توجیه عقلانیت باورهای دینی یکی از مباحثی است که امروزه در فلسفه دین جایگاه خاصی دارد. بر خلاف دلیلگرایان، که می گویند باور و اعتقاد زمانی عقلانی است که مبتنی
... ی بر دلیل کافی باشد، شاخه ای جدید به نام معرفت شناسی اصلاح شده وجود آمد که در مقابل دلیل گرایی قرار داشت و عقلانیت را بی جا و بی مورد می دانست و معتقد بود که اعتقادات دینی میتوانند کاملا موجه و معقول باشند، حتی اگرهیچ قرینه ای آنها را تایید نکند. فیلسوفان معرفت شناسی اصلاح شده در دو مولفه معرفت، باور وصدق، با فیلسوفان کلاسیک توافق دارند اما در مولفه توجیه از یکدیگر متمایز هستند. در همین راستا و در بین فیلسوفان معرفت شناسی اصلاح شده، نیکلاس ولترستورف (1932م) اقدام به معیاری قاعده مند برای دفاع از عقلانیت باورهای دینی کرده است. ولترستورف وپلانتینگا جزء معرفت شناسی اصلاح شده که در مقابل دلیل گرایی قرار می گیرند اما به طور کلی می توان گفت ولترستورف نسبت به خوانش پلانتینگا معتدل تر است، زیرا او معنای عام عقلانیت را در نظر می گرفت. در واقع در معرفت شناسی اصلاح شده، تلاش کردند که با پذیرش ایمانگرایی، خدا را در ورطه بی انتهای غیر عقلانیت قابل پذیرش می داند، و با نقد دلیل گرایی و مبناگرایی کلاسیک ، توصیفی نو از عقلانیت باورهای دینی ارائه می نمایند. هدف این پژوهش بررسی خوانش ولترستورف درباره معقولیت باورهای دینی لاک است. مهم ترین نتیجه ای که از دیدگاهش استنباط می شود، خوانش اعتدالی ولترستورف در مورد دلیل گرایی است، در واقع وی با توجه به انتقادات نسبت به دلیلگرایی آن را به طور کامل رد نمیکند. و دیگری گسترش مفهوم عقلانیت و پا گذاشتن به مرز روان شناسی و ترکیب معرفت و اخلاق است.
بیشتر