ابنسینا در باب امکان شناسایی ذات اشیاء دو گونه سخن گفته است: در مواردی معرفت به ذات اشیاء و یافتن فصول محصِّل آنها را امری ممکن و درعینحال سخت و دشوار دانسته
... ه و در مواردی دیگر معرفت به ذوات و یافتن فصول آنها را امری ناممکن و دایره شناسایی انسان را محدود به ادراک لوازم و اعراض شیء دانسته است. برای رفع این تعارض باید به مبانی وجودشناختی و معرفتشناختی بوعلی سینا توجه کرد. یافته این تحقیق آن است که از یکسو طیف فاعلهای شناسا از حیث نیل به مراتب معرفتی حس و تخیل و یا ارتقا به مرتبه تعقل و از سوی دیگر بساطت یا ترکیب متعلق شناخت در فلسفه شیخالرئیس، طیفی از انسانها را تشکیل میدهد که امکان شناسایی ذات اشیاء برایشان محال یا ممکن است. نیل به مرتبه شناخت عقلی از سویی و ترکیب بیشتر در متعلق شناخت از سوی دیگر، ادراک را ممکن میسازد و بازماندن در مرتبه حس و خیال و همچنین بساطت متعلق شناخت، به امتناع ادراک منتهی میشود.
بیشتر