جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1
بررسی و تحلیل جامعه شناختی ترس از جرم و رفتارهای غیر مدنی در فضاهای عمومی (مطالعه‌ای در میان زنان ساکن تهران)
نویسنده:
فرشته شاکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ترس از جرم در میان زنان به یک نگرانی عام در سطح جوامع دنیا تبدیل شده و سبب گردیده تا صاحبنظران و محققان در حوزه های مختلف، در ایران و سایر کشورها به ریشه یابی و تحلیل مسئله و ابعاد مختلف آن بپردازند. تحقیقات نشان می دهد، علی رغم اینکه زنان به میزان کمتری قربانی جرائم مختلف می گردند، اما ترس بیشتری را به لحاظ ذهنی تجربه می کنند و در حیات اجتماعی خود احساس ناامنی بیشتری را نسبت به مردان دارند. پژوهش حاضر در پی آن است تا ترس زنان از جرم را از دیدگاه جامعه شناختی بررسی کرده و عوامل تأثیر گذار و همچنین پیامدهای آن را به بحث بنشیند. این تحقیق علاوه بر مسئله ترس از جرم، به ترس از رفتارهای غیر مدنی که همان مزاحمت ها و بی نزاکتی های خیابانی است، اشاره می کند. این تحقیق در پی پاسخ به این پرسش می باشد که در فضا و عرصه عمومی جامعه، چه ویژگی ها و خصایصی به لحاظ ساختاری و همین طور کنش گرانی که در این عرصه وجود دارند، برای زنان آسیب زا و آزار دهنده است و ناامنی اجتماعی را برای آنان به دنبال دارد. تحقیق با روش کیفی و ابزار مصاحبه عمیق صورت گرفته است. جامعه آماری شامل زنان 18– 55 ساله ساکن تهران هستند که از میان آنها، نمونه ای در دسترس به حجم 40 نفر انتخاب گردیده است.نتایج مصاحبه های عمیق نشان می دهند که عوامل محیطی و فضایی ( تاریک و خلوت بودن مکان ها )، ترس از آسیب فیزیکی و تجاوز جنسی، عدم مراقبت، ضعف کنترل نهاد های امنیتی بر فضای عمومی، تجربه پیشین بزه دیده گی، تسلط مردان بر فضا، جامعه پذیری جنسیتی زنان و طرد های فضایی و اجتماعی زنان در شهرها از مهم ترین علل ترس زنان از جرم و رفتارهای غیر مدنی در فضای عمومی جامعه بوده اند. در مجموع بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که فراتر از علل مذکور و علی رغم شرایط فردی، اجتماعی و محیطی زنان مورد مطالعه، ترس زنان از جرم و رفتارهای غیر مدنی، ریشه در جنسیت اجتماعی و جامعه پذیری جنسیتی آنان دارد که هویت جنسی زنان را برجسته و بر هویت انسانی و مدنی آنان مسلط ساخته است و از این طریق موجب آسیب و آزار دیده گی عینی زنان در فضای عمومی و به تبع آن، تولید ساختار ذهنی مشترک در زنان و دختران، یعنی ترس از جرم و رفتارهای غیر مدنی، احساس ناامنی و نگرانی از حضور و فضای عمومی انجامیده است که حاصل نهایی آن، طرد ارادی و کنار کشیدن زنان از عرصه عمومی خواهد بود.1-1- مقدمه و طرح مسأله :از دیر باز بین مفهوم شهر و جرم، ارتباط تنگاتنگی بوده است. شهر به لحاظ توسعه درونی و کارکردهای متنوع و جدید آن، پدیده ای کاملا نوین تلقی می شود. امروزه زندگی شهری دشواریهایی را برای انسان پدید آورده است. یکی از این دشواریها، مسئله جرم و راههای مقابله با آن است. جرائم شهری در روال عادی فعالیت های انسانی اختلال ایجاد کرده و یک تهدید برای ساز و کار طبیعی و هنجارهای زندگی شهری است. این تهدیدها، امنیت افراد را در جامعه - که به مفهوم کلی آزادی و رهایی از ترس و خطر و احساس ایمنی از هر گونه تهدید است - به چالش کشیده و به گسترش ناامنی در جامعه دامن می زند. ایده امنیت انسانی که در آن آحاد جامعه بشری، حریم خویش را از هر گونه تعرض و تهدیدی، آزاد، رها و ایمن حس کنند، آرمان والایی است که انسان ها همواره در انتظار نیل به آن هستند. مسئله امنیت اجتماعی و عوامل و موانع آن از جایگاه مهمی در همه جوامع برخوردار است. از دیگر سو، این مفهوم با تمام حوزه های فعال زندگی فردی و اجتماعی سروکار دارد. امنیت اجتماعی در بستر جامعه شکل می گیرد و هدف آن حفظ و تداوم و تکامل شرایط قابل پذیرش برای گروهها و افراد است و از این جهت تضمین امنیت و آرامش در اجتماعات انسانی، لازم و ضروری است، چرا که حیات انسان در گرو آنهاست و اختلال در ساز و کار آنان موجب ناامنی و پریشانی احوال فردی و جمعی خواهد بود. یکی از شاخص های مهم این مفهوم، ترس از جرممی باشد. از نظر بسیاری از محققان "ترس از جرم" به طور خاص، مسئله ای شهری است که تأثیر قابل توجهی بر نارضایتی شهری دارد. از طرف دیگر ترس از جرم در همه افراد یکسان نمی باشد. بر طبق نظر استانکو(1992)، زنان به طور ثابتی سه برابر بیش از مردان می ترسند. همچنین در پیمایش ملی که در سال 1386 توسط مرکز مطالعات کودکان، نوجوانان و جوانان دانشگاه الزهراء صورت گرفته است، یافته ها حاکی از آن است که میزان احساس امنیت، در مکان های عمومی در میان زنان با میانگین (18/4) و مردان با میانگین (78/5)؛ در معابر عمومی ( شامل گویه های هنگام رفت و آمد در خیابان های شلوغ، هنگام رفت و آمد در کوچه های خلوت، در محیط های تفریحی و ورزشی، در وسایل نقلیه عمومی و در مسافرت های بین شهری) در میان زنان با میانگین (05/5) و در مردان با میانگین (11/6) بوده است. لذا می توان گفت که میزان احساس امنیت در میان زنان و مردان اختلاف معناداری وجود دارد که نمی توان آن را جزئی یا تصادفی قلمداد کرد.در واکاوی جامعه شناختی و جستجوی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با ترس از جرم در میان زنان، با این قضیه مواجه خواهیم شد که این پدیده، مسئله ای اجتماعی و انعکاسی از موقعیت اجتماعی زنان در ساختارهای جنسیت و قدرت است. زنان در مقایسه با مردانی که در همان جایگاه اجتماعی زنان جای دارند، از منابع مادی، منزلت اجتماعی، قدرت و فرصتهای تحقق نفس کمتری برخوردارند. بر این اساس، نابرابری در اصل مبتنی بر تفاوتهایی است که جامعه در رفتار و برخورد با افراد بین آنها قائل می شود و علت این فرق گذاری، مشخصه هایی همچون طبقه اقتصادی و نژاد و قومیت و جنسیت و دین است که به طریق اجتماعی تعریف شده اند (گرب، 1381: 11)با توجه به این مطالب، می توان گفت که زنان نه تنها در جایگاه و موقعیت نابرابری با مردان قرار دارند، بلکه فرایند جامعه پذیری و شکل گیری هویت های اجتماعی خاص، این موقعیت نابرابر را هر چه بیشتر تقویت و باز تولید می کند. زنان در پروسه جامعه پذیری، هویتویژه ای پیدا می کنند که تنها بر جنسیت آنان تکیه دارد. چنین هویت یا تعریفی از زن، هنگامی که محور اصلی شناسایی و برخورد جامعه با زنان قرار می گیرد، تعامل انسانی با زن در اجتماع را مخدوش و به اشکال مختلف، آنان را در معرض تعرض و آسیب دیده گی و ترس و دلهره مزمن ناشی از آنها قرار می دهد. مسئله ای که در حال حاضر، جوامع مختلف، درگیر آن بوده و مورد توجه صاحبنظران و محققین و مدیران اجتماعی و فرهنگی در کشورهای مختلف می باشد. مانند سایر کشورها، چند سالی است که در ایران به مبحث ترس از جرم توجه خاصی می شود و نشان می دهد که حال حاضر به این موضوع، به عنوان یک مسئله اجتماعی نگریسته می شود. زهرا میر حسینی (1387) در پایان نامه خود نشان می دهد که در شهر تهران مهمترین جلوه ترس زنان از جرم در قالب ترس از اجتنابات فضایی آشکار می شود، بدین معنا که مکانهای تاریک، ناشناخته و خلوت برای زنان ترس آور است و همچنین زنان از جرائم و آزارهای جنسی بیش از سایر جرائم می ترسند.از دیگر سو، رفتارهای غیر مدنیکه در این تحقیق به آنها اشاره می شود، بی نزاکتی های اجتماعی هستند که در واقع حقوق شهروندی زنان را مورد تهدید قرار می دهند و زنان را از دسترسی آسان و آزاد به محیط و فضاهای اجتماعی وسیعتر یا به تعبیری، دنیای بیرون از محدوده خانه، محروم می کنند. واکنش نسبت به ترس از قربانی شدن، باعث می شود که بسیاری از مردم از خطرات دوری کنند یا حداقل میزان در معرض جرم قرار گرفتن خود را کاهش دهند که این خود می تواند منجر به عدم حضور مردم نه تنها در یک مکان خاص، بلکه در بیشتر فضاهای عمومی شود(carmona,2003: 12-119). هر چند چنین سوء رفتارهایی، بعضا یا عمدتا به لحاظ قانونی، جرم محسوب نمی شوند، اما راحتی حضور مردم در فضاهای عمومی را از بین می برد و بنابراین مسئله ساز بوده و نیاز به توجه جدی دارند. از آنجا که، زنان هر روز با این گونه رفتارها که شامل مزاحمت های کلامی، رفتاری و لمسی می باشند، مواجه هستند و احساس امنیت آنان را خدشه دار می سازد، بیشتر این رفتارها در کشور ما حتی هنوز به عنوان یک جرم شناخته نمی شوند و یا لااقل برای آن مجازاتی تعیین نشده است و از سوی دیگر نیز، مسئولان امنیت عمومی و همچنین افکار عمومی بیشتر بر زنان متمرکز شده و با ایجاد کننده مزاحمت، برخورد جدی چندانی نشده است، آن هم با این استدلال که اگر محرک های رفتار ناامن ساز حذف شوند، این مزاحمت ها نیز کاهش خواهند یافت. از این رو، مطرح کردن این موضوع به عنوان یک مسئله اجتماعی و طرح و انعکاس زوایای پیدا و پنهان و نگرانی روز افزون زنان درباره آن، خواهد توانست قدمی در راه شناخت بیشتر و دقیق تر آن و رسیدن به راهکارهای عملی را برای رویارویی و حل این مشکل باشد. بنابراین، از منظری کلان تر، ترس از جرم، مدعیات جامعه امن مدرن، مدنی و مشارکت جو را به طور جدی به چالش می کشد و به همین جهت یک مسأله اجتماعی محسوب می شود.در همین راستا در پژوهش سعی بر آن شده است تا از منظری جامعه شناختی به بررسی عوامل ناامن کننده اجتماعی و نقش این عوامل در ترس زنان از جرم بپردازد و بتواند منتج به ترسیم مدل نظری پیش گو در زمینه عوامل خطر زا و محافظت کننده مرتبط با ترس از جرم و رفتارهای غیر مدنی در فضای عمومی شود.2-1- ضرورت و اهمیت تحقیق :به نظر می رسد، ترس از جرم، یک نگرانی شدید برای بعضی گروههای اجتماعی- جمعیتی نسبت به دیگر گروهها باشد. تفاوتهای جنسیتی توضیحاتی را ارائه می دهد، مبنی بر اینکه چرا افراد از قربانی شدن بوسیله جرم، در صورتی که به نظر می رسد با آن هم روبرو نمی شوند، می ترسند. بیشتر تحقیقاتی که در ایران و سایر نقاط جهان صورت گرفته است نشان می دهند که عوامل فیزیکی و طراحی شهری، تا چه اندازه ترس از جرم را در میان زنان باعث می شوند و به نظر می رسد که در این میان، عوامل اجتماعی مرتبط با ترس از جرم زنان نادیده گرفته شده و یا کمتر به آن پرداخته شده است.ضرورت و اهمیت بررسی این تحقیق در این مطلب می باشد که دلایل ترس بیشتر زنان از جرم را علی رغم اینکه از نظر آماری کمتر از مردان قربانی جرم می شوند، شناسایی کرده و سهم عوامل اجتماعی را در کنار عوامل محیطی و فضایی شهری نشان دهد. آنچه که در این تحقیق بسیار اهمیت دارد و می تواند آن را در مقایسه با تحقیقات پیشین در این زمینه، برجسته تر سازد، این موضوع است که، ترس از جرم در میان زنان، مدعای " شهر امن " از جانب مسئولین را زیر سوال می برد (در تعارض با ادعای شهر امن از طرف نهادهای تأمین آن است). از طرف دیگر، ترس از جرم در میان زنان، نشانه مهم وجود ناامنی عمومی در یک جامعه است. به بیان دیگر میتوان گفت که امنیت زنان – عدم احساس ناامنی- کودکان و افراد مسن، محک امنیت عمومی در یک جامعه است. از طرف دیگر، شناسایی و بررسی عوامل اجتماعی زمینه ساز در تولید و باز تولید ترس از جرم در میان زنان، در این پژوهش نقش محوری دارد و نشان می دهد، احساس ناامنی و ترس از جرم در میان زنان در فضاهای عمومی شهر، تصویر جامعه مدنی را مخدوش می کند، (که به معنای ایجاد/ وجود محدودیت زنان برای حضور برابر، آزاد و بی مخاطره در فضای بیرون از خانه، تسلط مردان بر این فضا و مسئله حقوق انسانی و مدنی زنان خواهد بود). از سوی دیگر، اهمیت تحقیق حاضر در این مورد می باشد که نشان می دهد، ترس از جرم و احساس ناامنی، تبعات منفی برای زنان، خانواده و خصوصا اجتماع عام دارد. این تبعات و پیامدها شامل کناره گیری نیمی از اعضای جامعه (زنان) از عرصه عمومی و مشارکت فعال و سازنده در آن است و عملا نیمی از سرمایه انسانی یک جامعه به هدر می رود.3-1- سوالات تحقیق :1-
  • تعداد رکورد ها : 1