ماهیت متفاوت زبان عربی که زبانی اشتقاقی است ازجهت اشتمالش بر الگوهای آوایی و قالب های صرفی خاص و تغییرات بابهای فعلی وصیغ اسمی-اعم از مشتقات و جمع های مکسر و د
... دیگر ساختها- سبب می شود که واژه های بیگانه/دخیل، گاه چنان دستخوش تحول و تنوع می شوند که خاستگاه و ریشه های آنها و مسیرهای دگرگونی صرفی و مفهومی شان پوشیده بماند و ردیابی اصل و فرع واژگان برای محقق دشوار شود.
از دیرباز کسانی چون جوالیقی، سیوطی، خفاجی و دیگر زبانشناسان و لغویان درباره واژگان اقتباسی و وضع تحول و تعریب آنها تحقیقات ارزشمندی را به میراث گذاشتند. پژوهش های دقیق و روشمند خاورشناسان درباره زبان عربی، زبان قرآن و واژه های دخیل در قرآن، از نیمه دوم سده نوزدهم ضمن بهره گیری از میراث گذشتگان، اشتباهات نظام مند و روشمند آنها را نشان داده اند و تحولی بنیادی در علوم ریشه شناسی و تبارشناسی واژه های قرآنی، ایجاد کرده اند.
یکی از پژوهش های ارجمند دراین حوزه، کتاب «آرتورجفری» است که ازحیث روش شناسی؛ دقیقتر و از جهت تعداد واژه های دخیل، بسیار چشمگیر است. وی بیست و هفت واژه قرآن را فارسی دانسته است. در چند دهه اخیر کتب و مقالات بسیاری در این باب نوشته شده است.
با این همه به نظر می رسد که بررسی های موجود درباره سه واژه «صهر، صک و اوزار» ناقص و اشتباه است. سیطره سنت واژه شناسی، سنت ترجمه و تفسیر و شباهت های رهزن شکلی و وزنی و دیگر ویژگی ها، اسباب این اشتباهات اند. سعی ما دراین تحقیق این است که با مرور فرهنگ ها و ترجمه ها و تفاسیر و تامل در ساخت این واژه ها وجوه مغفول آنها را باز می نماییم.
بیشتر