جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 42
نقد مناقشات متنی خاورشناسان درباره سه آیه آخر سوره قارعه:از ادعای افزونه بودن تا قرائت جدید
نویسنده:
محمد سعید بیلکار ، محمدجواد ورادی اصفهانی ، نهله غروی نائینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مباحث نقد متن از جمله مباحثی است که توجه برخی محققان قرآنی را به خود جلب کرده و در این راستا برخی کوشیده‌اند که متن قرآن را بر اساس روش‌های این دانش مورد بررسی قرار دهند. آن دسته از آیات قرآنی که حاوی تکامد هستند در این میان، به سبب ماهیت خاص خود، توجهی ویژه‌ را به خود جلب کرده‌اند. در این زمینه آیه نهم سوره قارعه از آیاتی است که بحث بسیاری را به خود اختصاص داده است؛ برخی همچون فیشر و ونزبرو بر اساس تحلیل آن مدعی شده‌اند که دو آیه‌ی پس از آیه نهم در زمانی متأخرتر به سوره افزوده شده است. این درحالی است که برخی دیگر همچون بلمی گرچه به تحریف این سوره اعتقاد ندارند، مدعی وجود تصحیف در آیه نهم این سوره هستند. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی - انتقادی به ارزیابی دیدگاه این خاورشناسان در خصوص آیه نهم سوره قارعه و نتایجی که از آن گرفته‌اند پرداخته شده و نشان داده ‌می‌شود که ادعای تحریف یا تصحیف در خصوص آیات آخر سوره قارعه، ادعایی بی‌پایه است و از صرف فرض فراتر نمی‌رود.
صفحات :
از صفحه 175 تا 202
تفسیر البیان الصافي لکلام الله الوافي المجلد 5 (التکویر - الناس)
نویسنده:
محمد حسن قبيسي عاملي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة البلاغ,
چکیده :
تفسير البيان الصافي لكلام الله الوافي، اثر شيخ محمدحسن قبيسى عاملى (متوفى قرن 15)، از تفاسير موجز و امروزى قرن اخير است كه به زبان عربى نوشته شده است. كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در پنج فصل، تنظيم شده است. نويسنده در اين كتاب، به تفسير مختصر و جزئى آيات پرداخته و در بعضى موارد، به‌مناسبت مطالب، مباحث موضوعى را نيز مطرح كرده است. در مقدمه، مطالب مفصلى پيرامون اهميت تدبر، جايگاه قرآن، دفاع از قرآن و مباحث بسيار متنوع در زمينه موضوعات مختلف قرآن بيان گرديده است. مفسر در آغاز كتاب، قرآن را به 7 دسته سوره‌ها تقسيم كرده و معتقد است اسامى و عناوين سوره‌ها، از اين هفت قسم خارج نيست: يا در زمينه كائنات و موجودات طبيعى است كه بيشترين سوره‌ها با اين عنوان آمده و 32 سوره را تشكيل مى‌دهد؛ يا در زمينه عقيده و مبدأ فكرى انسان است كه 29 سوره را تشكيل مى‌دهد، قهراً مباحث مجتمع و سياست و اصناف اجتماعى مانند احزاب، مؤمنون، شورى، نساء و صف را تشكيل مى‌دهد؛ يا در زمينه جامعه و طبقات اجتماعى و سياسى است كه 27 سوره هستند و يا تاريخ و فلسفه تاريخ، كه 17 سوره و اخلاق و سلوك 4 سوره و مسائل مادى و اقتصادى 4 سوره و عبادات و شعائر دينى مانند حج، سجده است كه 2 سوره مى‌باشد. نويسنده در جلد پنجم، پس از تفسير سوره‌هاى تكوير تا الناس (34 سوره)، مباحث گوناگون موضوعى را در زمينه اعجاز، كمال انسانى، حديث ثقلين، جايگاه اهل بيت(ع) و علم تنزيل در اهل‌بيت(ع) و احترام به قرآن و مباحث متنوع ديگر مطرح كرده و به اين جهت مى‌توان گفت اين كتاب، درعين‌حال كه جنبه هدايتى و تربيتى آن قوى است و به تفسير علمى عنايت ويژه‌اى دارد، دائرةالمعارفى است موجز از مباحث اسلامى، بدون آنكه وارد جزئيات بحث‌هاى تفسير شود و آيه به آيه، مباحث را مطرح كند..
تفسير عبدالرزاق المجلد 3 (العنکبوت - الناس)
نویسنده:
عبدالرزاق بن همام صنعانی؛ محقق: محمود محمد عبده
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر ابن همام صنعانی اثـر‌ امـام حـافـظ کـبـیر ابوبکر عبدالرزاق بن همام بن نافع حمیری یمانی، از مفسران و محدثان امامیه و از اصحاب می‌باشد. این تفسیر، به صورت ناپیوسته، آیه‌هایی از هر سوره را به با آوردن یک یا چند نقل کوتاه تفسیر کرده است؛ مثلا در تفسیر سوره حمد، تنها یوم الدین را به روز جزا، و المغضوب علیهم را به یهود و الضالین را به نصاری تفسیر کرده است و بقیه سوره رها شده است. همچنین در هیچیک از دیگر سوره‌ها استیعاب نشده است و بیشتر جنبه توضیحی _در قالب جمله‌هایی کوتاه_ دارد تا تفصیل؛ چه رسد به تحقیق و نقد آراء. این همان شیوه تفسیر در قرن اول و دوم است که مفسران در آن دوره به مسائل یا مباحث متنوع نمی‌پرداختند. شیوه تفصیل و تنوع و نقد و ترجیح از قرن سوم آغاز شد و بهترین و جامع‌ترین تفسیر این دوره، تفسیر محمد بن جریر طبری است. در این تفاسیر، کاملا به مساله شان نزول و ناسخ و منسوخ توجه شده و نوعا تکیه بر روایات منقول از صحابه و تابعان است و امروزه از ارزش والایی برخوردار است؛ زیرا بسیاری از آیات با آگاهی از شان نزول قطعی آن که در تفسیر، نقش ارزنده‌ای را ایفا می‌کند قابل فهم است. در این تفسیر، احیانا به اسباب النزول آیه‌ها برخورد می‌کنیم، و کاملا مختصر و فشرده شکل گرفته است. این تفسیر در سه جلد، مکررا در بیرون به چاپ رسیده است: یک بار با تحقیق و استخراج عبدالمعطی امین قلعچی، بار دیگر با تحقیق و استخراج دکتر محمود عبده (به سال ۱۴۱۹ ق/ ۱۹۹۹ م) و همچنان در دست چاپ و تکثیر است. نسخه‌های متعددی از تـفـسـیـر ابـن همام امروزه در دست است، کهن‌ترین تفسیر شیعی مـی‌بـاشـد که از گزند حوادث در امان مانده و چند نسخه از این تفسیر در فهرست کتابخانه‌های مصر و هندوستان و عراق ذکر شده است. کـارل بـروکـلمان در تاریخ الادب العربی نسخه مصری را از فهرست تذکرة النوادر (۱۵) معرفی کرده است. فرات کوفی از علمای شیعه در عصر غیبت صغری در تفسیر آیه ۸۱ سوره طه و نیز در تفسیر آیات دیگر از مفسر نقل کرده است. و‌ ایـن تـفـسیر از جمله تفسیرهائی است که به شیوه روائی می‌باشد و روایات زیادی را از ابی عروة معمر بن راشد صنعانی بصری از اصحاب امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) و دیگر اصحاب ائمه (علیهم‌السّلام) هنگام تفسیر آیات قرآن کریم نقل می‌نماید. این تفسیر چنانکه کارل بروکلمان اظهار می‌دارد در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده است. در جلد سوم سوره های عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس تفسیر شده است.
تفسير البحر المحيط المجلد 8 (اول الزخرف - آخر الناس)
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ محققان: عادل احمد عبدالموجود، علی محمد معوض
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی می‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت می‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی می‌ماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح می‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌ای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع می‌دهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح می‌نمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره می‌کنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض می‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع می‌دهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصه‌ای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح می‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح می‌دهم. پس از آن اشاره‌ای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نموده‌ام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کرده‌ام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر می‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیه‌السّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز می‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها می‌پردازد. جلد هشتم به تفسیر سوره‌های زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
مختصر الميزان في تفسير القرآن المجلد 6 (الحجرات - الناس)
نویسنده:
محمدحسین طباطبایی؛ خلاصه کننده: الياس كلانتري
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دار الاسوة,
کلیدواژه‌های اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی , کتب تفسیر شیعه امامیه , 114- سورة الناس , 113- سورة الفلق , 112- سورة الاخلاص , 111- سورة المسد , 110- سورة النصر , 109- سورة الکافرون , 049- سورة الحجرات , 050- سورة ق , 051- سورة الذاریات , 052- سورة الطور , 053- سورة النجم , 054- سورة القمر , 055- سورة الرحمن , 056- سورة الواقعة , 057- سورة الحدید , 058- سورة المجادلة , 059- سورة الحشر , 060- سورة الممتحنة , 061- سورة الصف , 062- سورة الجمعة , 063- سورة المنافقون , 064- سورة التغابن , 065- سورة الطلاق , 066- سورة التحریم , 067- سورة الملک , 068- سورة القلم , 069- سورة الحاقة , 070- سورة المعارج , 071- سورة نوح , 072- سورة الجن , 073- سورة المزمل , 074- سورة المدثر , 075- سورة القیامة , 076- سورة الانسان , 077- سورة المرسلات , 078- سورة النبأ , 079- سورة النازعات , 080- سورة عبس , 081- سورة التکویر , 082- سورة الانفطار , 083- سورة المطففین , 084- سورة الانشقاق , 085- سورة البروج , 086- سورة الطارق , 087- سورة الاعلی , 088- سورة الغاشیة , 089- سورة الفجر , 090- سورة البلد , 091- سورة الشمس , 092- سورة اللیل , 093- سورة الضحی , 094- سورة الشرح , 095- سورة التین , 096- سورة العلق , 097- سورة القدر , 098- سورة البینة , 099- سورة الزلزلة , 100- سورة العادیات , 101- سورة القارعة , 102- سورة التکاثر , 103- سورة العصر , 104- سورة الهمزة , 105- سورة الفیل , 106- سورة قریش , 107- سورة الماعون , 108- سورة الکوثر
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مختصر الميزان في تفسير القرآن، خلاصه تفسير الميزان في تفسير القرآن نوشته علامه طباطبايى(ره) است كه توسط الياس كلانترى در شش مجلد به زبان عربى به انجام رسيده است. الياس كلانترى درباره چگونگى تدوين اين كتاب با اجازه علامه طباطبايى(ره) چنين مى‌نويسد: «در ضمن بررسى و مطالعه كتاب الميزان، با توجه به ارزش و كارايى مباحث تفسيرى آن، خصوصاً مباحث مستقل از تفسير معمولى آيات، تصميم گرفته شد كه يك كتاب راهنما و فهرست موضوعات و همچنين يك دوره مختصر از الميزان تهيه و تنظيم شود، تا راه استفاده از مباحث آن به‌طور تفصيلى و منظم و دسته‌بندى شده، براى محققان علوم قرآنى هموارتر گردد و همچنين استفاده از اين كتاب براى كسانى هم كه فقط فرصت و امكان آشنايى اجمالى با معانى آيات قرآن را دارند، به‌راحتى مقدور شود. در ابتدا به تنظيم كتاب ر اهنما و فهرست اقدام شد و موضوع كتاب با مؤلف الميزان حضرت علامه طباطبايى(ره) در ميان گذاشته شد كه با اقبال ايشان مواجه گرديد. اين كتاب هم براى متن اصلى (عربى) كتاب تحت عنوان «دليل الميزان في تفسير القرآن» و هم براى ترجمه فارسى آن تحت عنوان: «راهنما و فهرست ترجمه‌ى الميزان في تفسير القرآن» تنظيم و منتشر گرديد و از استقبال پژوهشگران و علاقه‌مندان به علوم قرآنى برخوردار شد. در ضمن بررسى دقيق الميزان، براى نوشتن كتاب راهنما و فهرست موضوعات، طرح تنظيم كتاب «مختصر الميزان» نيز ريخته شد و بعداً با روشى كه در اين مقاله روشن خواهد شد، اين كتاب تنظيم و آماده گرديد». وى در مقدمه كتاب جهت روشن شدن كار در تلخيص كتاب الميزان، توجه به بعضى از جهات روش به‌كاررفته در تفسير الميزان را ضرورى مى‌داند: * مؤلف كتاب الميزان غالباً بعد از نوشتن يك يا چند آيه، ابتدا به بحث لغوى درباره مفردات آيات پرداخته است. * بعد از بحث لغوى، مؤلف غالباً نظر خود را درباره معانى آيه مورد بحث نوشته است. * بعد از بيان نظر خود، اگر مفسران ديگر درباره آن آيه نظرات قابل توجهى داشته‌اند، غالباً آن‌ها را نوشته و بررسى كرده است؛ به‌گونه‌اى كه گاهى براى آن نظرات وجهى قائل شده و گاهى آن‌ها را مردود شمرده و گاهى فقط به ذكر آن نظرات پرداخته است. * در مواردى بعد از بحث در تفسير تعدادى از آيات، مباحث مهم و مفصّل قرآنى، علمى، كلامى، فلسفى، اجتماعى، تاريخى، روايى و... كه ممكن است ارتباطى با مباحث آيات پيدا كند، به‌صورت مستقل و مجزا از بحث تفسيرى معمولى در يك يا چند فصل نوشته شده است. كلانترى با توجه به روش تفسير الميزان، جهات عمده و اساسى روش كار خود در تلخيص «الميزان في تفسير القرآن» را اين‌گونه تبيين مى‌كند: * در اين تلخيص حتى كلمه‌اى به نوشته‌هاى مؤلف اضافه نشده و تغييرى در اصل نوشته‌هاى مؤلف پديد نيامده است. * عمدتاًً نظرات خود مؤلف الميزان در معانى آيات قرآن انتخاب شده، مگر در مواردى كه مؤلف، مطلبى را از ديگران نقل كرده و آن را پذيرفته است كه در حقيقت نظر خودش مطابق نظر آن مفسر يا مبتنى بر آن بوده است. * مقدمه تفسير الميزان كه مبين روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى است، عيناً و بدون حذف قسمتى از آن در اين كتاب آمده است. * قسمت‌هاى حذف‌شده عمدتاًً عبارتند از: مباحث مستقل علمى، كلامى، فلسفى، تاريخى، روايى و... كه بعد از تفسير لفظى و معمولى بعضى از آيات نوشته شده است. * در جاهايى كه روشن شدن معانى آيات، متوقف به بحث روايى بوده، آن بحث روايى انتخاب شده و در اين كتاب آمده است. * در جاهايى كه مؤلف درباره آيه‌اى نظر خودش را به‌صورت مجزا بيان كرده و بعد از آن نظرات ساير مفسران را نقل و بررسى كرده، قسمت اول (نظرات خود مؤلف) انتخاب شده و نقل و بررسى نظر مفسران ديگر حذف گرديده است، اما در جاهايى كه بحث تفسيرى آميخته‌اى از نقل نظرات ساير مفسران بوده، همه آن قسمت انتخاب شده است. * در جاهايى كه مؤلف بعد از تفسير آيه، نظرات و تفاسيرى نيز از ساير مفسران آورده و براى آن نظرات وجهى قايل شده و يا حداقل آن را نقل كرده و ردّ و ابطال نكرده است، اين قبيل جاها نيز غالباً انتخاب شده، مگر در جاهايى كه ضرورتى در انتخاب آن‌ها احساس نشده است. * اگر در جاهايى، روشن شدن كامل معانى يك يا چند آيه، متوقف به مجموع بحث تفسيرى بوده، تمام آن بحث انتخاب شده و چيزى از آن حذف نگشته است. * تفسير سوره حمد به‌گونه كامل و بدون حذف قسمتى از آن براى آشنايى با روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى(ره) به‌عنوان نمونه انتخاب شده است. * عناوين اصلى و موضوعات مهم قسمت‌هاى حذف‌شده، به‌صورت تيترهايى در پاورقى كتاب «مختصر الميزان» نوشته شده، به‌ويژه در جاهايى كه بحث روايى، حاوى احاديثى بوده كه در متن تفسير آيات اثرى از آن به‌صورت مختلط با بحث تفسيرى لفظى نيست و مؤلف، آن موضوعات احاديث را مستقلاً در بحث روايى طرح و بررسى كرده است. از جمله ايرادات وارد بر اين كتاب، عدم تدوين فهارس حتى فهرست مطالب براى هر جلد است كه خواننده را در دستيابى به آيات دچار مشكل مى‌كند. همچنين پاورقى در كتاب مشاهده نشد. در جلد ششم سوره های حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس تفسیر شده است.
تفسیر الفخر الرازی المجلد 32
نویسنده:
محمد الرازی فخرالدین ابن العلامه ضیاء الدین عمرالشهیر بخطیب الرینفع الله به المسلمین
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ب‍ی‍روت‌: دارالفکر,
چکیده :
تفسير فخر رازی، تفسيرى كلامى، نوشتهء فخرالدين رازى، متكلم و مفسر اشعرى قرن ششم و هفتم هجرى است. تفسير كبير مهم‏ترين و جامع‏ترين اثر فخر رازى و يكى از چند تفسير مهم و برجستهء قرآن كريم به زبان عربى است. اين كتاب به سبب حجم بسيارش به تفسير كبير مشهور شده، ولى نام اصلى آن مفاتيح الغيب است. فخر رازى، بر خلاف زمخشرى، كه هدف از تفسيرش دفاع از آموزه‏هاى معتزلى است، به صراحت به انگيزه و هدف خود در نگارش اين تفسير اشاره‏اى نكرده، ولى عملا در جاى جاى آن، به دفاع از مذهب كلامى ابوالحسن اشعرى(متوفى ٣٣۴) و رد آراى مخالفان وى، به ويژه معتزله، پرداخته است. يكى از دلايل شهرت و اعتبار تفسير كبير، تأثير آن بر تفاسير بعدى است. برخى از مفسرانى كه از محتواى تفسير كبير و روش آن استفاده كرده يا تأثير پذيرفته‏اند، عبارت‏اند از: نيشابورى در غرائب القرآن، بيضاوى در انوار التنزيل، آلوسى در روح المعانى، قاسمى در محاسن التأويل، طباطبائى در الميزان و رشيدرضا كه عالمى سلفى و پيرو ابن تيميّه است، در المنار از شيوهء استدلال و محتواى تفسير كبير بسيار استفاده كرده و طنطاوى نيز در الجواهر، قرآن را به همان شيوهء فخر رازى تفسير كرده است. اين اثر شامل سى و دو جلد مى‏باشد. هر چند فخر رازى در ابتداى تفسير كبير گفته است كه آن را در مقدمه و ابوابى تنظيم كرده و مقدمه نيز شامل ابواب و فصولى است، عملا در همان فصل اول از مقدمه، به تفسير {/«اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»/} پرداخته است. او تفسير هر سوره را با ذكر نام آن، محل نزول، تعداد آيات و اقوال مربوط به آن آغاز كرده، سپس با ذكر يك يا دو يا چند آيه از آن سوره، توضيح كوتاهى دربارهء مناسبت آنها با آيات قبلى داده است. اين ويژگى از امتيازات بارز اين تفسير است. سپس، چنانچه روايت يا حديثى از پيامبر اكرم(ص)، صحابه يا تابعين دربارهء آيه يا آيات وجود داشته، آنها را بررسى كرده، يا به ذكر مسائلى چون ناسخ و منسوخ يا شرح مصطلحات حديثى(مانند متواتر و آحاد و جرح و تعديل) پرداخته، آنگاه آيه يا آيات مورد نظر را به كوچكترين اجزاى مفهومى، تجزيه كرده و تحت عناوينى؛ چون مسئله، سؤال، وجه، اقوال، امور و غيره، از ابعاد مختلف كلامى و فلسفى و لغوى و ادبى و فقهى و مانند اين‏ها به بررسى و تفسير آنها پرداخته و در پايان، نظر خود را بيان نموده است. اين بحث‏هاى تفصيلى و پرداختن به ابعاد گوناگون يك مسئله، از ويژگى‏هاى بارز و منحصر به فرد تفسير كبير است. تفسير كبير را از نظر روش، در شمار تفاسير عقلى و كلامى آورده‏اند. ذهبى آن را از نوع تفسير به رأى جائز دانسته است. علامه طباطبائى نيز از طرفى اين تفسير را تفسيرى كلامى ذكر كرده و از طرف ديگر، تفسير متكلمان را تطبيق ناميده و رد كرده است. هر چند تفسير فخر رازى پر از مباحث كلامى و عقلى است، ظاهرا خود او لزوما به دنبال نگارش تفسيرى كلامى يا فلسفى يا تفسير به رأى، چه ممدوح چه مذموم، نبوده است، زيرا در تفسير خود به اين نكته اشاره‏اى نكرده و در وصيتنامه‏اش مى‏نويسد كه هيچ يك از اين روش‏هاى فلسفى و كلامى در كنار روش قرآنى ارج و ارزشى ندارند. با توجه به اين كه محور غالب مباحث كلامى، آيات قرآن كريم بوده است، در تفسير كبير كه صبغه‏اى كلامى دارد، مى‏توان مجموعهء نسبتا كاملى را از آراى كلامى اشاعره، معتزله، كراميه و برخى فرق ديگر ملاحظه كرد و به يك دورهء كامل از مباحث كلامى دست يافت. برخى از مباحث كلامى - فلسفى كه فخر رازى به آنها پرداخته عبارت‏اند از: معرفت خداوند و اين كه آيا در شناخت او نظر و استدلال جائز است يا نه، ايمان و اسلام، تفاوت ميان اين دو و اركان ايمان، كلام الهى و بحث از حدوث و قدم آن، رؤيت خداوند، عدل الهى، جبر و اختيار و قضا و قدر، حدوث و قدم عالم، اعجاز قرآن، ارادهء خداوند، مفهوم استواى خداوند بر عرش، تجسيم، تثليث، عصمت انبيا، شفاعت پيامبر اكرم،عقيدهء شيعه در امامت معصوم و احتمال صحت آن، بيان لزوم وجود معصوم در هر زمانى با اين توضيح كه بر خلاف نظر شيعه و بنابر اعتقاد اشاعره و خود فخر رازى، مجموع امت معصوم است نه يك تن، و بحث معاد. در ميان مفسران، فخر رازى بيش از همه در تبيين آيات باران كوشيده است. از آراى خاص تفسيرى رازى، اعتقاد به نبودن واژه‏هاى دخيل و غير عربى در قرآن است، همچنين وى به نقل روايات اسباب نزول و ذكر قرائت‏هاى مختلف اهتمام فراوانى داشته است. غلبهء صبغهء كلامى - عقلى در تفسير كبير مانع از اين نشده است كه فخر رازى در مواردى، از شيوهء قرآن به قرآن، در تفسير آيات كريمه استفاده كند؛ ولى با وجود اشاراتى كه به احاديث پيامبر اكرم و امامان شيعه كرده و رواياتى كه از صحابه و تابعين آورده، در تفسير خود اعتماد اندكى به احاديث داشته است. گفته مى‏شود كه او در نقل احاديث به شيوه‏اى كه در عصر او معمول بوده، سلسله سند حديث را ذكر نكرده و نيز احاديثى را كه بسيارى از مفسران، حتى عقلى مشربانى چون زمخشرى و طبرسى،در فضائل سوره‏ها و ثواب قرائت آنها نقل مى‏كنند، نياورده است. در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مى‏شوند، بسيار اندك است. براى نمونه ذيل آيهء «ن» در سورهء قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. فخر رازى هر چند اين روايت را در تفسير آيهء مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبهء ادبى و نحوى مردود دانسته اس. تفسير فخر رازى با وجود صبغهء كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوهء عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است. از ويژگى‏هاى بارز روش فخررازى در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمى‏كند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مى‏پردازد. عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورهء جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگى‏هاى روش تفسيرى فخر رازى محسوب مى‏شود. وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از كشاف زمخشرى برده است. توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش فخر رازى در تفسير كبير است. فخر رازى در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مى‏كند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مى‏پردازد و بر صحت آن استدلال مى‏كند. تفسير كبير به دليل مهارت فخر رازى در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير فخر رازى مى‏تواند از آن جهت باشد كه وى آن را براى عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير فخر رازى بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتهء ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير فخر رازى مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست. ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مى‏شود. به عقيدهء سيوطى، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحث‏هاى تفسيرى‏اش بى‏ارتباط با آيات است. ابن خلّكان نيز مى‏گويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. عده‏اى نيز بر محتواى آن خرده گرفته‏اند و معتقدند كه تفسير كبير از اين جهت عيوب فراوانى دارد، از جمله ابوشامه مقدسى (متوفى ۶۶۵) معتقد است كه فخر رازى در تفسير خود شبهات جدّى مخالفان اسلام و اهل سنّت را به بهترين شكل مطرح كرده، ولى از حل آنها در نهايت عجز و ناتوانى فرومانده است.
تفسير مقاتل بن سليمان المجلد 4
نویسنده:
مقاتل بن سليمان بن بشير ازدی بلخى؛ محقق: عبدالله محمود شحاته
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة التاریخ العربی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسير مقاتل بن سليمان، معروف به تفسير كبير مقاتل از مهم‌ترين آثار قرآنى مقاتل و كهن‌ترين تفسير كامل قرآن است كه به ما رسيده است. نویسنده پيوسته در آن به جمع عقل و نقل (يا به تعبيرى ديگر، روايت و درايت) پرداخته است؛ بدين جهت، آن را پيشگام تفاسير جامع و كامل شمرده‌اند و به تعبير شافعى «بقيه مفسرين ريزه‌خوار اويند» و از روز نخست، مورد توجه همگان قرار گرفته و يگانه منبع سرشار تفسيرى شناخته شده است. آثار فروزان عقل در آن مشاهده مى‌شود و از نوعى ابداع و اعمال فنّ تأليفى ويژه‌اى برخوردار است. بيشتر به اهداف و مقاصد عاليه قرآن نظر دارد. جمع موضوعى آيات و تطبيق ميان آيات به‌ظاهر متعارض، از ويژگى‌هاى اين تفسير است. مقاتل، تنها به گردآورى آراى سابقين بسنده نكرده، بلكه آنها را مورد نقد و بررسى قرار داده و آنچه به نظرش درست آمده، برگزيده است و تفسير خود را بر اين اساس، در كمال وجازت و رسايى عبارت و جامعيت، تأليف نموده است. دكتر شحاته مى‌نويسد: «آنچه به‌عنوان يك مفسر توانمند، جلب توجه مى‌كند، جنبه تفسير هر آيه با انديشه آزاد و خرد تابناك اوست» و نيز مى‌نويسد: «ويژگى تفسير مقاتل در ساده و رسا بودن عبارت‌هاى آن است، علاوه بر احاطه بر معانى و واژه‌هاى قرآنى و بيان شبيه و نظاير آن، كه در جاى‌جاى قرآن و سنت آمده است، كه آن را به‌صورت «سهل و ممتنع» درآورده... از ديدگاه من، تفسير مقاتل در حوزه‌هاى تفسيرى، بى‌نظير است و به‌رغم گذشت بيش از دوازده قرن، هنوز اين تفسير، در انسان اين احساس را به وجود مى‌آورد كه گويى، اين تفسير، با چنين شيوه شيوا، براى امروز نوشته شده است. در نقل آرا و نقد و ترجيح، راه كوتاه را پيموده و چندان وارد مباحث جدلى نگرديده است. از لحاظ احاطه بر معانى قرآن، در عين جامعيّت، فشرده بيان كرده است و در عين ايجاز، رعايت ايفا (رسا بودن) به‌طور شايسته شده است و ديگر مزاياى اين تفسير كه در حجم كم، ولى محتوايى بسيار به جهان علم تقديم داشته است». از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير در ديدگاه دكتر شحاته، شيوه تفسيرى قرآن به قرآن است كه مقاتل، به‌واسطه احاطه و تسلط بر كليات قرآن، در زيباترين وجه آن را پياده نموده است. از ويژگى‌هاى ديگر آن در ديدگاه وى، ايجاد تلائم و هماهنگى و وحدت بين آياتى است كه در ظاهر موهم تناقض باشند؛ مانند آيه 7 سوره هود در خلق عرش و خلق آسمان و زمين و آيه 54 سوره اعراف به‌همراه آيه 11 سوره فصلت و آيه 30 سوره نازعات؛ در سوره هود مى‌فهماند، خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است. از آيه سوره اعراف فهميده مى‌شود، خلق عرش بعد از خلق آسمان و زمين است و آيه 11 سوره فصلت مى‌فرمايد: خلق آسمان بعد از خلق زمين است و سوره نازعات عكس آن را مى‌رساند. مقاتل در جمع بين آنها بيان مى‌دارد كه: خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است و خلق آسمان قبل از آفرينش زمين است، پس از آن آيات ديگر را به بيانى ديگر تأويل مى‌دارد. و نيز جمع عقل‌پسند مراحل خلقت انسان، از تراب، طين، حمأ مسنون، طين لازب، صلصال كالفخار، من عجل و من ماء مهين، ذيل آيه 30 سوره بقره را ارائه مى‌نمايد. دكتر شحاته در بيان ويژگى ديگر تفسير مقاتل مى‌نويسد: «اختلاط و در هم آميختن عقل و نقل به شكل واضحى در تفسير او نمايان است. از جهت نقل، آيات مربوط به يك موضوع واحد را جمع نموده و روايات متعلق به آنها را بعد از حذف اسانيد بيان مى‌دارد؛ اما در جانب عقل، ظهور آن واضح‌تر است؛ هر صفحه از صفحات تفسير مملو از تلاش عقلى اوست. ذكاوت خدادادى و هوش فوق‌العاده وى علاوه بر جمع نمودن كليه علومى كه مفسر نياز دارد، دو عامل يارى‌دهنده وى در تلاش عقلى اوست». در ديدگاه دكتر شحاته، مقاتل، معرفت فراوانى نسبت به لغت، مفردات و تركيب آنها، دلالت‌ها و تطور آنها، الفاظ مشترك، مترادف و نيز دانش وسيع نسبت به معانى و بديع و بيان و آگاهى نسبت به اجمال و تبيين، عموم و خصوص، اطلاق و تقييد و دلالت امر و نهى و نيز دانايى نسبت به عقايد و الهيات و نبوات و احكام آنها و اشراف نسبت به قرائات و تجويد و نحو و شعر قديم داشته است و اين عوامل، سبب شده در تفسير، خوش بدرخشد و... تحقيق تفسير مقاتل، توسط محقق ارجمند دكتر عبدالله محمود شحاته انجام گرفته است. وى مقدمه‌اى بر هر سوره، شامل خلاصه و مضمون و وصاياى آن سوره نگاشته است. از ديگر مراحل تحقيق، شماره‌گذارى سور و آيات و مشخص نمودن آياتى است كه در متن تفسير به آنها استشهاد شده است و نيز جدا كردن نص قرآنى بين دو پرانتز. تصحيح غلطهاى نسخه‌ها از ديگر موارد تحقيق ايشان مى‌باشد. جلد چهارم به تفسیر سوره‌های احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
تفسير البغوي «معالم التنزيل» المجلد 8
نویسنده:
حسين بن مسعود بغوي؛ محققان: محمد عبدالله نمر، عثمان جمعه ضمیریه، سلیمان مسلم حرش
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسير البغوى المسمّى معالم التنزيل تألیف حسین بن مسعود بغوی، از مشهورترين و گرانقدرترين تفاسير نقلى (مأثور) اهل سنت محسوب مى‌گردد. به‌رغم مختصر بودنش، پالوده بودن از احاديث موضوع و اسرائيليات غريب و آراى بدعت‌آميز (نسبت به برخى تفاسير پيش از خود) را از ويژگى‌هاى مهم آن بر شمرده‌اند. نویسنده در اين تفسير كه به زبان عربى است، از تفسير الكشف و البيان ثعلبى بسيار متأثر بوده (بلكه اصل اين تفسير و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات اكتفا نكرده بلكه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسير، تأويل، احكام و فقه، حكم و اشارات و نقدهایی بر آراى بدعت‌آميز و احاديث جعلى تفسير ثعلبى، در آن يافت مى‌شود. از ابن تیمیه پرسيدند: از تفاسير زمخشرى و قرطبى و بغوى كداميك به كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) نزدیک ‌تر است؟ پاسخ داد:سالم‌ترين آنها از جهت بدعت و احاديث ضعيف، تفسير بغوى است كه گر چه خلاصة تفسير ثعلبى است، بغوى احاديث جعلى و بدعت‌آميز آن را حذف كرده است. علاء‌الدين على بن محمد بغدادى معروف به خازن (متوفاى 725ق) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مى‌كند: «زيرا كتاب معالم التنزيل نوشته علامه جليل، عالم كامل، احياكننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابومحمدحسین بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود. (اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود؛ از اين‌رو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم». استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احياء التراث العربي‌بيروت در مقدمه تفسير بغوى مى‌نويسد: «اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مى‌رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است».البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مى‌شود، بدين‌جهت اين تهذيب و تعريف‌ها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اين‌رو دكتر محمدحسین ذهبى در التفسير و المفسرون مى‌نويسد: «روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالم‌ترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد». بايد اضافه نمود كه اين مقايسه‌ها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است. بغوى مقدمه‌اى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه (غالباً ابن عباس) و تابعين، قرائت‌ها، شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مى‌دارد، به‌همين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند مى‌آورد. و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى بيان داشته است. جلد هشتم به تفسیر سوره‌های واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه المجلد 10
نویسنده:
محمدعلي طه دره
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار ابن کثیر,
چکیده :
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه، تألیف شیخ محمد علی طه دره، در موضوع تفسیر، تبیین و ترکیب آیات قرآن، به زبان عربی است. نویسنده در مقدمه کتاب درباره آن می‎نویسد: «علوم قرآنی فراوان و متنوع است و علمای مسلمان از روز نزول قرآن کریم بر قلب پیامبر(ص) در علوم آن بحث کرده و آیاتش را کندوکاو می‎کردند تا از اسرار و گنجینه‎هایش اطلاع یابند. نویسنده می‎گوید: پُربیراه نگفته‎ام اگر بگویم که اعراب قرآن، تنها وسیله فهم اسرار این کتاب است؛ زیرا اعراب قرآن است که محذوفش را بیان کرده و تقدیر آن را روشن می‎سازد و از نزدیک یا دور به آن اشاره می‎کند. به‎هرحال کسی از علما کتابی را ننوشته که دربردارنده اعراب کافی و وافی باشد، بلکه تنها بر بیان اعراب موارد دشوار با حل برخی معقّدات اکتفا کرده‎اند یا صرفا برخی مشکلات را توضیح داده‎اند؛ مثلا در اعراب ابوالبقاء عکبری، یا مکی بن ابوطالب قیسی یا دیگران همین اتفاق افتاده است. شیخ محمد علی دره، از همان اوانی که دست به قلم برده قصد نوشتن چنین اثری را داشته است. او خواهان نگارش کتابی در اعراب قرآن بوده که کافی و وافی باشد و هم برای مبتدیان در این فن مفید باشد و هم برای ماهران و عالمان. این قصد با درخواست بسیاری از افراد، به‎ویژه محمد محیی‎الدین عبدالحمید مصری نسبت به این امر، تشدید شده است. محمد محیی‎الدین به‎واسطه کسی که کتاب‎های نویسنده را به او می‎رسانده و او را در منزلش زیارت می‎کرده، از نویسنده خواسته است که آیاتی را که ابن هشام در مغنی به آنها استشهاد کرده، به‎علاوه شواهدی که خود نویسنده بر آن افزوده، بنویسد. نویسنده می‎گوید: من در این هنگام یقین پیدا کردم که باید آیات مورد استشهاد در اعراب قرآن را به‎صورت کامل بنویسم. در این هنگام به اعراب شواهد جامع دروس عربی و شرح آن بعد از اعراب شواهد مغنی پرداختم و سپس چاپ و منتشر شد. سپس به شرح کتاب قواعد اللغة العربية و اعراب مثال‎ها و شواهد آن پرداختم که آن نیز چاپ و منتشر شد. پس از آن اعراب و شرح معلقات عشر و اعراب شواهد همع الهوامع را در دست گرفتم که هنوز به چاپ نرسیده و به‎صورت دست‎نویس پیش خودم هستند. پس از آن نیز رساله کوچکی در حج و حجاج در روزگار ما «الحج و الحجاج في هذا الزمن» را به چاپ رساندم، ولی در تمام این مدت، در ذهنم بود که باید کتابی در اعراب کامل قرآن کریم بنویسم و پس از کش و قوس‎ها و تردیدها و... نهایتا به این کار اقدام کردم و نتیجه آن کتابی است که پیش روی شماست. تنبیه به موارد ذیل در این کتاب بسزاست: مبتدی در این فن، از شرح و تفسیر کلام خدا، هم به‎صورت افراد در کلمات و هم در جملات، بهره می‎برد. برای استفاده از این کتاب، لازم است ابتدائیات قواعد نحو را بلد باشیم. برای پیشگیری از اطاله کلام، نویسنده در این اثر، شیوه اختصار و ایجاز را برگزیده؛ البته در برخی موارد در شرح، توسعه بیشتری داده است که به جهت نیاز مطلب به این امر بوده است. در برخی موارد به آیه سوره سابق یا سوره بعدی احاله شده است؛ مثلا در قصه اصحاب سبت که در سوره اعراف به‎تفصیل از آن بحث شده، در سوره‎های بقره و نساء و مائده به آن اشاره شده است که این کار نیز به جهت رعایت اختصار صورت گرفته است. استعاذه و بسمله، برای یک بار در ابتدای کتاب شرح شده است. سوره فاتحه شماره خاصی نخورده است و صرفا به اسمش آدرس داده شده است. درباره سایر سوره‎ها، به‎ترتیب بقره با شماره 2، آل عمران با شماره 3 و... شماره‎گذاری شده و در جایی که دو شماره داده شده است، شماره اول اشاره به آیه و شماره دوم اشاره به سوره دارد؛ مثلا شماره (20/5)، یعنی آیه بیستم از سوره مائده و... ولی در جایی که صرفا یک شماره ذکر شده است، آن شماره مربوط به رقم سوره می‎باشد. ضمیرهای «إياك» و «إياكم» و... مبنی بر آنچه آخر لفظ به آن منتهی می‎شود بشمار آمده است. وجوه قرائات و نتایج اعرابی حاصله از آن در این کتاب آمده است. البته این امر با قصد موجزنگاری در این کتاب منافاتی ندارد؛ چراکه هدف از نگارش آن، علم به جمیع وجوه اعراب به‎منظور فهم بهتر قرآن کریم بوده است. در بخشی از کتاب در توضیح کلمه «عالمین» در سوره حمد می‎خوانیم: عالمین، جمع عالم (به فتح لام) است. جمع بسته شده، چون عوالم هستی مختلف و متفاوتند و این پاسخی است به کسانی که قائلند عالم اسم جنس است و بر ماسوای الله صدق می‎کند و جمع در عربی بر سه فرد و بیشتر اطلاق می‎شود. به دلیل تغلیب عقلا بر غیر عقلا این کلمه با یاء و نون جمع بسته شده... مقاتل می‎گوید: عالمون، شامل هشتاد هزار عالم می‎شود که چهل هزار آن در خشکی و چهل هزار در دریاست. جمع مذکر سالم بسته شدن ا ین کلمه هم به دلیل تغلیب عاقلان بر غیر عاقلان است. عالم مشتق از علامت است؛ زیرا عالم هستی علامتی است بر وجود خالقش و دلالت بر وجود خالق و صانع و وحدانیت او دارد... جلد دهم به تفسیر سوره‌های تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 42