از نظر هایدگر، نحوه وجود انسان به گونه ای است که در بیرون از خویش قیام دارد. لذا هایدگر با عنوان دازاین از آن یاد می کند. از دید هایدگر همین نحوه وجود استع
... علایی انسان که ریشه در برون خویشی های سه گانه دازاین در امتدادهای سه گانه زمانی دارد، بنیان رابطه ناگسستنی بین ساختار وجودی انسان و عالم است. با نگاهی عمیق تر به فلسفه ملاصدرا می توان به این نتیجه رسید که این نحوه وجود استعلایی (برونخویشی) ریشه در حالتی تناقض آمیز در وجود انسان دارد. انسان موجود محدودی است که واجد نوعی التفات و تعلق وجودی به وجود نامحدود و بینهایت است. لذا همواره در تلاش است تا با تقرب به آن حقیقتِ مطلق، وجود خویش را معنا بخشد. به عبارت دیگر، در وجود انسان قوا و استعدادهای نامحدودی است که با رسیدن به فعلیت معنا می یابد، و عالم، افق یا عرصه ای است که در آن فعلیت های مختلف به نحو تفصیلی ظهور می یابند. همین التفات و تعلق وجودی به غیر، بنیان رابطه ناگسستنی انسان با عالم است.
بیشتر