جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 302
مطالعه تطبیقی پیدایش هستی و پایان جهان از دیدگاه علامه طباطبایی و استیون هاوکینگ
نویسنده:
نویسنده:سید عیسی موسوی مطلق؛ استاد راهنما:علی کربلایی؛ استاد مشاور :مهدی اخوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر که به موضوع آغاز و فرجام جهان طبیعت از دیدگاه دو اندیشمند معاصر دین و علم علامه سید محمد حسین طباطبایی، و استیون هاوکینگ اختصاص دارد، بر آن است تا به دعاوی و مسائل مطرح شده در دو قلمرو علم و دین، که گاه متعارض، متمایز و یا مکمل یکدیگر است و رابطه‌ی علم تجربی و اندیشه‌ی دینی در این حوزه بپردازد. به این منظور، با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و استیون هاوکینگ مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاه علامه با دو رویکرد تفسیری و عقلی بیان شده است که بنا بر دیدگاه تفسیری، جهان طبیعت مخلوق خداوند و پایان آن تحول و تبدلِ حیات از نظام مادی به نظام اخروی است؛ بنا‌بر دیدگاه عقلی، عوالم وجود(عقل، مثال، ماده)، فعل خداوند است و سرانجام عالم ماده نیز در سیر استکمالی، بازگشت به سوی خداوند است. در قلمرو علمی، دیدگاه استیون هاوکینگ با رویکرد علمی- الهیاتی در دو دوره‌ی فکری وی مورد بررسی قرار گرفته است. بنا‌بر دیدگاه متقدمِ هاوکینگ که مبتنی بر نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین است، جهانِ طبیعت آغاز و پایانی محتمل دارد، از این‌رو، امکان وجود خالقی برای آن نیز محتمل است. بنا بر دیدگاه متأخرِ هاوکینگ که مبتنی بر مکانیک کوانتومی است، جهان خودبسنده است، از این‌ رو، نیازمند خالق نیست. بررسی و سنجش دیدگاه این دو اندیشمندِ معاصر دین و علم نشان می دهد که علیرغم اشتراک نظرهایی در چگونگی پیدایش زمان و مکان به عنوان دو ویژگی جهان طبیعت؛ و اشاره هایی به رویدادهای پایان جهان همچون بی‌فروغ شدن ستارگان، این دو اندیشمند در روش ورود به موضوع، منابع شناختی و حدود آن، ماهیت گزاره‌های دینی و علمی، و نحوه‌ی کاربرد اصول فلسفی برای اثبات دعاوی، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. علامه طباطبایی استفاده از یافته‌های اثبات شده‌ی علم تجربی و تفسیر علمی را برای فهم بهتر آیات الهی پذیرفته است. از دیدگاه هاوکینگ، یافته‌های علم تجربی و پیرو آن نظریه‌های علمی در حوزه‌ کیهان‌شناسی، معیار تشخیص اعتقاد یا عدم اعتقاد به وجود خدا هستند. از برآیند این دو نگرش می‌توان گفت یافته‌های علمی که حاصل تجربه است، در معرض آزمون و خطا قرار دارد، و گزاره‌های مبتنی بر آن با حدس و احتمال بیان می‌شود، از این رو، قطعیت آن همواره مورد تردید است. در حالی که گزاره‌های دینی برخاسته از وحی و مصون از هر گونه خطا و اشتباه بوده، بنابراین یقینی است. بر این اساس یافته‌ها و نظریه‌های علم تجربی نمی‌توانند سرچشمه معرفت دینی قرار بگیرند. بر اساس توصیه‌های دین (کتاب و سنت) به پژوهش در طبیعت، علم تجربی نه تنها ممکن است معارض یا متمایز با دین نباشد بلکه می‌تواند به فهمِ بهتر گزاره‌های دینی یاری رساند؛ هر‌چند از این مطلب مهم تاریخی نمی‌توان غافل شد که زایش علوم بیش از آنکه وام‌دار تلقی فلسفی باشد پرورش یافته‌ی دامان اندیشه‌ی دینی بوده است.
رخداد به مثابه زمان هستی شناسانه و معرفت شناسانه در اولیسِ جیمز جویس
نویسنده:
نویسنده:شوکت اسماعیل‌زاده؛ استاد راهنما:شهریار منصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
زمانی که نویسندگان مدرنیست از تک گویی درونی به عنوان ارائه غیر واسطه ای و مستقیم اندیشه شخصیت ها استفاده کردند، برخی از فلاسفه به تأثیرات بی واسطه روانشناختی آن علاقه مند شدند. پس هنری برگسون با تفاوت کیفی خود یک دیرند ناب را به عنوان جریان فکری پیوسته و غیر قابل اندازه گیری معرفی می کند. چنین زمانی غیر منسجم به عنوان یک تجربه ذهنی از زمان، ترتیب منظم زمانی و رابطه علی و معمولی را از بین می برد و منجر به ناهمگنی می شود. به همین ترتیب، او مفهوم دیگری را به عنوان یک حافظه ناب معرفی می کند که ظهور و ناپدید شدن آن معمولاً غیرارادی است و در نتیجه بدون واسطه است. آنچه بیشترین اهمیت را دارد این است که چگونه، از طریق تجارب ذهنی کیفی و ناهمگن بی اختیار و با ارائه دانش معرفتی، یک سوژه می تواند در جهان مادی که هستی شناسی کمی و همگن ایجاد می کند، مداخله کند. دقیقاً در اینجاست که آلن بدیو خوانش متمایز هستی شناختی خود را مطرح می کند تا بر وجود خلا به عنوان ناهمگنی اولیه تأکید کند که به دلیل ساختاردهی دولت نادیده گرفته شده است. با بومی سازی ناهمگنی نادیده گرفته شده تحت عنوان رخداد، شرط لازم برای سوژه مشروع فراهم شده است تا خوش بینانه حقیقت خود ساخته اش را با تفاوت کیفی خود به منظور تغییر در آینده فراهم کند. بر این اساس، با بررسی اولیس جیمز جویس، مطالعه حاضر نشان می دهد که چگونه می توان از یک مصنوعات شخصی با حالت زمانی در ذهن شخصیت ها به عنوان ابزاری برای ارائه حقیقت خود ساخته آن ها استفاده کرد تا در یک لحظه ناگهانی بیش از حد، وضعیت ساختاری داده شده را بازخوانی کند. در این لحظه بیش از حد ناگهانی است که شخصیت ها با برداشت های بی واسطه ی جدید بمباران می شوند، خواه به شکل یک دیرند ناب یا یک خاطره ناب که در زندگی روزمره وقفه ایجاد می کند و شرایط را برای اتفاقات جدید به عنوان یک رخداد آماده می کند. شخصیت ها در اینجا با حفظ دید آرمانی خود، این فرصت را دارند که از طریق فرایند رخدادی، از نظر معرفت شناختی به وجود هستی شناختی بپردازند.
بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی در «مصباح الهدایه امام خمینی و رساله الولایه علامه طباطبائی »
نویسنده:
نویسنده:اعظم سادات شریفی؛ استاد راهنما:حوران اکبرزاده؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار در صدد بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی از منظر امام خمینی و علامه طباطبائی در دو کتاب مصباح الهدایه و رساله الولایه می باشد. مباحث این دو رساله می‌تواند به عنوان مکمل یکدیگر به کار گرفته شود. عمده ی مباحث کتاب مصباح الهدایه پیرامون سریان ولایت و خلافت و نبوت در کل هستی و چگونگی آن در قوس نزول می باشد. در رساله الولایه حضرت علامه با اشاره ی اجمالی به نشئات مربوط به قوس صعود نحوه‌ی سلوک انسان در قوس صعود را متذکر شده اند. طریق اصلی علم یافتن به حقیقت خود و حقیقت هستی توسط انسان طریق معرفت النفس است که هم امام و هم علامه به آن اذعان دارند. با نظر به جایگاه هر یک از عقل و قلب در فهم ظاهر و باطن عالم، در خواهیم یافت که برای وصول حقیقت و باطن عالم باید وجود انسان متحول شود و صرف اطلاع عقلی از مفاهیم برای انسان کافی نیست. توسط عقل می-توان حقایق را به صورت برهانی دریافت و از توهم نجات یافت اما برای ارتباط با خود حقایق باید اصل گوهر وجودی انسان متحول و با حقایق متحد شود. اولین منزل برای رابطه با حق معرفت النفس است. چرا که حق در کل هستی که انسان و ظاهر و باطنش نیز جزوی از این هستی است، سریان دارد. هر حقیقت غیبی به واسطه‌ی نبی ظهور می‌یابد. نبوت در تمام مراتب هستی جاری است. از آنجا که نبی خود مظهر اسم الله است، در هر نشئه متناسب با استعداد موجودات همان نشئه، هر موجودی را به کمال خود می-رساند.
هستی و چیستی قرائت الناس (با تأکید بر بررسی سندی و دلالی)
نویسنده:
محمد فاکر میبدی ، سید مهدی حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث و موضوعاتی که همواره مورد توجه دانشمندان و علمای قرائت از صدر اسلام تاکنون بوده، لزوم دستیابی به قرائت صحیح از پیامبر اکرمa و یا حداقل قرائت نزدیک به قرائت ایشان از میان قرائت‌های موجود است. در این زمینه تلاش‌های زیادی صورت گرفته و روایات متعددی در جوامع روایی نقل شده که مشهورترین و بارزترین آنها‌‌‌، روایت ‌سالم بن ابی‌سلمه از امام صادقg است که می‌فرماید: ‌«اقرا کما یقرا الناس: قرآن را همان گونه که مردم می‌خوانند، بخوانید». بررسی سندی این روایت نشان می‌دهد که صحیح ‌بوده و خدشه‌ای بر آن وارد نیست و از نظر دلالت، پس از مراجعه به زمان صدور روایت و شرایط حاکم بر آن، می‌توان نتیجه گرفت که منظور، انحصارگرایی قرائات صحیح در یک قرائت نمی‌باشد؛ بلکه این حدیث، شامل همه قرائت‌ها‌‌‌یی که مورد تأیید بزرگان و رایج و شایع بین مردم هر زمان بوده، است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 128
استدلال های هستی شناختی و اعتقاد به خدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Graham Oppy
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این کتاب کمکی بی نظیر به فلسفه دین است. بحث جامعی از یکی از مشهورترین براهین وجود خدا ارائه می دهد: برهان هستی شناختی. نویسنده یک طبقه‌بندی انتقادی از آن نسخه‌های استدلالی که در ادبیات فلسفی اخیر ارائه شده‌اند، و همچنین نسخه‌های مهم تاریخی که در آثار سنت آنسلم، دکارت، لایب‌نیتس، هگل و دیگران یافت می‌شوند، ارائه و تحلیل می‌کند.
روشن کردن معنای «هستی» در هایدگر متاخر از طریق جنبه‌هایی از الهیات شبه دیونیسیوس و مایستر اکهارت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mario Garitta
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه تلاشی برای روشن کردن معنای وجود در هایدگر از طریق دیالکتیک نفی، رابطه پیچیده و ظریف بین تصدیق و نفی است که در الهیات «منفی» شبه دیونیسیوس و میستر اکهارت وجود دارد. اگرچه تمرکز بر هایدگر متأخر است، فصول اولیه برای ایجاد یک زمینه فروخته شده در هر دو پرسش در مورد معنای هستی، و اینکه درک در مورد هستی در هایدگر اولیه وجود دارد، کار می کند. «قانون اساسی متافیزیک بر تئولوژیکال» به عنوان متن اصلی به نمایندگی از هایدگر متاخر انتخاب شده است. ما ابتدا از دیونیسیوس و اکهارت برای روشن کردن نقد هایدگر از هستی‌شناسی و سپس در نهایت در تلاش برای روشن ساختن پروژه اندیشیدن هایدگر به عنوان «تفاوت به خودی» (differenz as solche) استفاده می‌کنیم.
هستی از نظر آکویناس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Kenny
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: آنتونی کنی بررسی انتقادی از روایت تأثیرگذار توماس آکویناس از هستی ارائه می دهد و استدلال می کند که از سردرگمی سیستماتیک رنج می برد. به دلیل مرکزیت این دکترین، این امر پیامدهایی برای سایر بخش‌های نظام فلسفی آکویناس دارد. مطالعه واضح و دقیق کنی این سردرگمی را برطرف می کند و به فیلسوفان و الهیدانان راهنمایی در لابلای هستی شناسی آکویناس ارائه می دهد.
عظمت و فقر مابعدالطبیعه: سفر از معنای هستی به عرفان در زندگی و فلسفه ژاک ماریتن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Richard Haynes
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه به انگیزه معنوی و بعد زیسته فلسفه تومیست فرانسوی ژاک ماریتن در پرتو نقد هایدگری جان کاپوتو از متافیزیک تومیست می پردازد. کاپوتو در کتاب هایدگر و آکویناس: مقاله ای درباره غلبه بر متافیزیک استدلال می کند که اندیشه توماس آکویناس، احتمالاً مهم ترین و نماینده ترین شخصیت تفکر ارتدکس کاتولیک، نمونه ای پارادایم از آنچه مارتین هایدگر «هستی خداشناسی» می نامد است. این گرایش غالب فلسفه و الهیات غرب است که هستی را نه به عنوان یک راز، بلکه از نظر متافیزیکی به عنوان مجموعه ای صرف از چیزهایی که صرفاً بیرون از انسان حضور دارند و ارزش آن استفاده است، تلقی می کند. از نظر آکویناس، طبق نظر کاپوتو، خدا بالاترین «موجودی» است که «موجودات» دیگر را می‌آفریند، و به واسطه همین رابطه است که انسان‌ها که گفته می‌شود به شکل خدا ساخته شده‌اند، جهان را صرفاً مجموعه‌ای از چیزها می‌بینند. دستکاری شده است. پس اولین سؤالی که نقطه عزیمت این مطالعه را تشکیل می دهد این است: اگر آکویناس واقعاً نمونه ای از تفکر هستی شناسی است، آیا در مورد ژاک ماریتن، شاید تأثیرگذارترین پیرو و مفسر توماس آکویناس در قرن بیستم، همین امر صادق است؟ با این حال در همان اثر کاپوتو همچنین اعلام می کند که آنچه گفته شد تمام حقیقت در مورد آکویناس نیست، و این استدلال که اندیشه او نمونه ای از هستی شناسی است در واقع همان چیزی است که کاپوتو برای بازیابی یک آکویناس تصمیم می گیرد به آن پاسخ دهد. که یک «عقل‌گرای سرد» نبود، بلکه یک متفکر با استعداد معنوی، یک قدیس کاتولیک بود. کاپوتو می گوید که ما می توانیم با به کارگیری روشی از «بازیابی» یا «واسازی» - الهام گرفته از هایدگر و ژاک دریدا - آنچه را در آکویناس پنهان یا «نااندیشیده» باقی مانده است، اما با این وجود کل زندگی فلسفی و دینی او را تعیین می کند. . کاپوتو استدلال می کند که این یک گرایش ماقبل متافیزیکی و عرفانی است که معطوف به راز هستی است که بر متافیزیک غلبه می کند و از هستی شناسی می گریزد.
به سوی مدلی از هستی شناسی سکونت الهی انسان ها: مطالعه تطبیقی جان وسلی و جان کاب [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Cory Wetterlin
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : موضوع این پایان نامه با استفاده از مطالعه تطبیقی ​​جان وسلی و جان کاب به سمت مدلی از هستی شناسی سکونت الهی حرکت می کند. مسئله هدف این پژوهش بررسی و تحلیل نوشته‌های وسلی و کاب به منظور ارائه مدل‌های آن‌ها از ماهیت هستی‌شناختی مقیم الهی-انسانی است. علاوه بر این، تلاش خواهد شد تا مدل های آنها بر اساس تفاسیر آنها از رومیان 6-8 در مقایسه با یکدیگر و بورس تحصیلی منتخب ارزیابی شود. منابع منابع مورد استفاده در این تحقیق شامل اما نه محدود به آثار مکتوب جان وسلی و جان کاب، محققان فعلی وسلیان و پروسیس، تحقیقاتی که درگیر درک تاریخی ساکنان الهی-انسانی است، و دانشمندان منتخب تفسیری فعلی است. نتیجه گیری جان وسلی یک درک کلاسیک خداباورانه از اتحاد هستی‌شناختی روح القدس با روح ارائه می‌کند. جان کاب یک مدل هستی‌شناختی شامل، غیر ماهوی و پانانتئیستی ساخته است. هنگامی که با دانشمندان تفسیری منتخب در مورد نحوه تأثیر درک آنها از سکونت الهی-انسانی بر تفسیر رومیان 6-8 مقایسه می شود، چالش های مهمی وجود دارد. این مطالعه نشان می‌دهد که پژوهش‌های تفسیری منتخب کنونی در حال دور شدن از یک درک هستی‌شناختی در مورد اتحاد ساکنان الهی-انسان است. محتمل‌ترین گزینه برای ماهیت هستی‌شناختی این فرآیند، دگرگونی بالقوه ایماندار است که از طریق درگیری بین‌فردی با روح‌القدس با مسیح متحد می‌شود. وسلی و کاب هر دو از یک فرآیند دگرگونی کل نگر برای فردی که از مسیح پیروی می کند، هم در انگیزه درونی و هم در اعمال بیرونی حمایت می کنند، با این حال، آنها همچنین یک اتحاد هستی شناختی را چه با روح و چه به صورت پانانتئیستی آموزش می دهند. این نتایج مستلزم مطالعه متعارف بیشتر به منظور ساختن یک مدل کتاب مقدسی تر از ساکن شدن الهی-انسان است.
هایدگر درباره مرگ و هستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Johannes Achill Niederhauser
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بررسی نقش پدیده مرگ در فلسفه هایدگر است. بحث اصلی دوگانه است. اول اینکه مرگ نقطه اتکای فلسفه هایدگر است. به این ترتیب، ثانیاً، مرگ کلیدی حیاتی برای کلیت اندیشه هایدگر است. بنابراین من ادعا می کنم که اگر مرگ را در نظر بگیریم، می توان به پرسش هستی پاسخ داد. بنابراین، این تز به بررسی چهار بلوک اصلی فلسفه هایدگر و نقش مرگ در آنها می پردازد. من چهار بلوک اصلی فلسفه هایدگر را به شرح زیر می شناسم. نخست، تحلیل استعلایی اولیه هایدگر از وجود دازاین. دوم، اندیشیدن به بودن به عنوان رویداد. سوم، نقد هایدگر از تکنولوژی. چهارم، درگیری هایدگر با زبان. این پایان نامه با توجه به این بلوک ها به چهار بخش موضوعی تقسیم می شود. در بخش اول استدلال می‌کنم که مرگ به‌عنوان حد نهایی دازاین عمل می‌کند و به این ترتیب مرگ تشکیل‌دهنده امکانات وجودی دازاین است. تحلیل افق های فهم دازاین همان چیزی است که هایدگر را به سمت خود بودن سوق می دهد. در بخش دوم جایگاه مرگ را در اندیشیدن رویداد و در نظریه تاریخ هایدگر تاریخ هستی می شناسم. من استدلال می کنم که مرگ به عنوان یک علاقه به وجود تبدیل می شود و شاهدی بر دوران آن است. سوم، من استدلال می کنم که مرگ همچنان نقش مهمی در فلسفه تکنولوژی هایدگر ایفا می کند. این به این دلیل است که ماهیت فناوری نوعی حالت از خود است به این معنا که هستی امکان درک معینی از عصر تکنولوژیک کنونی را فراهم می‌کند. بنابراین، فن‌آوری علاقه‌ی خود به وجود است، و ماهیت فناوری در دسترس بودن محض است. هایدگر شروع می کند به نام مرگ پناهگاه وجود در این زمان، که نشان می دهد مرگ به مثابه امری کاملاً غیرقابل دسترس، محل استراحت وجود است. به این ترتیب، من در بخش‌های سوم و چهارم استدلال می‌کنم که مرگ چهارگانه را قادر می‌سازد، که پاسخ هایدگر به دنیای تکنولوژیک است. در چهارچوب، چیزها دستکاری نمی شوند، بلکه بستر یک دنیای اشتراکی را تشکیل می دهند. در بخش چهارم، ادعای هایدگر را توسعه می‌دهم که میان مرگ و زبان رابطه‌ای اساسی وجود دارد. در عصر اطلاعات، زبان به یک انتقال دهنده اطلاعات کاهش می یابد. به لطف رابطه آن با مرگ، زیرا زبان کاملاً در دسترس، ابعاد دیگری را حفظ می کند که از خواسته های فناوری فرار می کند.
  • تعداد رکورد ها : 302