جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 63
بررسی آراء تفسیری آلوسی از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
مجید ساورعلیایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی در نگارش تفسیر المیزان از منابع فراوانی بهره برده است که یکی از این منابع تفسیر روح-المعانی آلوسی است؛ اما علامه تنها به ذکر آراء آلوسی بسنده نکرده، بلکه در بسیاری از موارد به نقد و تحلیل اندیشه‌های او هم پرداخته است.نگارنده در این پژوهش کوشیده است تا ضمن بیان دیدگاه‌های تفسیری آلوسی که تفسیر المیزان متعرض آن گردیده است، در حد امکان با ذکر آرای دیگر مفسران و تحلیل و بررسی آن‌ها، درباره دیدگاه آلوسی داوری کند و در ادامه ضمن اشاره به نظر علامه، به مبانی ایشان در رد یا پذیرش اندیشه‌های آلوسی اشاره نماید.پژوهش حاضر این نتیجه را به دست می‌دهد که مهمترین معیار علامه در رد یا پذیرش کلام آلوسی، استفاده از روش تفسیری «قرآن به قرآن» بوده و در کنار آن می‌توان به مبانی کلامی، فقهی، استفاده از دانش حدیث، براهین عقلی و مبانی فلسفی، سیاق آیات، قواعد نحوی و تاریخ نزول آیات، اشاره کرد.
بررسي مسأله عصمت پیامبران از دیدگاه علّامه طباطبائي در تفسیر المیزان و امام فخر رازي در تفسیر کبیر
نویسنده:
ابوالفضل فلّاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیامبران الهی از هر نوع پلیدی و آلودگی از قبیل شرک، کفر، فساد و تباهی هم در محورهای اعتقادي، تبلیغی و هم در محورهای صدور احکام و فتاوی و افعال منزّه و در واقع از ارتکاب به معاصی کبیره و صغیره عمدی و سهوی در تمام دوران عمر خویش به اعتقاد اکثرّیت شیعیان و همچنين از زمان نبوّت به اعتقاد اشاعره معصومند. مقوله عصمت انبیاء اگرچه در مباحث اعتقادی و کلامی دارای قدمتی دیرینه می باشد، امّا همیشه یکی از مهم ترین و شبهه‌دارترین و گفتگو انگیز ترین مباحث کلام اسلامی در بین متکلّمان و مفسّرین مسلمان است لذا در این پژوهش در پنج فصل به بررسی عصمت انبیاء در نگاه علامه طباطبائی و فخر رازی و مقایسه دیدگاه های دو مفسّر بزرگ شیعی و اشاعره پرداخته شده است. در فصل اوّل: شامل کلّیاتی در مقوله عصمت « تعریف مسأله، اهمیّت و جایگاه، پیشینه عصمت، طرح سؤالات اصلی و فرعی، حدود، فرضیات، اهداف و روش پژوهش مطرح گردیده است. در فصل دوم: مباني نظري تحقيق شامل زندگي نامه علّامه طباطبائي و فخر رازي، ادبيات تحقيق شامل واژه شناسي عصمت، معنای لغوی و اصطلاحی عصمت، عصمت در قرآن کریم، عصمت از دیدگاه شیعه، اشاعره و معتزله و علی الخصوص عصمت در نگاه فخر و علامه، بررسی واژه نبّي و نبوّت در لغت، قرآن و اصطلاح، تفاوتهای رسول و نبّی و دیدگاه فخر و علّامه درباره‌ي رسول و نبی ودر پایان فصل، مقایسه دیدگاه فخر و علّامه لحاظ گردیده است. در فصل سوّم : منشأ و مراتب عصمت از ديدگاه علّامه و فخر رازی عنوان شده و در این خصوص مباحث مسأله لطف و وجوب لطف در دیدگاه مفسّرین و متکلّمین اسلامی و در نزد علّامه و فخر رازی، بررسی رابطه عصمت با لطف الهی، مسأله منشأ عصمت و بررسی چهار دیدگاه مطرح شده درباره منشأ عصمت انبیاء، رابطه عصمت با علم، رابطه عصمت با اختیار، مراتب عصمت، مسأله گناه و اقسام آن، دیدگاه علّامه و فخر درباره گناه، مراتب عصمت در نزد علّامه و فخر در نهایت مقایسه آراء علّامه و فخر در خصوص منشأ و مراتب عصمت آورده شده است. در فصل چهارم : دلائل ضرورت (لزوم) عصمت انبیاء در نزد علّامه طباطبائی و سپس امام فخر رازی با استناد به آیات قرآن کریم آورده شده و در پایان فصل مقایسه ای بین دو دیدگاه مطرح گردیده است.و در فصل پایانی (فصل پنجم): برای بررسی مهمترین مسأله یعنی دیدگاه علّامه و فخر در خصوص آیات موهم (شک برانگيز) صدور گناه و خطا از أنبیاء مسائلي همچون شبهات عصمت قبل از بعثت و شبهات وارد بر اعتقاد، تبليغ، احکام و فتاوی و افعال پیامبر در بعد از بعثت و سپس شبهات مربوط به سایر أنبیاء در بعد اعتقاد،تبليغ، احکام و افعال آنان از نگاه علّامه و سپس از منظر فخر رازی همراه با پاسخ های آن دو شخصیت و مفسّر بزرگ مطرح و در پایان مقایسه ای بین دو دیدگاه علّامه و فخر در خصوص نگاه و پاسخ آن ها به شبهات وارد بر عصمت أنبياءانجام گرديد. و در نهايت در مبحث نتيجه گيري با نگاه و بررسی در دیدگاههای علّامه و فخر در خصوص عصمت، مراتب و منشأ عصمت، لزوم و ضرورت آن و آیات شبهه دار وارد بر عصمت أنبیاء(ع)، نظر نگارنده نیز در خصوص تأیید و یا ردّ دیدگاه های مذکور، مطرح گردید.
تفاوت‌های مبانی فلسفی- کلامی فخر رازی و علامه طباطبایی در تفسیر آیات مربوط به علم الهی و پیامدهای آن
نویسنده:
سعیدرضا مشگینه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان‌نامه به دنبال شناخت مبانی فلسفی- کلامی فخر رازی و علامه طباطبایی در تفسیر آیات مربوط به علم الهی و تأثیر این مبانی در برداشت آنها از آیات مربوط به علم الهی است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی و اسنادی با تکیه بر تحلیل محتواست.علامه طباطبایی علم را «حصول امر مجرد از ماده برای امر مجرد» می‌داند. ‍‌او علم را به دو قسم حضوری و حصولی تقسیم می-کند. در علم حضوری، وجود معلوم نزد عالم حاضر است، و عالم بدون واسطه، معلوم را ادراک می‌کند. در علم حصولی صورت علمی معلوم مادی نزد عالم حاضر است. صورت علمی وجودی مجرد از ماده است که نسبت به معلوم مادی، قوی‌تر از آن و واجد همه‌ی کمالات آن و مبدأ فاعلی آن است. عالم معلوم مادی را به واسطه‌ی این صورت علمی مجرد درک می‌کند، اما خود صورت علمی به علم حضوری برای عالم معلوم است. علم حصولی مختص به نفس، و علم مجردات تام فقط علم حضوری است.از نظر فخر رازی علم عبارت است از نسبت و اضافه‌ی مخصوصی که در هنگام مقابل هم قرار گرفتن عالم و معلوم بین آنها ایجاد می‌شود. ملاصدرا و حکمای دیگری بر این نظر او اشکالاتی وارد کرده‌اند. در کلمات فخر رازی تقسیم علم به حضوری و حصولی دیده نمی‌شود. البته در اکثر مواردی که سخن از علم به میان می‌آورد، و حتی در بحث علم خداوند، کلمات او با علم حصولی می‌سازد.علامه طباطبایی سه علم برای خداوند اثبات می‌کند. یکی علم واجب تعالی به ذات خودش است که این علم در مرتبه ذات او و عین ذات اوست. دیگری علم واجب تعالی به دیگر موجودات در مرتبه‌ی ذات اوست. این علم که آن را اصطلاحا «علم پیش از آفرینش» می‌نامند، علمی است اجمالی در عین کشف تفصیلی. علم سوم علم خداوند به سایر موجودات در مرتبه‌ی ذات آنهاست. این علم که «علم پس از آفرینش» است، بیرون از ذات خداوند است. او علم خدا را به هر نحو که تصور شود علم حضوری می‌داند.فخر رازی در آثار خود از دو علم, به عنوان علم خداوند سخن به میان آورده است: یکی علم او به خودش و دیگری علم او به مخلوقات. او خصوصا در مورد علم خداوند به مخلوقات، و در مقام تصدیق، از ادله‌ی متعدد کلامی و فلسفی استفاده نموده است. درعین حال در مقام تصور، توضیحی درباره‌ی چگونگی آن نداده است، و حتی به حضوری یا حصولی بودن این علم هم اشاره-ای نمی‌کند. از طرف دیگر او اشکالات متعددی بر علم واجب تعالی مطرح کرده، و درصدد پاسخ‌گویی به آنها برآمده است.از مسائل مهم در تفسیر آیات مربوط به علم الهی مسئله‌ی علم خداوند به حوادث زمانی است، که در آیاتی از قرآن به علم خدا پس از حادث شدن حوادث اشاره می‌کند. برخی این آیات را دلیلی بر عدم علم خدا به حوادث، قبل از حادث شدن آنها می-دانند. اما علامه طباطبایی این علم را علم فعلی که همان ظهور شیء و حضور آن با وجود خاصش نزد خداست، تفسیر می‌کند، و آن را علمی غیر از علم ذاتی خدا به اشیا می‌داند. فخر رازی هم این علم خدا را به معنای ظهور علم ازلی او می‌گیرد. می‌توان این معنا را به معنایی که علامه کرد برگرداند.فخر رازی آیاتی مثل آیه‌ی 89 اعراف که بر عمومیت داشتن علم خدا به هم چیز اشاره دارد، دلیلی می‌داند بر این که خدای تعالی در ازل به همه‌ی اشیا عالم بوده است، و با توجه به این که تغییر معلومات خدای تعالی را محال می‌داند، بیان می-کند که باید احکام ثبت، و قلم‌ها خشک شده باشد، و سعید کسی است که در علم خدا سعید باشد، و شقی هم کسی است که در علم خدا شقی باشد. این کلام او ظهور در اعتقاد او به جبر دارد.علامه طباطبایی این استدلال را مخدوش می‌داند, و معتقد است دلیل این اشتباه این است که گمان کرده‌اند علم خداوند هم مانند ما علم حصولی است، در حالی که علم او حضوری است. گذشته از این، آنها توجه ندارند که اگر علم ازلی خدا به فعل انسان تعلق گرفته است، تمام خصوصیات این فعل مشمول علم خداست، و یکی از این خصوصیات, اختیاری بودن فعل است. در نتیجه باید فلان عمل اختیاراً از او سر بزند، نه این‌که فلان عمل از او سر بزند چه با اختیار و چه بی اختیار، زیرا اگر در چنین فرضی فلان عمل بدون اختیار از او سر بزند، در این صورت است که علم خدا جهل می‏شود.
بررسی نقش جایگاه خداشناسی فطری از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
زهرا ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مباحث مربوط به معرفت دینی و خداشناسی، شناخت فطری و راه یابی از طریق درون یکی از راه های قابل توجه است. از جمله راههای خداشناسی تعلیماتی است که از طریق براهین عقلی و بیانات شرایع به بشر رسیده است. باید توجه داشت که در عین حال انسان هایی وجود دارد که قادر به درک مبانی استدلال عقلانی و قبول بیانات شرایع نمی باشند.لذا برای این عده مسیری دیگر در همان معرفت و ارتباط با ذات خداوند از طریق فطرت انسانی است، مهیا گردیده است. خداشناسی و خداجویی در فطرت انسان همگام با آفرینش وی سرشته است و حتی براهین فلسفی مانند برهان صدیقین، برهان وجودی، و... به گونه ای ریشه در فطرت خداشناسی انسان دارند. همۀ انسانها این شناخت را در عمق جان و وجدان خویش دارند ولی به سبب عوامل گوناگون محیطی، اجتماعی، فرهنگی و موانع مختلف دنیایی وضوح و روشنی آن را از یاد برده اند. علم به این آگاهی فطری یا خداشناسی فطری نیازمند تلنگرهایی است که که باید پیوسته از سوی دین پژوهان و فیلسوفان انجام گیرد تا تجلی آن همواره محفوظ باقی بماند. پژوهش حاضر ضمن بررسیمبادی و مسائل کلی فطرت و تبیین بینش خاص قرآن درباره آن، به بحث از فطرت الهی در انسان از دیدگاه برخی از حکمای متعالیه می پردازد. این فیلسوفان برهان هایی را از طریق فطرت بر اثبات وجود خداوند تبیین کرده اند که برخی مبتنی بر ادراکات فطری وبرخی مبتنی بر گرایشهای فطری است. در این تحقیق تکیۀ خاصی به آراء ملاصدرا و حکمای متعالیه معاصر درباره خداشناسی فطری شده است.ملاصدرا با تکیه بر فقر وجودی ممکنات، و همچنین از طریق گرایش عشق به کمال طلبی و امید داشتن در شدائد بر اثبات فطری بودن شناخت خداوند برهان اقامه کرده است.علامه طباطبایی نیز از طریق علم حضوری ممکنات و ربط وجودی ایشان و استناد به آیۀ میثاق و نیز از طریق گرایش امید در سختیها، برهانی را بر اثبات فطری بودن وجود خداوند اقامه کرده است. آیت الله شاه آبادی نیز با ارائه برهان فطرت عشق به نظریۀ جدیدی درزمینه فطرت دست یافته است. امام خمینی نیز که شاگرد ایشان می باشد، صرفاً از طریق گرایش عشق به کمال مطلق و انزجار از نقص به اثبات فطری بودن وجود خداوند می پردازد.
بررسی تطبیقی انواع آزادی در دیدگاه مفسرین علامه طباطبایی (ره)، شهید مطهری (ره)، مرحوم علی صفایی حائری (ره)، دکتر وهبه زحیلی
نویسنده:
مهدی طاهری‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آزادی، مقوله‌ای است چند وجهی که اندیشمندان از زوایای گوناگون به آن پرداخته‌اند. تلقی‌های متفاوت از مفهوم آزادی به علاوه تأکید بر حوزه‌های مختلف حیات انسانی که از این تعاریف تأثیر پذیرفته‌اند ما را به اهمیت گفتگو جهت تفاهم بیشتر و عمیق‌تر از این مقوله رسانده است. از مبنایی‌ترین جوانب آزادی، موضوع «جبر و اختیار» است که قرنها مفسران، فیلسوفان و متکلمان فِرق اسلامی پیرامون آن بحثهای مفصل نموده‌اند. قلمرو چالش‌برانگیز دیگری که نوع تلقی از آزادی در آن تاثیر روزافزن نهاده، «سیاست و اجتماع» می‌باشد که محل تقابل بسیاری از روشن‌فکران و صاحب‌نظران دینی و غیر دینی بوده و هست. اما شاید بتوان حوزه «تعلیم و تربیت» را از کاربردی‌ترین حیطه‌های متأثر از آزادی دانست که به نظر می‌رسد نزد غالب اندیشمندان و مفسران در حاشیه قرار گرفته و مغفول مانده است.به دلیل گستره وسیع این مقوله، در تحقیق حاضر با استفاده از مجموعه آثار به جا مانده از عالمان دینی مذکور، تلاش شده تا مسأله آزادی در تمامی جوانب ارائه شده، جمع‌بندی گردد و راهکار عملیاتی، نوع ارتباط و تقدم و تأخر تلقی‌های مختلف از آن مورد بررسی قرار گیرد.نتیجه این فرایند، نشان می‌دهد که از نگاه مفسرین قرآن برای آدمی چهار مرحله آزادی به این ترتیب وجود دارد: 1- آزادی از جبرهای درونی و بیرونی موثر در انسان 2- آزادی فکر قبل از تعلیم 3- آزادی از اسارت بتها تا رسیدن به حریت (آزادی پس از تعلیم) 4- آزادی از حریت و رسیدن به مقام عبودیت.جز آزادی فلسفی که در وجود انسان هست و در شرایط خاصی فرصت ظهور و بروز می‌یابد، در برابر هر یک از مراحل فوق موانعی(رادع یا سلب‌کننده) وجود دارد که برای رفع آنها تا رسیدن به آن سطح از آزادی، نیاز به عواملی مستقل می‌باشد. امید است که این تحقیق کمکی باشد برای فهم و عمل به این تعالیم آسمانی و پرورش نسلی مومن و متقی و انقلابی، به روشی که آزادی و اختیار- این حقیقی‌ترین عنصر انسانیت-را از آدمی سلب نگردد.
کثرت‌گرایی دینی از دیدگاه جان هیک و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
طیبه سنچولی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیوند انسان و دین قدمت دیرینه دارد . نقش تحول آفرین دین در جوامع بشری ، تعدد پیام آوران ادیان ، تغییر پذیری معرفت دینی ، یکی از پیچیده ترین مسائل حوزه ی معرفت بشری است. کثرت گرایی دینی یکی از بحث های مهم عصر امروز است که اندیشمندان زیادی از جمله جان هیک در جهان مسیحیت و علامه طباطبایی(ره)در جهان اسلام بدان پرداخته است.این تحقیق مجال اندکی است برای پرداختن به آرای این دو بزرگوار در مورد کثرت گرایی دینی جان هیک را می توان یکی از بزرگترین نظریه پردازان در امر کثرت گرایی دینی خواند. ایشان به سه مقطع در تاریخ دین معتقدند و تاریخ دینی را در این سه مقطع دارای تحول می بیند.از نظر جان هیک ادیان مشترکند و تاکید ایشان بر غایاتی مشترک است و دیندرواقع تحولی از خودمداری به حق مداری می باشد. جان هیک به تجربه ی دینی معتقد است و آن را یکی از پایه های نظریه خود درمورد کثرت گرایی قرار می دهد . جان هیک به عارفان مسلمانی چون ابن عربی و مولوی ارادت خاصی دارد و برخی اشعار آنها را از جمله دلایل کثرت گرایی در اسلام می خواند. در این تحقیق به اصول کثرت گرایی جان هیک پرداختیم و هرکدام را جداگانه مورد بررسی قراردادیم.علامه طباطبایی صاحب کتاب گران سنگ المیزان در مورد دین معتقدند که دین خودش معرفت است و از معارف قلبی است که هیچ اکراهی در آن نیست و ایشان معتقدند که دین انسان را به حق می رساند . از نظر ایشان دین از آدم تا خاتم یکی است و تفاوت هایی که در دین وجود دارد ناشی از هوی و هوس بشر است. از نظر علامه خداوند اسباب هدایت همه ی بندگانرا فراهم آورده است.و حی هم یکی از عنایات مهم الهی برای رسیدن به سعادت بشر است.منظور علامه از اسلام در این تحقیق، اسلام به معنای عام یعنی تسلیم شده در برابر امر خداست که از نظر ایشان دین همانا اسلام است و اساس مسئله نجات و رستگاری ایمان و عمل صالح می باشد.
بررسی سازگاری یا ناسازگاری علم مطلق الهی و اختیار انسان در آراء نلسون پایک و علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نلسون پایک، فیلسوف معاصر، علم مطلق الهی و اختیار انسان را ناسازگار می داند.وی با بیان این ادعا که اگر خدا دارای علم پیشین باشد، انسان دیگر در اعمال خود اختیار نخواهد داشت، استدلالی نوین عرضه می دارد. پایک در نهایت به این نتیجه می رسد از آنجا که خداوند دارای علم پیشین و مطلق است، انسان توانایی انتخاب انجام یا ترک فعل را ندارد و آنچه از انسان سر میزند، توسط از پیش داننده ای که دارای علم ضرورتاَ صادق است ضرورت بخشیده شده است. تقریرهای متعددی از برهان ناسازگاری صورت گرفته است، اما مهمترین آنها برهان پایک است که البته مورد انتقاد فلاسفه ای همچون آلوین پلنتینگا قرار گرفته است.علامه طباطبایی، این مساله را از دو منظر مدنظر قرار داده است. از یک سو، وی مساله صفات خدا را مطرح می کند و اینکه علم خداوند، مطلق، ازلی و فراگیر است و حتی افعال اختیاری انسان را نیز دربرمی گیرد. ولی علم خداوند، به تحق فعل به اراده انسان، تعلق می گیرد نه صرفا به تحقق فعل.از سوی دیگر، وی با بیان اینکه جهان و همه وقایع و افعال، از ضرورت علّی تبعیت می کنند؛ این شبهه را که آیا افعال اختیاری انسان نیز تابع قانون علیت است و لذا از ضرورت برخوردار است و اختیار انسان در آن نقشی ندارد، پاسخ می گوید. علامه افعال اختیاری انسان را مستثنی از قانون علیت نمی داند، اما اراده و خواست انسان را جزئی از علت تامه وقوع فعل می داند.
بررسی تنوع دینی از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا
نویسنده:
پریسا فیضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی تردید، یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین، مسئله تنوّع دینی است.دیدگاه های مختلفی در بحث تنوّع دینی از سوی فیلسوفان مطرح شده است. بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران حوزه دین در صدد ارائه دیدگاهی موجّه و قابل قبول نسبت به این مسئله هستند. پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه نظریّه آلوین پلانتینگا، فیلسوف دین مسیحی و علّامه طباطبایی مفسّر بزرگ قرآن و حکیم متألّه مسلمان پیرامون تنوّع دینی می پردازد. علّامه طباطبایی با ارائه یک دیدگاه جامع و شمول گرایانه، بر این اعتقاد است که همه ادیان بر حق بوده و نجات بخش هستند، اما دین اسلام به عنوان خاتم سایر ادیان، کاملترین ادیان محسوب می شود. ایشان اختلاف موجود بین ادیان را نه ذاتی و اصولی، بلکه ظاهری می داند، در حالیکه آلوین پلانتینگا، با نگرشی انحصارگرایانه در مورد تنوّع دینی، حقّانیّت و نجات را منحصر در دین مسیح و آموزه ها و تعالیم آن می داند و مسیحیّت را دینی موجّه،تلقّّی می کند. در مقایسه این دو دیدگاه، نگرش علّامه طباطبایی متقن تر به نظر می رسد. زیرا ایشان نجات و حقّانیّت را منحصر در یک دین خاص نمی کند. دلیل علّامه برای منحصر نکردن حقانیّت این است که همه ادیان از حیث حقیقت مطلق دارای وحدت هستند، بنابراین هریک از آنها به میزانی از آن بهره مند می باشند. همچنین نجات و رحمت الهی را نیز مخصوص یک گروه یا فرقه نمی داند، مهمترین دلیل ایشان این استکه هدایت الهی ایجاب می کند، تمام انسان ها به سعادتی در خور خویش، برسند. بی شک لازمه وسیع دانستن رحمت خداوند آن است که بیشتر انسان ها را اهل نجات بدانیم ، نه اینکه تنها قائل به نجات عدّه ای خاص باشیم.
نقد و برسی آرا تفسیری زمخشری از منظر علامه طباطبایی   ‏
نویسنده:
مرتضی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق پیش‌رو، کوششی در راستای بررسی دیدگاه‌های تفسیری زمخشری در کتاب ‏تفسیرشان، الکشاف، از دیدگاه علامه طباطبایی و شیوه و سبک علامه طباطبایی در نقل از ‏تفسیر کشاف می‌باشد. نگارنده سعی و تلاش خود را بر این قرار داده تا مواردی را که علامه ‏طباطبایی در تفسیر گران‌سنگشان ـ المیزان ـ از زمخشری نقل کرده‌اند، یافته و با تتبع دقیق و ‏موشکافانه، دیدگاه علامه طباطبایی راجع به نظرات تفسیری زمخشری را بررسی نماید.‏در بررسی یک کتاب تفسیر، علاوه بر دقت در روش‌ها و گرایش‌های مفسر آن کتاب و ‏چگونگی استدلال و شیوایی بیان و سلیس بودن کلمات و مستند بودن مطالب، کیفیت ‏بهره‌گیری از منابع و مآخذ، مسأله‌ای مهم است. تفسیر کشاف زمخشری یکی از منابع کیفی ‏و کمی مهم مرحوم علامه طباطبایی است. ایشان در تفسیر المیزان که بدون اغراق مهم‌ترین ‏و بهترین تفسیر دوره معاصر و از جمله کامل‌ترین تفاسیر شیعه است، مطالب فراوانی در ‏زمینه های تفسیری، علوم قرآنی، ادبی، فقهی و کلامی از کشاف نقل کرده‌اند. ایشان در بحث ‏علوم قرآنی، به ذکر آرای زمخشری در زمینه قرائت و شأن نزول، در بحث علوم ادبی به ‏علومی از جمله لغت، صرف، نحو و بلاغت و در بحث کلامی هم به موضوعاتی از جمله ‏توحید، عصمت پیامبران و معاد و جز آن پرداخته‌اند. در زمینه فقهی، تنها یک مورد یافت ‏شد که چون در یک عنوان و فصل نمی‌گنجید آن را مطرح نکردیم. این موضوع هم به روش ‏دو مفسر که تمایلی به بحث در جنبه فقهی قرآن نداشته‌اند برمی گردد. در اکثر قریب به ‏اتفاق موضوعات ذکر شده، از یک‌سو به تأیید نظرات زمخشری و از سوی دیگر به نقد آنها ‏پرداخته است. در این نوشتار، با تطبیق و مقایسه دو تفسیر، به چگونگی نقل المیزان از ‏کشاف و بررسی آرای زمخشری از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته شده است.‏
مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و گنابادی در داستان حضرت آدم (ع)
نویسنده:
محبوبه زیرایی مزار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قصص و داستان هایقرآن یکی از موضوعات مهم علوم قرآن بوده و بی شک آگاهی از آن در تفسیر آیات بسیار موثر خواهد بود. قصص قرآن از زندگی پیامبران و امت های آنان سخن می گوید . داستان حضرت آدم (ع) یکی از مهمترین آنها ست که در سوره های مختلف بیان شده است.قصه آدم ویژگی هایی دارد که طبیعتا بیش از دیگر قصص قرآن جلب نظر می کند و حجم قابل ملاحظه ای از نگاه های تأویل گرا را به خود جذب کرده است . نخستین کسانی که روش تأویل را در داستان آدمبرگزیدند اهل عرفانهستند. در این پژوهش نگاه مفسری عقل گرا همچون علامه طباطبایی و مفسری تأویل گرا همچون گنابادی مورد مقایسه قرار گرفته است .به رغم اینکه در این زمینه میان این دو دیدگاه اشتراکاتیمشاهده می شود مانند : در مورد اسمائی که خداوندبه «آدم » آموخت تا برتریش بر فرشتگان معلوم گردد هر دومفسّر معتقدند: حقیقت این اسماء یکی بوده است. علامه طباطبایی می گوید: منظور از اسماء و مسماهای آن موجوداتی زنده و دارای عقل بوده اند که در پس پرده غیب قرار داشته اند. گنابادی نیز معتقد است: خدای تبارک و تعالی علم موجودات و صورت کلی و نمونه آنها از جهت اینکه اسماء و آینه هایی برای حق تعالی می باشند بر آدم افاضه کرد و در او به ودیعه گذارد و ... .اما در پاره ای از موضوعات نیز دو مفسر به نحو معناداری اختلاف نظر دارند ؛ مانند اینکه:گنابادی منظور از آدم را لطیفه عاقله آدمی می داند که در بهشت نفس انسانی ساکن می باشد اما علامه طباطبایی منظور از آدمی را جنس حضرت آدم می داند. در برخی آیات تنها یکی از دو مفسر نظر داده و دیگری به ترجمه بسنده کرده است . باید گفت اختلاف نظر دو مفسر مبتنی بر اختلاف مبانی فکری و سبک تفکر آن دو می باشد. چنانکه طباطبایی برای پی بردن به تفسیر آیات به جهات ادبی قرآن کریم ،بیان شآن نزول ،استدلال به برخی از آیات دیگر وتفسیر بوسیله ی روایات منقول در زمینه ی قصص قرآن عنایت داشته است . اما گنابادی که دیدگاه غالب او عرفانی است از زاویه ی دید عرفانی به این داستان پرداخته است .
  • تعداد رکورد ها : 63