جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 119
مسئله جایگزینی “زبان مشترک” با “زبانهای محلی” در روایت  ناصح ناطق
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
چکیده :
یکی از بحث های رایج درباره نسبت “زبان فارسی” و دیگر زبان های رایج در ایران این است که مناسبات فیمابین آنها در بستر واحد ملت-دولت مدرن چگونه باید سیاستگذاری گردد. به سخن دیگر، زبان فارسی در نسبت با زبان ترکی یا کردی و ارمنی یا گرجی و عربی چگونه مناسبتی در هندسه تعاملات اجتماعی باید داشته باشد؟‌ به عنوان مثال، شفیعی کدکنی درباره نسبت زبان فارسی و زبانهای محلی بر این باور است که پرداختن به زبانهای محلی موجب تضعیف زبان فارسی خواهد شد و تضعیف فارسی مبتنی بر سیاستهای استعماری است. البته این رویکرد شفیعی کدکنی منحصر به او نیست بل ریشه و عقبه ای در ایران معاصر دارد و برای فهم سخنان شفیعی کدکنی باید تبار آن را شناخت. روایت مهندس ناصح ناطق یکی از تبارهای مهم این شیوه از صورتبندی مسئله است که امر زبانی را در قالب دوگانه “زبان فارسی” و “زبان محلی” تحدید می کند که شما یا باید زبان فارسی را حمایت کنی یا زبان محلی را و بیرون از منطق “این” یا “آن” منطق دیگری ممکن نیست. به عنوان مثال، در کتاب “زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران” در بخشی با عنوان “زبانهای محلی” (۱۳۵۸. ۶۴-۸۰) مهندس ناصح ناطق بحث زبانهای محلی را صورتبندی می کند و می گوید “آری این ملت بمحض اینکه زبانهای محلی را جانشین زبان مشترک ایران یعنی زبان فارسی ساخت ریشه ی فرهنگ و سواد مشترک را از ایران خواهند کند و فرهنگی بی بنیاد و سطحی را در مدت کوتاه جانشین آن خواهد ساخت” (۱۳۵۸. ۷۰). به نظر من شباهت بسیاری بین نحوه صورتبندی امر زبانی بین ناطق و شفیعی کدکنی دیده میشود ولی مسئله اصلی که باید به آن پرداخت مفهوم “جایگزینی زبان مشترک” است که هم در روایت شفیعی کدکنی دیده میشود و هم در رویکرد ناطق قابل ردیابی است. اما چرا ناطق و به فاصله ۴ دهه شفیعی کدکنی اینگونه موضوع نسبت زبان فارسی و زبانهای محلی را صورتبندی می کنند؟ من قصد نیت خوانی ندارم ولی فکر می کنم آنها مسئله زبان را به درستی درک نکرده اند و با حساسیت های سیاسی (آنهم به صورت آماتور) به مسئله نسبت های زبانی در هندسه اجتماعی ایران ورود کرده اند. به سخن دیگر، اولا مفهوم زبان باید در چهار ساحت آن در بستر ایران از هم بازخوانی گردد که این امر خود موجب خواهد شد ما دچار منطق “این” با “آن” نگردیم. به عبارت دیگر، ما باید بین چهار مفهوم از زبان یعنی زبان مادری، زبان ملی، زبان رسمی و زبان مشترک از هم تمییز قائل گردیم و سپس مفهوم زبان ملی را در معنای پسا-مشروطه آن به تمامی زبانهایی که در ذیل ملیت ایرانی قرار میگیرند بسط دهیم. آنگاه بحث بر این مدار دایر نخواهد بود که ما بخواهیم زبان محلی را جانشین زبان مشترک قرار دهیم زیرا “زبان مشترک” حاصل قرارداد اجتماعی نیست بل مبتنی بر متطق تاریخی است که برآمده از اراده افراد نیست. به سخن دیگر، آنچه برآمده از قرداد اجتماعی است مفهوم “زبان رسمی” است نه “زبان مشترک”. این بدین معناست که ایرانیان و حتی تمامی ساکنین قاره فرهنگی ایران از ازمنه قدیم زبان مشترکی داشتند و آن فارسی (در کنار عربی) بوده است و در عصر حاضر کماکان زبان مشترک ملیت ایرانی فارسی است و این هویت تاریخی با تصمیم افراد تغییر نمی کند. بنابراین ناطق و حتی شفیعی کدکنی به دلیل مفهومینه نکردن دقیق مفاهیم و استعمال مفهوم نادقیق مفهوم “زبان محلی” (برای زبان ترکی و عربی و …) مجبور میگردند از منطق ثنوی این یا آن استفاده کنند و این منطق به جای تقریب بین افق، بحث ها را به سمت جدلی شدن بیشتر پیش می برد. به دیگر سخن، تدریس زبان های غیر فارسی به معنای جایگزینی نیست بل صورتبندی معاصر از نسبت بین وحدت و کثرت در سایه مطالبات حقوق شهروندی است که در نظم کهن وجود نداشت ولی به دلیل تحولات مستحدثه معاصر التفات به آنها عین ایراندوستی و حب وطن است که ناطق از آن غفلت ورزیده است و این غفلت موجب گردیده است مسئله را نادرست صورتبندی کند.
فساد چگونه در دولتها شکل میگیرد
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
العطاس: وقتی سیستم اقتصادی سیاسی دارید که فرصتهای کافی برای افراد جهت انجام تجارت قانونی فراهم نمیکند، وقتی که دارای سیستمیهستید که در آن اقتصاد توسط دولت کنترل میشود و بخش خصوصی کم اهمیت بوده یا اصلا وجود ندارد، نتیجه اش فساد است، زیرا تنها عامل مهم فعالیت اقتصادی در دست دولت بوده و هنگامیکه دولت وارد اقتصاد، ساخت وتولید میشود، نبود سازمانها و نهادهای قوی که از سوءاستفاده از قدرت جلوگیری کنند منجر به رشوه خواری و اخاذی و قوم و خویش پرستی توسط مقامات دولتی میشود. میری : به نظر میرسد در جامعه ما آرام آرام استحالهای صورت گرفته است اینکه نه تنها اقتصاد اصل شده بلکه درآمدزایی برای بسیاری از کارگزاران نظام، تبدیل به یک هدف شده است. چون فهمیدهاند که پول و ثروت نه تنها به آنها مکنت میدهد بلکه برایشان، شبکه قدرت هم ایجاد میکند. این خود، آغاز راههای فساد در سیستم ماست.
بازخوانی گفتمان هویت ملی در ایران
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
اسلام و سکولاریسم در مسجد ابوذر تهران
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
چکیده :
این عنوان سخنرانیم در مسجد ابوذر بود که امشب پنجشنبه در خدمت دوستان داشتم. آقای خدام حسینی که بحث های قرآنی و فحص های چالشی را در این مسجد پایه گذاری کرده اند از طریق آقای آقاجانی (که از شاگردان دکتر عبدالکریمی در حوزه فلسفه هستند) من را دعوت کردند و من تلاش کردم طرح بحثی کنم در باب امر سکولار و تمایز آن با عرف و تبعاتی که این تمایز می تواند برای مشکلات فکری در ایران معاصر داشته باشد. ادعای من این است که تمایز قدسی و سکولار یک معیار کاتولیکی است و فهم زیست جهان اسلامی در این چارچوب آشوب مفهومی بنیادینی ایجاد کرده است و موجب نقار عظیمی شده است و مترادف پنداشتن سکولار با “عرف” ظرفیتهای تمدنی ایران را ابتر کرده است. فایل کامل بحث و پرسش و پاسخ را تقدیم شما می گردانم.
بحثی در باب حزب توده و سنت چپ در ایران
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
اقتصاد سیاسی در جامعه معاصر ایرانی
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
سمینار ملی پرسش از امکان امر دینی در عصر حاضر
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
چرا پروژه ایران مهم ترین مسئله در آستانه قرن ۱۵ خورشیدی است؟
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
چکیده :
ایران آرام آرام به پایان قرن ۱۴ شمسی نزدیک می گردد. دو انقلاب بزرگ را از سر گذرانده است و تجربه عظیمی نیز از انقلاب اکتبر روسیه که منجر به ایجاد امپراطوری شوروی گردید را نیز در حافظه تاریخی خویش دارد. انقلاب روسیه بسیاری از نیروهای مترقی و پرشور ایرانی را درگیر خود نمود که هم در روسیه نقش آفرین بودند و هم در کسوت نیروهای چپ در صحنه سیاست ایران. ایران در این یکصد سال سه فرم گوناگون از حکومت را تجربه کرده است: واپسین نفس های سلطنت قاجار و سپس تاسیس سلسله پهلوی و سرآخر تشکیل نظام جمهوری اسلامی که در طی چهل سال در سطح جهانی به انحاء گوناگون سرنوشت ایران در قرن پانزدهم خورشیدی را تحت تاثیر میراث خویش قرار خواهد داد. در این یکصد سال ایران جنگ های بیشماری را تجربه کرده است که در بیشتر آنها نقش قربانی را داشته است ولی در جنگ هشت ساله، جنگ تحمیلی توانست این حس ملی را به ایرانیان اعطا کند که آنها هم می توانند سوژه باشند و استراتژی دیگران را برهم زنند و مانند دو جنگ گلستان و ترکمنچای یا معاهده آخال – و اشغال سرزمین های ایران توسط انگلستان و الحاق آن که منجر به پیدایش کشورهای گوناگونی در شبه قاره و … – دست بسته نیستند. اما اکنون با تحولات بنیادینی که در تمدن بشری بر روی کره زمین رخ داده است و جهانی شدن تجربه “بشر عصر فضا” ایران و ایرانی در قرن پانزدهم با چالشهای دیگری روبروست که شباهت کمی به آغاز ورود ایران به سده چهاردهم دارد. به عبارت دیگر، ایران و مردم ایران باید جهانی بیاندیشند و محلی دست به کنش برنند ولی این امری ساده نیست. زیرا این نیازمند فهم دقیق از ساحت جهان در قرن ۲۱ است و اینکه رابطه پیچیده قدرت و ساختار نظام جهانی و رابطه نیروها در ساحت جهان چیست و ایران در این میانه چگونه باید آینده خویش را طراحی کند. بخش عظیمی از ایرانیان در بیرون از مرزهای سیاسی ایران در این چند دهه زیسته اند و بسیاری از آنها تجربه های گرانسنگی در حوزه های گوناگون دارند و از آن مهمتر “بینش جهانی” را درونی کرده اند و این گوهر گرانبهایی است که جایش در فهم سیاسی نیروهای داخل ایران اصلا به آن توجه نمی شود و من به عنوان یک دانشگاهی شهادت می دهم که حتی نظام آکادمیک در ایران هم التفاتی به این “بینش جهانی” ندارد و این خسران بزرگی برای ایران قرن ۱۵ خواهد بود. حال در این میانه باید از تمامی رویکردها و تاملات و اندیشه ها و دغدغه ها که با ایران و آینده ایران و فهم منطق تحولات تاریخی ایران و جایگاه ایران در جهان پرتلاطم قرن ۲۱ استفاده کرد تا بتوان یک استراتژی جامع برای جامعه ایرانی پی ریخت. در این یکصد سال اغلب تلاشهای آوانگاردهای ایرانی و متفکران در این سرزمین معطوف به تحول در امر سیاسی بوده است و هر کدام هم که به قدرت رسیده اند تلاش کرده اند امر اجتماعی را کنترل کنند ولی وقت آن رسیده است که جامعه را دریابیم و تحول اجتماعی را مورد تامل قرار دهیم و از قِبّلِ آن امر سیاسی را متحول کنیم. برای رسیدن به چنین فهمی ما نیازمند درک وضع خویش در سه سطح ملی و منطقه ای و جهانی هستیم و مبتنی بر برآیند این سه ساحت باید مطالعات خویش را سامان دهیم و جامعه ایرانی را نقطه ثقل کنش های جمعی خویش قرار دهیم. به سخن دیگر، جامعه ایرانی مهم است و نه مفاهیم انتزاعی که به سادگی زندگی روزمره را به اسارت خویش میکشد و رفاه جامعه ایرانی را بازیچه آرمان های دست نایافتنی خویش قرار می دهد. من نمی گویم مانند بسیاری که “ایران را دوست بدارید” بل می گویم تلاش کنید جامعه ایرانی را دوست بدارید تا در آن فقر زدوده شود و عدالت جای بیعدالتی را بگیرد و شکاف های طبقاتی کمر مردم جامعه ایرانی را نشکند و این مستلزم داشتن نگاهی دیگر به ایران است که امر اجتماعی را جایگزین امر سیاسی یا امر رمانتیک و فریبنده می کند و در این نگاه ایرانیان فرد فردشان مهم می گردند و آینده شان دغدغه همگان می گردد.
آیین نوروز و کارکردهای اجتماعی
شخص محوری:
جواد میری
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد , کتابخانه عمومی
چکیده :
در بسیاری از فرهنگ ها و تمدن های مختلف یک جشن به عنوان نقطه کانونی وجود دارد به عنوان مثال در کشورهای اروپایی و آمریکایی کریسمس که نقطه آغاز آن هم میلاد حضرت مسیح است جشن گرفته می شود، یا مثلا در کشور چین، ماه اسفند جشن های بزرگی گرفته می شود که مبدأ تغییر تقویمشان هم هست. در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر از شمال غرب چین تا آسیای صغیر، مرکزی، مناظقی در اوراسیا، قفقاز، شبه قاره هند و جنوب مدیترانه که شاید بتوان روی آن نام ایران بزرگ فرهنگی را گذاشت نوروز جشن گرفته می شود. یکی از بزرگترین کارکردهای این مناسبت های جمعی، تقویت همبستگی اجتماعی است که منِ ما را تقویت می کند. علاوه براین ابعاد مهم دیگری هم نوروز دارد؛ به عنوان نمونه از چند هفته قبل از نوروز خرید و تکاپو در میان مردم حاکم می شود و به نوعی چرخه اقتصادی به حرکت درمی آید؛ یعنی نوروز نوعی اقتصاد مخصوص به خودش را دارد. خصوصاً که امسال ارزش پول ملی کاهش یافت در این چند هفته اخیر به واسطه نوروز چرخه اقتصاد تکان خورد. نوروز به مثابه یک نقطه کانونی به انواع مختلف، حس باهم بودگی و منِ ما را تشدید می کند و یک تجدید قوا در روحیه ملی ایرانیان ایجاد می کند. نوروز را باید در یک محدود پهناور تمدن فرا ایرانی در نظر بگیریم چون نوروز در ۲۵-۲۶ کشور جشن گرفته می شود و این خودش یک ظرفیت تمدنی است. البته این موضوع به نوع نگاه ما به نوروز هم بستگی دارد. نوع نگاه ما به نوروز نباید نگاه ناسیونالیزم افراطی باشد و فکر کنیم نوروز فقط برای ماست و دیگران از ما گرفتند چون اگر نوروز را به عنوان مشترک چندین فرهنگ نگاه کنیم می تواند به تبادلات و تعاملات بینا فرهنگی تأثیر بگذارد و همین موضوع می تواند در حوزه اقتصاد بسیار تاثیرگذارباشد، به عنوان نمونه با داشتن چنین نگاهی ما می توانیم شاهد رونق چرخه توریسم در نوروز بین این کشورها باشیم. هم ما می توانیم به آن کشورها برویم و هم آنها می توانند به ایران بیایند. یک بُعد مهم نوروز جشن و شادی دسته جمعی است ولی متأسفانه در ایران نوروز تبدیل شده به یک سری دید و بازدید که انگار از سرتکلیف باید اتفاق بیفتد درحالی که در بسیاری از کشورهای دیگر که نوروز دارند برنامه های متنوعی درفضای عمومی برگزار می شود. در ایران باستان هم چنین جشن ها و جشنواره هایی وجود داشته و با رجوع به نوروزنامه ها می توان نمونه هایی از آن را دید. متأسفانه علما و حوزه های علمیه و مراجع دینی به مسئله شادی نپرداخته اند یا کمتر پرداخته اند. اخیراً آقای دکتر محدثی کتابی باعنوان دین و شادی نوشته اند، سال ها پیش هم شهید بهشتی در کتاب کوچکی به نام «موسیقی و تفریح دراسلام» به این موضوع پرداخته بودند ولی غیر از این موارد هیچ اثر یا شخص دیگری به این موضوع نپرداخته یا حتی کسی این کتاب را نقد نکرده است. به بیان دیگر محدوده شادی در فضای عمومی و جشن های ملی مشخص نیست و نوعی بلاتکلیفی به وجود می آید و یک دفعه می بینیم که یک اتفاقی در یک جشن در کل مملکت داستان ساز شد چرا؟ چون نوعی آشوب مفهومی راجع به شادی برای ما وجود دارد. در این حوزه حتی فقه پویا هم نتوانسته کمکی کند، همان فقهی که قراربود به مسائل روز بپردازد در این حوزه نتوانسته کاری کند و در حالت جنینی باقی مانده است. علاوه براین در سال های اخیر حالت جمعی ما به حالت اتمیزم تبدیل شده و آدم ها ترجیح می دهند به جای آنکه دسته جمعی و دورهم باشند در تنهایی خود به سرببرند، در حالی که در برخی از کشورهای دیگر نوروز به صورت دسته جمعی با جشن های مردمی برگزار می شود. درباره نوروز دو رویکرد وجود دارد؛ یکی رویکرد ذات گرایانه و دیگری رویکرد پدیدارشناسانه. براساس رویکرد ذات گرایانه ما نوروز را دارای یک پوسته مستحکم می بینیم که همیشه یک جور بوده و همیشه هم باید همانگونه بماند که به نظرم خیلی رویکرد غیرواقع بینانه ای است، اما براساس رویکرد پدیدارشناسانه نوروز در طول تاریخ بشر اَشکال و اطوار مختلفی پیدا کرده است؛ یعنی نوروز برای یک فرد روستایی با یک فرد در جامعه شهری خیلی فرق دارد. برخلاف اینکه برخی فکر می کنند نوروز یک پدیده ای مربوط به زمان زرتشت یا مربوط به دو سه هزارسال گذشته است من اینگونه فکر نمی کنم و به اعتقاد من از زمان ورود انسان به عصر کشاورزی رخدادهایی خلق شده که این رخدادها به نوعی بازنمایی وضعیت و هویت آن آدم هاست، مثلا کریسمسی که امروز جشن گرفته می شود با کریسمسی که کاتولیک ها در ذیل حکومت اختناق امپراتوری روم برگزار می کردند، یقیناً متفاوت است. بنابراین تغییر و تحولات در چنین رسم و سنت هایی طبیعی است. وقتی مولفه های جدید وارد بافت فرهنگی می شوند، یقیناً تغییر و تحولاتی رخ می دهد ولی خود پدیده از بین نمی رود یعنی اینگونه نیست که ما در ۵۰ سال آینده چیزی به نام نوروز نداشته باشیم. نکته دیگر اینکه هرفیلسوف یا جامعه شناسی برای تبیین امور باید به دو مولفه تغییر و ثبات توجه کند. هر جامعه ای که بتواند این دومولفه را مدیریت کند می تواند پویایی و تداوم داشته باشد، یعنی ما باید هم به تغییر و پویایی توجه کنیم و هم به ثبات. یکی از مولفه هایی که می تواند جامعه را درحال ثبات نگه دارد همین جشن ها، آداب و شعائری است که به جامعه حس همبستگی می دهد. مشکلی که ما داریم این است که ما هنوز با جشن و شادی آشتی نکردیم و فکر می کنیم که پدیده خیلی مهمی نیست و ترجیح مان این است که هرکسی برود در فضای خودش شادی کند در حالی که جامعه به یک تجدید عهد جمعی احتیاج دارد. هر انسانی نیازمند این است که در فضای کشوری که زندگی می کند ابتداییات زندگی را داشته باشد، وقتی این ها به دلیل سو مدیریت سیاستگذارانه تبدیل به پاشنه آشیل می شود، حس تعلق خاطر و هویت ملی از بین می رود و افراد دیگر خیلی تعلق خاطری به جایی که زندگی می کنند، ندارند به همین ترتیب دیگر این آدم ها انگیزه ای برای جشن ملی ندارند. علاوه براین، به موازات اینکه انسان ایرانی در حال کشف سوژه وارگی خودش است یک فرهنگ جهانی هم شکل می گیرد و ایرانی ها دارند به آن افق هم می اندیشند و جهان وند بودن خودش را نشان می دهد. هرچقدر که این جشن ها و اعیاد ما را به آن افق ها سوق بدهد بهتر است. به عنوان نمونه امروز درکل جهان بحث محیط زیست و کره خاکی بسیار مطرح است و حالا اگر ما از نوروز برای مشارکت در این بحث ها استفاده کنیم، یعنی توانستیم نوروز را در فرهنگ جهانی سهیم کنیم. اینکه ما حس ایزوله بودن نداشته باشیم خودش یک اتفاق خوب است که باید رخ بدهد و برگزاری جشن هایی مثل نوروز فرصت خوبی است که ما را به افق های جهانی نزدیک کند تا کمتر حس عزلت و گوشه واقع شدن داشته باشیم.
شریعتی و ملیت
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
  • تعداد رکورد ها : 119