جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 17
مقایسه تفسیر یوحنای نحوی و ابن‌رشد از عقل در ارسطو
نویسنده:
بیان کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سه مسئلة محوری جهان، خدا و انسان در طول تاریخ فلسفه همواره مورد التفات فیلسوفان بوده است و هر کدام آرا و نظریات خود را به نحوی در این‌باره مطرح ساخته‌اند. در میان این سه مسئله با گذر زمان توجه فزاینده به انسان مشهود است. یکی از مباحث مطرح دربارة انسان مسئلة «نفس» می‌باشد. اگرچه هر فیلسوفی از آغاز تاریخ فلسفه به مباحث مربوط به نفس توجه داشته است، ارسطو نخستین فیلسوفی است که در این باب رسالة مستقلی تألیف کرده است. این رساله از سه دفتر تشکیل شده است. ارسطو در دفتر اول بعد از نکاتی مقدماتی، تاریخچه‌‌ای دربارة نفس ارائه می‌کند و مورد ارزیابی قرار می‌دهد. ودر دفتر دوم به تعریف نفس و معرفی برخی قوای آن می‌پردازد. در دفتر سوم بحث قوا را پی می‌گیرد. در میان مباحث مطرح در این اثر ارسطو مبحث عقل را، که بیشتر از سایر مباحث و به طور خاص به ساحت انسانی مربوط می‌شود، در فصل‌های 8-4 دفتر سوم مطرح کرده است. دربارة این قسمت از کتاب نفس ارسطو از همان روزگار خود او تا امروز تفسیرهای متعددی ارائه شده است.در این پایان‌نامه دو تفسیر مربوط به فصل‌های ویژة عقل، یکی از آن یوحنای نحوی، مفسرِ مسیحی و دیگری از آن ابن‌رشد به عنوان مفسری مسلمان، را جهت مقایسه برگزیده‌ایم. برای این منظور، پس از بیان کلیاتی از فلسفة ارسطو و محورهای بحث او دربارة نفس، دیدگاه‌های ویژة او در باب عقل، یعنی در خصوص موضوعاتی چون عقل منفعل، عقل فعال و عقل عملی، را بر پایة رسالةنفس و بر اساس دو تفسیر فوق گزارش کرده‌ایم. تطبیق میان این دو تفسیر در ضمنِ گزارش و به دنبالِ آن در فصلی جداگانه، صورت گرفته است.
انسان‌شناسی کانت
نویسنده:
بهاره دائی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اندیشه کانت انسان همواره نقشی اساسی و محوری داشته است؛ در اهمیت این موضوع همین بس که وی در اواخر عمر خویش کتاب انسان‌شناسی از منظر پراگماتیک را به طور خاص به موضوع انسان اختصاص می‌دهد. آنچه انسان‌شناسی را از مباحث عقل نظری و عقل عملی صرف متمایز می‌کند ویژگی پراگماتیکی آن است. این ویژگی حاکی از این است که انسان‌ها صرفاً از ماهیت ثابتی برخوردار نیستند، و در نتیجه آنها را نمی‌توان بر اساس این ماهیت ثابت تعریف نمود؛ آنها با اعمال و رفتار خویش، به ویژه در ارتباط متقابل با دیگران و در سطح اجتماع، به هویت خود شکل می‌دهند. کانت انسان را در حیطه تجربه و مشاهده عینی مورد بررسی قرار می‌دهد و از تفکر نظری صرف درباره آن فاصله می‌گیرد. به زعم وی انسان تنها موجودی است که قابلیت رسیدن به فرهنگ و تمدن و اخلاق را دارد. این کتاب با پرداختن به زندگی عینی و واقعی انسان‌ها می‌تواند مبنای عمل همگان در زندگی باشد. کتاب انسان‌شناسی، که به معرفی منشأ همه‌ی علومی که به نوعی با اخلاق، توانایی معاشرت اجتماعی، شیوه تربیت و تصمیمات انسانی و هر آنچه عملی است مرتبطند می‌پردازد، از دو بخش تشکیل شده است. بخش نخست انسان‌شناسی تعلیمی و بخش دوم انسان‌شناسی توصیفی نام دارد. انسان‌شناسی تعلیمی به بررسی قوا و توانایی‌های نفس که بین همه مشترک است، می‌پردازد و انسان‌شناسی توصیفی ابتدا ویژگی‌های متفاوت افراد، جنسیت‌ها، اقوام و نژادها را بیان می‌کند سپس تعریفی از ویژگی‌های مشترک میان انواع انسانی ارائه می‌دهد. کانت در این دو بخش می‌کوشد تا نشان دهد کهانسان در عرصه عمل چگونه خویشتن را تحقق می‌بخشد.
تبیین نظریه‌ی جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
فهیمه جمشیدی‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پایان نامه تبیین دیدگاه جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه است. جان هیک در مسئله‌ی حیات پس از مرگ، به رستاخیز، دیدگاهی مسیحی – یهودی، که به معنای جسمیت یافتن مجدد شخصیت انسانی بعد از مرگ است، معتقد است و در این زمینه برای معقول جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ نظریه‌ی "بدل" را مطرح می‌کند. جان هیک معتقد است که انسان یک واحد جسمی – روانی است که با مرگ نابود می‌شود و بعد از مرگ عین یا "بدل" جسمی – روانی شخص قبل از مرگ از عدم با قدرت مطلق خداوند بر انگیخته می‌شود. ملاصدرا معتقد است که انسان یک وجود واحد است که این حقیقت واحد دارای دو اعتبار بدن و نفس است و نفس حقیقت این وجود واحد است. ایشان بر اساس اصل تشکیک در وجود و اصل حرکت جوهری ثابت می‌کند که نفس با حادث شدنش به موازات بدن، مسیر تکاملی را طی می‌کند و مراتب وجودی خود را به فعلیت می‌رساند و پشت سر می‌گذارد تا به مرتبه‌ی نفس ناطقه‌ی انسانی و اتحاد با عقل فعال برسد که به عنوان کمال نفس تلقی می‌شود. نفس بعد از مرگ به کمک قوه‌ی خیال، بدن برزخی و عقلی خود را ایجاد می‌کند. نفس و بدن بعد از مرگ در امتداد نفس و بدن قبل از مرگ است، فقط نفس از عالم و مرتبه‌ی ماده روی بر گردانده و به مرتبه و عالم مافوق ماده و ملکوت توجه نشان می‌دهد.با توجه به اصول فلسفی ملاصدرا همانند اصل وحدت وجود، اصل حرکت جوهری، اصل تشکیک در وجود و اصل شئیت شیء به صورت شیء است، می‌توان مبانی نظریه‌ی "بدل" جان هیک هم‌چون نفی نفس، حقیقت مرگ که نابودی مطلق است، را نقد کرد. هم‌چنین نظریه‌ "بدل" هیک، نظریه‌ایی فرضی و بر اساس آزمون ذهنی است؛ پس نمی‌تواند در معقول و ممکن جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ دلیل موجهی باشد.
اثربخشی آموزش مفهوم حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء در فلسفه ملاصدرا بر تغییر منبع کنترل
نویسنده:
امید افشاری کاشانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در مورد اثربخشی مفهوم حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء ملاصدرا بر تغییر منبع کنترل دانش آموزان در دو سطح تحقیقی آزمایشی – کتابخانه ای صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان سوم راهنمایی مدرسه دین و دانش شهرک اکباتان بودند، که از میان آنها 26 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات و تحقیق مزبور از کتب و منابع فلسفی در سطح کتابخانه ای استفاده شد و در سطح آزمایشی نیز از پرسشنامه منبع کنترل راتر استفاده گردید. در این پژوهش، سوال مطرح شده با بهره گیری از روش های آمار توصیفی و استنباطی ( آزمون تحلیل واریانس ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و جداول مربوطه از طریق آمار توصیفی ارائه گردیده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که با 99% اطمینان، افرادی که آموزش دو مفهوم حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء را دریافت کردند، تغییر معنی داری در حرکت از منبع کنترل بیرونی به درونی داشتند.
فلسفه دین از نظر کانت
نویسنده:
سمیه حبی‌قراتپه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت اصول موضوعه عقل عملی را در سه موضوع نفس، جهان و خدا مطرح می کند. او از جاودانگی نفس پلی به اثبات وجود خدا می زند و براهینی را که از قبل در مورد اثبات وجود خدا مطرح شده بود، مورد انتقاد قرار می‌دهد و از طریق عقل عملی راهی برای اثبات وجود خدا باز می‌کند و برهان اخلاقی را اقامه می‌کند.از نظر کانت انواع متعدد باور و اعتقاد دینی وجود دارد اما دین حقیقی یکی بیشتر نیست و آن دین اخلاقی ناب و مسیحیت تنها دین اخلاقی ناب است. کانت دین را همان قانون درونی ما می‌داند که بر قانونگذار فوق ما تأکید دارد. قانون درونی ما همان وجدان است بنابراین می‌توان عتاب و خطاب وجدان را نشانه حضور خداوند در دل خود بدانیم. خداوندی که کرسی قضاوتش را فوق ما مستقر ساخته و نیز سکوی داوری در درون ما قرار داده است.دین بدون وجدان اخلاقی چیزی جز خرافات نیست. کانت دیانت را در محدوده اخلاق و عقل تعبیر و تفسیر می‌کند و تکالیف انسان را به عنوان اوامر الهی معرفی می‌کند.از آنجا که این رساله جنبه تجربی، آماری و میدانی ندارد و صرفاً نظری است یعنی از نوع کیفی-توصیفی است، از روش اسنادی و کتابخانه‌ای استفاده شده است.در این پایان نامه تلاش شده است تا تصویری روشن از فلسفه دین کانت ارائه شود. از جمله نتایج بدست آمده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:1- از دیدگاه کانت دین یهود، اتحادیه‌ای از گروهی از انسانهاست که به منظور تشکیل یک جامعه مشترک المنافع سیاسی گرد هم آمده‌اند. او دین یهود را دین نمی‌داند و قائل به وحدت ادیان است و دین مسیحی را تنها دین اخلاقی ناب معرفی می‌کند.2- کانت با گشودن باب توجیه عملی اقرار به امر متعالی، به گونه‌ای باور و ایمان به امور ورای حسی را تصدیق می‌کند و در پی از پس زدن شناخت، راهی برای ایمان باز می‌کند و به گونه‌ای به تجربه دینی روی می‌آورد.3- وی تبدیل شأن الهی به شأن انسانی را ارتقا و صعود انسان می‌داند و از نظر او مقام انسان در این تحول اخلاقی چنان رشد می‌کند که می‌تواند به طرح مفهوم الوهیت بپردازد.4- طبیعت انسان از نظر کانت در حالت بالقوه به طور کلی خیر است اما در موقعیت بالفعل فرض شر به طور ذهنی برای هر انسانی ضروری است حتی بهترین انسانها.5- در فلسفه کانت دین از سنخ اخلاق به شمار می‌آید و دین در محدوده اخلاق معنا پیدا می‌کند. دین مبتنی بر اخلاق و نیازمند به آن است.
مبانی اخلاقی ملاصدرا با تأکید بر معاد شناسی او
نویسنده:
مهناز ده‌‌لاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان پژوهش حاضر ، « مبانی اخلاقی ملاصدرا با تأکید بر معادشناسی او» است. در این راستا نظریات وی در زمینه موضوع و غایت اخلاق، فضایل و رذایل اخلاقی، حکمت نظری و عملی و ارتباط آن ها با هم ، مبانی انسان شناسی مانند نفس و اراده ، سعادت و شقاوت و مسئله سرنوشت ساز معاد مورد بررسی قرار گرفتهاست.تبیین ملاصدرااز پدیده مرگ، تجسم اعمال و تناسخ ملکوتی و تفسیر وی از جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس و همچنین تفسیر خاص وی از دنیا به عنوان ظاهر و آخرت به عنوان باطن و این معنا که ما هم اکنون در صراط قرار داریم و سقوط و ثبات در صراط مستقیم منوط به نزدیکی به میزان حق در تمام ابعادش است ، انسان را متوجه مسئولیت عظیمی می کند که خود باید شاکله وجودیش را در دنیا و آخرت بسازد، زیرا نامه عمل او در قیامت همان باطن نفس او است که اعمال واخلاق او در آن صحیفه، توسط فرشتگان نگاشته شده است و حسن وقبح عمل را عینا در قیامت دریافت می کند و هر چه اعتقادبهاین معرفت عمیق ترشود ، به همان نسبت ، دوری از اعمال قبیح بیشتر می گردد.بررسی و تحلیل داده های تحقیق حاکی از تأیید فرضیه های اصلی تحقیق است و نشان می دهد که می توان با استفاده از دیدگاه های ملاصدرا ، شالوده یک نظام اخلاقی را پی ریزی کرد که علاوه بر حفظ کرامت انسانی و توجه به اراده و اختیار انسان ، سعادت دنیا و آخرت در جهت رسیدن به کمال مطلوب و قرب الهی تأمین شود.
معرفت نفس در نصوص دینی (قرآن کریم و روایات)
نویسنده:
حیدر اشرف آل طه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه ابتدا برای نشان دادن گستردگی و اهمیت مقوله نفس، مهمترین الفاظ و اصطلاحاتی که در قرآن کریم مترادف نفس به کار گرفته شده اند و نیز مفاهیمی که ملازم و همراه نفس استعمال شده اند که بیان کننده برخی از صفات آن هستند، به طور اختصار ذکر گردیده است. سپس با بررسی جایگاه و نقش خودشناسی در علوم و دانشهای دیگر و مقایسه این معرفت با آن علوم، تأثیر و ارزش این معرفت یاد شده و ادعای نیازمندی و حتی تطابق این معرفت با برخی دیگر از علوم را به نقد کشانده و لزوم استقلال این علم از دیگر علوم و نیز توجه هر چه بیشتر به آن، مطرح و پیشنهاد شده است. پس از آن با بیان معنا و مفهوم معرفت نفس و اشاره به اختلافات موجود در آن و ذکر مراتب و درجات این معرفت به امکان والبته عمق و دشواری آن اشاره شده و سپس با ذکر مهمترین و معروفترین آیات و روایاتی که به طور مستقیم وغیر مستقیم به خودشناسی توصیه و سفارش کرده اند، به بحث و بررسی و بیان اهمیت، ضرورت، نتایج و نیز مضرات ترک خود شناسی را از دیدگاه قرآن کریم و ایمه معصومین (ع) پرداخته شده و هم چنین در این میان به رابطه خودشناسی و خداشناسی اشاره شده و با نقل اقوال مختلف به قول مختار اشاره شده است.
بررسی تطبیقی نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس نزد صدر المتألهین شیرازی و افضل الدین کاشانی
نویسنده:
هادی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله پیدایش نفس انسانی جزو اساسی‌ترین مسائل انسان‌شناسی فلسفی است. اینکه نفس انسان در ابتدای حدوث چه نوع ماهیتی دارد و در طول زندگی چه تغییراتی می‌دهد یا چه تغییراتی می‌تواند بکند، کمک‌های شایانی در یافتن مسیر صحیح زندگی انسان می‌کند. بررسی مقایسه‌ای آراء بزرگان فلاسفه می‌تواند شناخت دقیق‌تری از ماهیت نفس و امکانات کمالی آندر اختیار ما قرار دهد. در این رساله سعی بر آن است تا اولاً بیان جامعی از مولفه‌های فلسفی نظریه جسمانیه الحدوث بودن نفس ارائه شود، که در این راستا به مبادی تصوری، مبادی تصدیقی، و مسائل آن اشاره شده است. سپس اثبات این نظریه در دستگاه فلسفی ملا صدرا به نحوی نو پیگیری شده، ریشه های آن در اندیشه های افضل الدین کاشانی ره گیری شود. تاکید این رساله توضیح دقیق نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس به شکلی منطقی وبا بررسی مبادی این نظریه در دستگاه ملا صدرا است. در این راستا چگونگی استفاده ملا صدرا از ادله حدوث و تجرد و حتی تعریف نفس در آثار ابن سینا و فیلسوفان گذشته تحلیل شده است، به گونه‌ای که تفاوت دیدگاه ملا صدرا و ادله قائلین به حدوث روحانی نفس به خوبی برای خواننده روشن می‌گردد. از طرفی بررسی نظریات بابا افضل این فرضیه را قوی می‌کند که وی به حدوث جسمانی و بقاء روحانی نفس باور داشته است. اگر چه قطعی نیست که بابا افضل نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس را قبول دارد، اما ضمن بیان تأثیر پذیری صدر المتألهین از افضل الدین کاشانی، جنبه‌هایی از نظریات هر دو فیلسوف را که به آن توجه نشده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است، را بررسی کرده‌ایم. در ادامه با ارائه شواهد و با فرض اینکه کاشانی حدوث جسمانی و بقاء روحانی نفس را قبول دارد، تحلیل وی از روند تکاملی نفس در این نظریه را نیز در کنار تحلیل ملا صدرا به صورت تطبیقی بیان کردیم ودر نهایت به این رسیدیم که ادعای تأثیر گذاری کاشانی بر صدر المتألهین به راحتی قابل اثبات نیست و به پژوهش‌های تاریخی دراز آهنگی نیاز دارد.
ارتباط قوای نفس با نفس و نفس با بدن از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا معیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین ارتباط قوای نفس با یکدیگر و با نفس و همچنین ارتباط نفس با بدن بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا تدوین یافته است. در باب ارتباط قوا با یکدیگر، اختلاف چندانی بین دو فیلسوف مشاهده نمی شود، مگر در مسأله ارتباط عقل با وهم.همچنین از دو محور عمده رابطه نفس و قوا، یعنی فاعلیت نفس و قوا و وحدت یا تعدد وجود آن ها، شیخ?الرئیس و صدرالمتألهین با تفاوتی مبنایی، نفس را فاعل جمیع افعال اعم از ادراکی و تحریکی و مدرک تمام ادراکات می دانند و در بخش دوم نیز، تفاوت مبنایی دو فیلسوف آشکار می شود و صدرا برخلاف شیخ ـ که به تعدد وجود نفس و قوا معتقد است ـ با تأیید نقش نفس و قوا، نظریه اتحاد وجودی نفس و قوا را ارائه می کند. همچنین با توجه به اختلاف دو فیلسوف در نحوه تکوّن نفس ناطقه، اختلاف آن ها در رابطه نفس و بدن آشکار می شود. ابن سینا صرفاً قائل به تعلق تدبیری نفس به بدن است، درحالی که ملاصدرا، علاوه بر این تعلق، ترکیب این دو را اتحادی می داند و معتقد است بدن مرتبه نازله نفس است.
جایگاه نبوت در فلسفه سیاسی فارابی و ابن سینا
نویسنده:
حسین جوزی خمسلوِیی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحی و نبوت از جمله آموزه ها و مفاهیم دینی است که بیش از هر مفهوم دیگری، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. فیلسوفان، حکما و متکلمان تبیین ویژه و خاصی از این مسئله ارائه داده اند؛ فارابی نخستین فیلسوفی است که به نحو روشمند و مبتنی بر اصول فلسفی از وحی سخن گفته و آنرا افاضه عقل فعال به قوه متخیله نبی می داند و نبی را به عنوان رئیس نخست مدینه فاضله معرفی می کند.ابن سینا نیز ادامه دهنده مسیر فارابی بود و به تبیین فلسفی وحی و نبوت پرداخت؛ اما او بین قضایای کلی وحیانی و قضایای جزئی وحیانی تفاوت قائل شد؛ بدین صورت که قضایای کلی وحیانی افاضه عقل فعال به عقل نظری نبی است و قضایای جزئی وحیانی،توسط عقل عملی از نفوس فلکی اخذ می گردند. شیخ الرئیس علاوه بر اثبات امکان نبوت، ضرورت آنرا نیز به اثبات می رساند؛ در حالی که نهایت تبیین فارابی، ثابت کننده امکان وحی بود نه ضرورت آن.متکلمان نیز به تبیین کلامی وحی و نبوت پرداخته و آنرا تحت دو عنوان «تکلم الهی» و «ضرورت نبوت» مطرح می کنند؛ متکلمان در پاسخ به این پرسش که: خدواند چگونه سخن می گوید؟ آراء و عقاید مختلفی را بیان کرده اند؛ و در زمینه ضرورت نبوت، عده ای از فرقه های کلامی، ارسال رسل از جانب خداوند را، واجب و ضروری شمرده و برخی دیگر آنرا جایز و ممکن می دانند.
  • تعداد رکورد ها : 17