جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 14
تحلیل فلسفی-کلامی قضا و قدر از دیدگاه امام علی و امام رضا (علیهماالسلام)
نویسنده:
مریم رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله قضا و قدر یکی از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین مسایل فلسفی و کلامی است.این مسأله پیشینه‌ای به قدمت تاریخ دارد و همواره از بدو خلقت ذهن همگان را به خود مشغول داشته است.این مسأله با آنچه که امروزه به «سرنوشت» معروف است،‌ ارتباط نزدیکی دارد.البته متألهان و خداباوران مسأله سرنوشت را در ارتباط با علم و اراده الهی تفسیر می‌کنند.اما ملحدان آن را در چارچوب حتیمت‌های برخواسته از علل و اسباب مادی محصول می‌سازند.رساله حاضر در فضای فلسفه و کلام اسلامی به تبیین مسأله قضا و قدر در بیانات امام علی و امام رضا- علیهماالسلام- همت می‌گمارد.آنچه حائز اهمیت است این است که فلسفه و کلام اسلامی در تبیین قضا و قدر از کتاب سنت الهام‌های ذی‌قیمتی گرفته است.تبیین نسبت اختیار آدمی با قضا و قدر الهی و بیان این که نه تنها دو مقوله مذکور با یکدیگر تعارض ندارند بلکه قضا و قدر موید اختیار آدمی است،‌ بخش مهمی از رساله را به خود اختصاص داده است.در نظر امام علی و امام رضا (علیهما‌‌السلام) انسان مختار و آزاد آفریده شده و محکوم به یک سرنوشت حتمی و از پیش تعیین شده نیست.او می‌تواند با بهترین انتخابها، بهترین سرنوشت‌ها را برای خویش رقم بزند.انسان‌ها مراتب وجودی مختلفی دارند و هرکس طبق مرتبه وجودی خویش ادراکی متناسب با همان مرتبه وجودی دارد و تفسیرهای او از قضا و قدر منوط به مرتبه ادراک اوست.چنانکه انسان کامل از مرتبه وجودی بالا برخوردار بوده و ادراک او متناسب با مرتبه وجودی اوست و در نتیجه تفسیرش از قضا و قدر با انسان‌های دیگر که در مرتبه وجودی پایین‌تر قرار دارند فرق می‌کند.انسان کامل درک صحیحی از قضا و قدر داشته و از سر امور آگاه است،‌ در نتیجه همیشه راضی به قضا و قدر الهی است.مبحث مذکور دیگری از رساله را تشکیل می‌دهد که مورد تأکید نگارنده است.
بررسی تطبیقی جایگاه «نور» در حکمت سهروردی و «وجود» در حکمت سینوی و صدرایی
نویسنده:
خالق دیوسالار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفکر در هستی و پی بردن به راز و رمز آن از دغدغه های بشر پرسش گر بوده به طوری که مدام خود را تشنه چنین آب هستی بخشی می داند، چرا که حقیقت انسانیت در ذات متفکر اوست و تفکری با ارزش است که فارغ از عقل معاش به پهنه بی پایان هستی مخصوصاً به مبدأ با شکوه و والای آن نظر داشته باشد. در این ارتباط مسلمانان متفکر بیکار ننشسته و آستین همت بالا زدند و در این راه رنج و مشقاتی را متحمل شدند که در این بین نقش سه شخصیت یعنی بوعلی سینا ، ملاصدرا و سهروردی بارزتر به نظر می رسد، البته این بدان معنی نیست که کوشش های بقیه ازجمله فارابی ناچیز بوده است. در حقیقتسه شخصیت مذکور عصاره ماقبل خود بوده اند.ابن سینا به موجود می اندیشید و آن را موضوع فلسفه دانسته، مسائل آن را نیز عوارض ذاتی موجود بماهوموجود می داند او موجود را هم از نظر مفهوم و هم از نظر تحقق خارجى بدیهى فرض کرده و آن را مشترک معنوی می دانست و معتقد بود ماهیّت هر چیز غیر از هستى آن است یعنی دو مفهوم مغایرند اما این دو در خارج با هم اتحاد وجودی دارند. اومفهوم وجود را تنها در سه حکمِ تقدم و تاخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان مشکک می داند که آن نیز به خاطر حکایت ازواقعیت مشکک متصف به تشکیکمذکور است و در ارتباط با اصالت وجود ابن سینا نفسِ وجودِ ماهیت را معلول خود ماهیت ندانسته بلکه آن را معلولِ علت وجود می داند. او ماهیت را در سایه وجود، حق بالغیر می داند .سهروردی بر پایه آن چه ظاهر است به بحث درباره ساختار حقیقت که مستقیماً معلوم ما واقع می شود می پردازد. موضوع حکمت او انوار است. او نور را به آن چه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره باشد تعریف می نماید. ظهور نور موجب بداهتش است. سهروردی نورها را تنها به کمال و نقصان مختلف می داند نه به لحاظ نور بودنشان چرا که نور نزد وی چیزی است که به واسطه شدت و ضعفش، مابه الاشتراک و هم مابه الامتیاز به خودش برمی گردد. وی نسبت میان نور وظلمت را سلب وایجاب می داند و ظلمت را قالب نور معرفی می کند. نزد وی در مقوله جوهر، همه انحاء تشکیک تحقق پذیر است. مراد از اصالت نور سهروردی "مبدئیت برای وجود و هستی ها"ست، وی در حکمت خویش حقیقت را به وجود نسبت نمی دهد بلکه آن را به حقایق عینی که بدون واسطه معلوم ما واقع می شوند نسبت می دهد و برای رسیدن بدین منظور از قضایای وجدانی استفاده می کند. وجود نزد ملاصدرا مبناى مسائل الهى است او موضوع فلسفه راواقعیت خارجى معرفی می کند. او وجود را تحقق و صیرورت در اعیان واذهان می داند. مفهوم وجود نزد وی ابسط از هر تصوری بوده و شروع و اول هر تصوری می باشد و از شدت ظهور و بساطتش نمی توان آن را به چیزی آشکارتر از خودش تعریف نمود. عقل بین دو موجود، مناسبت و مشابهتی می یابد که نظیرش رابین موجود و معدوم نمی یابدبدین جهت او مشترک معنوی بودن وجود در بین ماهیات را قریب به اولیات می داند. او ماهیات را اموری تبعی دانسته که از نظر به حدود و مراتب وجودات دریافت شده اند و رابطه میان ماهیّت و وجود را نوعی ملازمه عقلی بین وجود هر شىء و ماهیّت آن است. او وجود را بالذات و?ماهیّت رابالعرض موجود می داند و زیادت مفهوم وجود بر ماهیت از نظر او با تحلیل عقل حاصل می شود. نزد وی وجود در خارج و حاق ذهن با ماهیت اتحاد دارد. ملاصدرا بر خلاف سهروردی قائل به تشکیک در ماهیات نبوده و چون ماهیات را مثار کثرت می داند ذاتاً آن ها را با هم مختلف می داند. او وجودات عینى را حقایقى اصیل می داند و معتقد است که ماهیات، همان اعیان ثابته اند که هیچ گاه بوى هستى به مشامشان نخورده است. سبق زمانى و سبق علّى وجود بر ماهیت را او از اثبات اصالت وجود به دست می آورد. وجود تقدم عینی بر ماهیت دارد و ماهیت بر وجود تقدم مفهومی دارد. ملاصدرا به تشکیک مفهوم وجود از آن نظر توجه دارد که بیانگر ویژگی ای در اصل هستی است او مفهوم صرف را مشکک نمی داند. او در بیان تشکیک از شدت و ضعف و کمال و نقص وجود سخن به میان مى آورد که مفاهیمى ناظر به واقعیتند.
مفاهیم و تصورات در فلسفه دکارت و لاک
نویسنده:
احسان منصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهم ترین موضوعاتی که هر فیلسوفی با آن مواجه است و ناچار به مفاهمه فلسفی با آن است موضوع مفاهیم وتصورات است. این موضوع هنگامی به مسئله تبدیل می گردد که فیلسوفی به شک روشی در عالم پرداخته و یا بخواهد به معرفت شناسی در شناخت بشر بپردازد.دکارت ولاکبه عنوان نمایندگان این دو روش گفته شده با مسئله مفاهیم و تصوراتروبرو شده اند. از سویی دکارت قائل به مفاهیم فطری است ودست کم برخی از مفاهیم را به این نوع از مفاهیم ارجاع می دهد . و از سویی با تفکیک دو حیثیت حکایتگرانه و صوری در مفاهیم وتصورات و استفاده از قانون علیت، وضوح و تمایز و عدم فریبکاری در خدا و پشتیبانی حقیقت به وسیله او در مفاهیم به کارکرد این مفاهیم وتصورات در فلسفه خویش اقدام می کند. اثبات وجود خدا، با استفاده از دو برهان علامت صنعتی و وجودی ، اثبات عالم خارج و اثبات تمایز بین نفس و بدن از جمله کارکردهای مفاهیم وتصورات در فلسفه دکارت است. از سویی دیگر لاک، با عدم قبول تصورات فطری و انحصار معرفت در تجربه حسی و درونی راه را برای مفاهیمی که از این دو راه در ذهن هستند می بندد. استفاده از تأثرات حسی و نقش تصورات در علم از جمله کارکردهای مفاهیم در فلسفه لاک به شمار می رود.
دین از منظر هگل جوان و پیشینه آن
نویسنده:
علی آراسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله های جوانی هگل (که در سن 23 تا 30 سالگی نوشته شده) به نقد عقل عملی کانت، نقد روشنگری، نقد مسیحیت، و بررسی عناصر محوری یک دین قومی می پردازد و می تواند به فهم اندیشه پیچیده هگل متأخر کمک کند. در این پژوهش، ضمن بررسی آرای هگل جوان، نظر مفسران هگل جوان مورد بررسی قرار گرفته، و تفسیری سامانمند از این نوشته ها ارائه شده است. هگل جوان در ارائه دیدگاه خود ، سه سنت فکری و دینی را پیش رو داشته است که عبارتند از: سنت کانتی-روشنگری، سنت مسیحی، و سنت دینی یونان و روم باستان ؛ رویکرد هگل جوان نقد دو سنت اول و الگوگیری از سنت سوم است. پرسشهای این پژوهش عبارتند از: 1.غرض اصلی هگل جوان از این رساله ها چیست؟2.نگرش هگل جوان در باب دین، و پیشینه این نگرش چیست؟3.نقاط ضعف نگرش پیشین و ایده هگل برای جبران این نقاط ضعف چیست؟این پژوهش توصیفی-تحلیلی و متن-محور می باشد یعنی تمامی دیدگاهها در کنار بررسی تفصیلی رساله های هگل جوان ارائه می شود. یافته های تحقیق: 1. غرض اصلی رساله های جوانی ارائه یک دین قومی ایدئال است.2. دین ایدئال انسان را به وحدت با خود، طبیعت و دیگران می رساند.3. اراده و خواست انسان بنیادیترین بخش وجود انسان است و دین که ناظر به تمامی ابعاد وجود انسانی است باید برخاسته از خواست انسان و برآورنده تمامی نیازهای انسانی باشد. این نتایج منعکس کننده پاسخ هگل به یکی از عمیقترین نیازهای انسان (نیاز به دین) است و در بستر واقعیات اجتماعی تاریخی، توانسته است سرچشمه یکی از بزرگترین تحولات اجتماعی سده گذشته (انقلاب های کمونیستی) باشد.
بررسی تطبیقی نظریه شناخت از دیدگاه هیوم و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
ذکیه ترکاشوند دهنو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به این که مسأله شناخت از پیچیده ترین مسائل معرفت انسانی است و گره های نگشوده در این زمینه وجود داشته و اذهان بشری دچار آشفتگی شده است ، لذا به این سبب اندیشمندان بزرگی به آن پرداخته و دیدگاه های گوناگونی ارائه کرده اند . از این میان دو فیلسوف بزرگ ، دیوید هیوم و علامه طباطبایی ، به کاوش در مبانی شناخت آدمی اهتمام ورزیده اند و دیدگاه های متعارضی عرضه کرده اند ، که مهم ترین آن ها در باب منشأ تصورات و پی جویی از ریشه های آغازین معرفت است . هیوم ، در نظریه شناخت خود ، به انکار معقولات ثانیه و محدود کردن تصورات به انطباعات حسی برمی آید . در باب تصدیقات نیز محدودیت فراوانی بر عقل تحمیل می کند . وی با رد اصول بدیهی عقلی ، به جز گزاره های تحلیلی ، تنها گزاره هایی را حاکی از خارج می داند ، که قابل تحقیق تجربی باشند . در مقابل ، علامه طباطبایی با اصل دانستن معرفت حضوری و پذیرش اصول بدیهی عقلی ، دایره شناخت بشری را بسیار گسترده می داند . ثمره ی اصلی این تعارضات ، شک گرایی معرفتی هیوم و ابطال آن از سوی علامه طباطبایی می باشد . از رهگذر همین مبناست که هیوم به تحلیل مفهوم علیت پرداخته و اصل علیت را به مثابه یک اصل عقلانی نفی کرده است . در مقابل علامه طباطبایی از مسأله ریشه ی اعتقاد به علیت گره گشایی کرده و علیت را به عنوان یک اصل غیرتجربی و عقلی اثبات می کند . از دیگر سوی ، مواضع وجودشناسی مبتنی بر نظام معرفتی این دو فیلسوف ، در مورد مسائلی نظیر : جوهر ، تصورکلی ، جهان خارج ، تصور خدا ، بسیار متقابل بوده و هر یک تأثیرات شگرفی بر اندیشه ی پس از خود در زمینه معرفت شناسی ، وجود شناسی ، فلسفه اخلاق و فلسفه دین به جای گذاشته اند .
بررسی دیدگاه‌های فایده‌ باوران کلاسیک و ابن‌حزم اندلسی
نویسنده:
امیرحسین تقی‌پور جاوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه به بررسی دیدگاه‌های فایده‌باوران کلاسیک (جرمی‌بنتام و جان استوارت میل) و ابن حزم می‌پردازد. فایده‌گرایی یکی از نظریه‌های مهم و مشهور در حوزه‌ی فلسفه اخلاق و اخلاق هنجاری است. فایده‌گرایی بر اصل فایده و سود مبتنی است و مقصودش از فایده و سود، لذت وشادکامی است، و بر همین مبنا، مدعی است : تنها عمل و قاعده‌ای درست و الزامی است که بالاترین و بیشترین شادکامی و سعادت را برای بیشترین افراد جامعه ذی‌ربط در پی داشته باشد. فایده‌گرایی یکی از نظریه‌های غایت-گرایانه و پیامدگرایانه در زمینه اخلاق هنجاری است که از این نظر، رقیب نظریه‌های وظیفه‌گرایانه و اخلاق فضیلت مدار به شمار می‌‌آید.فایده‌گرایی تاریخی دیرینه دارد اما فایده‌گرایی کلاسیک در اوائل قرن هجدهم مطرح گردید، و جرمی بنتام و جان استوارت میل مهم‌ترین طرفداران این نظریه فلسفی بوده‌اند. فایده‌گرایی در معنی اصطلاحی آن به دسته‌ای از نظریه‌های اخلاقی و خصوصا نظریه اخلاقی و سیاسی جرمی بنتام و جان استوارت میل- دو فایده‌گرای سرشناس سنتی در اوائل قرن هجدهم- اطلاق می‌شود و در واقع نظریه غایت‌گرایانه-ای است که مبتنی بر اصل بیشترین شادکامی و فایده و سود است. همچنین آنها معتقدند که لذت و الم قابل اندازه‌گیری و ارزیابی است. جرمی بنتام آنجا که کوشیده است تا نوعی محاسب? لذت‌گرایانه از لذات و آلام را با استفاد? از هفت بعد شدت، دوام، قطعیت یا عدم قطعیت، قرابت یا دوری، باوری ، خلوص، گستردگی عملی سازد این معنا را به روشنترین وجه تصدیق می‌کند. جان استوارت میل تا حدی در واکنش به این دیدگاه و برای پاسخگویی به ایرادهایی که مخالفین برعلیه این نظریه ارائه دادند، کوشیده علاوه برکمیت، کیفیت را نیز در ارزشیابی لذت‌ها وارد کند. فایده‌گرایی در قرن نوزدهم و بیستم مورد توجه بوده و در فلسفه اخلاق قرن حاضر نیز تاثیر فراوان داشته و پیروان بسیاری دارد. فایده‌گرایی اخلاقی تقریرهای مختلف و نیز شاخه‌های متنوعی از قبیل فایده‌گرایی لذت‌گرایانه، آرمانی، ترجیحی، سکولار و الهیاتی دارد و نیز به دو قسم مشهور عمل محور و قاعده محور تقسیم می‌شود. فایده‌گرایی در معرض بسیاری از انتقادات و اشکالات از جمله ناکارآمدی در ارزیابی لذت‌ها و آلام و نیز عدالت توزیعی است. در جهان اسلام نیز ابن حزم اندلسی دارای گرایشات و نگاهی فایده‌گرایانه بوده و در کتاب خویش با عنوان «الاخلاق و السیر» بارها بر اصل منفعت و زیان تکیه کرده و از عبارت‌های «لافائده فیه» و «لامنفعه فیه» استفاده کرده است. مقصود وی از فایده «دور کردن غم و اندوه» می‌باشد و بر این باور است که تمام انسان‌ها در همه‌ی افعالی که انجام می‌دهند هدفی جز دور کردن غم و اندوه ندارند. از این رودر برخی از جنبه‌ها با دیدگاه فایده‌باوران کلاسیک سازگاری دارد.
بررسی و نقد پوچ‌گرایی از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
گیسیا محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پوچ‌گرایی تفکری است که بر زندگی بشر امروزی سایه انداخته، همه‌ی ارزش‌ها را بی‌ارزش کرده و منجر به بحران عمیق معنوی در زندگی بشر شده است. پوچ‌گرایی مبتنی بر اصولی است که از نظر فلسفی و دینی قابل بحث و ابطال‌اند. در این رساله ما در پی ابطال مبانی پوچ‌گرایی در حوزه‌ی اندیشه‌ی مرحوم علامه طباطبایی(ره) و استاد شهید مطهری هستیم. مهم‌ترین مبانی پوچ‌گرایی که منجر به بی‌هدفی و بی‌معنایی زندگی می‌شوند عبارت‌اند از: بی‌خدایی، مسئله‌ی مرگ، مسئله‌ی خلقت، جبر و عدم اختیار، مسئله شر، درد و رنج، ازخود بیگانگی و... براساس تفکر مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری که برگرفته از تعالیم وحی است، خلقت انسان هدفمند است، با اثبات وجود خدا از طرق فلسفی و شهودی، اعلا هدف آفرینش انسان نیل به مقام عبودیت در سایه‌ی معرفت است. انسان در دار طبیعت تنها رها نشده، بلکه لطف و عنایت الهی همواره با اوست و او با یاد خدا بودن و ذکر خدا گفتن مانع از خودبیگانگی و خودباختن می‌شود. با نظر به صفت حکمتی که برای خدای متعال قائلیم، شکست‌ها، ناکامی‌ها و مصائب را با دیده‌ی مثبت، براساس مصلحت و مشیت الهی نگریسته و آن‌ها را برای رسیدن انسان به خیرهای برتر و اعلی می‌دانیم. از این‌جاست که انسان الهی شری نمی‌بیند و همه چیز را چون تحت تدبیر و اراده‌ی الهی است، زیبا می‌بیند و درد و رنج را برای انسان مومن مایه‌ی آگاهی، بیداری، تهذیب نفس و تصفیه‌ی اخلاق می‌داند و مرگ را نقطه‌ی عطفی در مسیر حرکت اشتدادی وجود انسان و دروازه‌ای به دنیایی بزرگ‌تر دانسته است. با مختار آفریدن انسان او را در انتخاب راه زندگیش آزاد گذاشته، چون در صورت جبری بودن انسان تکلیف در دنیا و جزا در آخرت به کلی باطل می‌شود. روش تحقیق در این رساله به صورت کتابخانه‌ای است.
بررسی ویژگی‌های علم سکولار و علم دینی ودلالت‌های تربیتی آن
نویسنده:
زهرا رضایی حیدرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف تحقیق حاضر بررسی ویژگیهای علم سکولار و علم دینی و دلالت‌های تربیتی آن می‌باشد. سکولاریسم بیان کننده نوعی تفکر است که در آن عمل اجتماعی و نهادهای اجتماعی از دین فاصله می‌گیرند. این اصطلاح در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست، اقتصاد و تعلیم و تربیت مطرح می-باشد، در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی معنای علم سکولار و علم دینی و دلالت‌های تربیتی آن مطرح گشته و ارتباط و مناسبت تربیت سکولار، تربیت دینی مورد بررسی قرار گرفته است.سوالات پژوهش عبارتند از: معنای علم دینی و مبانی فلسفی آن چیست؟ معنای علم سکولار و مبنای فلسفی آن چیست؟ دلالت تربیتی علم دینی و علم سکولار چه می‌باشد؟ مناسبت‌های علم دینی و علم سکولار چیست؟ نتایج تحقیق مشخص کرد که: اگر بین علم و دین رابطه‌ای را محتمل بدانیم می‌توانیم از علم دینی با سه رویکرد سنت گرایانه و استنباطی و پیش فرض‌ها سخن بگوئیم. در علم دینی بینش الهی حاکم است و عالم وجود را منحصر در عالم مادی نمی‌بیند.در مقابل علم سکولار فارغ از جهان بینی دینی است و معتقد به اصالت امور دنیایی و جدا شدن دین از دنیاست و مبتنی بر مبانی خاص خود از جمله علم گرایی و اومانیسم و غیره است. در همه رویکرد های سه‌گانه علم دینی روش های تربیتی ارائه شده منتها با شیوه های متفاوت تربیت دینی مبتنی بر جهان‌بینی دینی است و تربیت سکولار با توجه به مبانی فلسفی خاص خود تربیتی متناسب با جامعه سکولار را پیشنهاد می‌نماید (اومانیسم، علم‌گرایی، نسبیت گرایی ...) که اصالت دادن به انسان و عقل او و اینکه ماوراء الطبیعه و دین از نظر آن مردود شمرده می‌شود. در زمینه ارتباط علم دینی و علم سکولاردر رویکرد سنت گرایانه ارتباط از نوع تعارض، در رویکرد استنباطی ارتباط از نوع آزاد و یا مکمل و در رویکرد پیش فرض‌ها ارتباط از نوع رقابت الگویی می باشد. همچنین در مقایسه علم دینی و علم سکولار در زمینه هدفها و ارزش‌ها و فرهنگ می‌توان تفاوتهای بنیادی را ملاحظه کرد.
  • تعداد رکورد ها : 14