جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 25
بررسی مبانی توحید در رازقیت
نویسنده:
اعظم صلواتی ، عباس همامی ، عزیزالله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
توحید در رازقیت به معنای توحید در رزق‌رسانی است. این مرتبه از توحید از صفات فعلی پروردگار به‌شمار می‌رود که از رابطه رازق که خداوند است با مرزوق که از ویژگی‌های مخلوقین است، انتزاع شده است. در برخی از آیات قرآن صفت رازقیت به غیر خدا نسبت پیدا کرده است. این در شرایطی است که توحید در رازقیت به معنای انحصار رزق‌رسانی برای خداوند است. قرآن کریم برای تبیین این مفهوم به مبانی خاصی از جمله: اعتقاد وجود به خدا در عالم، اعتقاد به ربوبیت الهی در کنار عقیده به خالقیت وی و اعتقاد به نظام سلسله‌ی طولی در توحید افعالی اشاره می‌نماید. این نوشتار درصدد آن است که پس از بررسی کوتاهی درخصوص مفهوم رزق و انواع آن از نظر آیات و روایات، با بررسی مبانی پیش‌گفته توحید در رازقیت را به اثبات برساند.
صفحات :
از صفحه 239 تا 254
پیوند دعا و ربوبیت از نگاه قرآن
نویسنده:
اعظم صلواتی ، عباس همامی ، عزیزالله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در ادیان الهی توحید جنبه‌ها و وجوه مختلفی دارد. یکی از وجوه توحید و خداشناسی توحید در عبادت است. مخلوقات به نحوه تکوینی و تشریعی در جستجوی کمال مطلق یا صیرورت به سوی خداوند هستند، دعا و نیایش از سوی آدمیان جلوه کمال جویی و کمال خواهی آدمی است. انسان فاعل علمی است و بنا به علم خود می‌تواند عمل اختیاری انجام دهد بنابراین شناخت خداوند به عنوان مبدأ و منتهای عالم مخلوقات سبب می‌شود که آدمی همواره در اعمال خود متکی به لطف و رحمت الهی باشد و خیر و کمال خود را از خداوند مسألت کند، چون مدبـّر حقیقی عالم موجودات ذات پاک الهی است و آدمی با تکیه بر ربوبیّت خداوند می‌تواند وی را پرستش کند و عرضه نیاز به درگاه وی آورد. رابطه ربوبیّت و دعا در مقاله حاضر بررسی می‌شود و با تکیه بر آیات قرآنی مدلّل می‌گردد که ربوبیّت تام الهی مبنای دعا و نیایش است.
صفحات :
از صفحه 107 تا 126
تحليل رويکرد محمد غزالي در نسبت ايمان با يقين
نویسنده:
مريم نوروزي ، عزيزالله افشار کرماني ، امير محبيان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«ايمان» از متعالي‌ترين ويژگي‌هاي انساني است و راه حصول به سعادت را در ايمان و يقين بايد جست. اين مقاله در تلاش است با روش تحليلی ـ توصيفي به اين پرسش پاسخ دهد که در آثار غزالي چه نسبتي ميان ايمان و يقين وجود دارد؟ و راه‌هاي حصول ايمان و يقين از نظر وي کدام است؟ يافته‌هاي حاصل از اين پژوهش حاکي از آن است که غزالي ايمان و يقين را فقط بر استدلال يا شهود مبتني نمي‌کند، بلکه حسن ظن و اعتماد به ديگران در حصول آن را هم مي‌پذيرد، و با اين مبنا مي‌کوشد ايمان و يقين را به‌گونه‌اي تفسير کند که همه آحاد جامعه اسلامي را شامل شود. به نظر وي رحمت عام الهي مستلزم آن است که صرفاً پذيرش قلبي براي ايمان و يقين کفايت کند؛ زیرا طرف خطاب خداوند همه آدميان هستند، و تعلق خاطر به وحي و عمل به اوامر و نواهي ديني براي رستگاري کافی است، و برهان و شهود بر کمال ايمان و يقين مي‌افزايد، وگرنه در اصل حصول آنها تأثيري ندارد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 37
بدنمندی مُدرِک به عنوان مقدمة صیانت ذات در ملاصدرا و هگل
نویسنده:
پیام آقاسی ، عزیزاله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تعریف متفاوتِ عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان از انسان رویکردهای متفاوتی به انسان را در پی دارد. هگل با نگاه دیالکتیکی خود با کنار هم نشاندن کل و جزء در بستری کانتی– اسپینوزایی تعریفی از انسان به‌عنوان سوژة مدرِک ارائه می‌دهد که در عین اینکه به کلیت او توجه می‌دهد، اهمیت جزئیت و فردیت او را هم نشان می‌دهد. از طرفی ملاصدرا نیز برای بدن در ادراک، سهم قابل‌توجهی قائل است؛ زیرا نفس همة افعال خود را با واسطة بدن انجام می‌دهد و تحقق هیچ فعلیتی بدون استفاده از بدن امکان ندارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بدنمندی مدرِک بر اصل صیانت ذات از منظر ملاصدرا و هگل است. همان‌گونه که بدنمندی مدرِک در نگاه هگل منجر به توجه به صیانت ذات می‌گردد، پذیرفتن محور نفس- بدن به‌عنوان مدرِک در نظر ملاصدرا نیز منجر به توجه به صیانت ذات می‌شود، البته با تفاوت‌هایی که آن‌هم به نوبة خود علاوه بر آثار فردی و اجتماعی در اهمیت حیات بدنی و سعادت جمعی، تغییر در نگرش به علوم انسانی را در پی دارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 27
گشودگی به جهان و عالم داری انسان از منظر ملاصدرا و مارتین هایدگر
نویسنده:
فریبا هادوی ، عزیزاله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله انسان و تحلیل هویت وی از بنیان های تفکر ملّاصدرا و هایدگر است. نحوه تلقی آن ها از انسان در عین اختلاف، اشتراکاتی نیز دارد.نگاه مشترک آن ها به مسئله انسان و وجود قرابت خاصی میان آن ها پدید آورده است.هر دو برای انسان، وجود ویژه ای در میان موجودات قائل هستند. ملّاصدرا، علم حضوری نفس به خود را عین نفس و مستلزم علم حضوری به بدن می داند و بدن پل اتصال نفس با جهان پیرامون است، این علم حضوری عین گشودگی وجود آدمی به جهان است؛ چون نفس همواره به محیط اطراف التفات دارد. و با این التفات به طور مدام هستی خود را استمرار می بخشد. هایدگر هم معتقد است که انسان مدام در حال طرح افکنی است و این طرح افکنی، ناشی از گشودگی به جهان است یعنی هر لحظه دازاین، موجودات و خود را می یابد و بر اساس این یافت طرح می افکند. هایدگر، انسان را به اصیل و غیر اصیل تقسیم می کند. انسان غیر اصیل، تابع کسان و مشهورات است، ولی انسان اصیل وجود خود را محدود در زمان خاصی می داند لذا کار های خود را متناسب با موقعیت و اهداف و برای تحقق هویت حقیقی خود انجام می دهد. ملاصدرا نیز به فعلیت رسیدن استعداد های آدمی را مرهون نحوه تعامل انسان با جهانی می داند که آدمی در آن زیست می کند و آدمی با فعالیت های خود می تواند جهان خود را گشوده تر کند و آن را ارتقاء دهد. ملّاصدرا و هایدگرهر دو به تعامل انسان با جهان و توانایی عالم سازی انسان تاکید دارند و تعالی انسان را در نحوه فعالیت و نوع عالمی می دانند که انسان می سازد.
صفحات :
از صفحه 265 تا 288
ظهور و خفای وجود در فلسفه ملاصدرا و هایدگر
نویسنده:
فریبا هادوی ، عزیزاله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نحوه نگرش آدمی به مساله وجود محور افکار و اعمال آدمیان است. و غفلت از وجود سبب بی معنا شدن زندگی و جهان آدمی می شود. وجود محور نظام فلسفی صدراست و بر اساس آن رابطه آدمی با عالم واقع و مساله حقیقت تبیین می شود. هایدگر در جهان معاصر جزء نادر اندیشمندانی است که وجود را محور اندیشه خود و درمان پوچ گرایی جهان معاصر را در کشف وجود و رابطه آدمی با آن می داند. در این نوشتار که به روش کتابخانه ای انجام شده است با تحلیل و مقایسه نظر این دو متفکر روشن می گردد که هر دو از اصالت ماهیت عبور می کنند به اصالت وجود می رسند و حقیقت را مبتنی بر ظهور وجود در آدمی می دانند و به ظهور و خفای وجود توام با هم معتقدند زیرا وجود همواره در جلوه ای خاص بر آدمی پدیدار می شود و هرگز وجود به طور کامل برای آدمی مکشوف نمی شود.
صفحات :
از صفحه 243 تا 260
فیاض لاهیجی و قرائتی متفاوت از نظریه صور مرتسمه ابن سینا
نویسنده:
محمود رضا مهاجری ، عزیزالله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم الهی به مخلوقات پیش‏از خلقت آن‏ها، یکی از پیچیده ‏ترین مباحث الهیات درباب صفات خداوند متعال محسوب می­ شود که دربارۀ آن، نظرات گوناگونی مطرح شده است. یکی از معروف‏ترین این نظریات، نظریۀ صور مرتسمۀ ابن‏ سیناست که در این مقاله، قرائت محقق لاهیجی از آن را بررسی و تحلیل می ­کنیم. محقق لاهیجی، ابتدا قرائت مشهور ابن ‏سینا دربارۀ صور مرتسمه را پذیرفته است که بنابر این قول، خداوند متعال قبل ‏از آفرینش اشیا، به آن‏ها به‏ واسطۀ صور مرتسمه ­ای علم دارد که قائم به ذات الهی هستند و این علم، فعلی و از لوازم ذات است. فلاسفه و متکلمین اسلامی پس‏از بوعلی ­سینا بر این نظر، انتقادات مختلفی وارد کرده ­اند؛ لذا محقق لاهیجی قرائتی متفاوت را دربارۀ نظریۀ صور مرتسمه به ­دست داده است تا از اشکالات این نظریه رهایی یابد. به ­عقیدۀ وی علم اجمالی، عین علم تفصیلی است و این تفصیل در تحلیل ذهن آدمی ریشه دارد؛ وگرنه علم خداوند متعال، عین ذات وی و ازنوع واحد و بسیط است و به همین جهت، قرائت متفاوت محقق لاهیجی به نظریۀ علم اجمالی درعین علم تفصیلی ملاصدرا نزدیک می ­شود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 35
زبان، روش و غایت دین و فلسفه از نظر ابن رشد و هگل
نویسنده:
پدیدآور: شهنوش جواهری ؛ استاد راهنما: عزیزالله افشار کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
رابطه دین و فلسفه یکی از عمیق ترین مباحث در طول تاریخ بشری است، و وفاق میان فلسفه ودین مساله ای است که از آن زمان که انسان خواسته میان داده های عقل و داده های ایمان خود ارتباطی به وجود آورد، ذهن او را به خود مشغول داشته است. هنگامی که بحث دین و فلسفه مطرح می شود، در ذهن عموم این طور به نظر می رسد که این دو در مقابل یکدیگر قرار دارند در حالی که چنین نیست،ما در این رساله به تعریف، زبان، روش و غایت دین و فلسفه از نظر دو فیلسوف ابن رشد و هگل پرداختیم تا نشان دهیم که هر دوی آنها دین و فلسفه را سازگار با هم می دانند. ابن رشد و هگل هر دو معتقدند فلسفه و دین دو گونه تعبیر از یک واقعیت است، دین بیان حقایق از راه رمز و استعاره است و فلسفه بیان حقایق در قالب مفاهیم عقلی و استدلالی است.
تبیین نظریه مراتب معرفت و فضیلت در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: غلامرضا افشون استاد راهنما: عزیزاله افشار کرمانی استاد مشاور: مهدی نجفی افرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
صدرالمتالهین بر اساس قاعده مهم اصالت وجود ، ادراک و علم را مرتبه ای از مراتب و شأنی از شئون وجود دانسته ، در این دیدگاه علم و ادراک مرتبه ای خاص از وجود است که نه تنها شامل شناخت عقلی بلکه ادراک خیالی و حسی را هم در بر می گیرد . از اینرو هر ادراکی که به هر نحوی حاصل شود امری وجودی است . از دیدگاه ملاصدرا، حقیقت نفس از سنخ ملکوت و نوری از انوار الهی است که مطلع آن رب اعلی و مغرب آن بدن ظلمانی انسان است . نفس که هویت وجودی هر فرد را تشکیل می دهد بنا بر اصل حرکت جوهری ، مطابق با عوالم سه گانه ( عالم طبیعت ، عالم مثال و عالم عقل ) ، تطورات سه گانه دارد . از نظر ملاصدرا چون وجودها با هم تفاضل دارند ، در نتیجه نفوس و فضایل آن ها نیز با هم متفاوتند ، به نظر ایشان تفاوت نفوس آدمی مربوط به کسب فطرت ثانی است وگرنه در فطرت اول تفاوتی میان آن ها وجود ندارد . بنا بر اصل تشکیک وجود ، هرچه وجود قویتر و به علت اولی نزدیکتر باشد از فضیلت بیشتری برخوردار است . ملاصدرا معیار و ضابطه کلی در برخوردار بودن انسان از فضیلت و شرافت را در امور کلی و کمالات عقلی می داند ، در واقع او چیزی را مایه فضیلت می داند که کلی و ثابت باشد مانند علم و معرفت . ایشان فضیلت علم را از کمالاتی می داند که مردگان نسبت به حیات عقلی را زنده و تاریکی های جهل و کوری را نور می گرداند ، البته ایشان برترین علم را علم محمود و مکاشفه می داند ، که علم توحید است و از احوال و صفات مبدأ و معاد ، فرشتگان ، پیامبران و کتب آسمانی گفتگو می کند . از نظر ملاصدرا ارتباط دو سویه حکمت و تهذیب نفس بدین صورت است که انسان وقتی نفس خود را با ریاضیات و تطهیر و عبادات و دفع وسواس زینت می دهد ، از قوه به سوی فعل به حرکت در می آید و در این صورت همچون آیینه ای می شود که صور موجودات را در خود نمایان می کند اینجاست که نفس با نورهای علوم منوّر گشته و حقایق در آن تجلّی پیدا می کند و در نتیجه عقل و معقول بالفعل می گردد و از آن طرف وقتی از راه تحصیل علم و حکمت نفس به کمال عقلی نائل می شود ، به سبب اتصال به عقل فعال و احاطه بر حقایق و علوم کلی به استکمال می رسد در این صورت هیچ یک از زیبایی ها و جلوات ظاهری نظر او را جلب نمی کند در این صورت از رذایل و شهوات حیوانی فاصله می گیرد که همین نقطه عطفی برای تزکیه نفس و کسب فضایل است و در نهایت ملاصدرا غایت سعادت انسان را رسیدن به مرجع فضایل یعنی حکمت و حرّیت می داند . راه وصول به این مقام ، تطابق معرفت و فضیلت و ارتقاء در بُعد علم و عمل است ، چنان که در ذات و صفات و افعال مثال خداوند شود ، همان طوری که خداوند خلق می کند ، انسان هم می تواند انشاء صور کند لکن در مملکت خودش .
حرکت و زمان از دیدگاه سهروردی و فلوطین
نویسنده:
پدیدآور: زهرا پهلوانی ؛ استاد راهنما: عزیزالله افشار کرمانی ؛ استاد مشاور: انشاءالله رحمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
حرکت و زمان همانند سایر مفاهیم فلسفی در طول تاریخ، ماجراها پشت سرگذاشته است. این دو عنصر از عناصر شناخته شده و اولیه بشر بوده و زمینههای تفکر را در اندیشمندان فراهم آورده است. تنوع و تغییر نقطه آغازین فکر بشر محسوب میشود که وی را به جستجوی وحدت در میان کثرت و ثبات در میان تغییر کشانده است. نزد برخی حکما، این دو واژه امر مبهم و غیرواقعی تلقی شده که واقعی بودن آنها با پذیرش هستی، تعارض و منافات داشته است از این رو پارمنیدس و زنون، وجود حرکت و زمان را منکر شدهاند. بعضی از حکما و متکلمان اسلامی، زمان را موهوم و غیرواقعی دانستهاند و از نظر برخی دیگر، حرکت و زمان و هستی با هم ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده، نشانه هستی و بودن را در پویایی و تحول دانستهاند. برخی سطحی نگرانه با حرکت و زمان رو به رو شده و از حرکت تنها جابجایی مکانی و از زمان فقط پیوند و اتصال را اراده کردهاند و عدهای حرکت را معنای وسیعتر و عمیقتری کرده و به پویش درونی و حرکت جوهری پرداختهاند. اگرچه حرکت و زمان نسبت به واژه جوهر قدمت بیشتری دارند اما شاید بتوان گفت از لحاظ مفهومی با هم زاده شدهاند. نمونه بارز این پیوند در اندیشه هراکلیت یافت میشود که با عنایت به آتش به عنوان عنصر اولیه، پیوند جوهری اشیا را با حرکت مورد تاکید قرار داده است. سپس همین تحول جوهری در افکار افلاطون و فلوطین دنبال شده تا در دنیای اسلام در دیدگاه صدرالدین شیرازی به بار نشسته است.
  • تعداد رکورد ها : 25