پیشرفت علم و تکنولوژی هنوز هم نتوانسته رضایت بشریت را جلب کند. انسانی که در جستجوی چیزی از جنسدیگر، در واقع به دنبال جاودانگی است و با الهام از فطرت خویش، هموا
... اره تشنه ی اتصال به منبعی ابدی است. او مینگارد و سخن می راند و سخن منجر به عمل خواهد شد. بنابر این نویسنده عامل تحول می گردد؛ تحولی آن چنانعظیم که هیچ کس قادر به نادیده گرفتن دنیای اطراف خود نباشد.انسان قرن نوزدهم در جامعه ی نوپای پس از انقلاب، به موجودی سرگشته تبدیل شده که بار دیگر به ادبیات رویمی آورد. مسیحیت به شدت مورد انتقاد نویسندگان قرن هجدهم قرار گرفته بود در حالی که رمانتیسم، مکتبی مذهبیاست که ایمان و رابطه ی انسان با آفریننده ی خویش را به خوبی به تصویر می کشد. در این میان آثار ادبی پا به عرصهوجود می نهند که غالباً نمایاننده ی انسانی خسته از آشفتگی های اجتماعی هستند. موجودی که خود را با نگارشعواطف و مشاهده ی نشانه های پروردگار در آینه ی مخلوقاتش تسکین می دهد. پروردگار سرّ هستی است؛ انسان میتواند او را در پس نشانه های بیکرانش حاضر بیابد و به معبود خویش بپیوندد.سال های 1815 تا 1830 مقارن با ظهور شعرای رمانتیک جوانی چون هوگو و لامارتین است که شعر را به شیوه اینوین به مخاطب عرضه می دارند. نظم، به گونه ای رمزآلود انسان را قادر می سازد تا با ایده های متعالی و خدایی همراهگردد و با آنچه برایش نامرئی و ناملموس است، ارتباط برقرار سازد.در این تحقیق به مطالعه ی چگونگی رابطه ی میان خالق و مخلوق در دو کتاب ژوسلن، اثر آلفونس دولامارتین وتأملات سروده ی ویکتور هوگو، دو شاعر همعصر در قرن نوزدهم، خواهیم پرداخت. آنچه برای ما اهمیت دارد، بررسیجایگاه انسان در مقابل قدرت الهی و نیز تأثیر حوادث زندگی بر رابطه ی خالق و مخلوق است. همچنین دیدگاه لامارتینو هوگو را پیرامون مرگ و جهان آخرت مورد بررسی قرار خواهیم داد.
بیشتر