جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 19
مطهری و اخلاق باور
نویسنده:
مجید ملایوسفی، احمد اله یاری، مریم اسکندری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصطلاح «اخلاق باور» برای اولین بار در مقاله معروف کلیفورد، با همین عنوان، به سال 1876 به کار رفت. طبق بیان کلیفورد، که بعدها به قاعده یا اصل کلیفورد مشهور شد، «همیشه، همه جا، و برای هرکس خطاست که بر اساس قرائن ناکافی به چیزی معتقد شود». از زمانی که کلیفورد این بحث را مطرح کرده است، تاکنون، مورد مناقشات فراوانی بوده است؛ مساله اصلی که در پس همه این مناقشات مطرح بوده است این است که آیا اصولا باورهای آدمی در اختیار انسان اند، تا مشمول ارزش گذاری های اخلاقی شوند، یا این که باید آن ها را، همچون بسیاری از حالات روانی، غیر ارادی و انفعالی و در نتیجه، معاف از ارزش گذاری های اخلاقی دانست. عده ای بر این باورند که باورهای ما غیر ارادی اند و در اختیار ما نیستند. درمقابل، عده دیگری به تاثیر اراده بر باور یا اراده گروی اعتقادی معتقدند. این نوع از اراده گروی، بسته به میزان تاثیر اراده بر باور، به دو قسم کلی قابل تقسیم است: اراده گروی مستقیم و اراده گروی غیر مستقیم. اراده گروی اعتقادی (هر دو نوع مستقیم و غیر مستقیم آن) از حیث دیگری، به اراده گروی توصیفی و اراده گروی هنجاری تقسیم می شود. در اراده گروی هنجاری سخن از نوعی وظیفه گرایی معرفتی در باب باورهاست که مستلزم اخلاق باور است. درواقع، زمانی می توان از اخلاق باور سخن گفت که به چیزی به نام وظیفه گرایی معرفتی قائل باشیم. مطهری تعقل و تفکر را افعالی نفسانی می داند که در دست اراده و انتخاب مستقیم انسان قرار دارند. از نظر وی، میان «عقیده» و «تفکر» تمایز وجود دارد. او عقیده مبتنی بر فرایند معقول و عقلانی را تفکر می نامد و آن را موجد معرفت می داند. توجه به فرایند شکل گیری معرفت از منظر مطهری به خوبی نشان می دهد که وی به مساله توجیه باورها و قائل شدن به نوعی وظیفه گرایی معرفتی توجه خاص داشته است. بر این اساس، مطهری توصیه هایی را در نحوه کسب معرفت بیان می دارد که می توان آن ها را ذیل اخلاق باور گنجاند. از جمله این توصیه ها می توان به این موارد اشاره کرد: تاثیرناپذیری از قضاوت دیگران، پیروی نکردن از اکثریت، پرهیز از خوش باوری، استماع قول مخالف، تفکیک باور از صاحب باور، و اجتناب از جمود و تعصب.
صفحات :
از صفحه 119 تا 140
تحول بنیادین معنای عشق نزد کی یرکگورد
نویسنده:
اصغری سیدعلی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عشق یکی از دغدغه های اصلی کی یرکگورد است؛ چنانکه یکی از کتب مهم خود را بدان اختصاص داده و آثار عشق نام نهاده است. عشقی که برای او ارزش دارد عشق مسیحی، درمقابل عشق طبیعی (شهوی) و دوستی است. عشق مسیحی عشق به همنوع است، پس تبعیض و ترجیح برنمی دارد. به گفته کی یرکگورد کسی که قلبش از پراکندگی پاک شده و ساحت نامتناهی وجودش را در آنات وجودش سریان داده است، در پاکی دل جز خیر هیچ نمی خواهد و بروز این خیر دست کم از حیث ارتباط با دیگران، عشق است. در این پژوهش می کوشیم با توجه به مهمترین وجوهی که کی یرکگورد درباره عشق مسیحی بازمی گوید، تحول معنای عشق را نزد او توضیح دهیم و نشان دهیم که عشق اصیل برای او نمی تواند جز آگاهی به وظیفه مندی نسبت به همنوع امر دیگری ازجمله احساس و عاطفه باشد.
صفحات :
از صفحه 99 تا 131
مسوولیت اخلاقی فرزندان در برابر والدین در قرآن و عهدین
نویسنده:
رضا ارزانی حبیب
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم - شعبه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مطالعات تطبیقی در حوزه ادیان، افزون بر ارتقای سطح معرفت پیروان ادیان نسبت به یکدیگر، بسیاری از ادراکات ناصحیح را مرتفع می سازد. از دیگر سو، برای اثبات بهره مندی اسلام از حقیقت تام و کامل نیز روشی عالمانه و به دور از تعصب ورزی است. در این میان، خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی در ارتقا و تعالی جامعه، همواره مورد توجه ادیان، پیامبران الاهی و کتب مقدس بوده است؛ چرا که ایجاد هر نوع تغییر اجتماعی در جامعه، مستلزم نظرداشت این نهاد به ظاهر کوچک ولی به جهت کارکرد عظیم و اثربخش است. پژوهش پیش رو با عنایت به اهمیت این مساله با روشی علمی تطبیقی درصدد است با تکیه بر قرآن مجید و کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، تکالیف و مسوولیت های اخلاقی فرزندان در مقابل والدین را بررسی و واکاوی کند. مسوولیت های اخلاقی فرزندان در برابر والدین در عهدین در شش مقوله احترام، اطاعت، مراقبت، تکریم، پشتیبانی و احترام در پیری و در قرآن در هفت مقوله احترام، احسان، اطاعت، ادب ورزی، مراقبت در کهنسالی، پشتیبانی و دعا برای آنان طبقه بندی و بررسی شده است. روش پژوهش کتابخانه ای و مبتنی بر کتب مقدس است، ولی برای تبیین موضوع از برخی از شروح و تفاسیر آنها نیز بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تشابهات بسیاری میان قرآن و عهدین در این باره وجود دارد که می توان به مکلف بودن فرزند در برابر والدین، اطاعت از آنها در همه حال غیر از معصیت خدا، توجه به حقوق آنها حتی پس از مرگ و... اشاره کرد؛ ولی در عین حال، تفاوت هایی هم وجود دارد که از آن جمله می توان به محوریت جامع و تام خداوند در تمام آیات قرآن، توجه ویژه به مادر در قرآن و توجه بیشتر به پدر در عهدین و بیان مجازات های سخت برای فرزندان در عهدین برای مخالفت با فرمان والدین به خلاف قرآن و ... اشاره کرد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 164
طرح و پیاده سازی روشی برای مهندسی نیازمندی ها با استفاده از ترکیب روش های متمرکز بر کاربر و متمرکز بر سیستم
نویسنده:
سیدکامیار ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سیستم نرم افزاری موفق است که قادر به برآورده کردن نیازهای کاربران و سازمان خود باشد . از این رو مسئله شناخت از مهمترین مراحل در ایجاد یک سیستم نرم افزاری به شمار می رود . امروزه در روشهای شء گرا از موردهای استفاده در مرحله شناخت بهره گرفته می شود. شناخت به کمک موردهای استفاده دارای مشکلاتی است. دراین پروژه تلاش گردیده است که با ترکیب روشهای تحیلل وظیفه با موردهای استفاده ، روشی بهتر برای شناخت ارائه گردد. در این راستا روشهای تحلیل وظیفه و موردهای استفاده بررسی گردیدند. به منظور مشخص نمودن دقیقتر مفهوم وظیفه و مورد استفاده برای هر کدام از این مفاهیم علم الوجود آنها ارائه گردیده است بر اساس علم الوجود وظیفه فرمهای توصیف وظیفه طراحی شده‌است. همچنین با مقایسه این دو علم‌ الوجود،‌الگوریتمی برای استخراج خودکار موردهای استفاده از شرح وظایف ارائه شده‌است.
مطالعه تطبیقی ماهیت «دین» و « تعهد» و کارکرد آن در نظام‌های حقوقی رومی ژرمنی، کامن لا و اسلام
نویسنده:
نصراله جعفری خسروآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دو نظام حقوقی کامن لا و رومی ژرمنی obligation که در حقوق ما به تعهد ترجمه شده است عمدتاً به معنای یک رابطه حقوقی شخصی است که بر مبنای آن متعهدله می تواند از متعهد انجام یا ترک کاری را بخواهد. جنبه منفی این رابطه حقوقیdebtمی باشد که در حقوق ما به دین ترجمه شده و جنبه مثبت آن personal right نامیده می شود که در ادبیات حقوقی ایران به حق دینی ترجمه شده و معادل مفهوم «طلب» پنداشته شده است. سابقاً این حق ، جنبه‌ی کاملاً شخصی داشت و قابل انتقال به غیر نبود، لیکن پس از تحول و تکامل تاسیس تعهد که با تلاش مکتب مادی تعهد در نظام حقوقی رومی ژرمنی و پیشرفتهای انصاف در نظام کامن لا صورت گرفت، از جنبه‌ی شخصی آن کاسته شد و قابلیت نقل و انتقال پیدا کرد. بنابراین در این دو نظام «دین ، تعهد و حق شخصی» سه تاسیس کاملاً وابسته به هم هستند. لیکن در نظام حقوقی پیشرفته اسلام ، تاسیس پر کاربرد« دین» ، تاسیس مستقلی محسوب می شود و هیچ ارتباط ماهوی با تاسیس «تعهد یا التزام» ندارد و می توان به لحاظ مفهومی ، رابطه بین این دو را تباین دانست. «دین» مال کلی بر ذمه و یک مال اعتباری محسوب می‌شود کهرابطه دائن با آن ، از نوع مالکیت می باشد و نه یک رابطه صرفاً شخصی با مدیون . از این رو دائن به راحتی بدون اینکه نیازمند رضایت مدیون باشد، حق هر گونه دخل و تصرفی را در این مال اعتباری دارد. در مقابل، تاسیس التزام یا تعهد، ماهیتاً حکم تکلیفی است و اثر برخی از التزامات همچون التزامات شرطی و عقدی، حق مالی است و برخی از التزامات قانونی، هیچ اثر وضعی ندارند. در عین حال در حقوق ایران، به دلیل عدمشناخت دقیق ماهیت دین و تعهد در حقوق اسلامی ، عمدتاً این دو تاسیس با تاسیس های مشابه خارجی ، یکسان پنداشته شده و بسیاری از دیگر تاسیس ها و قواعد حقوقی از جمله ماهیت بیع کلی را نیز به انحراف کشانده است . تمایزات این دو تاسیس در نظام های حقوقی، صرفاً تمایز تئوریک و ماهوی نیست ، بلکه کارکردها و نقش این دو تاسیس نیز متفاوت می باشد. از جمله کارکردهای تاسیس تعهد در حقوق نوشته ، نقش بی بدیل آن در حقوق قراردادها و مسئولیت مدنی و همچنین نقش ساختاری آن در تقسیم بندی حقوق اموال و تقسیم ثنایی حقوق عینی و دینی است . در مقابل، نقش دین و نظریه مال کلی در حقوق اسلامی، مانع پذیرش این تقسیم بندی است و از این رو بازگشت به تقسیم سنتی حق و ملک مورد پیشنهاد نگارنده می‌باشد.
رای السدید فی‌ شرح‌ جوهره‌ التوحید المجلد 1
نویسنده:
ابراهیم‌ محمد ابراهیم‌ مریبه‌
نوع منبع :
کتاب , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: جا‌معه‌ الازهر، کلیه‌ الدراسا‌ت‌ الاسلامیه‌ و العربیه‌,
چکیده :
کتاب درباره توحید می باشد و به قول نویسنده نظر درست را در باب توحید ارائه کرده است . موضوعاتی از قبیل شناخت خدا، بحثی راجع به علم کلام، رابطه ایمان و اسلام ، بحث تکلیف ، بحث ایمان مقلد، کفر و ایمان بخشی از مطالب کتاب می باشد.
بررسی جایگاه فضیلت در اخلاق کانت
نویسنده:
سیدمسعود آریادوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وظیفه‌گرایی، فضیلت‌گرایی و نتیجه‌گرایی از جمله شاخه‌های فلسفه اخلاق هستند. این سه قسم از فلسفه اخلاق به جهت نوع نگرش و مدخلی که در فلسفه اخلاق دارند از همدیگر جدا می‌شوند؛ و گویا آنها را باید به عنوان رقیب محسوب کرد. اصولا گفته می‌شود نحله‌های سه گانه فلسفه اخلاق، به جهت تمایز در منشهای منتخب، یارای این را ندارند که با هم جمع شوند. اگر وظیفه‌گرا با این پرسش شروع می‌کند که عمل درست چیست و در پاسخ به اعمالی اشاره دارد که فی حد نفسه معتبرند، نتیجه‌گرا هم همین سوال را با اشاره به سنجش نتایج اعمال پیگری می‌کند. در مقابل، فضیلت‌گرایان با طرح سوالی مبنی بر چگونه زیستن، و دعوت کردن به سوی مجموعه‌ای از فضایل، فلسفه اخلاق را به سرانجام می‌رساند. با چنین نگاهی باید گفت که این سه تفکر نه تنها با یکدیگر قابل جمع نیستند بلکه در تقابلی همیشگی در ترد رقیبانشان به سر می‌برند.حتما به یاد داریم که این گفتمان اخیر را پذیرا نشدیم و با ارائه تاریخچه‌ای مستند، در راستای شناخت ماهیت حرکت تاریخی فضیلت‌گرایی، دیدیم که چنین ایده‌ای – یعنی در تقابل به سر بردن شاخه‌های فلسفه اخلاق – حداقل در مورد فضیلت‌گرایی و وظیفه‌گرایی محلی از اعراب ندارد. روشنگریهای جیمز ریچلز در این مورد را شاهد بودیم. با توجه به تفکرات این فیلسوف آنچنانکه دیدیم بر خلاف تفکر فضیلت‌گرایان رادیکال، می‌توان با تدبیر اندیشی خاصی، و با نگرشی به دور از غرض‌ورزی، حداقل برای وظیفه‌گرایی و فضیلت‌گرایی، میدانی را حاضر نمود که در آن دوشادوشِ هم، در جهت هدایت کنشگر اخلاقی برای فتح قله‌های اخلاق، در تحرکی شایسته و سامان‌مند، در تعامل – و نه تقابل – به سر ببرند.قصه فضیلت‌گرایی در نوع رادیکالش به این مساله ختم نمی‌شود. هجمه به کانت و گلایه از اصول وظیفه-گرایی او، از اصول جدا ناپذیرِ این تفکر بنیادگرای انحرافی است. الیزابت آنسکوم بذر این جریان انحرافی را پاشید. به خاطر داریم که این جریان رادیکال عامل اساسی از یادبرده شدن فضیلت‌گرایی را تفکر اخلاقی کانتی می‌دانست. تفلسف اخلاقی کانت به دو سبب ویران‌کننده اخلاق فضیلت‌گرا دانسته شده است: یکی اعتبار فی حد نفسه وظایف اخلاقی در مقابل فضایل اخلاقی، و دیگری عدم گرایش به غایات.این تفسیر از اخلاق کانت، کذب محض است. هر چند که در وظیفه گرایی‌اش برای قواعد اخلاقی فی حد نفسه اعتبار قائل است، اما این تمام فلسفه اخلاق کانت نیست. چنین تفکری فقط از خواندن کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق ناشی می‌شود. باید توجه داشته باشیم که این کتاب تنها کتاب کانت در زمینه اخلاق نیست. علاوه بر بنیاد، نوشته دیگری تحت عنوان مابعدالطبیعه اخلاق باب فلسفه فضیلت، وجود دارد که به شدت گرایشهای نتیجه‌گرایانه دارد. در مابعدالطبیعه است که کانت از غایات سخن به میان می‌آورد و غایات مورد طلب را فضیلت می‌نامد. از دیدگاه کانت محال است که اَعمال فاقد غایت باشند. غایات مد نظر کانت بر آمده از همان امر مطلقی هستند که اصول و قواعد اخلاقی را تشکیل می‌دهند. بنابراین نزد کانت صحبت از غایاتی نیست که ذیل انگیزه حسی و عاطفی هستند؛ بلکه سخن از تمایلات تکلیف مآبی است که انسان، با اراده‌ی خود آنها را انتخاب می‌کند. در همین مابعدالطبیعه است که بزرگ‌ترین وظیفه آدمی کسب فضیلت ذکر شده. آری؛ درست است که کانت با وظیفه‌گرایی سخت و خشن خود آغاز می-کند، اما در ادامه بحث که در دو کتاب نقد عقل عملی و مابعدالطبیعه اخلاق، به آن پرداخته شده، این سوال را می‌پرسد که هدف از انجام عملِ مبتنی بر امر مطلق چیست؟ پاسخ هم این است: غایت عالی و نامشروطی که همواره تکلیف است فضیلت می‌باشد. حقیقتا کانت نظریه اخلاقی خود را با مبحث فضیلت به پایان می‌برد. او غایت نظریه اخلاق‌اش را در همین فضیلت ذکر کرده است. نگریستن بدون اغماض به تفکر اخلاقی کانت حاکی از این خواهد بود که کانت اصول اخلاقی را با غایات اخلاقی که همان فضایل باشند، به نحوی کاملا انحصاری ترکیب کرده است؛ آنچنانکه می‌توان کانت را یک فیلسوف فضیلت‌گرای کثرت‌گرا، در مقابل فضیلتگرای رادیکال دانست. تفاوت اصلی کانت با دیگر فضیلت‌گرایان و نتیجه‌گرایان در این است که او از غایات و از فضایل شروع نمی‌کند. بلکه از ساخت و ساز وظیفه‌گرایی مبتنی بر امر مطلق آغاز کرده و در نهایت به فضیلت ختم می-کند. منکر این نیستم که کانت وظیفه‌گراست، به یک معنا کانت وظیفه‌گرا هست؛ آنهم زمانیکه خواهان نگارش قواعد اخلاقی مبتنی بر امر مطلق است. در این قسم از ایده اخلاقی‌اش، هر چند که در پی دسترسی به قواعد و اصول اخلاقی است، اما در اوایل کتاب مابعدالطبیعه اخلاق، آب پاکی را دست خواننده می‌ریزد که هدفش از درج مباحث وظیفه‌گرایی، ادراک فضیلت است و نه چیز دیگر. حال در اینجا باید گفت که او یک فضیلت گرا می‌شود. آنچنانکه جان استوارت میل بنابه گفته‌های موثق او، در اصول اخلاقی به سودگرایی نظر دارد؛ و در نهایت سودهایی را که آنها را هم نوع با فضیلت می‌داند، برای غایت اخلاق، فرا می‌خواند؛ یا ارسطو که در قواعد اخلاقی به حدوسط می‌پردازد، اما در مبحث غایات، فضایل را هدف رسیدن به اصول اخلاقی قید می‌کند. کانت هم مانند عموم فلاسفه اخلاق؛ یک بخش نظریه اخلاقی‌اش به بررسی قواعدی اختصاص دارد که آدمی را در موقعیتهای اخلاقی راهنما باشد. در این بخش به مساله چه باید انجام دهم پرداخته شده، بخش دیگر چرا باید انجام دهم مد نظر است؛ و کانت می‌گوید چونکه باید فضیلتمند شویم. این پایان کار تفلسف اخلاقی ایمانوئل کانت فیلسوف نخبه آلمانی قرن هیجده است
بررسی دامنه ارزش ها بر اساس معنایابی مفاهیم و جملات اخلاقی
نویسنده:
محمد سربخشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جملات اخلاقی به دو صورت انشائی و اخباری بیان می شوند. در جملات انشائی رفتار، صفت یا غایتی اخلاقی مورد امر و نهی قرار می گیرد. در جملات اخباری همین امور موضوع قرار گرفته و با مفهومی ارزشی یا لزومی داوری می شوند. مفاهیمی از قبیل: خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و وظیفه محمول گزاره های اخلاقی اند و با نام مفاهیم اخلاقی نام گذاری می شوند. از طرفی مفاهیم کمال و مطلوبیت در مفهوم ارزش اخلاقی ماخوذند و از همین رو، بر خلاف دیدگاه غیرواقع گرایان، ارزش های اخلاقی به دلیل عینی بودن کمال اموری عینی اند. لزوم اخلاقی نیز علی رغم اعتباری بودن، به دلیل بازگشتی که به ارزش اخلاقی دارد در زمره امور عینی یا دست کم مرتبط با امور عینی است. با توجه به مفهوم تکلیف و مسئولیت و ارتباط آن دو با ارزش می توان همه امور اختیاری از قبیل: افعال، صفات و غایات اخلاقی را در حوزه ارزش گذاری های اخلاقی قرار داد. این امر به دلیل دخالت عنصر اختیار در تکالیف و مسئولیت های اخلاقی است و با ارتباطی که ارزش ها با وظایف اخلاقی دارند هر امر اختیاری مشمول داوری اخلاقی خواهد بود.
تکلیف از نظر رواقیان متاخر با تاکید بر آرای اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس
نویسنده:
سینا مشایخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه به بررسیِ جایگاهِ تکلیف در فلسفه اخلاقِ رواقیان متأخر به ویژه در اندیشه هایِ اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس پرداخته شده است. به این منظور در ابتدا به شرحی کلی از فلسفه اخلاقِ رواقیان پرداخته شده و آموزه هایِ آنها مورد بررسی قرار گرفته است و سپس با تأکید بر مفهومِ تکلیف در اندیشه هایِ‌ فیلسوفانِ رواقی، به بیانِ دیدگاههایِ این دو فیلسوف پرداخته شده است.هدف از این تحقیق، نظام مند کردنِ آموزه هایِ اخلاقیِ اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس در حوزه اخلاق و اندیشه هایِ رواقیان است. و سعی شده که با توجه به مفهومِ تکلیف، مفاهیمِ به ظاهر متناقضِ فلسفه رواقی همچون تقدیر و مشیت با مفاهیمِ اراده آزاد و خودگردانیِ عقلانی، توجیه و رابطه آنها تبیین گردند.در این پایان نامه علاوه بر شرحِ آراء رواقیان –به ویژه اپیکتتوس و اورلیوس-، متن هایی نیز از این دو فیلسوف ترجمه، تحلیل و تفسیر شده اند و شباهت و تفاوتِ دیدگاههایِ آنها در رابطه با تکلیف در فلسفه اخلاقِ آنها تحلیل و تبیین شده است.
جایگاه «انسان شناسی» در نظام اخلاقی کانت
نویسنده:
اعظم محسنی,یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأسیس یک نظام اخلاقی کارآمد، منوط به شناخت دقیق و همه جانبه ی سرشت انسان، به عنوان موضوع اخلاق، است؛ اینکه ما چه تلقی از انسان و طبیعتش داریم، او را موجودی ذاتاً اخلاقی یا ذاتاً بد و شرور می دانیم، یا تلقی مان از انسان، موجودی متعلق به دو جهان محسوس و معقول است که در هر ساحتی جنبه ای از سرشتش ظهور پیدا می کند، پیش شرط لازم برای پی ریزی یک نظام اخلاقی است.در تلقی کانت، انسان یک موجود تک ساحتی نیست؛ بلکه شهروند دو جهان است: جهان محسوس و جهان معقول. انسان بر اساس طبیعت معقولش، خوب و بر اساس طبیعت محسوسش بد است. بر همین اساس، در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق بر این نکته تأکید می کند که: «...از آنجایی که جهان فهم واجد مبنای جهان حس و در نتیجه واجد مبنای قوانین آن است؛ من باید قوانین جهان عقل را به عنوان امر مطلق و افعالی را که مطابق با آن قوانین است به عنوان وظیفه تلقی کنم.»لزوم توقف اخلاق بر انسان شناسی، که از نظر کانت از حیث روش یک علم تجربی به حساب می آید، از یک سو و امکان تأسیس فلسفه ی اخلاق نابی که به کلی فارغ از هر چیز تجربی باشد از سوی دیگر، سبب شده که برخی از مفسرین در امکان اینکه کانت واقعاً توانسته باشد یک چنینفلسفه ی اخلاقی تأسیس کند، تردید کنند. لذا در این مقاله قصد داریم به بررسی نسبتانسان شناسی با اخلاق در نظام فلسفی کانت بپردازیم تا هم ماهیت ناب بودن فلسفه ی اخلاقش و هم نحوه ی توقف آن بر انسان شناسی را آشکار کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 19