جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 147
واکاوی رابطۀ فهم با استعاره، روایت و کنش در اندیشۀ ریکور
نویسنده:
سیده اکرم برکاتی ، یوسف شاقول ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مواجهه با متون ادبی، آثار هنری، فیلم‌ها و ... که سرشار از نسبت‌های میان استعاره‎، روایت‌ و کنش‌ هستند، ممکن است همواره این پرسش مهم مطرح شود که نسبت آن‌ها با یکدیگر و نیز نسبت آن‌ها با فهم ما چگونه است؟ در پژوهش حاضر برای پاسخ به این مسئله، اندیشۀ ریکور را بررسی می‌کنیم. نظریۀ ما این است که فهم در تفکر ریکور، از ویژگی استعاری، روایی و کنش‌مندی برخوردار است. ویژگی استعاری فهم در تفکر ریکور را بر اساس ساختار «به‌منزلۀ» در فهم و درک شباهت‌ها در عین تفاوت‌ها نشان خواهیم داد. در تلقی ریکور روایت و طرح روایی نیز مانند استعاره، امور همگون را از میان امور ناهمگون و متکثر گرد می‌آورد و وحدتی نظام‌مند به آن می‌بخشد. به نظر وی، ابداع و خلاقیت روایی در ارتباط ‌با ارجاع به واقعیت، می‌تواند منشأ کنش‌های فرد و نمودار نسبت فهم و کنش باشد. به ‌این ‌ترتیب، می‌توان گفت در اندیشۀ ریکور، استعاره، روایت و کنش از وجوه ذاتی فهم هستند و در فهم، به نحو مبنایی در ارتباط با یکدیگر قرار دارند. از آنجا که وی در حوزة هرمنوتیک، متن و فهمِ متن را به فراسوی نوشتار بسط می‌دهد، تحلیل این مطلب، ما را از اهمیت نوع مواجهه‌مان با انواع متون، در مفهوم گستردۀ آن آگاه خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 21 تا 40
از قوس هرمنوتیکی ریکور تا نوبت‌های سه‌گانۀ تأویلی در اندیشه و آثار عین‌القضات همدانی
نویسنده:
علیرضا تقوی کوتنائی ، سیاوش حق جو ، فرزاد بالو ، علی اکبر باقری خلیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأویل در گفتمان تصوف ذوقی، ازجمله در آثار و اندیشه‌های عین‌القضات، اصلی بنیادین به‌شمار می‌آید. در عرفان فلسفیِ او که دارای طرحی پلّکانی و مدرج است، هر مفهوم ابتدا و انتهایی دارد. سالک از ابتدا به انتها می­رسد و در انتها نیز مدارجی را می­ پیماید تا به نهایت انتها برسد. نوبت‌های سه‌گانۀ تأویلی عین‌القضات در پرتو مراتب سه‌گانة معرفتی-ادراکیِ «خواندن»، «دانستن» و «رسیدن»، علاوه بر حیثیت معرفت‌شناختی، بُعد هستی‌شناختی نیز پیدا می‌کند؛ سلسله‌مراتبی تأویلی که درنهایت منجر به تحول باطنی و گشودگی چشم و دل به ساحت و افق تازه‌ای می ­شود. در قوس هرمنوتیکی پل ریکور نیز مفسریا خواننده در مواجهه با متن مراحلی را پشت سر می ­گذارد که عبارت‌اند از: «تبیین»، «فهم»، و «به خود اختصاص دادن». «تبیین» ساختار لفظ را بررسی می‌کند و به نشانه‌شناسی واژگان توجه دارد. در مرحلة «فهم»، مفسر یا خواننده درصدد کشف ژرفای معنا و حصول به نیت مؤلف ضمنی متن است. «به خود اختصاص دادن» مرحلة پایانی فهم است که داده­ های معنایی سبب تحول مفسّر گردیده، به فهمی متفاوت­تر از خویش نائل می­ شود. ما در این پژوهش برآنیم تا میاننوبت‌های سه‌گانۀتأویلی عین‌القضات و قوس هرمنوتیکی ریکور تناظر برقرار کنیم و ضمن اشاره به وجوه متشابه و متفاوت این دو رویکرد تأویلی/‌هرمنوتیکی، از قوس تأویلی در نظام فکری عین‌القضات پرده برداریم.
صفحات :
از صفحه 9 تا 35
"الذات عينها كآخر" للفيلسوف الفرنسي بول ريكور ، الفصل المستحيل بين الأنا والغير
نویسنده:
خضر إ. حيدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 360 تا 366
نقد ريكور للإيديولوجيا من أجل اللاهوت ( هيرمينوطيقا الارتياب )
نویسنده:
دانييل ل. هوانغ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 53 تا 65
من أجل أخلاق أممية، مناظرة بين الفيلسوفين هانس كونغ و بول ريكور
نویسنده:
برونو شارميه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 278 تا 294
تحلیل خودفهمی در دیدگاه هستی‌شناسانه‌ی هیدگر و رویکرد معنا‌شناسانه‌ی ریکور
نویسنده:
سیده اکرم برکاتی ، یوسف شاقول ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فهم خویشتن در حوزه‌های مختلف تفکر همواره بسیار مهم و از جهات گوناگون مورد بحث بوده است. برخی از اندیشمندان، فهم ما از خود را شهودی و یا بی‌واسطه می‌دانند و برخی نحوه‌ی فهم ما از خود را امری تأملی و تفسیری تلقی می‌کنند. در تاریخ تفکر فلسفه‌ی غرب، به‌‌ویژه در حوزه‌ی هرمنوتیک و پدیدارشناسی، می‌توان هیدگر و ریکور را به‌ تعبیری نماینده‌ی این‌‌دو رویکرد متفاوت دانست. از این منظر، دیدگاه هیدگر را هستی‌شناسانه و رویکرد ریکور را معناشناسانه نامیدیم.‌ در این نوشتار تلاش خواهد شد ضمن تبیین دیدگاه هستی‎شناسانه‌ی هیدگر و رویکرد معناشناسانه‌ی ریکور در مسأله‌ی خودفهمی، امکان برقراری پیوند میان این ‌دو دیدگاه متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. برای آشکار کردن امکان این پیوند، بر دو وجه متمرکز خواهیم شد؛ نشان خواهیم داد که: 1- خودفهمی در اندیشه‌ی هیدگر و ریکور در افق‌های مشترک "زمان"، "زبان" و "دیگری"، گرچه از دو منظر متفاوتِ هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی، محقق می‌شود و 2-می‌توان برای این سه افق، در مفهومی که ریکور از آنها ارائه می‌دهد، بنیانی هستی‌شناختی در ساختار دازاین قائل شد. به نظر می‌رسد می‌توان این مبنای هستی‌شناختی را به ‌عنوان "سرآغاز" راهِ طولانی معرفت‌شناسی ریکور مورد ملاحظه قرار داد. به‌این‌ترتیب می‌توان به‌نحوی مبنایی میان این‌دو رویکرد، پیوند برقرار کرد.
مناسبات بین فهم و تبیین در علوم انسانی و علوم طبیعی
نویسنده:
حمید رضا حسنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از زمانی که دیلتای بین تبیین و فهم و در‌نتیجه بین علوم انسانی و علوم طبیعی تمایز نهاد، گرایشی نسبیت‌گرایانه را دامن‌گیر فهم، به‌عنوان روش علوم انسانی ساخت. البته خود دیلتای بر این امر واقف بود و کوشید تا بر این نسبیت‌گرایی فائق آید، اما راهکار او مورد وفاق واقع نگشت. گادامر با طرح گفتمان بین فاعل شناسا و متعلق شناخت (موضوعات علوم انسانی)، در‌واقع خواست تا ذهنیت را با ذهنیت محدود کند و از این طریق باز به ورطه نسبیت در افتاد. دیدگاه ریکور در این عرصه گامی به جلو محسوب می‌شود. ریکور نشان داد که وجود یک معنای عینی در متن نشان می‌دهد که علوم انسانی از ذهنی‌گرایی و نسبیت‌گرایی موجود در هرمنوتیک فلسفی رهیده‌‌است. البته از آنجا که تعریف ریکور از تبیین (تبیین ساختاری)، با تعریفی که دیلتای و پوزیتیویست‌ها از تبیین مدّ‌نظر داشتند (تبیین علّی) متفاوت است، نمی‌توان به‌طور قاطع، با دیدگاه ریکور در عدم تضاد بین علوم انسانی و علوم طبیعی همراهی کرد، اما تلاش وی در عینیت بخشیدن به علوم انسانی با قول به تعین معنای متن به مثابه الگویی برای علوم انسانی درخور تقدیر است.
صفحات :
از صفحه 94 تا 114
اهداف فهم از نظر پل ریکور و امکان‌سنجی طرح آن‌ها در متون دینی
نویسنده:
علیرضا کاظمی ، علیرضا عابدی سر اسیا ، محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
اندیشه­های فیلسوف معاصر فرانسوی، پل ریکور که در بستر هرمنوتیک فلسفی و پدیدارشناسی هرمنوتیکی شکل گرفته است، در میان دانش­وران این علم، جایگاه قابل توجه و تأملی دارد. وی با ارائه قرائت «قوس هرمنوتیک» از دور هرمنوتیک، فرآیند تفسیر را پایان­پذیر و حاصل مراحل «تبیین، فهم و به خود اختصاص دادن» می­داند. ریکور در مواجهه­ی با متن، اهدافی همچون کشف قصد مؤلف، بازسازی روان‌شناختی ذهنیت و مراد مؤلف و نیز همدلی با وی را که در هرمنوتیک رومانتیک دنبال می‌شد، نپذیرفته و «کشف نیّت متن، تصاحب و خویش­فهمی» را به عنوان هدف فهم می­جوید. نوشتار حاضر در پی آن است تا امکان طرح این اهداف را در خصوص متون شرعی با نظر به ویژگی­های آن­ها، با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با جمع­آوری اطلاعات به روش کتابخانه­ای و اسنادی، بررسی کند. به نظر می­رسد با تکیه بر مبانی و اصول فهم پذیرفته‌شده در سنت تفسیری اسلامی، اهداف مورد نظر ریکور را در متون شرعی می­توان پی­جویی کرد. هرچند، باید به این نکته توجه داشت که پیش­فرض­ها و مبانی ریکور در این خصوص، چنین ارمغانی را فرا روی قرار نخواهد داد.
صفحات :
از صفحه 175 تا 203
بررسی تطبیقی عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور
نویسنده:
پدیدآور: ابراهیم سپاس‌زاده ؛ استاد راهنما: سیدجلال هاشمی ؛ استاد مشاور: پروانه ولوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش با هدف مقایسه عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور و استنتاج دلالتهای آنها در نظام آموزش و پرورش ایران انجام گرفته است. گادامر متعلق به نوع هرمنوتیک فلسفی و ریکور نیز متعلق به سنت هرمنوتیک، هرمنوتیک فلسفی و در چارچوب نظریه تفسیر متن، توسعه دهنده و در مواردی مبدع الگوی پدیدارشناسی هرمنوتیک است. گادامر متن را محدود به متون نوشتاری ندانسته و کلیه آثار فرهنگی و از جمله عمل آدمی را قابل تفسیر می‌داند. هر چند گادامر در این زمینه دیدگاهی جامع ارائه نکرده است ولی با اتخاذ رویکردی استنتاجی در مباحث مربوط به عوامل فهم متن مورد نظر وی، می‌توان از خطوط کلی اندیشه او در فهم عمل آدمی آگاه شد. ریکور را از اندیشمندانی می‌دانند که مفهوم کنش را به فلسفه افزوده است و این مفهوم به وضوح در اغلب آثار دوره دوم فلسفه‌ورزی او به چشم می‌خورد. او برای تشریح دیدگاه خود درباره کنش انسان، چارچوب روش-شناختی و معرفت شناختی پدیدارشناسی هرمنوتیک را با بهره گیری از آراء اغلب اندیشمندان پدیدارشناس و هرمنوت پیش از خود، به همراه ابتکارات و مفهوم‌سازی‌های معدودی تدوین و ارائه کرده است. موضوع هرمنوتیک فلسفی، فهم و عناصر سازنده آن است. و آن نیازمند عناصر و پیش‌بایست‌هایی است. این عناصر به‌گونه‌ای است که تعامل را ممکن می‌سازند. در این دیدگاه و بر اساس دور هرمنوتیک، فهم از خود فرد شروع شده و نهایت جزء خود می‌شود. با این اوصاف درک کنش‌ها در اندیشه گادامر یک امر بی‌پایانی است. این مهم بر اساس امتزاج افق‌ها صورت می‌گیرد. گادامر گفت و گو را خالق زبان مشترکی می‌داند که بر مبنای آن فهم مشترک در ارتباط با یک مضمون ممکن می‌شود. در این میان این تعامل با رعایت عناصری مثل سنت و زبان باعث درک کنش طرفین از هم می‌شود. در پدیدارشناسی هرمنوتیک مورد نظر ریکور، همزمان هم ملاحظه پدیدار و هم تفسیر کنش مهم هستند. از این منظر جهت دستیابی به فهم، قوس هرمنوتیک موضوعیت دارد و در آن سه مرحله تبیین، فهم و به خود اختصاص دادن اتفاق می‌افتد. تفاوت این دیدگاه با نظر گادامر در این است که به نوعی به فهم بی‌پایان خاتمه می-دهد. پس فهم مربی و شاگرد بر اساس تعامل و در فرایند پرسشگری رخ می‌دهد و قابل پیش بینی هم نیست و هر اندازه عناصر فهم رعایت شود این فهم متقابل بهتر انجام می‌شود ولی از دید ریکور معلم می‌تواند به شاگرد به عنوان یک متن نگاه کرده و در فرایند تبیین (قول و فعل شاگرد)، فهم و اختصاص دادن، به فهمی مستقل نه الزاماً مشترک، از دانش‌آموز برسد.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک در هانس گئورگ گادامر و پل ریکور
نویسنده:
پدیدآور: عباس فدایی ؛ استاد راهنما: سیدمسعود سیف ؛ استاد مشاور: عبدالرزاق حسامی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
بحث خوانش، فهم و تفسیرِ صحیح آثار، از دیر باز دغدغه‌ی بشر اندیشمند بوده است. از این رو هرمنوتیک گرچه به گونه‌ی امروزین از قرن 17 و 18 به بعد، در تاریخ فلسفه پدیدار گشته است، و لیکن اندیشه‌های تأویلی، تاریخی به قدمتِ اندیشه‌ی بشر دارد؛ چرا که تلاش برای فهم هر پیام و نشانه‌ای می‌تواند تلاشی هرمنوتیکی قلمداد شود. اما اندیشه‌ی هرمنوتیکی معاصر به نحو چشم گیری، مدیون انقلاب فکری هایدگر و چرخش هرمنوتیکی او به سبب تغییر نگرش بنیادین در امر فهم و تفسیر و نیز، تربیت شاگردان و پیروان برجسته‌ای چون گادامر و ریکور است، که هر یک با مساعی خویش طرحی نو در آسمان اندیشه‌ی تأویلی معاصر در انداخته‌اند. در رساله‌ی حاضر، ضمن بررسی تحولات اندیشه‌های هرمنوتیکی، به بررسی تطبیقی آراء دو تن از نامداران هرمنوتیک پساهایدگری پرداخته و نشان داده‌ایم که این دو ضمن اشتراک و توافق در پاره‌ای از اصول هرمنوتیک فلسفی هایدگر، در برخی وجوه راه خویش را پیموده‌اند و سَبک خاص خود را دارند. گادامر با قدردانی و ستایش از هایدگر در بسط مبانی هرمنوتیک وی مصمم بوده و هرمنوتیک فلسفی را قوت بخشیده است. ریکور فیلسوفی است که به حق، آینه‌ی اندیشه‌های فلسفی قرن بیستم است. وی با شجاعت و نبوغی بی‌بدیل، آراء اصیل و نابی مطرح کرده، هرچند به نحوی متواضعانه در پی تأسیس مکتب تازه‌ای به نام خویش نبوده است. او با بذلِ توجه به اندیشه‌ی گادامر، در مقام رفع کاستی‌های هرمنوتیک وی برآمده است، و در مواردی با تألیف برخی از آراء او (گادامر) با نظریات رقیب، توفیقاتی حاصل نموده است.
  • تعداد رکورد ها : 147