جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
نیچه، فریدریش ویلهلم
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
تعداد رکورد ها : 14
عنوان :
بررسی انتقادی عناصر نسبیت انگارانه در فلسفه نیچه
نویسنده:
امیناله ارژنگ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
استعاره
,
پرسپکتیو (فلسفه)
,
دیگری (فلسفه)
,
نسبیّتباوری
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نسبیّتباوری
,
نسبیّتباوری
,
دیگری (فلسفه)
,
پرسپکتیو (فلسفه)
چکیده :
در فلسفهی نیچه عناصر متعددی میتوان یافت که کمک شایانی به نسبیتانگاری قرن بیستم رساندهاند. این رساله کوشیده است که این عناصر را تا حدی طرح کند و به بررسی آنها بپردازد. در این رساله فرض اصلی که بر مبنای آن، عناصر نسبیتانگارنهی فلسفهی نیچه مورد بررسی قرار گرفتهاند، این است کهنیچه نه نسبیتانگار و نه مطلقانگاربلکه متفکری «دیگر» میباشد. فصل یک این پایاننامه از دو جهت اهمیت دارد، یکی اینکه تا حدی کلیات مورد نیاز برای بحث را مطرح کرده است و از سوی دیگر شیوه و سبکی که این رساله بر مبنای آن نگاشته شده است را به نمایش میگذارد. فصل دو این پایاننامه در سه بخش طرح شده است. در بخش اول به « استعاره» پرداخته شده است. در این پرداختن از یک سوبه واسط? معکوس کردن رابطهی «مفهوم» و «استعاره»نشان داده شده است کهچگونه تمایز میان مطلق و نسبی برداشته میشود و از سوی دیگر سعی شده است کارکرد استراتژیک «استعاره» در متن نیچه نشان داده شود. در بخش بعدی سعی شده است که نظری? پرسپکتیو نیچه در قیاس با نظریهی معرفت کانت طرح شود. سپس تلاش کردهایم که نشان دهیم پرسپکتیو نظریهای معرفتی نیست، بلکه بیشتر به مثابه یک ابزار، امکان گذر از نوعی حالت وجودی به حالتی «دیگر» را ممکن میکند. در بخش سوم این فصل، به اخلاق نیچهای پرداخته شده است و کوشیده شدهتا نشان داده شود که نیچه به طور مطلق و از اساس اخلاق را نقد و نفی میکند، نه این که با نوعی مواجههی اخلاقی موافق و با نوعی مواجههی اخلاقی مخالف باشد. در این بخش نتیجه گرفته شده است که نیچهبیشتر یک اخلاق ناباور است تا یک طرفدار نسبیتانگاری در اخلاق. در فصل سوم کوشیدهایم که پروژهی اصلی فلسفهی نیچه- یعنی ممکن کردن تفکر«دیگر»- را مورد بررسی قرار دهیم تا از این رهگذر تمام عناصر موسوم به عناصر نسبیتانگارانه درجایگاه و کارکرد اصلیشان قرار بگیرند. در فصل آخر ما کوشیدهایم تا از یک سو به جمع بندیفصول پیشین بپردازیم و از سوی دیگر پاسخهای مشابه به پاسخ این پایاننامه در رابطه با نسبیت با مطلقانگار بودن تفکر نیچه – از جمله پاسخ ریچارد رورتی- طرح و با پاسخ این رساله مقایسه شود.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تصور خدا در اندیشه فوئر باخ و نیچه؛ بررسی انتقادی
نویسنده:
فریده کوهرنگ بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
رؤیت خداوند
,
خداباوری (دئیسم)
,
01. خداشناسی (کلام)
,
تحلیل انتقادی
,
نیچه
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
فویرباخ، لودویگ آندریاس
,
تصور ذهنی
,
هنر و علوم انسانی
,
فویرباخ، لودویگ آندریاس
,
تصور ذهنی
,
باور دینی
چکیده :
لودویگ فوئرباخ و فردریش نیچه از فیلسوفان آلمانی هستند که در قرن نوزدهم زیستهاند. هر دو در دوران جوانی یزدانشناسی آموخته و از همان ابتدا دلمشغول مسائل یزدانشناسی و در رأس آن، مساله خدا بودهاند. آنها خود در ابتدا از معتقدان به مسیحیت بودهاند اما پس از مدتی از عقیده خود برگشته و به نقد دین، مسیحیت و خدا پرداختهاند. در بدو امر به نظر میرسد نگاه فوئرباخ و نیچه در مسائل انسان، دین و خدا بسیار به یکدیگر نزدیک است، اما با نگاهی عمیقتر درمییابیم که در اساس و اهداف تفاوتهای مهمی دارند. در باب دین هر دو دینگریزند و نه دینستیز، اما در نیچه معنویتی مشاهده میشود که در فوئرباخ وجود ندارد. همچنین چون مسیحیت را درنظر گیریم نیچه برخلاف فوئرباخ، یک مسیحیستیز واقعی است که حتی دیگر ادیان را در مقایسه با مسیحیت قابل ستایش میداند، در صورتی که فوئرباخ مسیحیت را برترین و کاملترین دین در نظر میگیرد. در مورد مساله خدا نیز چنین است. هرچند هر دو میکوشند تا با مطرح کردن فرافکنی و خطا به عنوان خاستگاههای تصور خدا، ثابت کنند خدایی که افراد بدان قائلند، خدایی آفریده ذهن خود آنهاست، اما نیچه برخلاف فوئرباخ به این حد بسنده نمیکند و بیارزشی تمام ارزشها، و ایدههای نوینِ اراده به قدرت و بازارزشگذاری ارزشها را مطرح میکند. همچنین نیچه برخلاف فوئرباخ به هیچوجه در طلب آن نیست که انسان را جانشین خدا کند و میتوان گفت فوئرباخ در نظر وی در دسته واپسین انسانها قرار میگیرد که نزد وی منفورترینند. همچنین هرچند نیچه خبر مرگ خدا را اعلام میکند، اما برخلاف بیخدایی فوئرباخ، بیخدایی او استعاری است و به هیچوجه الحادی تعصبآمیز نیست. حتی از وجهی دیگر احوال بیقرار نیچه نشان از آن دارد که خوشحالی او از شنیدن خبر مرگ خدا، نه از روی اندیشههای الحادی، بلکه به سبب هموار شدن راه برای ساختن انسانی دیگر، و چه بسا خدایی نوین است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تحلیل و بررسی مواجهه نیچه با اسلام و فرهنگ اسلامی
نویسنده:
محمد حاجیمیرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مسیحیت
,
دین
,
انسان کامل (کلام)
,
اخلاق
,
نیچه
,
دین اسلام (دامنه ادیان پیشرفته)
,
اصطلاحنامه عرفان
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
در این مقاله برای بررسی مواجههی نیچه با اسلام در ابتدا با نگاهی به انتقادهای نیچه از مسیحیت، تلاش میکنیم نوع نگاه نیچه به دین خوب و بد را مشخص کنیم. همچنین کارهای متفکرانی که پس از نیچه تلاش کردهاند تا مسیحیت را با آرای نیچه سازگار کنند نیز در بخش دیگری بررسی میشود. سپس به بررسی درونمایههای مذهبی در آثار نیچه میپردازیم تا نشان دهیم که نیچه یک ملحد متجدد نیست و نسبت به دین نگاه متفاوتی دارد. سپس با نگاه ویژه به مفاهیم اخلاق خواجگان و اخلاق بندگان به مواجههی نیچه با اسلام خواهیم پرداخت و سعی میکنیم نشان دهیم انتقادهای نیچه از مسیحیت تاریخی به اسلام وارد نیستید. همچنین نشان میدهیم که تحسین نیچه از اسلام نقش مهمی در تفکر او دارد. در انتها نیز مفاهیم انسان کامل در عرفان اسلامی را با ابرانسان نیچه مقایسه خواهیم کرد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
دین در اندیشه نیچه
نویسنده:
محمدباقر شهریاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مسیحیت
,
زندگی
,
دین
,
اخلاق
,
کین توزی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
نیچه یکی از منتقدترین فیلسوفان غرب است وهمواره بیشترین نقدها را به دین و اخلاق مسیحی وارد می کند. وی منشأ مسیحیت را ترس می داند و آن را نتیجه دین یهود می داند. به نظر او مسیحیت ریشه در کینه ورزی دارد. نیچه معتقد است دین مسیحیت دربرابر ادیان و فرهنگ یونان باستان ایستاد. نیچه همواره ستایش گر یونان باستان قبل از سقراط است. به نظر او این فرهنگ به وسیله تراژدی توانست برجنبه های وحشتناک زندگی غلبه کند و به زندگی «آری» بگوید. نیچه اخلاق را به دو دسته سروران و بردگان تقسیم می کند. اخلاق سروران، اخلاق برجستگان است که فقط در یونان باستان یافت می شد. با آمدن مسیحیت این اخلاق از بین رفت وجای آن را اخلاق بردگان گرفت. نیچه معتقد است با ظهور ابرانسان می توان دوباره به اخلاق سروران بازگشت. از نظر وی محتوای ادیان اهمیتی ندارد بلکه اینکه آیا ادیان انسان را به سمت حیات وآری گویی سوق می دهند یا نه مهم است. نوع نگرش نیچه به انسان واخلاق ودین، پژوهش درباب فلسفه وی را ضروری می کند.. او حتی مسائلی راکه بدیهی انگاشته شده اند به چالش می کشاند. نیچه تمام دستاوردهای غرب را امری خطا می داند. لذا بررسی افکار وی بسیار مهم وضروری است. در رساله سعی شده است به نظر نیچه درباره مفاهیم اخلاقی و خدا و دین مسیحی پرداخته شود ومهم ترین پرسش رساله این است که منظور نیچه از اخلاق ودین چیست ودید وی نسبت به این موارد چگونه است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نیچه و زبان
نویسنده:
محمدعلی محمدی ارهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
زبان
,
هستی شناسی(فلسفه)
,
نیچه
,
شناخت شناسی
,
پوچ گرایی
,
فلسفه زبان
,
زبان شناسی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
الف: موضوع و طرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف ): با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر میدانیم، شایان ذکر است که وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که بررسی آنها نیز به نوبۀ خود ضروری مینماید. نیچه برای همۀ جهانیان فیلسوفی بارز و معروف به حساب میآید حال آن که آرای او در آنچه بعدها وی را فیلسوف برمیشمارد، تحت تأثیر تحصیلات و رشتۀ تخصصیاش، یعنی زبانشناسی تاریخی، بوده است. نگارنده سعی بر آن دارد تا در رسالۀ حاضر، تأثیر پذیری نیچه را از رشتۀ تحصیلیاش معلوم کند و مشخص سازد تا چه حد و اندازههایی فیلسوفی چون نیچه در طرح مسائل فلسفیاش از نگاهخود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.نیچه بیشتر در مقام یک فیلسوف مورد توجه قرار گرفته و کمتر به آرای زبانی و دید زبانشناختی وی در فلسفه پرداخته شدهاست. به اعتقاد نگارنده بررسی آرای زبانی نیچه و احتمالأ تأثیر آن در دیدگاه فلسفی وی ضروری به نظر میرسد. از آنجا که از این منظر به آرای نیچه پرداخته نشده و تاکنون، دست کم از آنچه نگارنده در اختیار داشته است، نوشتهای در دست نیست که معلوم کند زبانشناسی تا چه حد و اندازهای در نگاه فلسفی نیچه تأثیر گذار بوده است، به نظر میرسد پژوهشی در این زمینه، هر چند ناقص، میتواند از اهمیت خاص خود برخوردار باشد. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها:از آنجا که اکثر آثار نیچه به فارسی ترجمه شده است لذا مبنای کار بر اساس آثار او، نقدهای صورت گرفته از وی و همچنین کتابهای مرجعی چون مجموعه کتابهای راتلج و تاریخ فلسفه کاپلستون است. با توجه به موضوع تحقیق جمعآوری دادهها مستلزم شیوۀ کتابخانهای است. نگارنده با استخراج آرای زبانشناختی نیچه از میان متون انتشار یافته از وی، این آراء را طبقه بندی میکند و به دنبال آن است تا معلوم کند بینش وی نسبت به زبان و مطالعۀ زبان چه بوده و چگونه در آرای فلسفی او تأثیر گذاشته است. روش گردآوری مطالب، آنگونه که پیشتر گفته شد، کتابخانهای است و نگارنده از روش توصیفی ـ تحلیلی در طرح مسائل و یافتن پاسخ برای پرسشهای خود بهره میگیرد.پژوهش حاضر مبتنی بر دو پرسش اصلی است:الف. آرای زبانشناختی نیچه کدام است؟ب. آیا آنچه نیچه در قالب رشتۀ تخصصیاش، یعنی فیلولوژی، آموخته است بر آرای فلسفی وی تأثیر گذار بوده یا نه؟پرسش های فوق بر پایه دو فرض اصلی مطرح شده اند که عبارتند از: الف.نیچه در زمینه زبانشناسی نگرش خاص خود را داشته است. ب.آموختههای نیچه در قالب رشتۀ تخصصیاش بر دیدگاه فلسفی وی تأثیر گذار بوده است.در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به دو فرض بالا به پاسخی مناسب برای دو پرسش اصلی این رساله دست یافته شود.ت. یافته های تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات: در تلاش برای تایید و بررسی فرض اول، در بخش دوم ازفصل چهارم با عنوان: منشأ زبان، ملاحظه گردید که نیچه همواره در آثار خود تضاد میان یک زبان « والا » و هنری را که از مصرف کردن روی نمیگرداند و زبان «گله » را که از سر احتیاج تولد یافته است نگاه میدارد. زبان اصلی -یعنی همان زبان احساسات و اصوات که نیچه آن را زبان جهانی مینامد- که با هر چه بیشتر انتزاعی شدن به زبان مفهومی تغییر یافت، باید به عنوان اسطورهای تفسیر شود که دارای اهمیتی سنخشناسانه است. از نگاه نیچه همواره و از پیش دو نوع زبان وجود داشته است: زبان "والا" و دیگری "زبان گله". نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافتهای از مغز تلقی میشوند. وی همچنین دربارۀ تکوین زبان بر این باور است که زبان به یکباره بسط نیافته است؛ برعکس، زبان نتیجۀ نهایی ادوار و فواصل زمانی بینهایت طولانی است، و در اینجاست که آن را با مسئلۀ تکوین غرایز قیاس میکند. حال آنکه ریشۀ زبان مفهومی را در نیاز به ارتباط میبیند. وی همچنین معتقد است ملتهایی با فرهنگ و تجارب متفاوت ممکن است زبانهای متفاوتی نیز داشته باشند که درک آن برای دیگری دشوار می نماید.در بخش چهارم از فصل چهار، تلقی نیچه از استعاره نوعی دگردیسی و از میان رفتن فردانیت است. وی دیگر به مفهوم ارسطویی آن اعتقادی ندارد چرا که باور دارد ذات اشیاء رازآلود و مبهم است و "جنس" و "نوع" -که ارسطو از آنها در تعریف خود بهره میبرد- خود استعارههایی تمامأ انسانیاند. استعاره در نگاه نیچه: تغییر شکل، تغییر، مستی، رهایی از خود و دگردیسی (که تنها هنگامی میسر است که مرزبندیهای مشخص اجناس و انواع از میان برداشته شده باشند) و افزون بر آن تغییر شکلِ حقیقتِ هستی به زبانهای نمادین است.در بخش پنجم از این فصل تعریف نیچه از "کلمه"، "مفهوم" و "زبان" عنوان میشود. نیچه شکلگیری کلمه را حاصل دو استعاره- در قدم اول محرک عصبی به یک تصویر انتقال مییابد: نخستین استعاره. آنگاه، این تصویر نیز به نوبۀ خود، به صوت بدل میگردد: دومین استعاره- و شکلگیری مفهوم را در نتیجۀ استعاره سوم، انتقال از مشابه به همانند و از همگون به واحد، میداند و در اینجاست که وی نظریهای را که بر اساس آن نوعی پیوند "طبیعی" میان اشیاء و کلماتی خاص وجود دارد ( این نظریه در رسالۀ کراتیلوس افلاطون مطرح شده است) رد میکند؛ چرا که مفهوم با سه استعاره از ذات شیئ دور است. و سرانجام اینکه از دیدگاه نیچه "زبان دستگاهی است که همانندیهای دروغین میسازد. از این رو همۀ همانندیها، به ویژه آنهایی که از مفهوم پردازیها پدید میآیند، تصویرهای وهمی و روشناییهای دروغیناند". با توجه به استدلالات ذکر شده در رسالۀ حاضر، در مورد فرض دوم، در بخش هفتم از فصل چهارم که تحت عنوان نیچه و معرفت شناسی به تدوین درآمد، نشان داده شد که نقد و اعلام بیکفایتی مفاهیم از سوی نیچه یعنی خالی کردن زیر پای علم و فلسفه و زبان و به تبع آن خالی کردن زیر پای حقیقت. اما نیچه از این همه نمیهراسد و آماده مواجهه با پیامدهای احتمالی این نقادی است و بر فلسفه، علم، زبان و حقیقت – یعنی دستگاههایی که ابزار کارشان مفهوم است به یکسان حمله میبرد. اگر مفهوم حاصل یک استعاره یعنی اتصال غیر حقیقی با جهان است پس چگونه قادر است حقیقت علمی یا فلسفی یا زبانی را باز بتاباند یا اصلاً ابزار رسیدن به حقیقت باشد؟ در بخش هشتم از این فصل با عنوان متافیزیک زبان و هستی شناسی، نیچه هستی شناسی را با متافیزیک زبان، یعنی قائل شدن به یک فاعل ضروری برای یک فعل، مرتبط میداند و می-گوید خرد ما که نوعی متافیزیک زبان است از پیش فرض و باورِ به «من» حرکت میکند و هستی جهان را از آن استنتاج میکند که همان طور که قبلاً هم بیان کرده بود نوعی قیاس به نفس انسانی است. در همانجا نیچه حتی خاستگاه شاخة دیگری از متافیزیک، یعنی الهیات را هم به زبان و رابطة فعل و فاعل منتسب میکند. به گمان او این اعتقاد که در جمله هر فعل باید فاعلی داشته باشد به این اندیشه متافیزیکی منجر شده است که پس جهان به مثابه یک فعل و کنش باید آفریننده یا فاعلی داشته باشد. در همین رابطه است که میگوید: "میترسم از دست خدا خلاص نشویم زیرا هنوز دستور زبان را باور داریم" (نیچه، 1381 الف، ص47). همانطور که در بخشهای پیشین مرور کردیم، نیچه همۀ مفاهیمی که به یاریِ آنها شناخت و بازخوانیِ متن جهان را ممکن مینمود بیاعتبار کرد. در بخش نهم از این فصل، نیچه برای سیر و کاوش در واقعیت، وسیلهای دیگر پیشنهاد میکند که همانا "تفسیر" است. در این بخشنیز میتوان تأثیر زبانشناسی تاریخی را در رویکرد "چشم اندازنگری" نیچه در دریافت معنی وحقیقت جهان، و اعتمادی که وی به رشتۀ تخصصیاش، یعنی زبانشناسی تاریخی، دارد مشاهده کرد. در بخش دهم از فصل چهارم، ریشهشناسی نیچه از مفاهیم اخلاقی چون "راست" و "دروغ" و "نیک" و "بد" نشان داده شد و اینکه وی با بهرهگیری از دانش زبانشناختی خود دست به واژگون کردن این مفاهیم و ارزشگذاری مجدد آنها میزند.در بخش یازدهم معلوم گردیدکه نیچه منشأ پیدایش "عدالت" را با منشأ پیدایش "مفهوم" یکی میداند؛ یعنی همان فعالیت استعاری و از بین بردن فردانیتها. در بخش دوازدهم رابطۀ اسطوره شناسی نیچه و تأثیرپذیری وی از ریشه شناسی واژگانی چون "میتوس" و "لوگوس" و "آپولون" و "دیونوسیوس" عنوان گردید که در نظر نیچه، به ترتیب نمادهایی از منشأ "دانش همگانی"، "اصل فردانیت"، "ایدهآلیسم" و "رئالیسم" اند. و نهایتاً در بخش پایانی این فصل، امکان مرگ خدا در زبان، از دید نیچه مطرح شد؛ اینکه نیچه سعی دارد با دگرگون کردن نگرش خود به زبان و قواعد زبانی، کلیگرایی و جایگاه خداییِ حقیقت را به چالش بکشد. از تمامی آنچه بحث شد معلوم میگردد با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر میدانیم، وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که به عنوان نمونه میتوان به مواردی از آن اشاره داشت: نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافتهای از مغز تلقی میشوند. وی همچنین به تکوین زبان در فواصل زمانی بینهایت طولانی معتقد است و به زبان اصوات به عنوان یک زبان اصیل و آغازین باور دارد. نیچه در چنین گفت زرتشتخود نیز چنین مینویسد: "هر ملتی با زبان نیک و بد خویش سخن میگوید. از این جهت دو انسان که متعلق به دو فرهنگ متفاوتاند ممکن است سخنان یکدیگر را درک نکنند" (نیچه،1381: 72). یا در مقالۀ خود تحت عنوان دربارۀ حقیقت و دروغ به مفهوم غیراخلاقی ، نیچهدر خصوص اینکه کلمه چیست، میگوید ما در اینجا چندین استعاره داریم؛ یعنی ازتکانۀ عصبی به تصویر ذهنی جهش میکنیم و از این محتوای ذهنی به یک نام جهش میکنیم و این جهش یک شکاف پرنشدنی است و یک لفظ متعلق به حقیقت یک شی نیست (نیچه، 1389: 164-163). در همان جاست که نیچه نظریۀ افلاطون را –که بر اساس آن نوعی پیوند طبیعی میان اشیاء و کلماتی خاص برقرار شده- رد کرده میافزاید "هنگامی که زبانهای مختلف بشری کنار هم قرار میگیرند، آنگاه روشن میشود که نه پرسشِ حقیقت و نه پرسشِ بیانِ رسا ، هیچ یک ربطی به کلمات ندارند، که اگر جز این بود این همه زبانهای گوناگون وجود نمیداشت" (همان: 163).همچنین در ادامه و با بررسی مجدد آرای فلسفی نیچه معلوم گردید فیلسوفی چون نیچه تا حد قابل توجهی در طرح مسائل فلسفیاش از نگاه خود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مقایسه معنای زندگی ازدیدگاه مرحوم علامه محمدتقی جعفری و فردریش نیچه
نویسنده:
محمدرضا رحمانی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
ذات (منطق)
,
زندگی
,
حیات معقول
,
رسالت
,
مرگ
,
نیچه
,
معارف اسلامی
,
وجدان
,
پوچ گرایی
,
مرگ (فقه)
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
هنر و علوم انسانی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
تعصّب دینی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
جعفری تبریزی، محمدتقی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
تعصّب دینی
,
تعصّب دینی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
علامه جعفری: محمدتقی جعفری
چکیده :
مهمترین سئوالی که هر انسانی در دوره ای از زندگی اش با آن مواجه می شود « پرسش از معنای زندگی » است. جدی بودن مسئله پرسش از معنای زندگی بدان جهت است که با تمام هویت انسان سر و کار دارد. لذا در این پژوهش بر آنیم تا مسئله معنای زندگی را از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری و فردریش نیچه مورد بحث و بررسی قرار دهیم و در مقایسه آراء و اندیشه های این دو فیلسوف به نگاهی کلی و تبیینی شایسته از مباحث معنای زندگی دست یابیم. علامه محمد تقی جعفری یافتن معنای زندگی شخص را مستلزم یافتن معنای «خود» می داند و معتقد است تنها کسی می تواند طعم واقعی معنای زندگی را بچشد که خویشتن خویش را بشناسد و آن را از زنجیرهای زرینی که طبیعت بر سر راهش قرار داده برهاند و به خود حقیقی نائل شود . البته لازم است که سالک راه «خود حقیقی» راهنمای کامل خود را مذهب و عقل و فطرت آگاه قرار دهد تا بتواند از لغزش هایی که در این مسیر برایش پیشمی آید درامان باشد . او معنادار یافتن زندگی را فاصله گرفتن از حیات طبیعی و غوطه ور شدن در حیات معقول می داند . اما فردریش نیچه نیست انگاری را در چهار عرصه مهم زندگی انسان ها بیان می کند : 1- نیست انگاری در قلمرو حقیقت ؛2- نیست انگاری در قلمرو دین ؛ 3- نیست انگاری در قلمرو زندگی زاهدانه ؛4- نیست انگاری در قلمرو اخلاق متداول . او به جای مورد اول ، اراده معطوف به قدرت و به جای مورد سوم ، زندگی زمینی و سرشار از غرایز و تمایلات حیوانی را بر می گزیند و هنر تراژدی را بهترین ابزار برای تحقق آن می داند و به جای مورد چهارم ، اخلاق سروری را توصیه می کند ولی هیچگونه جایگزینی برای دین در نظرنمی گیرد . از این رو انسانی که با توجه به نظریه «اراده معطوف به قدرت» و بنابر توانمندی ها و استعدادهای درونیخود و بدون تبعیت از آرمان های از پیش طراحی شده رفتار کند را «فرا انسان» می داند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
ماهیت و مبانی اخلاق از دیدگاه نیچه و علامه طباطبایی
نویسنده:
کلثوم محمودی بردزردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
اخلاق
,
نسبی گرایی اخلاقی
,
مطلق گرایی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
طباطبایی، سیدمحمدحسین
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
طباطبایی، سیدمحمدحسین
,
طباطبایی، سیدمحمدحسین
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
اخلاق فضیلت گرا
,
درباره علامه طباطبایی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
علامه طباطبایی: سید محمدحسین طباطبایی
چکیده :
یکی از مسائل مهم و قابل توجه در حوزهی مسائل کلامی، مسئلهی اخلاق است. بیشتر فلاسفهی غرب و شرق به این موضوع پرداختهاند.در پژوهش حاضر، دیدگاه دو فیلسوف صاحبنظر در این زمینه، نیچه و علامه طباطبایی را مورد بررسی قرار دادهایم و به این نتیجه رسیدهایم که دیدگاه نیچه در بارهی اخلاق، یک دیدگاه انتقادی و حاکی از مخالفت وی با دیدگاهها و ارزشهای اخلاقی رایج است. نیچه خواهان آن است تا اخلاقی نو در تضاد با ارزشهای بر آمده از مفاهیمی چون خدا، دین، نوعدوستی و... ارائه دهد؛ در حالیکه علامهطباطبایی، اصول اخلاقی را پیرامون اخلاق فضیلتمحور و اخلاق مبتنی بر محور خداباوری و دین، ارائه می دهد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی و نقد اومانیزم در اندیشه نیچه
نویسنده:
حسین شوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
هستی شناسی(فلسفه)
,
متافیزیک
,
ابرانسان
,
پوچ گرایی
,
جامعه مدرن
,
انسان باوری
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
نیچه متفکری است که همه تمدن غرب را مورد انتقاد قرار میدهد و هیچ امر را استثنا نکرده است، عقل، دموکراسی، اخلاق و... با این همه یکی از موثرترین متفکران سده اخیر است. وی زبان وجود را زبان اراده معطوف به قدرت میداند والبته مراد او از قدرت آن نیست که در روانشناسی مطرح میشود، بلکه اراده و تفکر در او عین وجود و موجود است یعنی وجود با اراده تشخص پیدا میکند. این اراده مساوی با قدرت است و برای تثبیت و تحکیم خود اقدام به تاسیس ارزشها میکند. اما یکی از مهمترین مسائلی که در فلسفه نیچه مطرح میشود اومانیسم است، این اومانیسم در ابر انسان تحقق پیدا میکند. باید توجه داشته باشیم که اومانیسم در اندیشهی نیچه به معنای خاصی مربوط میشود، در واقع اومانیسم نیچه با ارزشمداری پیوند تنگاتنگی دارد. دلیل اصلی مطرح شدن اومانیسم در اندیشه نیچه تاسیس ارزشها میباشد و آن نیز به خاطر بحرانی است که انسان معاصر را فراگرفته است و آن بحران نیهیلیسم و به تعبیری بیمعنایی است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی تفسیر نیچه از میمسیس در هنرهای آپولونی عصر هلنی
نویسنده:
محمدرضا مشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
زیبایی شناسی
,
یونان
,
تبارشناسی (منطق)
,
میمسیس
,
فلسفه هنر
,
توهم
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنرهای دیداری
,
عصر هلنیستی
چکیده :
این رساله در پی آن است که روشن نماید میمسیس به مثابهی عنصر اصلی وشاخص در هنرهای آپولونی (تجسمی) عصر هلنی یونان کهن ، از چشمانداز فلسفهی نیچه اولاً از کجا میآید و از چه برمیخیزد ؟ و ثانیاً چه معنایی دارد یا نشان از چیست ؟ و در پایان چه میکند یا چه تأثیری میتواند داشتهباشد ؟ نیچه یونانیان را نیرومند ترین قوم و واجد برترین فرهنگ دانسته است و بنابراین میبایستی در نقش اساسی میمسیس در هنر یونان نیز عاملی مهم و ریشهای برای تأیید زندگی و خواست قدرت وجود داشته باشد ، که یافتن آن مطلوب ماست . برای رسیدن به این هدف روشی که ضمن استفاده از منابع کتابخانهای و رجوع و پژوهش و مقایسهی متنها از آن بهره گرفته شدهاست ، روش تفسیر تبار شناسانه است که دلوز آن را کار فیلسوف-طبیب و روش خاص نیچه در رویکردن به مسائل و پدیدهها میداند .جایگاه برتر ارزشی تن ،حواس و امر حسی نزد یونانیان سبب شکلگرفتن میمسیس به نحو خاص و یکتای آن در هنر هلنی میشود ، و میمسیس نشانهی برترین حالت نیرومندی (حالت زیبایی شناختی) وبیان برترین نوع ارتباط (عشق یا تأیید مضاعف)است که زیبایی را همچون کمال ، در امر حسی اصیل مینشاند و لیاقت بازگشت جاودانه را به چیزها میبخشد .
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شعر در نیچه و هیدگر
نویسنده:
مریم عاقلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
زیبایی شناسی
,
شعر
,
هیچ انگاری
,
وجود (اسماء اول عرفان نظری)
,
هنر و علوم انسانی
,
هایدگر، مارتین
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
هنر بخش مهمی از فلسفه نیچه و هیدگر را به خود اختصاص داده است. نیچه با تخریب همهی ارزشها به هنر روی میآورد و آن را مولّد زندگی میداند. و هیدگر هنر (به طور اخصّ شعر) را عامل غلبه بر تکنولوژی جدید (گشتل) که قاتل هنر است، میداند. به طور کل هنر در هر دو، جنبهی ایجابی دارد. و راه رهایی از نیهیلیسم میباشد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
تعداد رکورد ها : 14
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید