را متعالی می‌سازد؛ ذهن و روح انسان را به کمال می‌رساند و او را به خالق یکتا پیوند می‌دهد و جهان و طبیعت را همچون ظهور و نشانه خداوند معرفی می‌کند. چرا که هدف از خلقت شناخته شدن ذات باریتعالی بوده است و خداوند خود این آیات و نشانه‌ها را برای درک اسرار در انسان به ودیعه گذاشته است و به انسان متذکر می‌شود که در وادی سرگردانی پرسه نزنند و عمل‌کنندگان به حکمت و معرفتی باشند که زیبائی گفتارشان شده است تا اینکه رستگار شوند.
انسان کامل در مثنوی‌های عطار
نویسنده:
لیلا عاطفه پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر نگاهی است به نظرگاه عطار در باب انسان، سعادت و کمل انسانی و نهایتاً ارایه تصویری از انسان کامل. نگارنده در این رساله که در 7 بخش تألیف شده است به بیان سیر روحانی برای رسیدن به مرتبه انسان کامل در جهان‌بینی عطار می‌پردازد. در بخش اول، پس از بیان مقدماتی درباره‌ی تصوف و ادبیات تصوف و چگونگی پیدایش آن به معرفی عطار بعنوان پلی میان حکمت و عرفان در ادبیات ایران پرداخته است. در بخش دوم به اختصار زندگی‌نامه و آثار عطار بعنوان یکی از قله‌های رفیع عرفان و در حقیقت یکی از بنیان‌گذاران طریقه‌ی مکتب کشف و شهودی بیان کرده است. در بخش سوم پس از بیان مقدماتی در باب انسان و انسان کامل در فرهنگ اسلامی به بیان آراء و نظریات بزرگان عرفان در باب انسان کامل و سابقه‌ی پیدایش این مفهوم در عرفان اسلامی اشاره شده است. بخش چهارم که در حقیقت بیان مرحله شریعت در جهان‌بینی عطار است، نگارنده به بیان آفرینش انسان و قدر و منزلت او در عالم امکان، اطوار وجودی انسان، فضایل و رذایل اخلاقی، دنیا و مرگ و سرانجام حقیقت آخرت پرداخته است. بخش پنجم که بیان مرحله‌ی طریقت در جهانبینی عطار است، با گروه‌های مختلف مردم در جاده‌ای سلوک و عذرهایی که هر یک در عرصه سلوک مطرح می‌کنند، آشنا می‌شویم و با آنها در وادی سلوک که عبارت از هفت وادی است گام می‌نهیم. در بخش ششم که بیان مرحله‌ی حقیقت در جهان‌بینی عطار است، پس از بیان مراتب سیر آفاقی و انفسی به بیان حقیقت فنا به عنوان تنها راه وصول به حقیقت اشاره کرده‌ایم. و سرانجام در بخش هفتم با انسان کامل در جهان‌بینی عطار و ویژگی‌ها و مراتب ار آشنا می‌شویم و در می‌یابیم که عطار نیز همچون این‌عربی انسان کامل را (حقیقت محمدی) می‌داند و تمام عالم را مظهر وجودی او می‌شمارد. اصل جان نور مجرد بود و بسیعنی آن نور محمد بود و بس. آن‌چه که انگیزه‌ی اصلی نگارنده در تألیف این مختصر بوده است، رسیدن به معرفتی از حقیقت خویشتن است. از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؟به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟و جواب این سوال را در طبله‌ی عطار یافتم. با عطار دانستم که حقیقت انسان چیزی فراتر از تصور اوست. او حقیقتی یگانه با حق دارد، حال آنکه از این حقیقت در حجاب است. لذا باید قدم در راه بنهد و مسیر کمال را تا رسیدن به این حقیقت سپری کند و بداند که تمامی این عالم از برای او خلق شده‌اند و هدف خلقت چیزی جزء وجود او نیست. در این میان رسالت انسان شناخت حقیقت خویشتن است. تمام اصول شریعت و طریقت پله‌هایی برای رسیدن به این مرتبه از شناخت است این که انسان بداندکه خالقی خداگونه دارد و استعدادهای بیکرانی در او نهفته است که در عرصه معنویت قابلیت شکوفا شدن را نخواهند داشت. که چون خود دان شوی حق دان شوی تواز آن پی زود در پیشان شوی تو.
مدایح نبوی در شعر بوصیری و عطار نیشابوری
نویسنده:
فواد منیجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بوصيري و عطار دو شاعر مسلمان هستند كه در باره ي پيامبر (ص) مدايح قابل توجهي دارند. مضاميني همچون حقيقت محمدي، معجزات و كرامات پيامبر (ص)، معراج، فضايل اخلاقي، برتري بر ديگر پيامبران و شفاعت از جمله مواردي است كه هر دو شاعر به آن پرداخته اند، اما مضاميني همچون مقدمه غزلي، نقد عقايد اهل كتاب و جنگ و جهاد را تنها بوصيري بكار برده است . بوصيري صفات پيامبر را مستقيم و سيره وار بكار برده اما عطار مطالب را به دو شيوه مستقيم و غير مستقيم يا رمز گونه ذكر كرده است، موارد غير مستقيم عطار در خلال تصاويري هنري آمده است كه خواننده را به خود جذب مي نمايد، مدائح بوصيري به دليل سادگي و عاميانه بودن مورد پسندهمگان واقع شده و علي الخصوص برده به عنوان يك شاهكار ادبي جاودانه باقي مانده كه مورد معارضه شاعران مختلف در طول قرون متمادي قرار گرفته است، اما مدايح عطار را اكثراً خواص صوفيه خوانده و بدان توجه كرده اند . از سوي ديگر نگاه عطار به پيامبر (ص) و صفات و رفتار او نگاهي صوفيانه و عرفاني بوده و سير مراحل عرفاني را در آن حضرت به تجلي كشيده است، اما نگاه بوصيري نگاهي زميني بودهو او توان حركت در وادي عرفان را ندارد . هر دو شاعر نسبت به تعصب اظهار بيزاري كرده و در كنار مدح پيامبر به مدح اهل بيت و اصحاب نيز پرداخته اند. بوصيري همه مدايحش را در قالب قصيده بيان كرده اما عطار متنوع تر عمل كرده و مدايحش را در قالب هاي مثنوي، رباعي و قصيده آورده است.
بررسی مضامین مشترک رباعیات عطّار و مولوی
نویسنده:
نرگس پاک‌مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رباعی قالب شعری است که نخست در میان شاعران ایرانی رواج یافته، و دراین باره که مبدع آن چه کسی بوده است،‌ اتفاق نظری وجود ندارد. گروهی ریشه آن را در خسروانی های پیش از اسلامدانسته و برخی نخستین رباعی ها را به صوفیّه منسوب کرده اند. عطّار و مولانا دو اندیشمند حوزه‌ی عرفان و تصوّف نیز از این قالب کوتاه برای بیان بسیاری از مضامین عرفانی و تعلیمی و عاشقانه سود جسته اند. این پژوهش به بررسی مضامین و موضوعات مشترک رباعیات عطّار نیشابوری و مولوی پرداخته است. مضامین و موضوعات به‌کار رفته در رباعیات عطّار شامل: مباحث عرفانی(توحید، مقامات،حالات، سلوک و فنا و...)، مضامین دینی و تعلیمی، اصطلاحات عرفانی، عشق، آفرینش و هستی، قلندریات و خمریات و برخی مضامین پراکنده است. مضامین و موضوعات به‌کار رفته در رباعیات مولانا شامل: عشق، مضامین تعلیمی، مضامین مذهبی و اعتقادی، مفاهیم و اصطلاحات عرفانی، آفرینش و هستی، قلندریات، خمریات و برخی مضامین پراکنده است.مقایسه این مضامین نشان می دهد که هر موضوع و مضمون مهمی که مورد توجه عطّار بوده است، مولانا نیز به آن پرداخته است.برهمین اساس می توان نتیجه گرفت که: هر دوی این بزرگان تلقّی مشابهی از مبحث وحدت وجود دارند و نیز پایه‌ی عرفان هر دو عشق است و عقل را در رسیدن به حقیقت عنصری عاجز و ناقص می دانند، هم‌چنین هر دو شاعر توجه ویژه‌ای به صفات جمالی الهی دارند؛ و از همین‌رو عشق را انگیزه و سبب آفرینش می‌دانند. بارزترین تفاوت رباعیات عطّار و مولوی به قسمتی از جهان‌بینی عرفانی آن‌ها مربوط می‌شود؛ عطّار آشکارا به شیوه‌ای تا حدودی زاهدانه و مکتبی پای‌بند است اما مولوی جز ترسیم شمایلی از عشق و وجد حاصل از آن چیز دیگری را روا نمی-داند. هم‌چنین اکتفای عطّار به شریعت و تأکیدش بر مسائل شرعی و زاهدانه تصوّف و ناکافی دانستن آن از سوی مولوی و تأکید فراوان مولوی به الزام سماع و ایجاد دائم وجد و شور از دیگر وجوه افتراق آن‌هاست.
عقل و نقد آن در مثنوی‌های عطار
نویسنده:
لیلا آذرنوا,لیدا آذرنوا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل در شریعت، منشاء تکلیف و عامل طاعت و بندگی است و شناخت ذات و صفات حق از او برنیاید. عطار در مثنوی‌های خود عقل را عاجز از درک ذات و صفات خدا می‌داند زیرا شناخت خدا با دلیل و برهان میسر نیست. وی عقل را در مقام عدل خود (عالم طبیعت) می‌ستاید. اما معتقد است چون بخواهد پای از حد فراتر نهد دچار حیرت، گمراهی و ضلالت می‌گردد. عطار نظریات فلاسفه را مردود می‌شمارد وی عقل فلسفی را شایسته اسرار نمی‌بیند.او ادراک اسرار الهی را به طور ماوراء‌العقل منوط می‌سازد عقل از نظر او در صورتی راهنماستکه تابع شریعت باشد. عقل از نظر او عامل بندگی اما جان منبع حقیقی معرفت است. از نظر عطار چون و چرا سبب گمراهی است و سرانجام معرفت عقلی تحیر است. در مثنوی‌های عطار، عشق و عقل با هم تقابل دارد، او در همه موارد عشق را برتر از عقل می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 16