جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2174
رابطه هنر موسیقی و اراده از نظر شوپنهاور
نویسنده:
علی حاجی موسائی ، مریم بختیاریان ، شهلا اسلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هنر، یکی از بارزترین جلوه های اسرارآمیز فرهنگ و تمدّن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. در فلسفۀ شوپنهاور نیز هنر بسان جزئی از اجزاء این نظام، در بطن آن مطرح شده و جزء لاینفک نظام فلسفی اوست. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی در صدد بررسی جایگاه هنر موسیقی در نظام فلسفی شوپنهاور می باشد. جهت رسیدن به این مطلوب، کلّ مقولۀ هنر از دیدگاه این فیلسوف، بررسی شده است. نتیجۀ مطالعات نشان داد که در فلسفۀ شوپنهاور دیگر هنر برای هنر مطرح نیست، بلکه وظیفه اش، حل مسألۀ وجود است و به عنوان دستاویز و مفرّی است برای نجات انسان از سلطۀ اراده به زندگی. شوپنهاور، معتقد است موسیقی جایگاهی مکانی و توهّمی ندارد. از این رو، ما را با نوعی واقعیّتِ عمیقِ خارج از مکان آشنا می سازد و نسبت به سایر هنرها، قدرت بیشتری در بالا بردن ما از این عالم نفسانی دارد. او موسیقی را برترین هنرها و معماری را پست ترین آن ها لحاظ می کند. زیرا، موسیقی نه تنها به ایده ها نزدیک است، بلکه خودِ اراده است و معماری چون دورترین جایگاه را به ایده ها دارد، پست ترین هنرهاست.
صفحات :
از صفحه 69 تا 90
ذات یا «بود» عالم از دیدگاه شوپنهاور و کارکرد معرفتی هنر در آن با تأملی در فلسفه افلاطون
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شوپنهاور این عالم را پدیداری می‌داند که تجلی شئ فی‌نفسه است و شئ فی‌نفسه یا به عبارتی «بود» عالم، چیزی نیست جز اراده که باطن جهان و نه چیزی برتر از جهان است. جهان فلسفی او از سه مرتبه‌ی اراده، ایده و پدیدارها تشکیل شده است. اراده بنیاد و اساس فلسفه شوپنهاور را شکل می‌دهد که هستی ظهور آن است. شوپنهاور ایده را ناب‌ترین تصویرِ شیء فی‌نفسه یا اراده می‌داند؛ به‌عبارت‌دیگر مستقیم‌ترین تعین اراده جهان نمونه‌های عالم معقولات است که در فلسفه افلاطون مثل خوانده می‌شود و مخلوقات سایه و نسخه‌ای از آن اصل هستند. از نگاه شوپنهاور مثال افلاطونی واسطه میان اراده به‌عنوان شئ فی‌نفسه و پدیدار است. البته مثال افلاطونی معقول است؛ حال‌آنکه عقل به اراده شوپنهاور راهی ندارد، بلکه هنر می‌تواند شئ فی‌نفسه و اراده را به‌خوبی درک کند. در این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی سعی شده است بعد از تبیین عالم پدیدار و شئ فی‌نفسه از دیدگاه شوپنهاور، به اهمیت و جایگاه هنر، مراتب هنر و کارکرد معرفتی آن در اندیشه شوپنهاور با تأملی در فلسفه افلاطون و دیدگاه او پیرامون رابطه هنر با درک حقیقت عالم پرداخته شود.
صفحات :
از صفحه 27 تا 51
بازخوانی عقل آناکساگوراس در روانشناسی ارسطو
نویسنده:
محمد حبیب اللهی ، احمد عسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث بسیار دشوار در روانشناسی ارسطو بحث عقل است. این بحث که در طول تاریخ دست‌مایۀ تفاسیر بسیار گوناگون بوده به‌ندرت از منظر مواجهۀ ارسطو با پیشینیانش بررسی شده است. این مقاله استدلال میکند که ارسطو در این بحث وام‌دار آناکساگوراس است و نظریۀ او را دراین‌باب ارتقا میدهد و در چارچوب مبانی خودش بازخوانی میکند. مهمترین و چالشبرانگیزترین مباحثی که در کتاب دربارۀ نفس در موضوعِ عقل مطرح شده از این منظر قابلِ‌فهم میشوند. آناکساگوراس صریحاً یا ضمناً دو وصفِ عدمتعین و سرمدیت را به عقل نسبت میداد. ارسطو این دو وصف را برای عقل میپذیرد و میکوشد تا مشکلاتی را که بر سر راه این دو قرار دارد برطرف کند. هر دویِ این اوصاف با فعالیت اصلیِ عقل، یعنی شناختن و تعقلکردن، ناسازگارند. آنچه مطلقاً نامتعین است به هیچ چیزی شباهت ندارد. پس، مطابق حکم مشهورِ «شبیه شبیه را میشناسد»، قادر به شناختن نخواهد بود. همچنین شناختن نوعی عبور از قوه به فعل است که از لوازم ماده است. ازاین‌رو، عقل اگر بخواهد فعالیت شناختی داشته باشد، نمیتواند سرمدی باشد. نشان دادهایم که مباحث دو فصل چهارم و پنجم از کتاب سومِ دربارۀ نفس به همین دو مسئله پاسخ میدهند.
صفحات :
از صفحه 79 تا 100
شواهدی بر تعمیم نظریۀ ابصار سهروردی به دیگر ادراکات حسی و برخی از کارکردهای آن
نویسنده:
حسین خوردوستان ، محمد انتظام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چگونگی دریافتِ محسوسات همواره در فلسفۀ اسلامی مورد بحث بوده‌است. چهار نظریه در تبیین فرایند ادراک حسی پایه‌ریزی شده‌است. پیش از شیخ اشراق، مشائیان در ادراکات حسی به انطباع و ریاضی‌دانان در خصوص ادراک بصری به خروج شعاع قائل بودند. سهروردی با نقد نظریات پیش از خود در خصوص ادراک بصری، بر اضافۀ اشراقی و ارتباط مستقیم نفس انسانی با مبصَرات خارجی تأکید دارد. او گرچه دربارۀ کیفیت ادراک بصری به تفصیل سخن گفته‌است، اما به طور آشکار دربارۀ کیفیت ادارک در دیگر حواس ظاهری سخنی به میان نیاورده‌است. این امر موجب شده‌است عده‌ای در تعمیم نظریۀ او به دیگر ادراکات حسی تردید کنند. ما در نوشتار پیش رو کوشیده‌ایم شواهدی بر تعمیم نظریۀ ابصار سهروردی به دیگر حواس ظاهری اقامه کنیم. و برای آنکه میزان اثر گذاری این نظریه را در نظام فلسفی او نشان دهیم، برخی از کارکردهای این نظریه را در نظام فلسفی او مورد مطالعه قرار داده‌ایم. در این نوشتار، سه شاهد بر تعمیم نظریه او به دیگر حواس ظاهری اقامه می‌کنیم که از میان این سه شاهد، دو شاهد از نوآوری‌های این نوشتار به شمار می‌رود. و در پایان،کارکردها این نظریه را در نظام الهیاتی ـ فلسفی سهروردی مورد کنکاش قرار خواهیم داد.
صفحات :
از صفحه 515 تا 531
صور المثقف
عنوان :
نویسنده:
إدوارد سعيد
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
تعقيبات على الاستشراق
نویسنده:
إدوارد سعيد؛ مترجم: صبحي حدیدي
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
القلم والسيف
نویسنده:
ادوارد سعيد
نوع منبع :
کتاب , مناظره،گفتگو و میزگرد , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
الإسلام الأصولي في وسائل الإعلام الغربية من وجهة نظر أمريكية
نویسنده:
برنارد لويس ـ إدوارد سعيد
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
بررسی و مطالعۀ تطبیقی تفکر نیچه و دیلتای دربارۀ تاریخ
نویسنده:
حسن غیبی پور ، علی کرباسی زاده اصفهانی ، محمد جواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«تاریخ» تحت تأثیر تفکرات هگل در قرن نوزدهم، جایگاه رفیعی به خود اختصاص داد. سپس برخی از تاریخ­نگاران با طرز تفکری پوزیتیویستی، ایدۀ تاریخ­نگاری علمی را مطرح کردند تا بر مبنای آن، تاریخ به علمی یقینی تبدیل شود و همانند علوم طبیعی جدا از ذهنیات پژوهشگر قرار گیرد. مسئلۀ اساسی که در این مقاله سعی داریم تا به بررسی آن بپردازیم چگونگی رابطۀ میان فلسفه و تاریخ است. مسئلۀ از اینجا آغاز می­شود که تاریخ­گرایی آلمان با اعتقاد به نیروی هنجاری تاریخ، بر این مهم تأکید داشت که مورخ باید با کشف واقعیت­های محض و آشکارکردن معنای تاریخی آنها، جهت‌گیری­ای برای جامعه و فرهنگ فراهم کند. براساس این تصور از تاریخ، عملکرد اجتماعی و فرهنگی فلسفه به چالش ­کشیده ­شد. در این اوضاع نابسامان که فلسفه را با بحران هویت روبه‌رو ساخته بود، طرح‌های نیچه و دیلتای، یعنی جنبش گسترده و متنوع «فلسفۀ­ حیات» به نیروی محرکۀ­ تجدید فلسفه در قرن 19 تبدیل شدند. نیچه و دیلتای در این موضوع اتفاق نظر داشتند که تاریخ­نگاری جامع در درک خود از انسان، مسئلۀ­ نسبیت­گرایی را به وجود آورده است که موجب «انحلال» و «بدبینی» می­شود و نمی­تواند آیندۀ فرهنگ بشریت را پیش­بینی کند؛ ازاین‌رو، خواستار فلسفۀ جدیدی شدند که باید هدف فرهنگ بشری را آشکار و از پیشرفت آن در جهت رسیدن به هدفش حمایت کند. آنها با اینکه در برابر نتایج نقد تاریخی، مسیری مشابه برای تأیید اقتدار فرهنگی فلسفه انتخاب کردند، اما به یک راه­حل کاملاً متفاوت رسیدند. نیچه پادزهرها علیه تاریخ­گرایی را «فوق تاریخی» می­خواند که شامل هنرِ نحوۀ­ فراموش‌کردن تاریخ و زندگی در افقی محصور و تعین شده است؛ یعنی داشتن این استعداد که چه وقت باید تاریخ را حس کند و چه وقت باید آن را کنار بگذارد. به عقیدۀ وی این هر دو روش به صورت همسان برای تندرستی فرد، سلامت یک ملت و فرهنگ لازم­اند. دیلتای برخلاف نیچه، تاریخ را پادزهر و درمان شکست‌های فلسفۀ­ زندگی می‌داند: تاریخ اگر زخم ایجاد کند، باید آن را نیز درمان کند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 202
بررسی تطبیقی آرای حسن حنفی و رضا داوری اردکانی در باب انحطاط و عقب‌ماندگی جوامع اسلامی
نویسنده:
علی قنبری برزیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی از دغدغه‌های بنیادین همۀ متفکران مسلمان از جمله حنفی و داوری اردکانی است و هرکدام برای چرایی و تبیین آن دلایل و عوامل متعددی را گوشزد کرده‌اند. ولی مهم‌تر از راه‌حل و چه باید کرد، درک موضوع و واقعیت جهان اسلام و پرسش درست اهمیت دارد. در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. داده‌ها و اطلاعات لازم از کتاب‌ها و مقالات و سایر منابع مکتوب، تألیفات حنفی و داوری اردکانی، و پژوهش‌هایی که شارحان و محققان در تبیین و تحلیل اندیشۀ داوری اردکانی و حنفی نگارش کرده‌اند، جمع‌آوری شد. در آثار داوری و حنفی، بر ضرورت شناخت غرب و کامل و دقیق مدرنیته و فرهنگ آن تأکید شده است. آنان بخش مهمی از مشکلات جوامع اسلامی را ناشی از طرح نادرست و تقلید بی‌شناخت از مبانی فرهنگی فلسفی مدرنیتۀ غربی می‌دانند. از دیدگاه آن‌ها، این تقلید سبب شد در لحظاتی از تاریخ معاصر، حوزۀ اندیشه‌ورزی فلسفی و سیاسی در جهان اسلام، سخنگو و شعبه‌ای از فلسفه و مدرنیتۀ غربی شود. داوری و حنفی در تحلیل انحطاط از نظریۀ ترکیبی استفاده کردند و متغیرهای متعددی را دخیل دانستند، اما در نگاه هردو متفکر، عوامل درون‌ساختاری و گسست معرفتی-فلسفی در انحطاط و فرسودگی تمدن اسلامی نقش بیشتری دارند. از دید حنفی، علاوه بر استعمار و سکولاریسم درک‌نشدۀ غربی، گسست معرفتی-فلسفی، جزم‌اندیشی و خودحق‌پنداری، تقدم علوم نقلی بر علوم عقلی، حاکمیت نگرش اشراقی، ناسیونالیسم و نبود رویکرد عقلانی به قرآن، مهم‌ترین عوامل انحطاط و عقب‌ماندگی هستند. حنفی طرح تراث را راهکار می‌داند و داوری اردکانی از نبود سیاست توسعه و فلسفۀ نقاد و شکاف نظری و عملی دانش، به‌عنوان موانع توسعه‌یافتگی یاد می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 62
  • تعداد رکورد ها : 2174