فارابی در طرح سیاسی خود، به دنبال اجرای همان طرح متافزیکی خویش در عرصه حیات بشری است. سیاست، جزء جداییناپذیر حیات انسان است و تنها طرح سیاسیای که امک
... کان خوشبختی و سعادت افراد بشری را در حیات دنیوی و اخروی فراهم مینماید، سیاست فاضله و برپایی اجتماع فاضل خوانده میشود. از منظر فارابی، سیاست به معنای تربیت و پرورش مردمان مدینه فاضله است و برای تحقق اهداف رئیس اول مدینه، عمل مینماید. هدف از تأدیب شهروندان مدینه، برپایی نظم الاهی در مدینه انسانی اعلام شده است. در واقع، سعادت فقط در چهارچوب و محدوده قانون و نظم خداوند، قابل دستیابی است. از این رو، فیلسوف ـ نبی به عنوان رئیس و خداوندگار مدینه، به دنبال تدبیر سیاسی حقیقت و پیاده کردن نظم و ناموس الاهی در عرصه زندگی انسانی است. بدین سان، در مدینه فاضله، افق و چشماندازی نسبت به حقیقت و وجود، فراروی باشندگان آن گشوده میشود و انسانیت انسان در آن قوام مییابد. از دیگر سو، مدینه فاضله به مثابه روشنگاه وجود عمل میکند؛ این مدینه تنها عرصه و ساحتی است که وجود در آن ظهور کرده، تجلی مییابد.
بیشتر