جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی و تحلیل معرفت شناسی آموزش ضمن خدمت در نظام آموزش و پرورش
نویسنده:
مریم سادات هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آموزش فعالیتی است برای هدایت یا شکل دادن به جریان رشد . به عبارت دیگر، آموزش شکل دادن انسان به وسیله انسانهاست و دوره های آموزش ضمن خدمت به عنوان زنجیره انتقال آگاهیها ، اطلاعات و مهارتها ، موجب افزایش توانایی معلمان می گردد . در این راستا مجهز ساختن افراد یا معلمان به علم روز یکی از ضروریات تشکیل و راه اندازی دوره های آموزش ضمن خدمت است که هم اکنون در سطح وسیعی در سازمانها ، خصوصاً در آموزش و پرورش انجام می شود . ( ابراهیم زاده ، 1373،ص11 ). از آنجا که آموزش و پرورش به طور وسیعیبا اکتشاف و انتقال معرفت سرو کار دارد ، برای معلم داشتن توانایی ارزیابی زمینه هایی که معرفت بشری به دست آمده است ، بسیار مهم است . زیرا فعالیت های معلم در جنبه های مختلف با این موضوع ارتباط می یابد . به طور مثال معلم می تواند شاگردان را یاری کند تا آنکه بتوانند نظر شخصی را از واقعیت و عقیده را از معرفت واقعی تمیز دهند . همینطور معلم می تواند به فراگیران در فهم راه و روشهایی که انواع معرفت بشری از آن طریق کسب شده اند ، مدد رساند . معلم باید بتواند به یادگیرندگان نشان دهد که چگونه روشهای متعدد کسب معرفت ممکن است با همدیگر به کار برده شوند .و چگونه آنها همدیگر را برای جستجوی حقیقت تکمیل می کنند . همین موضوع ، مجدداً اهمیت فلسفه آموزش و پرورش معلم را نشان می دهد . زیرا فلسفه های مختلف بر انواع متفاوت معرفت و روشهای گوناگون تدریس تأکید دارد (رضایی ،1387 ) .به همین دلیل تحقیقی با عنوان نقش معرفت شناسی آموزش ضمن خدمت در نظام آموزش و پرورش چیست ،انجام شده است تا به این هدف یعنی ، بررسی و تحلیل نقش معرفت شناسی آموزش ضمن خدمت در نظام آموزش و پرورش ، دست یابیم .روش تحقیق ، روش سندی - تحلیلی استو به این نتایج دست پیدا می کنیم :1-
بکت در پایان
نویسنده:
پوریا نکیسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بکت یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم بود. گرچه نشانه‌های فلسفی‌ی فراوانی در کار او وجود دارد، با این وجود پافشاری می‌کند که او یک فیلسوف نیست. اینجا من رابطه‌ی پیچیده‌ی او با معرفت‌شناسی، عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی را شرح می‌دهم. همچون دکارت، بکت می‌کوشد به قطعیت دست یابد. ولی از به دست آوردنش، عاجز است. همچون بارکلی، اشیا را به واسطه‌ی استفاده از حواسش ادراک می‌نماید. وهمچون هیوم، خود او، چیزی نیست به جز مجموعه‌یی از تجربیات و ادراکات. او جهان و ادراکاتش را توصیف می‌کند اما نمی‌تواند آن را تحلیل نماید. این انفصال از جهان واقعی، بنیان ادبیات بکت است. شکست قوه‌ی فاهمه، خود را در زبان شاعرانه و تغزلی وی نشان می‌دهد. ما انعکاس جهانی ویران را در آینه‌ی ذهنی ویران می‌بینیم. این شکست در حد فلسفه نمی‌ماند و زندگی و هنر بکت را می‌سازد.
تحلیل مبانی جرم‌انگاری در پرتو اندیشه‌های سیاسی
نویسنده:
سلمان عمرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله مهمی که در فرآیند مطالعات و پژوهش در حوزه جرم‌انگاری، مورد غفلت قرار گرفته است، رویکرد مبناگرایی معرفت‌شناختی و بازگشت به مبانی بنیادین حقوق کیفری است. به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان، حقوق کیفری - از جمله جرم‌انگاری- گرایشی است مستقل که مفاهیم و مبانی خود را خود تبیین و تعریف می‌کند؛ حال آنکه برخی دیگر بر این باورند که حقوق کیفری و جرم‌انگاری علیرغم استقلال روشی، در تعریف و تبیین مبانی و مفاهیم بنیادین خود، به ناچار ملتزم به تبعیت از تعاریف ارائه شده از سوی سایر علوم است. این رویکرد اخیر، منبعث از اندیشه‌ی مبناگرایی معرفت‌شناختی است که گزاره‌های تعیین‌کننده در حوزه جرم‌انگاری را، در یک ساختارِ دقیق، به معارفی خارج از منظومه حقوق کیفری مرتبط می‌سازد. نظریه‌ی جرم‌انگاری به جهت آنکه متکفل حمایت از ارزشهای اساسی جامعه و تنظیم رابطه قهرآمیز دولت و انسان است، ناگزیر از تعریف این ارزشها و تقدم و تأخر آنهاست. اما مسأله آنجاست که حقوق کیفری در مقام «تحدید» یا «حمایت» از «آزادی»های افراد از طریق استفاده از «قدرت» و «اعمال قوه قاهره»، فاقد معیارهای مستقلی است و به ناگزیر برای ارائه معیاری دقیق از«آزادی» و «قدرت» و «اصالت فرد/جمع»، دست به دامان اندیشه‌های سیاسی است. در نتیجه، نظریه‌های جرم‌انگاری به عنوان یک دانش محدود و جزئی نسبت به فلسفه و اندیشه‌ی سیاسی، ملزم خواهد بود تا در حیطه اندیشه سیاسی حاکم بر جامعه، به تئوری‌پردازی بپردازد. به عبارت دیگر، نخستین و اساسی‌ترین عامل در شکل‌گیری نظریه‌‌ی جرم‌انگاری، چارچوبی است که اندیشه‌ی سیاسی برای آن ترسیم می‌کند. بدین ترتیب، انواع جرم‌انگاری به تبع انواع اندیشه‌های سیاسی قابل تقسیم‌اند: جرم‌انگاری لیبرال، جرم‌انگاری اجتماع‌گرایانه،... . در دولت اسلامی (با قرائت جمهوری اسلامی) نیز با توجه به پذیرش تئوری ولایت فقیه به عنوان اندیشه سیاسی حاکم بر کشور، می‌توان از جرم‌انگاری ویژه‌ای یاد کرد که به تبع تعریف آن از قدرت و آزادی، دارای مولفه های خاص خود است. با این اوصاف می‌توان گفت این رساله، «رساله‌ی حقوقی» نیست، بلکه «رساله‌ای درباره‌ی حقوق» است که از بیرون از منظومه‌ی حقوقی، به آن نگریسته و آن‌را توصیف می‌کند.